ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

کمی بهار؛ شهرنوش پارسی‌پور – ۱۵۹

شهرنوش پارسی‌پور - لعیا پس از بازگشت از فرانسه با غلامحسین دشت سرخى ازدواج کرد. آنها زندگى فقیرانه‌اى داشتند و غلامحسین از شهرت یافتن لعیا خوشحال نبود.

رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز می‌شود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنه‌ای‌ است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم می‌خورد.

خانم پارسی‌پور در این رمان می‌خواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز می‌شود. «کمی بهار» همانطور که به‌تدریج نوشته می‌شود، در «رادیو زمانه» هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار می‌گیرد.

شماره ۱۵۹ از این مجموعه را می‌توانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:

لعیا زندگى پر ماجرایى دارد. او پس از بازگشت از فرانسه با غلامحسین دشت سرخى ازدواج کرد. آنها زندگى فقیرانه‌اى داشتند و غلامحسین از شهرت یافتن لعیا خوشحال نبود. این که او مورد توجه مردان است باعث آزارش مى‌شد. عاقبت پس از آن که دو دختر پیدا کردند از یکدیگر جدا شدند. زندگى لعیا در تنهایى آغاز شد و یک بار دیوانه‌وار عاشق شد و البته سرش به سنگ خورد. پس از انقلاب اسلامى لعیا امکانات کارى‌اش را از دست داد و به همراه مادرش به انگلستان رفت.
عبدالله اما مدیر درخشان یک مجله پرخواننده بود و مدت کوتاهى نیز درگیر سیاست شد. یک دوره به نمایندگى مجلس رسید و بعد متوجه شد که اگر بخواهد این سنت را ادامه دهد باید درگیر وابستگى سیاسى بشود. چنین بود که با کمال احتیاط از سیاست فاصله گرفت. پس از انقلاب اسلامى مجله او تعطیل شد. عبدالله دچار بیمارى قلبى شد و...

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.