۲۵ بهمن ، آغاز یک پایان
<p>پس از سکوتی که بیش از یک‌سال به درازا کشید، بار دیگر جنبش اعتراضی مردم ایران موسوم به جنبش سبز به تحرک افتاده است. به‌نظر می‌رسد جنبش آزادیخواهی مردم مصر، تونس و سایر کشورهای عرب خاورمیانه و شمال آفریقا نسبت به جنبش اعتراضی مردم ایران حالت اثرپذیری و اثرگذاری داشته‌اند. این فراخوان، بیم‌ها و امیدهایی را به‌طور مجدد در جنبش سبز ایجاد کرده است.</p> <p><br /> در گفت‌وگویی با مهندس حسن شریعتمداری، فعال سیاسی در آلمان از او پرسیده‌ام:<strong> </strong></p> <p> </p> <!--break--> <p> <a target="_blank" href="http://www.zamahang.com/podcast/2010/09022011_PM2_Seraj_Interview_Shariatmadari.mp3" rel="noopener"><img width="273" height="31" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/musicicon.jpg" /></a></p> <p> </p> <p><strong>به‌طور کلی ارزیابی شما از فراخوان میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای شرکت در راهپیمایی ۲۵ بهمن چیست؟</strong></p> <p><br /> <strong>حسن شریعتمداری: </strong>به‌نظر من اقدام بسیار به‌جایی بود. تأثیر تحولات اجتماعی در تونس و مصر به هر صورت در ایران می‌رفت که بازتاب خودش را به صورت اعتراض‌های خیابانی داشته باشد و آقایان موسوی و کروبی با این اطلاعیه در حقیقت به این حرکت رسمیت دادند و خودشان را از صف مردم جدا نکردند و نشان دادند می‌توانند با اعتراض‌های مردم همراه باشند. هرچند اعتراض‌های مردمی روز به روز اصولی‌تر، اساسی‌تر و در مقابل استبداد راسخ‌تر و دقیق‌تر باشد.</p> <p> </p> <p><strong>برخی نسبت به این فراخوان انتقادی را مطرح می‌کنند به این ترتیب که آیا بهتر نبود موضوع آن به مشکلات داخلی مربوط می‌شد، نه به حمایت از مبارزات مردم مصر و تونس؛ آن هم در شرایطی که وضعیت مردم در ایران ای بسا بدتر از وضعیت مردم مصر و تونس باشد. نظر شما درباره‌ی این انتقاد چیست؟</strong></p> <p> </p> <p>به نظر من در حقیقت یک چاره‌یابی‌ است، برای آن که تا آن‌جایی که ممکن است از اصطکاک‌ها بکاهد و این نوع چاره‌یابی‌ها بد نیست؛ به شرط آن‌که در پشت آن عزم راسخی برای «نه» گفتن به استبداد باشد. وگرنه نه تنها این بهانه، بهانه‌ای فرعی نسبت به اوضاع ایران و ایران است که به حق این مقاومت را پیش از جنبش تونس و مصر در مقابل استبداد شروع کرده است، هرچند نتوانسته است به انجام برساند. از طرف دیگر اجازه‌ گرفتن از مستبدان به‌خاطر این که بر استبداد اعتراض کنیم، اگر انسان عمیق نگاه کند کار منطقی‌ای نیست. فقط کاری صحیح از این نظر است که امکان اصطکاک را کم می‌کند و امکان می‌دهد که مردم ضرر کمتری را متحمل شوند و بدین‌شکل هزینه‌ی نظام را در برخورد با جنبش اعتراضی خیابان سنگین‌تر می‌کند.</p> <p> </p> <p><strong>برخی براین باورند که قدرت ارعاب و اعمال سرکوب و خشونت حکومت نسبت به گذشته کاهش پیدا نکرده و حکومت به گونه‌ای موفق عمل کرده که مردم حتی در صورت صدور مجوز هم به خیابان نمی‌آیند. نظر شما در این زمینه چیست؟</strong></p> <p> </p> <p>مهم نیست که مردم به خیابان بیایند یا نیایند. این امر در شرایطی تأمین خواهد شد که مردم به این نکته برسند که در مقابل استبداد موفق خواهند بود و بالاخره دیر یا زود به نتیجه خواهند رسید. مهم این است که ببینند کسانی که وکیل آنها هستند و در حقیقت خدمتگزار آنها هستند، همدل و هم رأی با آنها هستند، آنها را ول نکرده‌‌اند، در خانه ننشسته‌اند و ساکت نیستند؛ همچنین همراه و همدل با آنها سطح خواسته‌های خودشان را از اصلاحات جزئی درون نظام، به «نه» گفتن قاطع به استبداد ارتقا داده‌اند. این همراهی و همدلی است که مهم است. آقایان موسوی و کروبی به نظر من توانسته‌اند این را نشان دهند.</p> <p> </p> <p><strong>پیش‌بینی شما از وقایع روز ۲۵ بهمن چیست؟آیا ممکن است حوادث مصر و تونس باعث شود که حکومت برای مقایسه نشدن با رفتارهای نظام‌های مصر و تونس، دست به خشونت نزند. آیا چنین چیزی را پیش‌بینی می‌کنید؟</strong></p> <p> </p> <p>به نظر من به‌هرصورت برای نظام بسیار هزینه‌ساز است. در پاسخ به این که نظام در مقابل این تظاهرات چه می‌کند، باید بگویم همه‌ی عناصری که در این مجموعه وجود دارند، حتی در محدوده‌ی منافع خودشان عاقلانه فکر نمی‌کنند و بعضی از آنها زبانی جز خشونت نمی‌شناسند. مهم یک چیز دیگر است. مهم این است که حوادث مصر و تونس عزم جزم مردم را برای پایداری در مقابل استبداد، روز به روز بیشتر خواهد کرد و این آغاز دوره‌ی جدیدی از مبارزات مردم است؛ هرچند که فقط طلیعه‌ی آن در روز ۲۵ بهمن باشد. ۲۵ بهمن آغاز یک پایان است و خود پایان نیست.</p> <p> </p> <p><strong>آقایان موسوی و کروبی در بیانیه‌ی روز ۲۲ بهمن خودشان از «مناسبات پادشاهی که به نام دین بازتولید شده» سخن گفته‌اند. در حالی که پیش از این بیشتر ار زاویه‌ی مخالفت با دولت مشهور بودند و فعالیت می‌کردند. به نظر می‌رسد در این بیانیه دست روی نکات مهم‌تر و اساسی‌تری گذاشته‌اند. آیا شما چنین چیزی را می‌بینید؟</strong></p> <p> </p> <p>من فکر می‌کنم آقایان موسوی و کروبی، در یک دوره، تحولات بنیادی‌ای در افکار خودشان به‌وجود آورده‌اند و خودشان هم همراه با نسل سومی‌هایی که فکر می‌کردند می‌توانند از این نظام مطالبات مدنی داشته باشند، به این باور رسیده‌اند که به هر صورت این نظام حداقل در وضعیت فعلی‌ خود قادر به جوابگویی به خواسته‌های مردم نخواهد بود. بنابراین سطح خواسته‌های خودشان را ارتقا داده‌اند، زبان خودشان را صریح‌تر کرده‌اند و نشان داده‌اند که مردم به هر کجا که بروند، آنها هم همراه مردم خواهند بود. من این تحول را به فال نیک می‌گیرم و فکر می‌کنم که آنها این ظرفیت را خواهند داشت که همچنان خدمتگزار مردم بمانند.</p>
پس از سکوتی که بیش از یکسال به درازا کشید، بار دیگر جنبش اعتراضی مردم ایران موسوم به جنبش سبز به تحرک افتاده است. بهنظر میرسد جنبش آزادیخواهی مردم مصر، تونس و سایر کشورهای عرب خاورمیانه و شمال آفریقا نسبت به جنبش اعتراضی مردم ایران حالت اثرپذیری و اثرگذاری داشتهاند. این فراخوان، بیمها و امیدهایی را بهطور مجدد در جنبش سبز ایجاد کرده است.
در گفتوگویی با مهندس حسن شریعتمداری، فعال سیاسی در آلمان از او پرسیدهام:
بهطور کلی ارزیابی شما از فراخوان میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای شرکت در راهپیمایی ۲۵ بهمن چیست؟
حسن شریعتمداری: بهنظر من اقدام بسیار بهجایی بود. تأثیر تحولات اجتماعی در تونس و مصر به هر صورت در ایران میرفت که بازتاب خودش را به صورت اعتراضهای خیابانی داشته باشد و آقایان موسوی و کروبی با این اطلاعیه در حقیقت به این حرکت رسمیت دادند و خودشان را از صف مردم جدا نکردند و نشان دادند میتوانند با اعتراضهای مردم همراه باشند. هرچند اعتراضهای مردمی روز به روز اصولیتر، اساسیتر و در مقابل استبداد راسختر و دقیقتر باشد.
برخی نسبت به این فراخوان انتقادی را مطرح میکنند به این ترتیب که آیا بهتر نبود موضوع آن به مشکلات داخلی مربوط میشد، نه به حمایت از مبارزات مردم مصر و تونس؛ آن هم در شرایطی که وضعیت مردم در ایران ای بسا بدتر از وضعیت مردم مصر و تونس باشد. نظر شما دربارهی این انتقاد چیست؟
به نظر من در حقیقت یک چارهیابی است، برای آن که تا آنجایی که ممکن است از اصطکاکها بکاهد و این نوع چارهیابیها بد نیست؛ به شرط آنکه در پشت آن عزم راسخی برای «نه» گفتن به استبداد باشد. وگرنه نه تنها این بهانه، بهانهای فرعی نسبت به اوضاع ایران و ایران است که به حق این مقاومت را پیش از جنبش تونس و مصر در مقابل استبداد شروع کرده است، هرچند نتوانسته است به انجام برساند. از طرف دیگر اجازه گرفتن از مستبدان بهخاطر این که بر استبداد اعتراض کنیم، اگر انسان عمیق نگاه کند کار منطقیای نیست. فقط کاری صحیح از این نظر است که امکان اصطکاک را کم میکند و امکان میدهد که مردم ضرر کمتری را متحمل شوند و بدینشکل هزینهی نظام را در برخورد با جنبش اعتراضی خیابان سنگینتر میکند.
برخی براین باورند که قدرت ارعاب و اعمال سرکوب و خشونت حکومت نسبت به گذشته کاهش پیدا نکرده و حکومت به گونهای موفق عمل کرده که مردم حتی در صورت صدور مجوز هم به خیابان نمیآیند. نظر شما در این زمینه چیست؟
مهم نیست که مردم به خیابان بیایند یا نیایند. این امر در شرایطی تأمین خواهد شد که مردم به این نکته برسند که در مقابل استبداد موفق خواهند بود و بالاخره دیر یا زود به نتیجه خواهند رسید. مهم این است که ببینند کسانی که وکیل آنها هستند و در حقیقت خدمتگزار آنها هستند، همدل و هم رأی با آنها هستند، آنها را ول نکردهاند، در خانه ننشستهاند و ساکت نیستند؛ همچنین همراه و همدل با آنها سطح خواستههای خودشان را از اصلاحات جزئی درون نظام، به «نه» گفتن قاطع به استبداد ارتقا دادهاند. این همراهی و همدلی است که مهم است. آقایان موسوی و کروبی به نظر من توانستهاند این را نشان دهند.
پیشبینی شما از وقایع روز ۲۵ بهمن چیست؟آیا ممکن است حوادث مصر و تونس باعث شود که حکومت برای مقایسه نشدن با رفتارهای نظامهای مصر و تونس، دست به خشونت نزند. آیا چنین چیزی را پیشبینی میکنید؟
به نظر من بههرصورت برای نظام بسیار هزینهساز است. در پاسخ به این که نظام در مقابل این تظاهرات چه میکند، باید بگویم همهی عناصری که در این مجموعه وجود دارند، حتی در محدودهی منافع خودشان عاقلانه فکر نمیکنند و بعضی از آنها زبانی جز خشونت نمیشناسند. مهم یک چیز دیگر است. مهم این است که حوادث مصر و تونس عزم جزم مردم را برای پایداری در مقابل استبداد، روز به روز بیشتر خواهد کرد و این آغاز دورهی جدیدی از مبارزات مردم است؛ هرچند که فقط طلیعهی آن در روز ۲۵ بهمن باشد. ۲۵ بهمن آغاز یک پایان است و خود پایان نیست.
آقایان موسوی و کروبی در بیانیهی روز ۲۲ بهمن خودشان از «مناسبات پادشاهی که به نام دین بازتولید شده» سخن گفتهاند. در حالی که پیش از این بیشتر ار زاویهی مخالفت با دولت مشهور بودند و فعالیت میکردند. به نظر میرسد در این بیانیه دست روی نکات مهمتر و اساسیتری گذاشتهاند. آیا شما چنین چیزی را میبینید؟
من فکر میکنم آقایان موسوی و کروبی، در یک دوره، تحولات بنیادیای در افکار خودشان بهوجود آوردهاند و خودشان هم همراه با نسل سومیهایی که فکر میکردند میتوانند از این نظام مطالبات مدنی داشته باشند، به این باور رسیدهاند که به هر صورت این نظام حداقل در وضعیت فعلی خود قادر به جوابگویی به خواستههای مردم نخواهد بود. بنابراین سطح خواستههای خودشان را ارتقا دادهاند، زبان خودشان را صریحتر کردهاند و نشان دادهاند که مردم به هر کجا که بروند، آنها هم همراه مردم خواهند بود. من این تحول را به فال نیک میگیرم و فکر میکنم که آنها این ظرفیت را خواهند داشت که همچنان خدمتگزار مردم بمانند.
نظرها
شهراد
<p>اسلوب تصمیم گیری:<br /> تجزیه تحلیل در مورد پیش امدن و یا پیش نیامدن یک اتفاق مانند شرکت کردن مردم در تضاهرات ٢٥ بهمن و اینکه احتمالا چه اتفاقی خواهد افتاد کاری با ارزش میباشد با توجه به اینکه یک پارامتر مهم نباید فراموش شود که رفتار و انگیزه و دید مثبت به پیروزی خود انرژی تولید مینماید و باید در تحلیل در نظر گرفته شود. با توجه به انرژی ایجاد شده در منطقه بایستی در راستای و سوی این انرژی عمل نمود. همزمان باید هزینه و اثار هر اتفاق در نظر گرفته شود. فراخوان به تظاهرات چه در صورت فراگیر شدن موج و امدن مردم به خیابان وچه ماندن انها در خانه در هر صورت ان چه هزینه و چه اثاری دارد؟ فرا نخواندن به تظاهرات در هر دو صورت امدن مردم به خیابان و یا نیامدن چه هزینه و چه اثاری دارد ؟ موج ایجاد شده در منطقه، برخورد غیر خشونت امیز نیروی نظامی در مصر با مردم و نهایتا نهادن قدرت بر زمین و ترک کردن موقعیت توسط مبارک ، همه در جهت وموثر در موج شوندگی ٢٥ بهمن دارد. این انتخاب خود انرژی زاست .<br /> در اینصورت هر الترناتیو و هر امکان بایستی بررسی شده و رفتار و عملکرد و تاکتیک جنبش در هر صورت بایستی بررسی گردد تا غافلگیر نشویم .حتی اگر احتمال یک اتفاق و الترناتیو در تحلیل کمتر از اتفاق دیگر پیشبینی گردد.اینجا موضوع اساسی بررسی هزینه و اثار هر انتخاب و کمک به ایجاد موج در ٢٥ بهمن است و موضوع اساسی درست بودن یک پیشبینی نیست .اینجا موج ایجاد شده در منطقه و بخصوص مصر ، موضوع اساسی برای ایران است و توازن قوا در مصر پارامتر اساسی برای این موضوع در ایران نیست. پی بسوی ٢٥ بهمن.</p>
شهراد
<p>پیش بسوی ۲۵ بهمن .همه به کمک هم .</p>
کاربر مهمان مهناز
<p>مردم ایران از پا نمی نشینند و بیداری به مرحله ای رسیدن که دیگر توجهی به تهدیدات نظام ندارند </p>
کاربر مهمان
<p>به شکم تان صابون نزنید. هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.</p>