برگزیده سرمقالههای روزنامههای بامداد
<p>استقلال بانک مرکزی و سیاست‌های مالی و پولی و خیانت ١٣ ساله اصلاح‌طلبان از موضوع‌های سرمقاله روزنامه‌های بامداد امروز ايران است.</p> <!--break--> <p> </p> <p><strong>استقلال بانک مرکزی و سیاست‌های مالی و پولی</strong><br /> سرمقاله امروز روزنامه دنيای اقتصاد با عنوان «در باب ضرورت و الزامات استقلال بانک‌ مرکزی» در مورد ضرورت‌های استقلال بانک مرکزی و جلوگیری از تداخل سیاست‌های مالی و پولی است.</p> <p> </p> <p>در اين سرمقاله آمده است: «استقلال بانک‌مرکزی به معنی استخدام فردی از جزاير قناری برای کنترل اقتصاد ايران نيست، بلکه به معنی مستقل کردن سياست‌های پولی از سياست‌های مالی است. تعريف غيرکارشناسانه سياست‌های مالی و پولی اين است که سياست‌های مالی مربوط به سياست‌های بودجه‌ای و مخارج و درآمدهای دولت است و سياست‌های پولی مربوط به حجم نقدينگی و پول در گردش است. هدف از استقلال بانک‌مرکزی خارج کردن کنترل سياست‌‌های پولی از حاکميت عمومی و سپردن آن مثلاً به بخش‌خصوصی نيست، بلکه سپردن آن به فرآيند درازمدتی است که توسط دولت و مجلس تعيين شده است..»<br /> <br /> نويسنده اين سرمقاله افزوده: «چرا استقلال بانک‌مرکزی ضرورت دارد؟ دليل اصلی اين است که دولت‌مردان در همه جای دنيا، برای کسب رأی مردم يا شبيه آن، متمايل به افزايش مخارج دولت هستند. آنچه دردآور است و هميشه ممکن نيست، فراهم کردن منابع مالی برای اين نوع خرج‌ها است که گاهی شبيه حاتم‌بخشی است. اضافه‌کردن ماليات يا گران‌کردن هزينه خدمات دولت هميشه دردآور است و سياست‌مداران تا آنجا که بتوانند از آن پرهيز می‌کنند. اينجاست که دولت‌ها متوسل به سياست فراهم‌کردن پول از طريق چاپ آن می‌شوند. اين سياست معمولاً در کوتاه‌مدت شيرين است به دليل اينکه منابع مالی حاتم‌بخشی و مخارج اضافه بر درآمد دولت را فراهم می‌کند و در ميان‌مدت و درازمدت بسيار تلخ، که باعث تورم می‌شود و اين تورم، زاينده بسياری از بيماری‌های اقتصادی است. در واقع سياست‌مداری که به کوتاه‌مدت اهميت می‌دهد، با ابزار سياست پولی، کاری را انجام می‌دهد که ضرری درازمدت برای اقتصاد دارد و هدف از استقلال بانک ‌مرکزی، جلوگيری از اين‌گونه سياست‌بازی‌ها است.»<br /> <br /> در بخش ديگری از سرمقاله می‌خوانيم: «جلوگيری از تداخل سياست‌های پولی و مالی، در نهايت به پايداری بيش‌تر اقتصاد، تورم کمتر و رشد بيش‌تر منجر می‌شود اما استقلال بانک‌ مرکزی الزاماتی هم دارد و به اين سادگی‌ها که تصور می‌شود، نيست. پيش فرض اوليه استقلال بانک‌مرکزی، فهم ضرورت اين استقلال در دولت، مجلس و کوچه بازار است. بدون وجود اين فهم، استقلال سياست پولی به‌دست نمی‌آيد يا دوام چندانی نخواهد داشت. پيش‌فرض مهم ديگر، وجود کارشناسان و اقتصاددانان حرفه‌ای است که علاوه بر درک بسيار خوب از سياست‌های پولی و اقتصاد ايران و جهان، قادر به اتخاذ تصميماتی هستند که متأثر از سياست‌بازی‌های روزمره نيست.»</p> <p> </p> <p>نويسنده سرمقاله دنیای اقتصاد ادامه داده است: «اين کارشناسان حرفه‌ای بايد بتوانند در مقابل فشارها مقاومت کنند و هم‌زمان از وسوسه دخالت و اظهارنظر در سياست‌های مالی که بايد در کنترل کامل دولت و مجلس بماند، بپرهيزند. ضرورت ديگر وجود هماهنگی بين سياست‌های مالی و سياست‌های پولی است. به اين معنی که نظم و انضباط مالی، شرط موفقيت سياست پولی مستقل است. استقلال بانک‌مرکزی، بدون کنترل کسری بودجه و بدون کنترل مخارج دولت، دوامی نخواهد داشت. همچنين ضرورت دارد که مکانيزم‌هايی طراحی شوند که امکان استقراض دولت در مواقع ضروری را فراهم کند؛ البته مکانيزم‌هايی که از دروازه بانک ‌مرکزی عبور نمی‌کنند.»<br /> <br /> <a target="_blank" href="http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=239489" rel="noopener"><strong>متن کامل سرمقاله</strong></a></p> <p> </p> <p><strong>«خیانت ١٣ ساله اصلاح‌طلبان»</strong><br /> سرمقاله امروز روزنامه کيهان با عنوان «پايان بازی دوجانبه» در مورد جریان اصلاح‌طلبی در ایران است که به نوشته نویسنده این سرمقاله در ١٣ سال گذشته به ایران «خیانت» کرده و جایی در قدرت ندارد.<br /> <br /> در اين سرمقاله آمده است: «دست‌اندرکاران فتنه سال گذشته که سزاوار مؤاخذه و ملامت و مجازاتند، در انتخابات آينده و در حاکميت جايی نمی‌توانند داشته باشند، چرا که اساساً مسئله آن‌ها در سال گذشته، مسئله انتخابات و وفاداری به مکانيزم‌های قانونی آن نبوده است.»<br /> <br /> اين سرمقاله افزوده: «جبهه دوست و دشمن، امروز کاملاً روشن است. آن‌ها که با خيانت‌های خود، اعقاب شمر را گستاخ کردند تا به حرمت‌شکنی عاشورای ۸۸ دست بزنند و پس از آن هم با وجود خروش بی‌سابقه ملت ايران، کوچک‌ترين عذری نياوردند، هرگز در اردوگاه خودی قابل تعريف نيستند.»<br /> <br /> در ادامه سرمقاله کیهان آمده است: «هيچ جای دنيا هم از رژيم‌های کمونيستی و ديکتاتوری تا دموکراتيک اجازه نمی‌دهند اپوزيسيون برانداز و خروج عليه حاکميت پا بگيرد. اپوزيسيون در کشورهای دموکراتيک، صرفاً با احزاب حاکم بر دولت يا مجلس مخالفت می‌کند، آن هم در چارچوب قوانين عادی و قانون اساسی. نه در آمريکا و نه در انگليس و آلمان و فرانسه، هرگز اجازه نمی‌دهند حتی نطفه پديده‌ای به اسم اپوزيسيون حاکميت منعقد شود چه رسد به اينکه وارد عرصه سياست و تشکيل حزب و حضور در رقابت‌های سياسی و حاکميت شود.»<br /> <br /> سرمقاله افزوده است: «اين نام (اصلاح‌طلبی) به اعتبار اوراق تاريخ، نامی دستمالی شده و هتک حيثيت شده است. اما اگر کسانی می‌خواهند ذيل اين نام فعاليت کنند، اولاً که بايد در خيانت‌های ۱۳سال گذشته جبهه اصلاحات، هيچ نقشی ايفا نکرده باشند، ثانياً از اين خيانت‌ها به طور علنی بيزاری بجويند و ثالثاً هيچ نسبت و ارتباطی ميان آن‌ها با صحنه‌گردانان خيانت و فتنه برقرار نباشد. سياست کشور به مناسبات قبل از سال ۸۸ باز نخواهد گشت، امثال خاتمی هم مهره‌هايی سوخته و خرج‌شده محسوب می‌شوند. راه توبه برکسی بسته نيست. اما اقتضای توبه پشيمانی و شرمندگی و عقوبت است نه طلبکاری به سياق گروهک‌ها.»<br /> <br /> <a target="_blank" href="http://www.kayhannews.ir/891019/2.HTM#other200" rel="noopener"><strong>متن کامل سرمقاله</strong></a></p> <p><br /> <strong>ساير مطبوعات:</strong><br /> سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان <a target="_blank" href="http://www.ebtekarnews.com/Ebtekar/News.aspx?NID=76617" rel="noopener"><strong>«چالش‌های بزرگ و سياست‌مداران متوسط»</strong></a></p> <p> </p> <p>سرمقاله امروز روزنامه مردم‌سالاری با عنوان <a target="_blank" href="http://www.mardomsalari.com/Template1/Article.aspx?AID=14875#96044" rel="noopener"><strong>«خصوصی‌سازی يا واگذاری برای رفع تکليف»</strong></a></p> <p> </p> <p>سرمقاله امروز روزنامه تهران امروز با عنوان <a target="_blank" href="http://tehrooz.com/1389/10/19/TehranEmrooz/465/Page/1/" rel="noopener"><strong>«آسيب‌شناسی تلاش‌ها برای تحقق وحدت اصولگرايان»</strong></a></p> <p> </p>
استقلال بانک مرکزی و سیاستهای مالی و پولی و خیانت ١٣ ساله اصلاحطلبان از موضوعهای سرمقاله روزنامههای بامداد امروز ايران است.
استقلال بانک مرکزی و سیاستهای مالی و پولی
سرمقاله امروز روزنامه دنيای اقتصاد با عنوان «در باب ضرورت و الزامات استقلال بانک مرکزی» در مورد ضرورتهای استقلال بانک مرکزی و جلوگیری از تداخل سیاستهای مالی و پولی است.
در اين سرمقاله آمده است: «استقلال بانکمرکزی به معنی استخدام فردی از جزاير قناری برای کنترل اقتصاد ايران نيست، بلکه به معنی مستقل کردن سياستهای پولی از سياستهای مالی است. تعريف غيرکارشناسانه سياستهای مالی و پولی اين است که سياستهای مالی مربوط به سياستهای بودجهای و مخارج و درآمدهای دولت است و سياستهای پولی مربوط به حجم نقدينگی و پول در گردش است. هدف از استقلال بانکمرکزی خارج کردن کنترل سياستهای پولی از حاکميت عمومی و سپردن آن مثلاً به بخشخصوصی نيست، بلکه سپردن آن به فرآيند درازمدتی است که توسط دولت و مجلس تعيين شده است..»
نويسنده اين سرمقاله افزوده: «چرا استقلال بانکمرکزی ضرورت دارد؟ دليل اصلی اين است که دولتمردان در همه جای دنيا، برای کسب رأی مردم يا شبيه آن، متمايل به افزايش مخارج دولت هستند. آنچه دردآور است و هميشه ممکن نيست، فراهم کردن منابع مالی برای اين نوع خرجها است که گاهی شبيه حاتمبخشی است. اضافهکردن ماليات يا گرانکردن هزينه خدمات دولت هميشه دردآور است و سياستمداران تا آنجا که بتوانند از آن پرهيز میکنند. اينجاست که دولتها متوسل به سياست فراهمکردن پول از طريق چاپ آن میشوند. اين سياست معمولاً در کوتاهمدت شيرين است به دليل اينکه منابع مالی حاتمبخشی و مخارج اضافه بر درآمد دولت را فراهم میکند و در ميانمدت و درازمدت بسيار تلخ، که باعث تورم میشود و اين تورم، زاينده بسياری از بيماریهای اقتصادی است. در واقع سياستمداری که به کوتاهمدت اهميت میدهد، با ابزار سياست پولی، کاری را انجام میدهد که ضرری درازمدت برای اقتصاد دارد و هدف از استقلال بانک مرکزی، جلوگيری از اينگونه سياستبازیها است.»
در بخش ديگری از سرمقاله میخوانيم: «جلوگيری از تداخل سياستهای پولی و مالی، در نهايت به پايداری بيشتر اقتصاد، تورم کمتر و رشد بيشتر منجر میشود اما استقلال بانک مرکزی الزاماتی هم دارد و به اين سادگیها که تصور میشود، نيست. پيش فرض اوليه استقلال بانکمرکزی، فهم ضرورت اين استقلال در دولت، مجلس و کوچه بازار است. بدون وجود اين فهم، استقلال سياست پولی بهدست نمیآيد يا دوام چندانی نخواهد داشت. پيشفرض مهم ديگر، وجود کارشناسان و اقتصاددانان حرفهای است که علاوه بر درک بسيار خوب از سياستهای پولی و اقتصاد ايران و جهان، قادر به اتخاذ تصميماتی هستند که متأثر از سياستبازیهای روزمره نيست.»
نويسنده سرمقاله دنیای اقتصاد ادامه داده است: «اين کارشناسان حرفهای بايد بتوانند در مقابل فشارها مقاومت کنند و همزمان از وسوسه دخالت و اظهارنظر در سياستهای مالی که بايد در کنترل کامل دولت و مجلس بماند، بپرهيزند. ضرورت ديگر وجود هماهنگی بين سياستهای مالی و سياستهای پولی است. به اين معنی که نظم و انضباط مالی، شرط موفقيت سياست پولی مستقل است. استقلال بانکمرکزی، بدون کنترل کسری بودجه و بدون کنترل مخارج دولت، دوامی نخواهد داشت. همچنين ضرورت دارد که مکانيزمهايی طراحی شوند که امکان استقراض دولت در مواقع ضروری را فراهم کند؛ البته مکانيزمهايی که از دروازه بانک مرکزی عبور نمیکنند.»
«خیانت ١٣ ساله اصلاحطلبان»
سرمقاله امروز روزنامه کيهان با عنوان «پايان بازی دوجانبه» در مورد جریان اصلاحطلبی در ایران است که به نوشته نویسنده این سرمقاله در ١٣ سال گذشته به ایران «خیانت» کرده و جایی در قدرت ندارد.
در اين سرمقاله آمده است: «دستاندرکاران فتنه سال گذشته که سزاوار مؤاخذه و ملامت و مجازاتند، در انتخابات آينده و در حاکميت جايی نمیتوانند داشته باشند، چرا که اساساً مسئله آنها در سال گذشته، مسئله انتخابات و وفاداری به مکانيزمهای قانونی آن نبوده است.»
اين سرمقاله افزوده: «جبهه دوست و دشمن، امروز کاملاً روشن است. آنها که با خيانتهای خود، اعقاب شمر را گستاخ کردند تا به حرمتشکنی عاشورای ۸۸ دست بزنند و پس از آن هم با وجود خروش بیسابقه ملت ايران، کوچکترين عذری نياوردند، هرگز در اردوگاه خودی قابل تعريف نيستند.»
در ادامه سرمقاله کیهان آمده است: «هيچ جای دنيا هم از رژيمهای کمونيستی و ديکتاتوری تا دموکراتيک اجازه نمیدهند اپوزيسيون برانداز و خروج عليه حاکميت پا بگيرد. اپوزيسيون در کشورهای دموکراتيک، صرفاً با احزاب حاکم بر دولت يا مجلس مخالفت میکند، آن هم در چارچوب قوانين عادی و قانون اساسی. نه در آمريکا و نه در انگليس و آلمان و فرانسه، هرگز اجازه نمیدهند حتی نطفه پديدهای به اسم اپوزيسيون حاکميت منعقد شود چه رسد به اينکه وارد عرصه سياست و تشکيل حزب و حضور در رقابتهای سياسی و حاکميت شود.»
سرمقاله افزوده است: «اين نام (اصلاحطلبی) به اعتبار اوراق تاريخ، نامی دستمالی شده و هتک حيثيت شده است. اما اگر کسانی میخواهند ذيل اين نام فعاليت کنند، اولاً که بايد در خيانتهای ۱۳سال گذشته جبهه اصلاحات، هيچ نقشی ايفا نکرده باشند، ثانياً از اين خيانتها به طور علنی بيزاری بجويند و ثالثاً هيچ نسبت و ارتباطی ميان آنها با صحنهگردانان خيانت و فتنه برقرار نباشد. سياست کشور به مناسبات قبل از سال ۸۸ باز نخواهد گشت، امثال خاتمی هم مهرههايی سوخته و خرجشده محسوب میشوند. راه توبه برکسی بسته نيست. اما اقتضای توبه پشيمانی و شرمندگی و عقوبت است نه طلبکاری به سياق گروهکها.»
ساير مطبوعات:
سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان «چالشهای بزرگ و سياستمداران متوسط»
سرمقاله امروز روزنامه مردمسالاری با عنوان «خصوصیسازی يا واگذاری برای رفع تکليف»
سرمقاله امروز روزنامه تهران امروز با عنوان «آسيبشناسی تلاشها برای تحقق وحدت اصولگرايان»
نظرها
نظری وجود ندارد.