ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

آیا مهاجرت از خشونت علیه زنان کم می‌کند؟

بسیاری از زنان ایرانی به این امید مهاجرت می‌کنند که تغییری در شرایط آنها ایجاد شود اما مردانی که از کشورهایی مانند ایران مهاجرت کرده‌اند، به دلیل باورها و کلیشه‌های ذهنی و دوگانگی‌های مهاجرت، به تدریج فرم دیگری از خشونت را شکل می‌دهند

کارزار روز جهانی منع خشونت علیه زنان، هرسال در تلاش است تا با توجه جهان به منع خشونت علیه زنان، از میزان مرگ و میر زنان، سوء‌استفاده‌های جنسی و رفتاری و قربانی شدن تعداد بیشتری از زنان به دلیل اعمال خشونت در جوامع مختلف بکاهد. با وجود تلاش‌های سازمان ملل در کشورهای مختلف، آمارهای جدید منتشر شده در سازمان ملل نشان می‌دهد که همچنان از هر سه زن، یکی از آنان تجربه خشونت فیزیکی و جنسی را داشته‌اند.

آنچه که در این مقاله قصد دارم به آن بپردازم، مطالعه و بررسی خشونت در میان مهاجران به خصوص مهاجران ایرانی است. این چرخه به صورت الگویی پیشرفته همچنان در حال تغییر و تبدیل شدن به صورت‌های متفاوت است که در نهایت بر زندگی زنان مهاجر تاثیر عمیقی گذاشته است.

آیا خشونت در مهاجرت کم می‌شود؟

 خشونت علیه زنان در ایران بدون حمایت دستگاه‌های دولتی و قانون از زنان همچنان تکرار می‌شود و به خصوص خشونت خانگی سومین آسیب اجتماعی در ایران است. خشونت در ایران، ساختاری است، چون عموما به دلیل عدم توجه نهادهای دولتی، خشونت علیه زنان به صورتی نهادینه شده از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود.  تحقیقات متعددی علل و عوامل مختلفی را برای خشونت علیه زنان ذکر کرده‏‌اند. در میان این عوامل می‏‌توان به علل فردی شامل زمینه‏‌های زیستی، عوامل روان‏شناختی، اختلالات روانی و شخصیتی، تزلزل اخلاقی، بیماری، مصرف الکل و مواد مخدر و مانند آن، علل اجتماعی – اقتصادی شامل نوع شغل و فعالیت اقتصادی، بیکاری، وضعیت اقتصادی خانواده شغل زن و مانند آن، عوامل فرهنگی شامل سرمایه اجتماعی و فرهنگی، حاکمیت ارزش‏‌های مردسالارانه، پایین بودن سطح تحصیلات و آگاهی، باورهای فرهنگی طرفدار تفاوت‏‌های جنسیتی و مانند آن، عوامل سیاسی شامل ساختار قدرت خانواده، حاکمیت مردانه در اغلب نهادهای اجتماعی، نابرابری قدرت میان زنان و مردان و مانند آن و عوامل حقوقی و قانونی شامل وجود قوانین تبعیض‏‌آمیز علیه زنان در جامعه، بی‏‌توجهی قوانین به حقوق زنان، بی‏‌توجهی و بی‏‌طرفی سازمان‏‌های مجری قانون نظیر پلیس، دادگستری و مانند آن به مسایل، مظالم، حقوق و مسایل زنان اشاره کرد.  

این عوامل در بررسی خشونت علیه زنان در ایران می‌تواند به کار آید، اما این توضیح برای خشونت علیه زنان در مهاجرت با مشکلات بیشتری روبه رو می‌شود، چرا که به دلیل پیچیدگی‌های مهاجرت، تغییر در شرایط زندگی، تغییر در روابط انسانی و فردی در مهاجرت، بازشناسی و ظهور این نوع خشونت بسیار دشوار است.

باور عمومی‌ به خصوص در میان خانواده‌های مهاجر ایرانی این است که اغلب میزان خشونت مردان در مهاجرت کاهش می‌یابد. این به آن دلیل است که بسیاری از زنان ایرانی که از وضعیت نابرابر جنسیتی در ایران ناراضی بوده‌اند به امید مهاجرت می‌کنند که در کشور جدید امکان تغییر در شرایط آنها ایجاد شود. اما واقعیت این است که نتیجه تحقیقات نشان می‌دهد که گروه‌های مهاجر به خصوص مردانی که از کشورهایی همانند ایران مهاجرت کرده‌اند، به دلیل باورها و کلیشه‌های ذهنی و دوگانگی‌های زندگی در مهاجرت، حتی اگر قبلا سابقه خشونت را نداشته‌اند به تدریج فرم دیگری از خشونت را شکل می‌دهند که لزوما از فرم خشونت در ایران پیروی نمی‌کند. برای مثال، اگر قبل‌تر خشونت در حوزه عمومی‌ و خصوصی می‌توانست اتفاق بیفتد به دلیل شرایط مهاجرت و تغییر در قوانین کشور مهاجر، بیشتر محدود به حوزه فردی می‌شود یا اعمال خشونت گاهی از شکل فیزیکی به شکل روحی روانی، خشونت‌های جنسی و حتی مالی تبدیل می‌شود.

 در عمل، بسیاری از زنانی که تجربه خشونت را در ایران دارند با فرض بهتر شدن اوضاع در مهاجرت، با فرم دیگری از این خشونت‌ها مواجه می‌شوند. زن‌های مهاجر انتظار تغییر دارند، حال آنکه تغییر شکل خشونت در مهاجرت، یک تغییر ‌تدریجی است اما همچنان قادر است زندگی بسیاری از زنان را در مهاجرت تحت تاثیر قرار دهد.

عوامل تاثیر گذار بر تغییر خشونت علیه زنان در مهاجرت

تحقیقات زیادی در خصوص افزایش خشونت در میان خانواده‌های مهاجر در کشورهای اروپایی و آمریکا و همین‌طور استرالیا صورت گرفته است. عوامل زیادی بر تکرار و توسعه خشونت‌ها تاثیر دارند که حتی گاهی در عین تغییر در فرم و چرخه خشونت، نهایتا به قتل‌های ناموسی تبدیل می‌شوند. بسیاری از زنان مهاجر از فرم و تغییر در شکل خشونت‌ها آگاه نیستند و ناخواسته تن به این تجربه‌ها می‌دهند که حتی خلاف باور عمومی، در برخی موارد منجر به مرگ شده است.

زبان

زبان در تغییر شکل خشونت و اعمال آن در میان خانواده‌های مهاجر تاثیر بسزایی دارد. بسیاری از زنان مهاجر بنا به دلایل مختلف با تغییر کشور، قادر نیستند که زبان خود را تقویت کنند. عدم توانایی بسیاری از زنان در برقراری ارتباط موجب می‌شود که بسیاری از زنان نتوانند وارد جریان‌های اجتماعی و گروه‌های حامی‌ شوند و نتوانند کمک‌های مربوط به زنان در کشور مهاجر را دریافت کنند. در نتیجه رفت و آمد این زنان عموما با اعضای همان گروه کوچک مهاجر صورت می‌گیرد.

برای مثال زنان ایرانی که مشکل زبان دارند و قادر نیستند که جز گروه‌های جامعه ایرانی، با سایر گروه‌های مهاجر یا بومی ارتباط برقرار کنند. ارتباط مداوم با زنان و مردان در جمع‌های کوچک مهاجر ایرانی، علاوه براینکه سطح ورود این زنان را به اجتماع کاهش می‌دهد، باورهای کلیشه‌ای را در این گروه‌های کوچک پر رنگ‌تر می‌کند. از سوی دیگر عدم درک زبان و توانایی در برقراری ارتباط با محیط خارج از جمع‌های مهاجر، موجب می‌شود که بسیاری از زنان از قوانین مربوط به آن کشور نتوانند مطلع شوند. در واقع  عدم اطلاع از قانون‌های حامی‌ زنان برای جلوگیری از خشونت و حمایت از زنان در خانواده‌ها، عامل مهمی‌ است که خطر در قرار گرفتن زنان در چرخه خشونت را افزایش می‌دهد.  

 جدایی از خانواده و زندگی در انزوای مهاجرت

جدایی از خانواده‌ها در مهاجرت و تجربه زندگی افراد در انزوا از جمله عواملی است که موجب تغییر در چرخه خشونت و در برخی موارد حتی تشدید آن می‌شود. جدایی از خانواده نه تنها حلقه جدیدی به این چرخه اضافه می‌کند، بلکه با پذیرش خشونت از سوی زنان، قدرت کنترل‌گری مردان را در حوزه خصوصی دو چندان می‌کند. این مساله در حالی اتفاق می‌افتد که به دلیل انزوا و دور افتادگی از محیط خانواده و حمایت‌های عاطفی که زنان از خانواده‌هایشان دریافت می‌کنند، بسیاری از مردان مهاجر قادرند که قدرت کنترل گری خود را در خانواده متفاوت‌ با کشور مبدا افزایش دهند. این قدرت کنترل‌گری به ابن دلیل افزایش می‌یابد که زنان به دلیل داشتن حمایت مالی و عاطفی و ترس از انزوا و دوری از خانواده، این کنترل‌گری را به اجبار می‌پذیرند. زنانی که حتی حاضر به پذیرفتن این روابط کنترل‌گر نیستند، به محض خروج از این رابطه، از سوی جامعه مهاجر و حتی از سوی دوستان و خانواده‌های خود حمایت نمی‌شوند، و همین امر خطر اعمال خشونت علیه زنان را دو چندان می‌کند.

تغییر در شرایط اقتصادی

یکی از تغییرات شگرفی که می‌تواند بر میزان خشونت تاثیر بگذارد، تغییر در نقش‌های اقتصادی میان زن و مرد در مهاجرت است. مطابق نظر کونیگ، توزیع قدرت بسته به نحوه تقسیم کار بین زن و مرد است. شرکت فعالانه زن در تامین و حفظ حیات اقتصادی خانواده همیشه باعث تهدید قدرت و سلطه مرد بوده است. این مورد در خصوص رابطه زن و مرد و تغییر در نقش‌های اقتصادی صادق است. برای خیلی از مردان از دست دادن جایگاه اقتصادی سنتی به دلیل نقش پذیری زنان در ساختار اقتصادی خانواده در مهاجرت، نوعی از دست دادن قدرت مردانه است. این مساله زمانی تشدید می‌شود که مردان به دلیل کارهای مهاجرت و یا تغییر در نیروهای کار گاهی مجبورند در خانه بمانند. برای خیلی از مردان بالا بودن زنان در جایگاه اقتصادی، به منزله از دست دادن قدرت در ساختار خانواده است و برخی برای برگرداندن این قدرت، با توسل به چرخه خشونت و تغییر در آن سعی دارند که آن قدرت از دست رفته خود را دوباره بازگردانند. این تشدید خشونت در مهاجرت به نوعی تغییر در خشونت علیه زنان است که در مهاجرت شکل متفاوتی به خود می‌گیرد.

وابستگی‌های حقوقی، ویزا و...

خشونت در اثر وابستگی‌های قانونی مربوط به امور مهاجرت مثل ویزا و حق شهروندی نیز افزایش می‌یابد. در بسیاری از کشورها، زنانی که با ویزای همسر مهاجرت می‌کنند، اگر از همسرشان جدا شوند ویزای آنها نیز باطل می‌شود و همین امر موجب می‌شود که بسیاری از زنان برای گرفتن ویزای خود و پروسه‌های مهاجرت همچنان در روابط خشونت آمیز باقی بمانند. از سوی دیگر برخی از مردان مهاجر با آگاهی از این موضوع به خود اجازه هر نوع اعمال خشونتی را می‌دهند و زنان هم مجبور به تحمل می‌شوند.

ارجاع به قانون و فرهنگ سرزمین مادری

آخرین عامل مهم و در واقع از موثر‌ترین عوامل، مرجع قراردادن فرهنگ و اجرای قانون کشوری مبدا در میان مهاجران است. مساله فرهنگ و ارجاع آن می‌تواند تضمین و توجیه خشونت علیه زنان را در مهاجرت قانونی کند و از سوی دیگر محتوای آن را همچنان به صورت دست نخورده حفظ کند. در بیشتر موارد حفظ ارزش‌های فرهنگی، حتی با وجود کلیشه‌های جنسیتی و خشونت علیه زنان همچنان بر حقوق زنان ارجح است. این مساله مخصوصا زمانی تشدید می‌شود که در گروه‌های مهاجر، مردان به خاطر ترس از دست دادن فرهنگ و کلیشه‌های فرهنگی نهادینه شده در ذهنشان، با ارجاع به آن فرهنگ هر نوع خشونتی را توجیه می‌کنند و همین امر موجب توسعه خشونت در کشور مهاجر می‌شود.

خشونت ادامه دارد

هر کدام از این عوامل به تنهایی و یا در کنار یکدیگر می‌تواند در تشدید خشونت علیه زنان تاثیر بسزایی داشته باشد. آن چه که مسلم است زنان ایرانی در مهاجرت با وجود آنکه در جامعه با قوانین تبعیض آمیز دست و پنجه نرم نمیکنند، اما هم چنان در محیط خانواده تحت تاثیر این نوع خشونت‌ها هستند. به عبارت دیگر شکل این خشونت‌ها از توسعه یافتگی در محیط عام بیشتر به فضای خصوصی در خانواده مهاجر کشیده شده است. می‌توان گفت، تغییر در خشونت در مهاجرت در برخی از موارد آن قدر نامحسوس است که حتی برخی از سازمان‌های حمایت از زنان هم نمیتوانند آمار دقیقی از قربانیان این خشونت‌ها به خصوص در خانواده‌های مهاجر ارائه دهند. بنابراین بازشناسی و آسیب شناسی این چرخه حداقل می‌تواند اشکال تغییر یافته از خشونت را ارائه دهد که در نتیجه بر زندگی بسیاری از زنان ایرانی تاثیر گذاشته است، مساله‌ای که با رشد جامعه مهاجر ایرانی نیاز به تحقیق و بررسی بیشتر و گسترده‌ای دارد تا به این ترتیب از دگردیسی و توسعه خشونت علیه زنان به خصوص در مهاجرت جلوگیری کند، حداقل برای زنانی که به منظور بهتر شدن روابط و زندگی‌شان مهاجرت می‌کنند.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • دریایی

    سلام برشما، ای‌کاش نویسنده محترم با چند متخصص مهاجرت گفتگو کرده بود و چند گزارش آماری و بژوهشی درباره زنان پناهجو و انگیزه‌های مهاجرتی آنها را را مطالعه کرده بود، تا شاید چنین کلی گویی‌هایی ارائه نمی‌داد. زنان پناهجو به طور کلی و زنان پناهجوی ایرانی به طور اخص، پدیده ای بسیار متنوع و متفاوت هستند. آنها به اقشار اجتماعی مختلف تعلق دارند و از میزان سواد و آگاهی متفاوتی برخوردار هستند. انگیزه های مهاجرتی بسیار متفاوتی دارند. بخشی از آنها تصادفا همراه با همسر و شریک زندگی شان تصمیم به مهاجرت گرفته اند، برخی برای تحصیل، برخی دیگر برای آینده فرزندانشان، برخی برای بهره گیری از آزادی سیاسی و عقیدتی. زنان نوکیش و دراویش برای گریز از سرکوب دینی. خشونت خانگی برای بسیار از آنها مطلقا انگیزه مهاجرت نبوده است. برخی خشونت خانگی را مطلقا تجربه نکرده اند. د این مجموعه بزرگ و متنوع، بخشی نیز با انگیزه فرار از خشونت جنسیتی در خانواده و اجتماع کشورشان را ترک کرده اند. متاسفانه چنین کلی گویی‌های عالمانه، آن هم درباره گروه‌های انسانی که هریک شایسته بررسی جداگانه هستند، نه تنها روشنگرانه نیست، بلکه به شکل گیری باورهای بی پایه و غیر واقعی دامن میزند.