سودی شریفی نامزد جایزهی جمیل
<p>پانته‌آ بهرامی- آثار عکاسی سودی شریفی، منعکس‌‌کننده‌‌ی زندگی شهری در تهران و حامل تضادهای گوناگون است: زندگی سرشار از محدودیت‌‌های مختلف در فضای عمومی و زندگی به نسبت آزاد در فضای خصوصی. تضاد زندگی مدرن با باورهای سنتی و بالاخره نوسان بین واقعیت و خیال.</p> <!--break--> <p><a href="http://www.zamahang.com/podcast/2010/20110222_PanteA_SudiShariCorre.mp3" target="_blank" rel="noopener"><img height="31" width="273" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/musicicon.jpg" alt="" /></a></p> <p><br /> خانم شریفی، در ۱۷ سالگی، در میانه‏‌ی دهه‌‏ی ۷۰ میلادی، ایران را ترک گفت و برای ادامه‏‌ی تحصیل در دانشگاه هیتسون تکزاس به امریکا رفت. او پس از دو دهه، در سال ۱۹۹۹ به ایران بازگشت و ایرانی را بازیافت که بسیار از وطنی که آن را ترک گفته بود، فاصله داشت.</p> <p><br /> مجموعه‌‌ای از این هنرمند به نام «ماکسیماتور در ماه جاری- فوریه‏- در گالری لیلا تقی‌‏نیا- میلانی‏‌هلر در نیویورک برپا شده است.<br /> </p> <p>وقتی وارد فضای این نمایشگاه هنری می‏‌شوی، ابتدا خود را در دنیای رنگارنگ و طلایی مینیاتورهای قدیمی می‏‌یابی، ولی وقتی به دقت به این آثار می‏‌نگری، زنان و دختران و پسران دوران معاصر تهران را در آنها کشف می‏‌کنی.</p> <p><strong><br /> سودی شریفی:</strong> در ایران که بودم، یک کتاب مینیاتور به اسم «باغ‌‏های خیال» دیدم. وقتی به این کتاب نگاه کردم، دیدم چقدر فیگورهای خیلی کوچک مینیاتور در قرن چهاردهم و پانزدهم با همدیگر در تماس هستند. وقتی در خیابان راه می‏‌رفتم، می‏‌گفتم چگونه می‏‌شود زندگی امروز مردم تهران را نشان داد. فکر کردم اگر بتوانم شخصیت‌‌های قدیمی را با فیگورهای جدید قاطی کنم، تصویر بسیار خوبی شکل می‌‌گیرد برای این‏‌که نشان بدهیم چقدر تضاد وجود دارد.</p> <p><br /> من بیشتر عکاس هستم، به ایران می‏‌روم و پروژه‌‏های مختلفی که در ذهنم و در پیوند با ایران دارم انجام می‏‌دهم. یکی از این پروژه‌‏‌ها به نوجوانان ایران مربوط می‌‏‌شود. از دختران و پسران ایرانی عکس می‏‌‌گیرم. البته بیشتر در خانه‌‏‌ها عکس می‌‏‌گیرم. در فضاهای عمومی عکس نمی‌‏‌گیرم، چون در خانه‌‏‌ها آزادی بیشتر است و من می‏‌‌خواهم به مردم آمریکا نشان بدهم که داخل خانه‌‏‌ها آن چیزهایی که شما توی روزنامه و اخبار آمریکا می‌‏‌بینید، دیده نمی‌‏‌شود.</p> <p><br /> <img hspace="8" height="458" align="left" width="280" vspace="8" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/photosudi1.jpg" alt="" />چون هروقت برنامه‌‏‌ای از ایران هست، مقداری زن و مرد را با لباس سیاه نشان می‌‏‌دهند که شعار می‌‏‌دهند. در صورتی‏‌که وقتی وارد ایران می‏‌شوید، حتی به عنوان یک امریکایی، کاملاً عقیده و ایده‏‌تان برمی‏‌گردد. به‏خاطر این‏‌که زندگی توی ایران خیلی مدرن است. توی تهران همه مدرن هستند و هر اتفاقی این‏‌جا می‏افتد و راجع به آن می‏‌شنوند، کپی می‏‌کنند.</p> <p> </p> <p>«هفته‌‏ی مد» یکی دیگر از آثار شماست. در این عکس زنان در یک سو و مردان در سوی دیگر نشسته‏‌اند و به زنان مدل می‏‌نگرند، اما هم در تماشاگران و هم در مدل‏‌ها، شخصیت‏‌های قدیم و جدید در کنار هم قرار گرفته‏‌اند. در حقیقت عکس‏‌های جدید خود را در کنار فیگورهای قدیمی مینیاتور به نمایش گذاشته‌‌اید و توانسته‌‌اید از این آمیختگی تصاویر جدیدی بیافرینید.<br /> </p> <p>من در تهران که راه می‌‏رفتم، قیافه‏‌های دختران و پسران ایرانی را با مدل‏‌های جدید مقایسه می‏‌کردم و هرسال که به ایران می‏‌رفتم، می‏‌دیدم یک رنگ خاص مد شده است؛ یک رنگ و شکل دیگر از مانتو، روسری و ... مد شده است. فکر می‌‌کردم اینها چقدر خودشان را قشنگ درست می‏‌کنند. به نظر من، خیابان‏‌های تهران مانند «هفته‌‌ی مد» است. برای همین فکر کردم یک «هفته‌‌ی مد» درست کنم. به‏‌خصوص که در این‏‌جا مرد و زن هم جدا نشسته‏‌اند.</p> <p><br /> من همیشه فکر می‏‌کنم اگر در ایران یک هفته‌‌ی مد بگذارند چطوری خواهد بود؟ باید مردها یک گوشه بشینند و زن‏‌ها گوشه‏‌ی دیگری. البته الان نیست، هرچه هم هست، خصوصی است.</p> <p> </p> <p><strong>«عشق باوقار»، یکی دیگر از این آثار است که از عشق بین خسرو و شیرین در شعرهای نظامی الهام گرفتید، اما وقتی در این مینیاتور دقت می‌‏کنیم، به جای خسرو، پسر ایرانی امروز تهران را می‏‌بینیم که در بیرون قصر به گفت‏‌وگوهای عاشقانه با شیرین که دختر مدرن امروز ایران است، می‏‌پردازد. بنابراین آثار شما بین ایران قدیم و تهران جدید در نوسان است.</strong></p> <p> </p> <p>موضوع این کار دخترها و پسرهایی است که جوانند ولی نمی‌‏توانند به همدیگر نزدیک بشوند. خسرو شاهزاده‏‌ای بوده که آمده دوستش را ببیند. حال این آقا با ماشین جیپ آمده که دوستش را از آن بالا ببیند. انعکاس اتفاق‏‌هایی که الان بین دختر و پسرهای جوان در تهران می‏‌افتد.</p> <p> </p> <p><strong>در یکی دیگر از آثار شما استخری می‌‌بینیم که زنان برهنه را در قرن‏‌های ۱۴ و ۱۵ نشان می‏‌دهد و به ناگهان در کنار این زنان برهنه، می‏‌توانی زنانی را با لباس‌‌های امروزین ببینی...</strong></p> <p> </p> <p><img hspace="8" height="348" align="right" width="280" vspace="8" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/photo_women_in_the_pool.jpg" alt="" />در مینیاتور اصلی بهرام گور یواشکی خانم‏‌هایی را که در استخر در حال بازی هستند، نگاه می‌‏کند. این اثر از این نظر برای من جالب بود که در قرن‏‌های چهاردهم و پانزدهم از الان جدید‏تر بوده‏‌اند و توانسته‏‌اند خانم‏‌ها را لخت بکشند.</p> <p><br /> الان اما اگر ما می‏‌خواستیم دخترخانم‏‌های ایرانی را توی استخر بگذاریم و از آنها عکس بگیریم، نمی‏‌توانستیم آنها را به این شکل نشان بدهیم. باید روسری سر آنان بکنیم و لباس تن‏‌شان باشد. به همین دلیل من سر این خانم‏‌ها روسری کردم و لباس پوشاندم و توی استخر گذاشتم. آن‌هایی که تماشاچی هستند، از من می‏‌پرسند چرا؟ می‏‌توانم بگویم به‏خاطر این‏‌که نمی‏‌توان از خانمی با لباس بیکینی یا مایو و یا لخت عکس گرفت.</p> <p><br /> در قسمتی از این اثر، آقا با مایو ایستاده و خانم‌ کاملاً پوشیده است. من این عکس‏‌ها را در دریای خزر و کیش گرفته بودم. برایم خیلی جالب بود. چون در ساحل‌‏های عمومی، مردها با مایو بودند و خانم‏‌ها مجبور بودند لباس به تن داشته باشند.</p> <p><br /> این تضادها را که در تهران و شهرهای مختلف دیدم، باعث شد به این فکر بیفتم که یک‌‌جوری آن‌ها را نشان بدهم. چون برای خودم عجیب بود. با این‏‌که خودم ایرانی هستم، برایم عجیب بود. دلم می‏‌خواهد مردم سرزمین‌های دیگر هم این تضاد را ببینند. برای همین است که عکس می‏‌گیرم و این داستان‌‏‌سرایی‌ها را انجام می‌‌دهم.</p> <p> </p> <p><strong>جایزه‌‌ی جمیل</strong><br /> </p> <p><strong>لیلا تقی‌‏نیا- میلانی‏‌هلر، صاحب نگارخانه‌‌ای که آثار هنری سودی شریفی را به نمایش گذاشته است، نقطه‏‌ی قوت آثار این عکاس ایرانی را در داستان‏‌سرایی می‏‌داند.<br /> </strong></p> <p><strong><br /> به گفته‌‌ی او، خانم شریفی جزو معدود هنرمندانی است که موزه‏‌ی ویکتور آلبرت لندن امسال او را برای «جایزه‏‌ی جمیل» در پیوند با هنرهای اسلامی انتخاب کرده است.</strong></p> <p><br /> خانم تقی‌‌نیا می‌‌گوید: «الان سودی در فهرست نهایی "جایزه‏‌ی جمیل" موزه‏‌ی ویکتور آلبرت هلند قرار دارد که افتخار بسیار بزرگی برای اوست. برای این‏‌که فقط هفت هنرمند از تمام دنیا انتخاب شده‌‏‏اند که یکی از آنها جایزه را خواهد برد. آثار هر هفت هنرمند سال دیگر در موزه‏‌ی ویکتور آلبرت لندن به نمایش گذاشته خواهد شد. جایزه‏‌ی جمیل یکی از معروف‏‌ترین جایزه‏‌های دنیاست که برای هنرهای اسلامی داده می‏‌شود. هنوز اسامی کامل هفت نفر دیگر اعلام نشده است. ما فقط می‏‌دانیم سودی قبول شده است، اما نمی‏‌دانیم آن شش هنرمند دیگر چه کسانی هستند. ماه مارس این اسامی اعلام می‏‌شود. در ماه سپتامبر هم یکی از آنها جایزه را خواهد برد.»</p> <p> </p> <p><img hspace="8" height="423" align="left" width="280" vspace="8" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/photocourtly_love_.jpg" alt="" />سودی شریفی در مورد «جایزه‌‏ی جمیل» می‌‌‌گوید: «جایزه جمیل، جایزه‏‌ای است که آقایی به اسم جمیل که عرب است، آن را به هنرهای خاورمیانه اختصاص داده است. هنرمندان چه از ایران باشند، چه از اروپا و چه از امریکا، در آن شرکت می‏‌کنند. البته گالری‏‌ها آنها را معرفی می‏‌کنند.</p> <p><br /> از میان این هنرمندان ابتدا ۵۰ نفر انتخاب می‏‌شوند. من در مرحله‌‌ی اول در میان ۵۰ نفر انتخاب شدم. در مرحله‏‌ی دوم هم ۱۰ نفر انتخاب شدند که من در میان آنان نیز هستم. از میان ما ۱۰ نفر یک نفر انتخاب می‏‌شود که به او ۲۰هزار دلار تعلق می‏‌گیرد. این جایزه هر دو سال یک‏‌بار اهدا می‏‌شود و دو سال پیش هم خانمی ایرانی برنده‏‌ی آن جایزه شد.»</p> <p> </p> <p><strong>کدامیک از سری کارهای‌‏تان در آن‏‌جا به نمایش گذاشته می‏‌شود؟</strong></p> <p> </p> <p>من آثار همین نمایشگاه «ماکسیماتور» را معرفی کردم. مینیاتور به این معنا که مینی یعنی کوچک و «ماکسیماتور»، یعنی من این‌ها را برداشته‏‌ام و با تکنولوژی جدید بزرگ کرده‏‌ام. مینیاتورهای قدیم را معمولاً با ذره‌‏بین می‏‌دیدند. من وقتی آن‌ها را روی کامپیوترم می‏‌گذارم، می‏‌بینم جزئیات آنها چقدر زیبا هستند، اما هیچکس نمی‏‌تواند این جزئیات را کشف کند و خوشش بیاید. به‏خاطر این‏‌که نمی‏‌بیند. چشم‏‌های آدم، این جزئیات کوچک را که هنرمندان با دست می‏‌کشیدند، نمی‏‌بینند.</p> <p><br /> فکر می‏‌کنم من با تکنولوژی جدید، توانسته‌‌ام مینیاتور‏های قدیم را قشنگ‏‌تر نشان بدهم. به‏خاطر این‏‌که هرکدام از جزییات این مینیاتورها یک زیبایی دارد و بسیار روی آن‌ها زحمت کشیده شده است. این سری کار برای این جایزه معرفی شد و از بین این کارها سه، چهارتا انتخاب خواهد شد.<br /> </p> <p>اکنون خاورمیانه در حال تغییر است. مدرنیته وارد این جامعه شده. الان از طریق اینترنت، تمام اتفاق‏‌هایی را که در اروپا و امریکا می‌‏افتد، در این جوامع می‏‌بینند. باید اینها را تجزیه و تحلیل کنند و بین فرهنگ خودمان و چیزهای جدید یک تعادل برقرار بشود. برای همین، کار من که ترکیبی از کارهای قدیم و جدید است، این تضادها را بیشتر نشان می‏‌دهد.</p>
پانتهآ بهرامی- آثار عکاسی سودی شریفی، منعکسکنندهی زندگی شهری در تهران و حامل تضادهای گوناگون است: زندگی سرشار از محدودیتهای مختلف در فضای عمومی و زندگی به نسبت آزاد در فضای خصوصی. تضاد زندگی مدرن با باورهای سنتی و بالاخره نوسان بین واقعیت و خیال.
خانم شریفی، در ۱۷ سالگی، در میانهی دههی ۷۰ میلادی، ایران را ترک گفت و برای ادامهی تحصیل در دانشگاه هیتسون تکزاس به امریکا رفت. او پس از دو دهه، در سال ۱۹۹۹ به ایران بازگشت و ایرانی را بازیافت که بسیار از وطنی که آن را ترک گفته بود، فاصله داشت.
مجموعهای از این هنرمند به نام «ماکسیماتور در ماه جاری- فوریه- در گالری لیلا تقینیا- میلانیهلر در نیویورک برپا شده است.
وقتی وارد فضای این نمایشگاه هنری میشوی، ابتدا خود را در دنیای رنگارنگ و طلایی مینیاتورهای قدیمی مییابی، ولی وقتی به دقت به این آثار مینگری، زنان و دختران و پسران دوران معاصر تهران را در آنها کشف میکنی.
سودی شریفی: در ایران که بودم، یک کتاب مینیاتور به اسم «باغهای خیال» دیدم. وقتی به این کتاب نگاه کردم، دیدم چقدر فیگورهای خیلی کوچک مینیاتور در قرن چهاردهم و پانزدهم با همدیگر در تماس هستند. وقتی در خیابان راه میرفتم، میگفتم چگونه میشود زندگی امروز مردم تهران را نشان داد. فکر کردم اگر بتوانم شخصیتهای قدیمی را با فیگورهای جدید قاطی کنم، تصویر بسیار خوبی شکل میگیرد برای اینکه نشان بدهیم چقدر تضاد وجود دارد.
من بیشتر عکاس هستم، به ایران میروم و پروژههای مختلفی که در ذهنم و در پیوند با ایران دارم انجام میدهم. یکی از این پروژهها به نوجوانان ایران مربوط میشود. از دختران و پسران ایرانی عکس میگیرم. البته بیشتر در خانهها عکس میگیرم. در فضاهای عمومی عکس نمیگیرم، چون در خانهها آزادی بیشتر است و من میخواهم به مردم آمریکا نشان بدهم که داخل خانهها آن چیزهایی که شما توی روزنامه و اخبار آمریکا میبینید، دیده نمیشود.
چون هروقت برنامهای از ایران هست، مقداری زن و مرد را با لباس سیاه نشان میدهند که شعار میدهند. در صورتیکه وقتی وارد ایران میشوید، حتی به عنوان یک امریکایی، کاملاً عقیده و ایدهتان برمیگردد. بهخاطر اینکه زندگی توی ایران خیلی مدرن است. توی تهران همه مدرن هستند و هر اتفاقی اینجا میافتد و راجع به آن میشنوند، کپی میکنند.
«هفتهی مد» یکی دیگر از آثار شماست. در این عکس زنان در یک سو و مردان در سوی دیگر نشستهاند و به زنان مدل مینگرند، اما هم در تماشاگران و هم در مدلها، شخصیتهای قدیم و جدید در کنار هم قرار گرفتهاند. در حقیقت عکسهای جدید خود را در کنار فیگورهای قدیمی مینیاتور به نمایش گذاشتهاید و توانستهاید از این آمیختگی تصاویر جدیدی بیافرینید.
من در تهران که راه میرفتم، قیافههای دختران و پسران ایرانی را با مدلهای جدید مقایسه میکردم و هرسال که به ایران میرفتم، میدیدم یک رنگ خاص مد شده است؛ یک رنگ و شکل دیگر از مانتو، روسری و ... مد شده است. فکر میکردم اینها چقدر خودشان را قشنگ درست میکنند. به نظر من، خیابانهای تهران مانند «هفتهی مد» است. برای همین فکر کردم یک «هفتهی مد» درست کنم. بهخصوص که در اینجا مرد و زن هم جدا نشستهاند.
من همیشه فکر میکنم اگر در ایران یک هفتهی مد بگذارند چطوری خواهد بود؟ باید مردها یک گوشه بشینند و زنها گوشهی دیگری. البته الان نیست، هرچه هم هست، خصوصی است.
«عشق باوقار»، یکی دیگر از این آثار است که از عشق بین خسرو و شیرین در شعرهای نظامی الهام گرفتید، اما وقتی در این مینیاتور دقت میکنیم، به جای خسرو، پسر ایرانی امروز تهران را میبینیم که در بیرون قصر به گفتوگوهای عاشقانه با شیرین که دختر مدرن امروز ایران است، میپردازد. بنابراین آثار شما بین ایران قدیم و تهران جدید در نوسان است.
موضوع این کار دخترها و پسرهایی است که جوانند ولی نمیتوانند به همدیگر نزدیک بشوند. خسرو شاهزادهای بوده که آمده دوستش را ببیند. حال این آقا با ماشین جیپ آمده که دوستش را از آن بالا ببیند. انعکاس اتفاقهایی که الان بین دختر و پسرهای جوان در تهران میافتد.
در یکی دیگر از آثار شما استخری میبینیم که زنان برهنه را در قرنهای ۱۴ و ۱۵ نشان میدهد و به ناگهان در کنار این زنان برهنه، میتوانی زنانی را با لباسهای امروزین ببینی...
در مینیاتور اصلی بهرام گور یواشکی خانمهایی را که در استخر در حال بازی هستند، نگاه میکند. این اثر از این نظر برای من جالب بود که در قرنهای چهاردهم و پانزدهم از الان جدیدتر بودهاند و توانستهاند خانمها را لخت بکشند.
الان اما اگر ما میخواستیم دخترخانمهای ایرانی را توی استخر بگذاریم و از آنها عکس بگیریم، نمیتوانستیم آنها را به این شکل نشان بدهیم. باید روسری سر آنان بکنیم و لباس تنشان باشد. به همین دلیل من سر این خانمها روسری کردم و لباس پوشاندم و توی استخر گذاشتم. آنهایی که تماشاچی هستند، از من میپرسند چرا؟ میتوانم بگویم بهخاطر اینکه نمیتوان از خانمی با لباس بیکینی یا مایو و یا لخت عکس گرفت.
در قسمتی از این اثر، آقا با مایو ایستاده و خانم کاملاً پوشیده است. من این عکسها را در دریای خزر و کیش گرفته بودم. برایم خیلی جالب بود. چون در ساحلهای عمومی، مردها با مایو بودند و خانمها مجبور بودند لباس به تن داشته باشند.
این تضادها را که در تهران و شهرهای مختلف دیدم، باعث شد به این فکر بیفتم که یکجوری آنها را نشان بدهم. چون برای خودم عجیب بود. با اینکه خودم ایرانی هستم، برایم عجیب بود. دلم میخواهد مردم سرزمینهای دیگر هم این تضاد را ببینند. برای همین است که عکس میگیرم و این داستانسراییها را انجام میدهم.
جایزهی جمیل
لیلا تقینیا- میلانیهلر، صاحب نگارخانهای که آثار هنری سودی شریفی را به نمایش گذاشته است، نقطهی قوت آثار این عکاس ایرانی را در داستانسرایی میداند.
به گفتهی او، خانم شریفی جزو معدود هنرمندانی است که موزهی ویکتور آلبرت لندن امسال او را برای «جایزهی جمیل» در پیوند با هنرهای اسلامی انتخاب کرده است.
خانم تقینیا میگوید: «الان سودی در فهرست نهایی "جایزهی جمیل" موزهی ویکتور آلبرت هلند قرار دارد که افتخار بسیار بزرگی برای اوست. برای اینکه فقط هفت هنرمند از تمام دنیا انتخاب شدهاند که یکی از آنها جایزه را خواهد برد. آثار هر هفت هنرمند سال دیگر در موزهی ویکتور آلبرت لندن به نمایش گذاشته خواهد شد. جایزهی جمیل یکی از معروفترین جایزههای دنیاست که برای هنرهای اسلامی داده میشود. هنوز اسامی کامل هفت نفر دیگر اعلام نشده است. ما فقط میدانیم سودی قبول شده است، اما نمیدانیم آن شش هنرمند دیگر چه کسانی هستند. ماه مارس این اسامی اعلام میشود. در ماه سپتامبر هم یکی از آنها جایزه را خواهد برد.»
سودی شریفی در مورد «جایزهی جمیل» میگوید: «جایزه جمیل، جایزهای است که آقایی به اسم جمیل که عرب است، آن را به هنرهای خاورمیانه اختصاص داده است. هنرمندان چه از ایران باشند، چه از اروپا و چه از امریکا، در آن شرکت میکنند. البته گالریها آنها را معرفی میکنند.
از میان این هنرمندان ابتدا ۵۰ نفر انتخاب میشوند. من در مرحلهی اول در میان ۵۰ نفر انتخاب شدم. در مرحلهی دوم هم ۱۰ نفر انتخاب شدند که من در میان آنان نیز هستم. از میان ما ۱۰ نفر یک نفر انتخاب میشود که به او ۲۰هزار دلار تعلق میگیرد. این جایزه هر دو سال یکبار اهدا میشود و دو سال پیش هم خانمی ایرانی برندهی آن جایزه شد.»
کدامیک از سری کارهایتان در آنجا به نمایش گذاشته میشود؟
من آثار همین نمایشگاه «ماکسیماتور» را معرفی کردم. مینیاتور به این معنا که مینی یعنی کوچک و «ماکسیماتور»، یعنی من اینها را برداشتهام و با تکنولوژی جدید بزرگ کردهام. مینیاتورهای قدیم را معمولاً با ذرهبین میدیدند. من وقتی آنها را روی کامپیوترم میگذارم، میبینم جزئیات آنها چقدر زیبا هستند، اما هیچکس نمیتواند این جزئیات را کشف کند و خوشش بیاید. بهخاطر اینکه نمیبیند. چشمهای آدم، این جزئیات کوچک را که هنرمندان با دست میکشیدند، نمیبینند.
فکر میکنم من با تکنولوژی جدید، توانستهام مینیاتورهای قدیم را قشنگتر نشان بدهم. بهخاطر اینکه هرکدام از جزییات این مینیاتورها یک زیبایی دارد و بسیار روی آنها زحمت کشیده شده است. این سری کار برای این جایزه معرفی شد و از بین این کارها سه، چهارتا انتخاب خواهد شد.
اکنون خاورمیانه در حال تغییر است. مدرنیته وارد این جامعه شده. الان از طریق اینترنت، تمام اتفاقهایی را که در اروپا و امریکا میافتد، در این جوامع میبینند. باید اینها را تجزیه و تحلیل کنند و بین فرهنگ خودمان و چیزهای جدید یک تعادل برقرار بشود. برای همین، کار من که ترکیبی از کارهای قدیم و جدید است، این تضادها را بیشتر نشان میدهد.
نظرها
کاربر مهمان
<p>کنون خاورمیانه در حال تغییر است. مدرنیته وارد این جامعه شده?</p>