ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

مردان فاعل و زنان مفعول، خشونت علیه زنان با ازدواج موقت

<div dir="RTL" style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;">سوده راد- <span style="">رسم زناشویی موقت از دیرباز و حتی پیش از ورود اسلام به ایران وجود داشته است. ولی با فراگیر شدن پیروی اسلام و بویژه مذهب شیعه، چه پیش از انقلاب اسلامی و چه بعد از آن، هر بار که زمامداران کمر همت به برپا کردن جامعه&zwnj;ای دینی بسته&zwnj;اند، ازدواج موقت، چهره&zwnj;ای جدید گرفته است.</span></div> <!--break--> <div dir="RTL"><span> آنچه که در تمامی این سال&zwnj;ها مشترک بوده است، از سویی نگاه ویژه&zwnj;ای است که به زن در این ازدواج&zwnj;ها می&zwnj;شده و می&zwnj;شود که اگر نگوییم نگاهی بد است، به جرأت نگاهی نه چندان خوب است و از سوی دیگر دلایل مرد&zwnj;ها برای اختیار همسران موقت از یک نظر تا ۹۹ سال، دلائلی چون جوانی و عدم آمادگی برای ازدواج، سفر و دوری از همسران&zwnj;شان یا حتی تنوع&zwnj;طلبی و نارضایتی از همخوابگی با همسران&zwnj;شان بوده است. </span></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><span>امروز اما، در کشوری که زمامدارانش آن را جمهوری اسلامی می&zwnj;نامند، ازدواج موقت مایه سعادت برای مردان و زنان معرفی می&zwnj;شود و کنشگران بیم دارند زمامداران در ادامه سیاست&zwnj;های مردسالارانه خود، این بار با قانونی کردن ازدواج موقت، خشونتی دیگر را بر زنان تقدس بخشند. مردان گویا به جبر آفرینش، اسیر دیو سرکش و مهارناپذیر نیاز&zwnj;های جنسی خود هستند و زنان برای آرامش بخشیدن به مرد، گاهی تولید مثل و ادامه نسل مرد،&zwnj; زاده شده&zwnj;اند. عموم حامیان صیغه، بر گناه کام&zwnj;گیری غیرشرعی مردان از زنان تأکید می&zwnj;کنند و با آرامش، &laquo;راه درست سعادتمندی دنیوی و اخروی&raquo;، یعنی &laquo;متعه&raquo; را پیش روی قانون&zwnj;گزاران و جامعه گذاشته و گاهی آن را نسبت به ازدواج دایم برتری هم می&zwnj;دهند. چرا که زن می&zwnj;تواند بر سر مدت ازدواج مذاکره کند، مهریه&zwnj;اش را تمام و کمال، حتی در صورت برقرار نکردن رابطه جنسی، دریافت می&zwnj;کند و نیازی هم به اجازه همسر برای خروج از منزل ندارد. در این ازدواج مرد، بر خلاف ازدواج دائم، سرپرست خانواده نیست و این باز دلیلی می&zwnj;شود بر استقلال اقتصادی بیشتر زن در این نوع زناشویی. زنی که ازدواج موقت می&zwnj;کند، با پایان مدت عقد و عده می&zwnj;تواند همسر دیگری برگزیند و در زندگی&zwnj;اش با تعداد بیشتری مرد رابطه داشته باشد و این به &laquo;موهبت آزادی جنسی اسلامی برای زن&raquo; تعبیر می&zwnj;شود! </span></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><span>فرزندان زنان صیغه&zwnj;ای از ارث محرومند و اگر موفق به گرفتن شناسنامه شوند، از نام پدر بی&zwnj;بهره می&zwnj;مانند و این در جامعه&zwnj;ای پدر سالار و دینی خود خشونتی چند برابر بر کودکان است. کودکی که بی&zwnj;تردید نا&zwnj;خواسته بوده، چرا که ازدواج موقت برای تولید مثل طراحی نشده است و از همین روست که زن یا مرد، بر خلاف ازدواج دائم، می&zwnj;توانند به تنهایی برای پیشگیری از بارداری تصمیم بگیرند. احکام مذهب شیعه در این باب مشخص است و حتی آنچه که &laquo;قرائت نوین&raquo; از اسلام خوانده می&zwnj;شود، از ظلمی که بر زن می&zwnj;رود کم نمی&zwnj;کند. این در حالیست که علمای اهل تسنن به غیر از چند مورد، تفسیر دیگری نسبت به ازدواج موقت دارند و آن را اسلامی و مجاز نمی&zwnj;دانند. </span></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><span>از دیدگاه فرهنگی و شرایط حاکم بر جامعه، شرمگینی و پنهان کاری این نوع زناشویی، گریبان&zwnj;گیر هم زن و هم مرد است. یادآوری آنچه بر دو همسر یک مرد، یکی موقت &laquo;شهلا جاهد&raquo; و دیگری دایم &laquo;لاله سحرخیزان&raquo;، و خود آن مرد، گذشت، سراسر درد و خشم از آسیب&zwnj;های اجتماعی مردسالار است. حال این پرسش مطرح می&zwnj;شود که قانون ازدواج موقت، از کدام زنان حمایت می&zwnj;کند؟ قانونی که همچون تمامی قوانین کشوری برای همه اتباع کشور نوشته می&zwnj;شود و نه برای عده&zwnj;ای خاص با شرایط خاص که قانونی شدن یا نشدن این رسم در واقع اثری بر روش زندگی&zwnj;شان ندارد. </span></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><span>در طول جنگ بین ایران و عراق، سربازان از یک سو و بیوه زنان سربازانی که جان خود را از دست داده بودند از سویی دیگر به ازدواج موقت تشویق می&zwnj;شدند. این زنانشویی قراردادی دو طرف برنده معرفی می&zwnj;شد. مرد وقتی خسته از جنگ باز می&zwnj;گشت، در آغوش زنی آرامش می&zwnj;گرفت و زن هم با دریافت مهریه از عهده فشار&zwnj;های اقتصادی بر می&zwnj;آمد و هر دو از راهی مشروع و خداپسندانه نیاز&zwnj;هاشان برطرف می&zwnj;شد. امروز ولی نسل بیوه زنان جوان زمان جنگ، پا به سن گذاشته&zwnj;اند و دختران و پسران جوان و نوجوان&zwnj;شان، نگاهی دیگر به سنت&zwnj;ها و قوانین دینی دارند. آن&zwnj;ها بی&zwnj;محابا با هم ارتباط برقرار می&zwnj;کنند و قانون را دست و پاگیر می&zwnj;دانند. این است که عده&zwnj;ای این روابط را &laquo;معضل اجتماعی&raquo; می&zwnj;دانند. </span></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><span>نه تنها در هر دو این استدلال&zwnj;ها، مرد&zwnj;&zwnj; همان حیوان وحشی نیازمند به سکس و زن، مطیع و خدمت دهنده است، بلکه مرد فاعل است و زن مفعول. مرد انسان است با نیازهای تعریف شده و گریز ناپذیر و زن کالاست، سرویس دهنده با قیمت مشخص برای مدت مشخص. زن هرگز نیاز جنسی نداشته و ندارد و اگر هم دارد به اندازه مرد نیست. این تعاریف آیا جز تعریف تن&zwnj;فروشی یا روسپی&zwnj;گری است؟ آیا خانه&zwnj;های عفاف جز مکانی برای داد و ستد زن&zwnj;ها صیغه رو هستند؟ </span></div> <div align="right">&nbsp;</div> <div align="right"><span dir="RTL">جدا از بار لغوی هر کدام از این کلمات، نفس عمل یکی است: &laquo;ارائه خدمات جنسی، در قبال هزینه&zwnj;ای معلوم&raquo;. تنها تفاوت ازدواج موقت یا صیغه، با تن&zwnj;فروشی، در خواندن خطبه&zwnj;&zwnj;ای است که زنا و گناه کبیره را به متعه و ثواب تبدیل می&zwnj;کند. وقتی مخالفان ازدواج موقت از لزوم رسمی شدن چنین داد و ستدی می</span><span dir="RTL">&zwnj;پرس</span><span dir="RTL">ند، این بار غرب و کشورهای غربی، به عنوان &laquo;مراکز فساد و کمونیسم جنسی که هرزگی را به داخل مرزهای اسلامی هم صادر می&zwnj;کنند&raquo;، تبدیل به شاهدی صادق بر نیاز جامعه به چنین &laquo;چاه فاضلابی&raquo; برای تخلیه &laquo;نیازهای جنسی جامعه&raquo; می&zwnj;شوند!</span></div> <div align="right">&nbsp;</div> <div align="right"><span dir="RTL">البته دور از ذهن نیست که منظور از چاه فاضلاب از نظر ایشان، زنانی هستند فرودست و نیازمند که با انتخاب تن&zwnj;فروشی نیاز جنسی مردان مرفه و خسته جامعه را برطرف می&zwnj;کنند. آیا زنانی که به گفته ایشان، با میل خود، چنین &laquo;شغلی&raquo; را انتخاب می&zwnj;کنند، از کرده خود راضی&zwnj;اند و به روش زندگی خود مفتخرند؟ آیا انتخاب&zwnj;شان بر اثر فشار&zwnj;های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به چنین کاری محدود نشده است؟ </span></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><span>شاید این واقعیت که کمتر از ۴% انسان&zwnj;هایی که تن فروشی می&zwnj;کنند مرد هستند با نگاهی به آمارهای جهانی تقسیم ثروت توجیه شود. زنان با اینکه ۵۱% کل جمعیت دنیا را تشکیل می&zwnj;دهند، تنها ۱% از ثروت جهانی را در اختیار دارند و اینجاست که تعبیر &laquo;جنس دوم&raquo; برای زن، به خوبی خود را نشان می&zwnj;دهد. </span></div> <div dir="RTL"><span>در اکثر کشورهای پیش&zwnj;رو در برابری جنسیتی، تن فروشی، برای احترام به به شأن انسانی ممنوع است. </span></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><span>در کشورهایی چون هلند و آلمان که تن فروشی تجارتی چون سایر تجارت هاست، آمار خشونت علیه زنان، از خشونت&zwnj;های خانگی گرفته تا تجاوز، کاهش نیافته است. در آلمان تنها ۱% زنان تن فروش قراردادهای رسمی دارند و تحت پوشش بیمه و سایر خدمات اجتماعی هستند و این رقم بر خلاف انتظار در هلند تنها به ۴% می&zwnj;رسد. اکثریت قریب به اتفاق این زنان مهاجران کشورهای فقیر شرق اروپا هستند که تن خود را به مردان ثروتمند غرب می&zwnj;فروشند. ساز و کار این تجارت درست مانند شبکه&zwnj;های مافیایی هرمی&zwnj; است و آن&zwnj;ها که دیگر مایل به همکاری با این شبکه&zwnj;ها نباشند مجبور به پنهان شدن در شهری دیگر و گاهی تعویض هویت خود هستند تا بتوانند بدون ترس از امنیت جانی خود به زندگی ادامه دهند. </span></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><span>در فرانسه که نزدیک به ۶۱ ملیون نفر جمعیت دارد و تن&zwnj;فروشی ممنوع است، تعداد کسانی که تن&zwnj;فروشی می&zwnj;کنند، نصف تعداد این افراد در هلند، با هفده ملیون نفر جمعیت، است و بیست برابر کمتر از آلمان، با هشتاد و دو ملیون نفر جمعیت تخمین زده می&zwnj;شود. در سوئد، با جمعیت نه ملیون نفر که تن فروشی غیر قانونی است و &laquo;مشتریان سرویس&zwnj;های جنسی&raquo; باید جریمه پرداخت کنند، تعداد &laquo;ارائه کنندگان این خدمات&raquo; از صد نفر تجاوز نمی&zwnj;کند. این واقعیت تأکید کنشگران حقوق زنان را بر تأثیر قانون بر رواج تن فروشی، شرعی یا غیر شرعی تأیید می&zwnj;کند، چرا که قانونی شدن با افزایش این آسیب اجتماعی و خشونت بر زنان رابطه&zwnj;ای مستقیم دارد. </span></div> <p>&nbsp;</p> <p>بی&zwnj;تردید اولین گام برای روشن کردن واقعیت زن&zwnj;ستیز این گونه قوانین؛ آگاهی و باور برابری جنسیتی زنان است. سال&zwnj;ها زنان خیانت&zwnj;های همسران خود را با ناتوانی ارضای جنسی&zwnj;شان توجیه کرده&zwnj;اند. این در حالی است که یافته&zwnj;های مطالعاتی که مغز زن و مرد، و در نتیجه کارکرد آنرا متفاوت قلمداد می&zwnj;کنند، بر روی زنان و مردانی صورت گرفته است که از کودکی رفتارهای اجتماعی را با مرزبندی&zwnj;های جنسیتی حاکم آموخته&zwnj;اند و نه بر کودکان. این چنین است که متأسفانه بسیاری از زنان نه تنها خشونت را بر خود روا می&zwnj;دانند، بلکه نا&zwnj;آگاهانه نقش موثری در افزایش و بی&zwnj;اهمیت نشان دادن نابرابری&zwnj;های جنسیتی بازی می&zwnj;کنند. این واقعیت می&zwnj;تواند و باید تغییر کند.&nbsp;</p>

بی‌تردید اولین گام برای روشن کردن واقعیت زن‌ستیز این گونه قوانین؛ آگاهی و باور برابری جنسیتی زنان است. سال‌ها زنان خیانت‌های همسران خود را با ناتوانی ارضای جنسی‌شان توجیه کرده‌اند. این در حالی است که یافته‌های مطالعاتی که مغز زن و مرد، و در نتیجه کارکرد آنرا متفاوت قلمداد می‌کنند، بر روی زنان و مردانی صورت گرفته است که از کودکی رفتارهای اجتماعی را با مرزبندی‌های جنسیتی حاکم آموخته‌اند و نه بر کودکان. این چنین است که متأسفانه بسیاری از زنان نه تنها خشونت را بر خود روا می‌دانند، بلکه نا‌آگاهانه نقش موثری در افزایش و بی‌اهمیت نشان دادن نابرابری‌های جنسیتی بازی می‌کنند. این واقعیت می‌تواند و باید تغییر کند. 

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • کاربر مهمان

    <p>من فکر می کنم منظور از نداشتن اسم پدر در شناسنامه وقتی بوده که مادر به تنهایی برای بچه اش شناسنامه می گیرد. تنفر از مرد اینجا به دیدگاه مردسالارانه ای مربوط می شود که توضیح هم داده شده و نه به نظر نویسنده<br /> تأثیز قانون و قرهنگ همه جای دنیا یکیست، چه فرقی می کند که کچا باشد؟</p>

  • Shahla Dabagi

    <p>ba slam<br /> ki gofte ke dar swed tanha 100 zan tanfroshi mikone? in gofte daqiq nist</p>

  • رضا

    <p>خانم هدای عزیز! چرا ناراحت میشی؟ من آنچه که سوده مشخصا گفته؛ جواب دادم. بقیۀ چیزها یا مبهم بوده یا کلی گوئی و یا تهمت زدن و لکه دار کردن مردهای ایرونی. نه شماها و نه ما تقصیر داریم. فرهنگ و اجتماع ما بیماره؛ میدونی؟ آدم باید ریشه یابی کنه. البته هیچ قانونی کامل و بی نقص نیست و هیچ قانونی در هیچ جای دنیا برای همۀ شرایط و همه کس؛ تدوین نشده که همیشه خوب از آب در بیآد. بلکه نسبی هستند. ابعاد مثبت و منفی دارند. این دنیا اینجوریه. بهشت عدن نیست که. تازه آنجا اصلا قانون نیست! ولی بهر حال باید کوشش کرد نواقص حقوقی و معضلات فرهنگی را لااقل تا حد قابل قبولی حل کرد. قانون باید از آدمها مسئولیت بخواد. ولی چهرۀ مرد بیچارۀ ایرونی را تحت عنوان شهوت پرست و خشونت گرا لکه دار کردن نه برای شما خوبه و نه برای ما و جامعه مان. از مادر انرژی منفی؛ فقط فرزند منفی بیرون میآد. مسیح با زبان مثبت مُرده را زنده کرد؛ میدونی؟ ما تغییر را باید از خودمون شروع کنیم. نه اینکه به مشکلات پیام تبریک بفرسیم! اول باید خودمون را مثبت ببینیم. پس اینکه گفته اند بخند تا دنیا بروت بخنده؛ یعنی چه؟ خوب بخند دیگه!</p>

  • هدا

    <p>سوده جان . تحسین می کنم دید ضد خشونت ای رو که داری چرا که خشونت متاسفانه و به غلط توی ذهن آدم های جامعه ای که من درش زندگی می کنم فقط شامل تصاویر محدود به جنگ های قومیتی و سیاسی ست و هیچ کس به خشونت عمیقی که هرروز ریشه دارتر و به تعبیر خودشان قانونی تر می شود توجه نمی کند و دردناک تر اینکه خیلی معدود هستند افرادی که نه به صورت احساسی و سطحی بلکه منطقی و با استدلال به مسائل ناراحت کننده بپردازند و دوستانی که کل قضیه را انگار پذیرفته می دانند و اکتفا کرده اند به اینکه آیا مجلس تصویب کرده است که کودک شناسنامه بگیرد یا نه و تمام حقی که از فرزند در این ماجرا سلب می شوند توجهی ندارند و سورس خبری می آورند واقعن تبریک میگم ... گرچه هنوز وقتی زنی را که دامن پوشیده یا لباسش ترکیب رنگ های شاد است به گونه ای ناپسند نگاه می شود گرفتن شناسنامه برای فرزند همچین ارتباطی هم مشخص است که تا چه حد درگیر ناملایمات عرفی خواهد بود حتا اگر قانونی هم مثلن تصویب شده باشد !</p>

  • هدا

    <p>سوده جان . تحسین می کنم دید ضد خشونت ای رو که داری چرا که خشونت متاسفانه و به غلط توی ذهن آدم های جامعه ای که من درش زندگی می کنم فقط شامل تصاویر محدود به جنگ های قومیتی و سیاسی ست و هیچ کس به خشونت عمیقی که هرروز ریشه دارتر و به تعبیر خودشان قانونی تر می شود توجه نمی کند و دردناک تر اینکه خیلی معدود هستند افرادی که نه به صورت احساسی و سطحی بلکه منطقی و با استدلال به مسائل ناراحت کننده بپردازند .</p>

  • بهنام

    <p>فکر کنم سوده سه مسئلۀ بیکاری و مشکلات اقتصادی ؛ فرهنگ تن فروشی و مسائل حقوقی ازدواج موقت را با هم خلط کرده . مشکل نه قانون ازدواج موقت است و نه خشونت خیالی مردان؛ مشکل فقر اجتمائی و فرهنگی جامعۀ عقب ماندۀ ماست</p>

  • رضا

    <p>اولا در خبر مورخ آذر 1388 یعنی تقریبا 9 ماه قبل از انتشار این مقاله (!) چنین آمده است<br /> فارس: عضو كميسيون قضايي و حقوقي مجلس اظهار داشت: با ثبت قانوني ازدواج موقت،&zwnj; فرزند حاصل از اين ازدواج علاوه بر داشتن هويت و شناسنامه مي&zwnj;تواند از پدر خود هم ارث ببرد.<br /> ثانیا مشکل فرهنگی در جامعه در رابطه با قانون زن سالاری ازدواج موقت؛ مربوط به فرهنگ مردسالاری می باشد. این مشکل احتیاج به یک فرهنگی دارد که اتفاقا باید خود بانوان پیش قدم باشند و از ازدواج موقت بعنوان فرهنگ برابری جنسیتی و آزادی جنسی در مذهب تشیع دفاع نمایند. زیرا فرهنگ مردسالاری این باور کاذب را به زنان القاء نموده است که برابری جنسیتی و آزادی جنسی زنان در ازدواج موقت؛ شکلی از &quot;تن فروشی&quot; است. کسانی هم که ناچارا برای امرار معاش تن به ازدواج موقت می دهند؛ به همان دلیل هم تن به ازدواج دائم می دهند.<br /> من با آن دسته از فقها و مراجع موافق هستم که مخالف ثبت رسمی ازدواج موقت هستند و آن را خلاف شریعت اسلام تفسیر نمودند. زیرا که آن آزادی جنسی؛ که اسلام بر آن تاکید داشته را؛ به مخاطره می اندازد. در ضمن اینکه تصور شده رابطۀ جنسی در اسلام تنها در ازدواج؛ مشروع است؛ ظاهرا خلاف صریح قرآن است<br /> و الذین هم لفروجهم حافظون الا علی ازواجهم او ملکت ایمانهم . مومنون - 5 الی 7.<br /> مفسران &laquo;ملکت ایمانهم&raquo; را به کنیز و حتی زن صیغه ای؛ معنی کرده اند ولی قرآن آن را تعریف نکرده؛ پس می تواند دامنۀ گسترده تری داشته باشد. بشرط آنکه بدون ظوابط اخلاقی و بدون مسئولیت نباشد.<br /> و سرانجام اینکه البته هر قانونی می تواند احتیاج به اصلاح داشته باشد ولی اگر هر چیزی را باید بخاطر دو سه اشکال الغاء کرد؛ آنوقت باید به عصر حجر برگردیم!</p>

  • کاربر مهمان- کانادا

    <p>با ید بگم طبق قانون ایران دادن شناسنامه به فرزند ازدواج موقت به اسم مادر خواهد بود و پدر می تواند هیچ گونه تعهدی چه اسمی در شناسنامه چه ارث را قبول نکند و فامیل فرزند فامیل مادر خواهد شد، البته این در تهران است شهرستانها را ممکن است کمی متفاوت باشد. اگر پدر بخواهد اسم فرزند هم در شناسنامه پدر ذکر نخواهد شد. مگر پدر فرزند را قبول کند.</p> <p>در اهل سنت تازمان عمر متعه یا همان ازدواج موقت بوده و زمان پیامبر هم طبق کتب اهل سنت با یک مشت خرما هم این عمل انجام می شده و مختص شیعه نبوده ، عمر این عمل را ممنوع می کند و چنان می شود که همچنان ممنوع می باشد.</p> <p>ولی خشونت علیه زنان مختص کشور خاصی نیست و همه جایی است متاسفانه...</p>

  • کاربر مهمان

    <p>مقاله جالب و آموزنده ای بود ولی چند تا ایراد داشت:<br /> &quot;فرزندان زنان صیغه&zwnj;ای از ارث محرومند و اگر موفق به گرفتن شناسنامه شوند، از نام پدر بی&zwnj;بهره می&zwnj;مانند &quot;. بی تردید این مساله غلطه.<br /> ایراد دوم بحث تاثیر قانون در اجتماعاته که نویسنده ایران رو با آلمان فرانسه هلند و سوئد مقایسه کرده. قطعا کارکرد قانون در ایران و اروپا به شدت متفاوته و خود نویسنده هم به این مساله ناخودآگاه اشاره کرده.<br /> به هرحال مقاله های فمینیستی رو میشه با تنفر کمتری از مردا نوشت</p>

  • کاربر مهمان

    <p>تو کار خدا دخالت نکن</p>

  • کاربر مهمان

    <p>این نوشته خودش گام مهم و مثبتی هست در آغاز گفتمانی ضروری که هنوز -- تا حال -- آن طوری که باید و شاید انجام نشده... تقاوت های افکاری و نظریات بر کنار قدم بسیار خوب و شایسته ای هست در برقراری ارتباط و گفت و شنود... از هر نقطه ی دیدی که نگاه کنیم این چیزی است اساسی در راه رسیدن به مساوات (نه تنها جنسی / جنسیتی بلکه در همه ی قطعات و طبقات جامعه ی مدنی) . مخالفان دینی یا سیاسی یا اخلاقی از این گفتمان ناخوشنود خواهند بود...خب باشند! جامعه ی دموکراتیک مدنی این دوران چیزی کمتر از این نمی تواند باشد؛ بحث و استدلال و پژوهش و کاوش در این مورد مبحثی حیاتی است. آفرین / براوو / بارک الله . پیروز باشید و موفق باشیم -- انشالله</p>

  • کاربر مهمان

    <p>lاین نوشته از نظر حقوقی دقیق نیست و با مخلوط کردن مطالب و اظهارنظر در برخی موضوعات خارج از تخصص نگارنده نوشته شده است. نگارش مطالب حقوقی، نیاز به دانش حقوقی دارد که نگارنده به وضوح فاقد آن است.</p>