● دیدگاه
راهکار صلواتی در کشوری صلواتی
س. اقبال – یک شیوه مهم گردش امور در کشور امام زمان "شیوه صلواتی" است. در هیچ کتابی در باب مدیریت و اقتصاد این شیوه را شرح ندادهاند. توضیحی درباره آن.
به همسایهی طبقهی بالاییام میگویم برق راهپلهها به کنتور من وصل است، حواستان باشد شبها روشن نماند. ولی او برای حل و فصل مشکل دو راه پیشنهاد میکند. راه اول این است که هرکدام از مالکان این طبقات ماهانه چیزی بابت مصرف برق بپردازند و راه دوم اینکه برق راهپله "صلواتی" شود. میپرسم برق راهپله چهگونه میتواند صلواتی بشود؟ پاسخ میدهد ابتدا باید برق همهی راهپله را از کنتور شما جدا کرد و سپس آن را با سیمی مستقیم به برق کوچه وصل نمود.
ناگفته نماند که همسایهی من به قول قانوننویسان جمهوری اسلامی از اقلیتهای مذهبی است که گویا میخواهد با همین ترفند یعنی دزدی برق از شبکهی شهری، انتقامی هم از کارگزاران حکومت بگیرد. در عین حال به خودم میاندیشم. چون من هم چیزی حدود بیست سال است که برق صلواتی به همسایههایم میبخشم.
اصطلاح صلواتی از شروع جنگ ایران و عراق در محاورهی مردم پیدا شد. یعنی فرهنگ تحمیلی دولتی آن را بین تودههای مردم جا انداخت. چون در جبهههای جنگ بود که ایستگاههای صلواتی پا گرفت. این ایستگاههای صلواتی نه تنها نهار و شام و صبحانه بلکه شربت و شیرینی و آجیل هم بین "رزمندگان اسلام" توزیع میکردند. تا آنجا که بر بستری از فرهنگ عوامیگری، مجانی بودنِ خوردوخوراک، شگفتی همگان را برمیانگیخت. انگار همه در بهشت به سر میبردند. به هر حال کم نبودند افرادی که در همین جبههها جان باختند تا برای همیشه در بهشتی که به آنها وعده داده میشد، روزگار خود را به سر آورند، چون گویا در بهشت هم همه چیز صلواتی است و سکه و پولی رواج ندارد.
ایستگاههای صلواتیِ جبههی جنگ به مرور به عنوان الگویی دولتی درآمد. تا جایی که نمونههایی از آن را به بهانهی مناسبتهای گوناگون حکومتی، در خیابانهای شهر نیز به نمایش گذاشتند. اما اینک که جنگ یا دفاع مقدسِ حضرات پایان پذیرفته، همچنان ایستگاههای صلواتی رونق دارند. به خصوص در "دههی فجر" و یا ایام "رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی" همهی بانکها، وزارتخانهها، کارخانهها و به خصوص شهرداری تهران سنگ تمام میگذارند تا خوردنیها و نوشیدنیهای صلواتی خود را به دست مشتاقان آن برسانند. حتا سوای از این چند سالی است که در ایام عاشورا یا اربعینِ "آقا اباعبداللهالحسین" شهرداری تهران برای زایران میلیونی کربلا در ایستگاههای صلواتی شام و نهار فراهم میبیند. تا این زایران صلواتی از کیسهی مالیات و عوارضی که مردم میپردازند، حسابی بخورند و بیاشامند و در اسراف هم چیزی کم نگذارند.
گفتنی است که از همان فردای انقلاب گروههای پرشماری از بساز و بفروشها راه افتادند، زمینهای حاشیهی شهرها را به شهرکهایی بیقواره تبدیل کردند و آنها را به مردم فروختند. بدون آنکه آب و برق آنها از سوی ایشان تأمین گردد. از آن پس چنان باب شد که گروهی با اتصال سیمی به شبکه سراسری، مشکل برق مصرفی خود را صلواتی و رایگان حل نمایند. تا آنجا که همین شگرد و ترفند را در خصوص آب و فاضلاب هم به کار گرفتند. چون لولهای به شبکهی اصلی آب و یا فاضلاب فرو میکردند و همه چیز بدون جاروجنجال پایان میپذیرفت.
با این راهکار در پناه نام "صلواتی"، دزدی برق و آب نیز قداست و مشروعیت یافت. مجریان برنامههایی از این دست میگفتند: مگر آقا خودشان در بهشت زهرا نفرمودند که آب و برق باید مجانی و رایگان بشود. به هر حال آب و برق صلواتی مشکل بسیاری از برجسازان و بسازبفروشها را نیز حل کرد. همه بلااستثنا لولهای به شبکهی اصلی آب فروبردند و آب مورد نیازشان را برای ساختوساز تأمین نمودند. آنوقت سیمی هم روی شبکهی برق سراسری انداختند و برق صلواتی از آن گرفتند. تا امروز که قریب چهل سال از عمر جمهوری اسلامی میگذرد لااقل بسازبفروشهای کشور همه بلااستثنا به برق و آب مجانی و صلواتی دست یافتهاند.
کارخانهها و واحدهای تولیدی و خدماتی بزرگ و کوچک هم ناآموختههای خود را از مدیران جبهه دیده و جبهه رفتهی جمهوری اسلامی آموختند. تا آنجا که طلبکارانه مدعی شدند: به دلیل مصرف بالای آب و برق، کنتور کارخانه نمیتواند پاسخگوی نیازشان باشد. سپس جهت تأمین برق و آب مصرفی خود به شیوههای صلواتی روی آوردند. حتا گروهی از کارفرمایان هم معادلهی خود را اینگونه حل کردند که برای دسترسی به آب و برق، چندان نیازی نیست تا به دنبال گرفتنِ انشعاب و کنتور راه بیفتند. چنانکه هماکنون در طرفین اتوبان و جادهی کرج استفاده از برق و آب صلواتی، به شکل سنتی همگانی درآمده است. همین سنت صلواتی تا جادهی قم، ورامین، ساوه و خلاصه دماوند آشکارا ادامه دارد. زبان مأموران دولتی را هم میتوان با چپاندن برگ سبزی در جیبشان بند آورد.
شهرداری تهران هماینک در الگوپذیری از باورهای دولتی، سنتهای برق و آب صلواتی را به نحو احسن پاس میدارد. چون در اعیاد و جشنهای مذهبی و دولتی از شبکهی برقرسانی شهری سود میجوید تا شهر را چراغانی کند. حالا از تبعات چنین ماجرایی چه بر سر مردم میآورد، بماند. شهرداری جدای از این، آنجا هم که لازم ببیند در پارهای از بوستانهای شهر از آب صلواتی شبکهی ادارهی آب نیاز خود را برآورده مینماید.
از رفتار مدیران دولتی پیرامون بهرهگیری از آب و برق صلواتی، بسیاری از گردانندگان مسجد، هیأت و خیریه نیز الگو گرفتهاند تا ایشان هم از همین شیوهی سوداگرانه استفاده به عمل آورند. همچنان که این گروه از گردانندگان هیأت و مسجد، جهت پرهیز از پرداخت حق انشعاب، از برق و آب صلواتی غافل نمیمانند. اما استفادهی صلواتی و بدون مجوز آنان از شبکههای همگانی، به حوادث ناگواری ختم میشود که متأسفانه به مردم اطلاعرسانی نمیگردد.
چون در پارهای موارد لولههای غیرمجاز فاضلابی که از مسجد و هیأت به فاضلاب شهری میکشند از مجرای اصلی خود منحرف میشود و نفود آب، حفرههای زیرزمینی عظیمی در املاک مسکونی و تجاری مجاور ایجاد میکند. این حفرهها در نهایت به فرورفتگی و ریزش ساختمانهای همجوار میانجامد. استفادهی صلواتی از آب شبکه هم حوادث پرشماری از این دست برجای نهاده است. چنانکه نشت آب شبکهی اصلی به فضای مجاور، تخریب بسیاری از ساختمانهای مردم را در پی داشته است. طبیعی است برق صلواتی هم برای گردانندگان هیأت، خیریه و مسجد چیزی جز فاجعه در پی ندارد. چون به حتم نوسانهای مداوم برق شبکه، به تخریب و سوزاندن وسایل برقی داخلی میانجامد.
در نماز جمعههایی که در سراسر کشور برپا میدارند بیش از هرجایی فرهنگ دولتی صلواتی را به کار گرفتهاند. البته ستادهای نماز جمعه تنها آب و برق خود را صلواتی تأمین نمیکنند، بلکه از زیلو و داربست گرفته تا تریبون و بلندگو همه و همه نتیجهی همین کارهای صلواتی به حساب میآیند. در همین راستا نمازگزاران هم یاد گرفتهاند که اتوبوس و متروی صلواتی سوار بشوند و یا اتومبیل خود را در پارکینگهای صلواتی پارک بکنند. کارخانههای مواد غذایی هم برای عاقبت به خیریشان هر چه خوردنی و نوشیدنی دارند بار میزنند تا صلواتی و رایگان به همین نمازگزاران گشنه و تشنه برسانند. حتا به تازگی به همهی شهروندان تهرانی پیامک میفرستند که اگر به نماز جمعه بیایند خودشان و خانواده و فرزندانشان میتوانند از همین هدایای صلواتی بهرهمند شوند.
بر بستر آنچه که پیرامون کارهای صلواتیِ حکومت در جامعه اتفاق میافتد، کارگزاران دولت پاداش خدمت بازنشستگان کشور را هم "پول صلواتی" نام نهادهاند. با این رویکرد میخواهند به تودههای مردم چنان بباورانند که جمهوری اسلامی پاداش بازنشستگی را به رایگان و بدون هیچ زحمت و تلاشی به ایشان میپردازد. تا جایی که اصطلاح پول صلواتی را در محاورههای عمومی بین مردم جا انداختهاند. انگار دولت و کارفرما این پاداش را از جیب خودشان به مزدبگیران و زحمتکشان کشور خیرات میدهند.
تا کنون مدیران دولتی بیشترین سود را از همین فرهنگ صلواتی بردهاند. مدارک دانشگاهی صلواتی، خانههای صلواتی، پستهای اداری صلواتی و خلاصه و خلاصه به غارت بردن صلواتی و خودمانی همهی داراییهای کشور.
ولی مردم میگویند که عدهای از آنسوی مرزها، کشور را صلواتی به این آقایان و حضرات حکومتی بخشیدهاند.
میبینید بازهم دارند پای توطئهی خارجی را به میان میکشند!
نظرها
مهرزاد
واقعاً فرهنگ مسخره ایه. گسترش فرهنگ مفت خوری و گداصفتی و دزدی از ثمره های این رژیم فاسده