ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

چه کسانی کاشی‌های تاریخی را می‌دزدند‌؟

یوروک آماناسیان- کاشی‌‌های دزدیده شده بناهای تاریخی تهران سر از موزه‌ لوور درآورده؟ مسئولان میراث فرهنگی پاسخی برای این سؤال ندارند.

کاشی‌‌های دزدیده شده بناهای تاریخی تهران سر از موزه‌ی لوور در آورده است؟ مسئولان میراث فرهنگی پاسخی برای این سوال ندارند. آن‌ها اصلا نمی‌دانند که بر اساس قوانین میراث فرهنگی، دزدی کاشی‌ها جرم است. باور کردنی نیست اما این مطلب را رجبعلی‌ خسروآبادی، مدیر میراث فرهنگی تهران نمی‌داند و در نشست خبری خود به جد اعلام می‌کند که خلاء قانونی در این باره وجود دارد و قوه قضاییه باید در این زمینه ورود کند. بی‌شک او، قوانین میراث فرهنگی را نخوانده و نمی‌داند که «به استناد مواد قانونی، خرید و فروش کاشی‌های به سرقت رفته در پایتخت نه تنها جرم است، بلکه به استناد همان مواد قانونی مشمول مجازات هم می‌شود و حتی کاشی‌های خارج شده از کشور نیز قابل ضبط و استرداد هستند.»

آیا این دیوار در موزه لوور با کاشی‌های تاراج‌شده ایرانی ساخته شده؟ معلوم نیست.

ادامه این بی‌خبری فریاد دوستداران میراث فرهنگی را بلند کرده، و استادان و کارشناسان این حوزه خود آستین‌ها را بالا زده‌اند. دکتر حسن کریمیان، باستان‌شناس و معاون پژوهشی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران که حدود یک ماه پیش بازدیدی از موزه‌ی لوور در پاریس داشته برگ دیگری از این ماجرای پیچیده را در گفت و گویی با ایسنا رو می‌کند و می‌گوید: «با حجم زیادی از کاشی‌های قدیمی که در بخش ایرانی موزه‌ی لوور به نمایش درآمده‌اند، رو به رو شده که اطلاعات کاملی از مکان، زمان کشف و دوره‌ی تاریخی آن‌ها ارائه نشده است.» او می‌گوید که چند ماه است بخش «اسلامی ایرانی» در موزه لوور راه‌اندازی شده که آن‌را با کاشی‌های تاریخی مربوط به شهرها و دوره‌های تاریخی ایرانی تزئین کرده‌اند.

قصه پر غصه

به چند روز پیش از انتشار خبر موزه لوور برگردیم، وقتی مدیر میراث فرهنگی تهران به دنبال گرفتن کارت زرد از مسئولان ارشد خود، مشتی کاشی در هم و برهم را در موزه‌ عباسی به تماشا گذاشت و از خبرنگاران خواست که تلاش‌های روزافزون میراث فرهنگی تهران را در کشف و ضبط آثار تاریخی برای مخاطبان به تصویر بکشند. جالب اینکه در آخر کار هم اعلام کرد که این کاشی‌ها هیچ ربطی به سرقت‌ کاشی‌های روزهای اخیر ندارد. این گفته نه تنها ریاکاری آن‌ها را رو می‌کرد بلکه گویای آن بود که این کاشی‌ها از پستوهای میراث فرهنگی بیرون کشیده شد‌ه‌اند تا کاسه ماستی شوند برای ماست مالی سرقت‌های اخیر. اما مگر می‌شود ماست‌مالی در این میزان چشمگیر؟ و باز همچنان این سوال به قوت خود باقی می‌ماند: «چه کسانی کاشی‌های تاریخی را می‌دزدند؟»

البته بحث تنها دزدی کاشی‌ها نیست. داغ ننگ خیلی سال‌ها پیش بر چهره مسئولان میراث فرهنگی ایران خورده است. ضعف آن‌ها در مدیریت آثار تاریخی آنقدر آشکار است که جای بحثی باقی نمی‌گذارد. اگر چه، مسعود سلطانی‌فر، رییس این سازمان و معاون رییس جمهور در هفته دولت تقدیر می‌شود و جایزه می‌گیرد! گرچه که سلطانی‌فر، درباره صیانت از مواریث ملی ایران مدیر موفقی نبوده است؟ او حتی نتوانسته در زمینه حفاظت از آثار تاریخی و میراث فرهنگی با سازمان‌هایی چون شهرداری و نهادهایی چون بنیاد مستضعفان و کمیته امداد به تفاهم رسیده و کاری در خور انجام دهد.

مُد جدید دزدی

رونمایی از تعدادی از کاشی‌های تاراج شده از بناهای تاریخی در ایران (عکس: خبرگزاری ایسنا)

نباید از یاد ببریم که قصه دزدی‌ها، داستانی قدیمی است. زمانی دزدی کلون‌ درها مُد بود اما آن زمان این سرقت‌ها بیشتر در دهات دور افتاده انجام می‌شد و دشوارتر به نظر می‌رسی اما. این روزها مُد، کاشی‌ دزدی است. از قدیم گفته‌اند: «دزد، بازار آشفته می‌خواهد»، اینک که فضا مهیاست، کار دزدها روشمندتر و خلاقانه تر شده، در حالی که رفتن به دهات دورافتاده و بیابان‌ها، و حفاری‌های غیرمجاز پردردسر و هزینه بر است، دزدها در شهر دزدی می‌کنند. گویا آن‌ها در ابتدا گچبری، آیینه کاری، در و کلون، گل میخ، کاشی و سنگ نگاره بناهای تاریخی را غارت می‌کنند. سپس صبر می‌کنند تا زمان مناسب فرا برسد. آنگاه برای تخریب خانه قدیمی، زیرش آب می‌اندازند. خانه را تخریب کنند و به فروش می‌رسانند. فروش املاک – نجومی هم باب روز است و دندان‌گیر!

بازار آشفته

زمانی کاشی شکسته‌ها روی زمین می‌ریخت و کسی نگاه نمی‌کرد اما گویا همان بازار آشفته مشتری‌ها را روز به روز جری تر کرده است. کسانی که به خیابان منوچهری رفت و آمد دارند، می‌دانند که تا چند سال پیش جسته و گریخته و گذری، برخی از این کاشی‌ها فروخته می‌شد اما چون طرفداری نداشت، با قیمت نازل و فله‌ای به مشتریان عرضه می‌شد. آن زمان هیچ کدام از مسئولان پایشان را به منوچهری نگذاشتند که جلوی این دزدی‌ها گرفته شود تا کار به اینجا نرسد.

کم کم این بی‌توجهی مسئولان باعث شد که کاشی‌های خانه «صدیق اعلم ادیب» را دزدیدند. کاشی‌های دو مسجد «قنبرعلی خان کرد مافی» و مسجد «میرزا ‌ابوالحسن‌» را دزدیدند. کاشی‌ خانه قدیمی سی‌تیر را دزدیدند. کاشی خانه‌های محله شاپور را دزدیدند. کاشی‌های روزنامه ملی طوفان شرق وابسته به جمعیت نگهبانان اسلام و ایران و انجمن سخن سنج فردوسی در کوچه تنگ و باریک کنار مسجد حاج نایب در خیابان مصطفی خمینی دزدیدند. کاشی‌های مسجد «آیت الله لواسانی» در خیابان امیرکبیر را دزدیدند؛ طوری شد که کاشی‌های تمام خانه‌های بی‌صاحب و با صاحب کوچه پس کوچه‌های تهران را دزدیدند، دست آخر کار فروش کاشی‌ها رسید به اینستاگرام و تلگرام. دیگر داد همه در آمد: «آن تهرانی که قرار بود چهره اسلامی پیدا کند چرا دارد از کاشی که نمود معماری اسلامی است تهی می‌شود.»

صاحب خانه‌ها هم می‌گفتند، خوب این کاشی‌ها را که دارند می‌دزدند چرا خودمان آن‌ها را ندزدیم و غریبه بخورد؟ ما چه چیزمان از ناصر، نادر و یاسر کمتر است، چرا آنها باید سوار ماشین‌های آخرین مدل شوند و از زندگی لذت ببرند و ما نشسته از میراث فرهنگی مان دفاع کنیم؟

دزدی از خانه خدا

کاشی‌های «هفت‌رنگ»غارت شده از مسجد نصیرالملک (مسجد صورتی)

یکی از عجیب‌ترین دزدی‌ها اما مربوط به «مسجد نصیرالملک» شیراز بود. خبر رسید، تعداد پنج کاشی هفت رنگ گل‌دار از مسجد تاریخی نصیرالملک شیراز مربوط به دوره قاجاریه به سرقت رفته است. چند ماه بعد هم اعلام شد که سارق این کاشی‌ها پیدا شد اما معلوم نشد که کاشی‌ها به جایگاه اصلی خود برگشت یا نه. این دزدی در ماه رمضان در حالی که رفت و آمد به مسجد زیاد بود، رخ داد. آخر مگر می‌شود آنقدر راحت از خانه خدا سرقت کرد؟ دزدی مسجد نصیرالملک ثابت کرد که می‌شود، به خصوص وقتی که پای حساب و کتابی در بین نباشد.

درباره دزدی از این مسجد، اسماعیل یغمایی، باستان‌شناس در یادداشتی در روزنامه شرق به درستی یادآوری می‌کند: «چند دهه‌ای است این دزدی‌ها و تخریب‌ها درست مثل قتل‌های پیاپی و دزدی‌های چند میلیاری ادامه دارد. آنقدر زیاد که دیگر هم قتل‌ها، هم دزدی‌ها و هم تخریب‌ها کمترین واکنش و بازتابی نه از سوی مردم دارد و نه از سوی مسئولین. من بنا به حرفه‌ام ده، دوازده سالی بریده خبرهای ویرانی و دزدی آثار باستانی را از روزنامه‌ها قیچی می‌کردم و نگاه می‌داشتم. حالا آنقدر این بریده‌های جراید زیاد شده‌اند که دیگر جا برای نگهداری آن‌ها ندارم، این بود که این گردآوری را رها کردم. باید دید و پرسید چرا این دزدی‌ها می‌شود؟»

در پایان، البته باز باید یادآوری کرد که در قانون جدید مجازات اسلامی (بخش تعزیرات) آمده است: کسانی که ساختمان‌ها، اماکن، محوطه‌های مجموعه‌های فرهنگی، تاریخی و... یا تاسیسات آن‌ها را تخریب کنند، به یک تا ده سال زندان محکوم می‌شوند. موجب همین قانون، افرادی که بدون مجوز از سازمان میراث فرهنگی کشور یا تخلف از ضوابط مصوب و اعلام شده از سوی این سازمان در تحریم آثار فرهنگی تاریخی کشور مبادرت به عملیاتی کنند که سبب تزلزل بنیاد آن‌ها شود و یا خرابی یا لطمه وارد آورد، علاوه بر پرداخت خسارت به حبس یک تا سه سال محکوم است.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • نیما

    بله، در شرایط کنونی اینها اگر در موزه های خارجی نگهداری شوند، بهتر است

  • باقی در امان

    حالا خودمونی عرض کنم صرفنظر از سرقت و کار خلاف . این میراث عزیز ه به نزد ما منزلتی ندارد و در نگهداری آنها بی تفاوتی نشان میدهیم و آنها که باید نگهداری کنند کارهای واجبتری دارنند پس بیایید رضایت بدهیم که میرود به جایی که قدرش را میدانند و باجدیت از آن نگهداری میکنند . که اگر تا به حال از میراث ما در لوورو لندن و آمریکا نگهداری نکرده بودند معلوم نیست چه سرنوشتی پیدا میکرده . خاطرم هست در درس باستانشناسی علی سامی که از محققین تخت جمشید بو د نقل میکرد در تعمیرات و بازسازی ازی تخت جمشید در شهرها و روستاها اطراف سنگها و قطعات که در ساخت مستراح و طویله بکار رفته بود پیدا کردند وبه سایت برگرداندند . ما این هستیم . زیاد شعار ندیم .که ما هر چه داریم از آدمهای با شعور داریم و نه .....