کدام اوج؟
<p>امید حبیبی‌‌نیا- برای نخستین بار در طول سه دهه‌ی گذشته موضوع اکران نوروزی فیلم‌های ایرانی، امسال به موضوعی سیاسی در سطح مخاطب عام بدل شد و پیش از آغاز این اکران فراخوان‌هایی از سوی طیف‌ها و نیروهای مختلف موسوم به «سبز» برای حمایت از یک فیلم در برابر تحریم یک فیلم دیگر صادر شد، این موضوع برای بسیاری از کار‌شناسان سینمایی و رسانه امری جالب توجه بود، زیرا بار دیگر موضوع سینما را به بطن پویایی جنبش‌های اجتماعی پیوند می‌زند.</p> <!--break--> <p> </p> <p>اما از سوی دیگر این سؤال نیز مطرح می‌شود که سطح جنبش عملاً موجود در خیابان آیا‌‌ همان سطحی است که برخی از فعالان و جریان‌های موسوم به جنبش سبز باور دارند؟</p> <p> </p> <p>آخرین حضور گسترده مردم در خیابان‌های مرکزی تهران و شهرستان‌ها در روز ۲۵ بهمن عملاً با شعار سرنگون‌خواهی کلیت رژیم جمهوری اسلامی (و هر دو جناح غالب و مغلوب‌اش) همراه بود اما پس از آن تلاش‌های دیگر برای تقلیل این خواسته‌ها به چارچوب نظام جمهوری اسلامی حتی با بی‌توجهی طبقه متوسط شهری که تاکنون پشتیبان اصلی جنبش موسوم به سبز محسوب می‌شود، روبرو گشت.</p> <p> </p> <p><strong>فوتبالِ گل کوچک سرکوچه به جای فینال جام جهانی</strong></p> <p> </p> <p><img hspace="7" height="177" align="left" width="277" vspace="7" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/habibi01.jpg" alt="" />کاهش دادن سطح مطالبات جنبش اعتراضی از تغییرات زیربنایی به تغییرات جزئی برای روی کار آوردن جناح دیگری که تقریباً از ابتدای بنای جمهوری اسلامی تا همین چند سال پیش در مرکزیت قدرت بوده و از قضا فجیع‌ترین جنایات علیه بشریت توسط همین جناح اصلاح‌طلب در سه دهه حاکمیت‌اش رقم خورده است، شاید اکنون دیگر جز برای دست‌اندرکاران خرد و کلان چنین پلاتفرمی که منافع مالی آشکار و پنهان در این امر دارند، جذابیتی نداشته باشد. با این حال اتکای اصلاح‌طلبان و وابستگان آن‌ها همچنان به طبقه متوسط شهری است که شاید بخشی از آن‌ها ترجیح می‌دهند اعتراضات خود را در غیاب یک جنبش عظیم اجتماعی رادیکال در پیوند با طبقات ذینفع در قالب مخالفت‌جویی‌های کم‌هزینه‌تر خرج کنند، هر چند که از سوی دیگر همین تقلیل سطح مطالبات و سرگرم کردن مردم به اعتراضات نمایشی موسمی (مانند مناسبت‌های تقویمی) ممکن است از خصلت مبارزه‌جویی همین طبقه متوسط شهری که تاکنون بهای سنگینی برای مبارزات خود پرداخته است بکاهد و یا سبب به بیراهه رفتن مبارزه‌ای که چشم‌انداز پیروزی در آن بسیار روشن است، بشود. بنابراین از منظر مطالبات اجتماعی ناشی از دو سال مبارزه در صحنه‌ی خیابان بدیهی است که جنبش اعتراضی باید خواستار تحریم تمامیت نظام باشد که دامنه‌ی آن از تحریم نمایش انتخابات گرفته تا تحریم محصولات فرهنگی‌اش گسترده است. اما از سوی دیگر اصلاح‌طلبانی که می‌کوشند بازی را در سطح بازی بزرگان، اختلافات داخلی و به تعبیر من «فوتبالِ گل کوچک سرکوچه به جای فینال جام جهانی» تقلیل بدهند، خواستار باقی ماندن در چارچوب همین نظامی هستند که مردم در خیابان خواستار سرنگونی آن هستند.</p> <p> </p> <p><strong>سینما در جمهوری اسلامی همواره شبه‌هنر رسانه‌ای بوده</strong></p> <p> </p> <p>سینما در جمهوری اسلامی همواره شبه‌هنر رسانه‌ای بوده است که به دلیل ساختار کاملاً وابسته به نظام‌اش عقب‌مانده‌تر از هنرهای دیگر حتی نمایش و موسیقی که آن‌ها نیز دچار‌‌ همان مصائب سانسور چندلایه هستند، باقی مانده است.</p> <p> </p> <p>در طول سه دهه تولیدات سینمایی تعداد فیلم‌های سینمایی که بازتابی از واقعیت‌های اجتماعی عینی در جامعه باشند و دیدگاهی مترقی و انتقادی نسبت به آن داشته باشند بسیار محدود بوده و جز چند فیلم بهرام بیضایی، جعفر پناهی و چند کارگردان دیگر (که فیلم‌هایشان با توقیف چندساله و جرح و تعدیل‌های بسیاری به نمایش درآمد یا به‌طور دائم توقیف شد) اصولاً سینما از صحنه‌ی حیات اجتماعی مردم ایران خارج بوده است. اما درست در زمانی که سینمای ایران با بحران فزاینده‌ی مخاطب روبروست و به نظر می‌رسد که پس از تابستان انقلابی ۱۳۸۸ مخاطب عام رغبتی به تماشای فیلم در سالن‌های سینما ندارد، اصلاح‌طلبان فراخوان حمایت از فیلم اصغر فرهادی را می‌دهند، از این قرار فیلم اصغر فرهادی باید در مقابل فیلم اخراجی‌ها که به اعتقاد بسیاری از ناظران به جنبش مردم توهین می‌کند قرار گیرد. (۱)</p> <p> </p> <p><strong>پیرامون فراخوان حمایت از فیلم اصغر فرهادی</strong></p> <p> </p> <p><img hspace="7" height="158" align="right" width="250" vspace="7" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/habibi02.jpg" alt="" />اما در اینجا تناقض باطنی در فراخوان حمایت از فیلم اصغر فرهادی بار دیگر خود را نشان می‌دهد، پخش‌کننده‌ی هر دو فیلم «اخراجی‌ها» و «جدایی نادر از سیمین» یکی هستند، هر دو فیلم توسط ارکان‌های سینمایی وابسته به دولت تأئید شده و در اکران نوروزی قرار گرفته‌اند و به‌علاوه فیلم فرهادی، فیلمی نیست که با ضوابط سانسور جمهوری اسلامی مغابر باشد که اگر جز این بود از هیئت داوران جشنواره‌ی فیلم فجر که «دکتر حسن عباسی» نیز در آن حضور داشت، چندین جایزه دریافت نمی‌کرد. نتیجه اما مأیوس‌کننده بود. در این بازی رقابت اخراجی‌ها از رانت‌های بیشتری برخوردار است و طبعاً آمار رسمی نشانگر آن است که اکران نوروزی به‌عنوان مهم‌ترین دوره‌ی زمانی اکران سالانه را به‌نام خود رقم زده است.</p> <p> </p> <p>اخراجی‌ها با فروش دو میلیارد و نیمی و «جدایی نادر از سیمین» با فروش یک میلیارد و دویست و پنجاه میلیونی‌اش اما سود سرشاری به بدنه‌ی سینمای جمهوری اسلامی که با هزار و یک بند به ارکان اقتصادی- سیاسی قدرت وابسته است واریز کردند و رکورد فروش اکران نوروزی را شکستند.</p> <p> </p> <p><strong>کلیک‌کاران حرفه‌ای در بالاترین و در دیگر شبکه‌های اجتماعی</strong><br /> </p> <p>هنوز «جدایی نادر از سیمین»، ساخته‌ی اصغر فرهادی را ندیده‌ام، ولی «چهارشنبه‌سوری» را بر پرده‌ی سینما و «درباره الی» را در تلویزیون دیدم و با مطالعه‌ی نقدهای منتقدان ایرانی می‌توانم نتیجه بگیرم که «جدایی نادر از سیمین» فیلم کم و بیش خوبی است، اما مطمئناً این فیلم در حدی نیست که از نظر ارزش‌های سینمایی بالا‌تر از شاهکارهای تاریخ سینما چون «سانست بولوارد»، «کازابلانکا»، «هفت سامورایی» و «دیوانه‌ای از قفس پرید» قرار گیرد. اما بار دیگر «کلیک‌کاران حرفه‌ای» در سایت بالا‌ترین، برخی سایت‌های دیگر و در صحنه‌ی فیس‌بوک از مردم خواستند تا به سایت IMDB بروند و به فیلم «جدایی نادر از سیمین» رأی بدهند.</p> <p> </p> <p>این امر سبب شد تا کاربرانی که در همان روز‌ها عضو سایت IMDB شده بودند، به «جدایی نادر از سیمین» از ۱۰ امتیاز از ۱۰ امتیاز بدهند و به این ترتیب در میان شگفتی همگان فیلم اصغر فرهادی با کسب تنها سه هزار رأی در رده‌ی نخست فیلم‌های ژانر درام در جدول IMDB و بالا‌تر از فیلم‌های کارگردان‌های نامدار سینمای چون فرانسیس فورد کاپولا، کوئینتین تارانتینو، استیون اسپیلبرگ و سیدنی لومت قرار گرفت. این امر که سبب شگفتی و اعتراض برخی از منتقدان سینما شد، اما باردیگر یادآور ماجرای مبارزه‌ی کلیکی در رقابت «لیدی گاگا» با «میرحسین موسوی» برای قرار گرفتن بر روی جلد مجله تایم بود. (۲)</p> <p> </p> <p><img hspace="7" height="167" align="left" width="250" vspace="7" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/habibi03.jpg" alt="" />اگرچه پس از یک هفته سایت IMDB متوجه این امر شد و شیوه‌ی رتبه‌بندی فیلم‌ها را براساس میزان رأی‌دهندگان تصحیح کرد، اما واقعیت این است که از آنجا که فیلم «جدایی نادر از سیمین» هنوز در خارج از ایران اکران عمومی نداشته و تقریباً همه‌ی کامنت‌های مربوط به این فیلم از ایران بوده است، شاید این نخستین باری بود که دست‌اندرکاران این سایت با چنین پدیده‌ای روبرو می‌شدند. با این حال اگر خوشبینانه به این موضوع نگاه کنیم شاید چنین فراخوان‌هایی برای رأی دادن به یک فیلم برای رقابت سیاسی- اقتصادی با جناح رقیب با وجود ماهیت کلیت‌نگر و عقب‌مانده‌اش ممکن است، سبب آشنایی برخی از مخاطبان چنین فراخوان‌هایی که اتفاقی وارد این زمینه فرهنگی شده‌اند، با پس زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی سینما و رسانه و در نتیجه افزایش سطح سواد رسانه‌ای شود. (۳)</p> <p> </p> <p>اگرچه ممکن است، مبارزه از نوع گل کوچک در سطح شبکه‌های اجتماعی یا رفتن به سینما، سیزده بدر و... برای در صحنه نگه داشتن بخشی از بدنه‌ی جنبش سبز ضروری به‌نظر برسد و این امری است که مسلماً کارگزاران اصلاح‌طلب به آن دل خوش کرده‌اند، اما در ‌‌نهایت ممکن است تداوم چنین سطحی از بازی بدون پیوند با مبارزه‌ی عملی در صحنه‌ی خیابان که ماهیت انقلابی جنبش را روشن می‌سازد، در عمل سبب پراکنده شدن همین نیروهایی شود که به اصلاحات در درون رژیم امید بسته‌اند. <br /> در این میان البته سینمای ایران فارغ از جنجال‌ها، کمپین‌ها، رانت‌ها، درگیر‌ها و رقابت‌های جناحی- اقتصادی و جوایز دولتی و حضور جهانی بر همان مدار سینمای گلخانه‌ای به عنوان بخشی از پروپاگاندای حکومتی و شبه‌رسانه عقب‌مانده از پویایی‌های اجتماعی عمیق می‌چرخد.</p> <p> </p> <p><strong>پانویس‌ها:</strong><br /> </p> <p>۱- اخراجی‌ها ۳ البته اگرچه به تمسخر جنبش اعتراضی می‌پردازد، اما به نظر می‌رسد بیش از آن‌که به این موضوع بپردازد به «انحراف از خط و دوران طلایی امام» می‌پردازد و بیشتر به فرصت‌طلب‌هایی که جدا از توده‌ی حزب‌الهی، نظام اسلامی را با خطر مواجهه کرده‌اند، تأکید دارد و از این رو کپی ناشیانه‌ای از آثار اولیه مخملباف منتهی در قالب فیلمفارسی است، نگاه کنید به: <a href="#http://radiozamaneh.com/culture/silver-screen/2011/04/03/2959">هیاهو برای هیچ</a></p> <p> </p> <p>۲-در آن «مبارزه کلیکی» نیز برخی از کاربران بالا‌ترین به مردم آموزش دادند چگونه می‌توانند تا بی‌‌‌نهایت (به جای هر نفر یک رأی) به میرحسین موسوی به‌عنوان شخصیت برگزیده‌ی سال مجله‌ی تایم رأی بدهند و در ‌‌نهایت لیدی گاگا آرای بیشتری به‌دست آورد، نگاه کنید به: <a href="http://zamaaneh.com/special/2010/05/print_post_1179.html">بازو به جای تدبیر</a></p> <p> </p> <p>۳-به نظر می‌رسد که بخشی از مخاطبان بالفعل چنین فراخوان‌هایی دایره‌ی منابع خود را به برخی منابع محدود «رسانه‌های سبز» تقلیل داده‌اند و رفته رفته از پویایی درونی و انتقاد اجتماعی فاصله گرفته و به مثابه پیروان اینترنتی یک کیش رفتار می‌کنند و از این‌رو در برابر واقعیت‌های موجود یا نادرستی‌ها رفتاری متعصب‌گونه و قالبی یافته‌اند. برای تبیین تعریف تعصب سیاسی، نگاه کنید به:<br /> Oxford handbook of political behaviorOxford University Press، ۲۰۰۷،</p> <p> </p> <p><strong>در همین زمینه:</strong></p> <p><br /> <a href="http://www.hamshahrionline.ir/news-131156.aspx">رکورد اکران نوروزی شکسته شد، همشهری</a></p> <p> </p> <p><a href="http://www.asriran.com/fa/news/161518/%D8%AC%D8%AF%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%DB%8C%D9%85%DB%8C%D9%86%E2%80%8C%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D9%87-143%E2%80%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%E2%80%8C%D8%A8%D8%B1%D8%AA%D8%B1-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%E2%80%8C%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7">«جدایی نادر از سیمین» ‌در رتبه ۱۴۳‌ فیلم‌های ‌بر‌تر تاریخ ‌سینما، سایت تحلیلی – خبری عصر ایران</a></p> <p> </p> <p><a href="http://balatarin.com/permlink/2011/4/3/2440561">جدایی نادر از سیمین «در فهرست بهترین فیلم‌های تاریخ سینما در سایت IMDB</a></p> <p> </p> <p><a href="http://www.cinemaema.com/module-pagesetter-viewpub-tid-26-pid-4942.html"> جدایی نادر از سیمین» در نخستین روزهای اکران در ایران و پس از موفقیت در جشنواره برلین و فجر، به جمع ۲۵۰ فیلم برگزیده سایت معتبر و مرجع IMDB وارد شد.</a></p> <p> </p> <p><a href="http://zereshksundisawards.wordpress.com/2011/04/03/%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%81%D8%B1%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C/">حالا نوبت رأی جمع کردن برای «جدایی نادر از سیمین» شد؟</a></p> <p> </p> <p><a href="http://www.imdb.com/chart/drama">Top Rated "Drama" Titles</a></p> <p> </p> <p><a href="http://news.gooya.com/culture/archives/001047.php">سواد رسانه‌ای و رسانه‌های آلترناتیو، امید حبیبی‌نیا</a><br /> </p>
امید حبیبینیا- برای نخستین بار در طول سه دههی گذشته موضوع اکران نوروزی فیلمهای ایرانی، امسال به موضوعی سیاسی در سطح مخاطب عام بدل شد و پیش از آغاز این اکران فراخوانهایی از سوی طیفها و نیروهای مختلف موسوم به «سبز» برای حمایت از یک فیلم در برابر تحریم یک فیلم دیگر صادر شد، این موضوع برای بسیاری از کارشناسان سینمایی و رسانه امری جالب توجه بود، زیرا بار دیگر موضوع سینما را به بطن پویایی جنبشهای اجتماعی پیوند میزند.
اما از سوی دیگر این سؤال نیز مطرح میشود که سطح جنبش عملاً موجود در خیابان آیا همان سطحی است که برخی از فعالان و جریانهای موسوم به جنبش سبز باور دارند؟
آخرین حضور گسترده مردم در خیابانهای مرکزی تهران و شهرستانها در روز ۲۵ بهمن عملاً با شعار سرنگونخواهی کلیت رژیم جمهوری اسلامی (و هر دو جناح غالب و مغلوباش) همراه بود اما پس از آن تلاشهای دیگر برای تقلیل این خواستهها به چارچوب نظام جمهوری اسلامی حتی با بیتوجهی طبقه متوسط شهری که تاکنون پشتیبان اصلی جنبش موسوم به سبز محسوب میشود، روبرو گشت.
فوتبالِ گل کوچک سرکوچه به جای فینال جام جهانی
کاهش دادن سطح مطالبات جنبش اعتراضی از تغییرات زیربنایی به تغییرات جزئی برای روی کار آوردن جناح دیگری که تقریباً از ابتدای بنای جمهوری اسلامی تا همین چند سال پیش در مرکزیت قدرت بوده و از قضا فجیعترین جنایات علیه بشریت توسط همین جناح اصلاحطلب در سه دهه حاکمیتاش رقم خورده است، شاید اکنون دیگر جز برای دستاندرکاران خرد و کلان چنین پلاتفرمی که منافع مالی آشکار و پنهان در این امر دارند، جذابیتی نداشته باشد. با این حال اتکای اصلاحطلبان و وابستگان آنها همچنان به طبقه متوسط شهری است که شاید بخشی از آنها ترجیح میدهند اعتراضات خود را در غیاب یک جنبش عظیم اجتماعی رادیکال در پیوند با طبقات ذینفع در قالب مخالفتجوییهای کمهزینهتر خرج کنند، هر چند که از سوی دیگر همین تقلیل سطح مطالبات و سرگرم کردن مردم به اعتراضات نمایشی موسمی (مانند مناسبتهای تقویمی) ممکن است از خصلت مبارزهجویی همین طبقه متوسط شهری که تاکنون بهای سنگینی برای مبارزات خود پرداخته است بکاهد و یا سبب به بیراهه رفتن مبارزهای که چشمانداز پیروزی در آن بسیار روشن است، بشود. بنابراین از منظر مطالبات اجتماعی ناشی از دو سال مبارزه در صحنهی خیابان بدیهی است که جنبش اعتراضی باید خواستار تحریم تمامیت نظام باشد که دامنهی آن از تحریم نمایش انتخابات گرفته تا تحریم محصولات فرهنگیاش گسترده است. اما از سوی دیگر اصلاحطلبانی که میکوشند بازی را در سطح بازی بزرگان، اختلافات داخلی و به تعبیر من «فوتبالِ گل کوچک سرکوچه به جای فینال جام جهانی» تقلیل بدهند، خواستار باقی ماندن در چارچوب همین نظامی هستند که مردم در خیابان خواستار سرنگونی آن هستند.
سینما در جمهوری اسلامی همواره شبههنر رسانهای بوده
سینما در جمهوری اسلامی همواره شبههنر رسانهای بوده است که به دلیل ساختار کاملاً وابسته به نظاماش عقبماندهتر از هنرهای دیگر حتی نمایش و موسیقی که آنها نیز دچار همان مصائب سانسور چندلایه هستند، باقی مانده است.
در طول سه دهه تولیدات سینمایی تعداد فیلمهای سینمایی که بازتابی از واقعیتهای اجتماعی عینی در جامعه باشند و دیدگاهی مترقی و انتقادی نسبت به آن داشته باشند بسیار محدود بوده و جز چند فیلم بهرام بیضایی، جعفر پناهی و چند کارگردان دیگر (که فیلمهایشان با توقیف چندساله و جرح و تعدیلهای بسیاری به نمایش درآمد یا بهطور دائم توقیف شد) اصولاً سینما از صحنهی حیات اجتماعی مردم ایران خارج بوده است. اما درست در زمانی که سینمای ایران با بحران فزایندهی مخاطب روبروست و به نظر میرسد که پس از تابستان انقلابی ۱۳۸۸ مخاطب عام رغبتی به تماشای فیلم در سالنهای سینما ندارد، اصلاحطلبان فراخوان حمایت از فیلم اصغر فرهادی را میدهند، از این قرار فیلم اصغر فرهادی باید در مقابل فیلم اخراجیها که به اعتقاد بسیاری از ناظران به جنبش مردم توهین میکند قرار گیرد. (۱)
پیرامون فراخوان حمایت از فیلم اصغر فرهادی
اما در اینجا تناقض باطنی در فراخوان حمایت از فیلم اصغر فرهادی بار دیگر خود را نشان میدهد، پخشکنندهی هر دو فیلم «اخراجیها» و «جدایی نادر از سیمین» یکی هستند، هر دو فیلم توسط ارکانهای سینمایی وابسته به دولت تأئید شده و در اکران نوروزی قرار گرفتهاند و بهعلاوه فیلم فرهادی، فیلمی نیست که با ضوابط سانسور جمهوری اسلامی مغابر باشد که اگر جز این بود از هیئت داوران جشنوارهی فیلم فجر که «دکتر حسن عباسی» نیز در آن حضور داشت، چندین جایزه دریافت نمیکرد. نتیجه اما مأیوسکننده بود. در این بازی رقابت اخراجیها از رانتهای بیشتری برخوردار است و طبعاً آمار رسمی نشانگر آن است که اکران نوروزی بهعنوان مهمترین دورهی زمانی اکران سالانه را بهنام خود رقم زده است.
اخراجیها با فروش دو میلیارد و نیمی و «جدایی نادر از سیمین» با فروش یک میلیارد و دویست و پنجاه میلیونیاش اما سود سرشاری به بدنهی سینمای جمهوری اسلامی که با هزار و یک بند به ارکان اقتصادی- سیاسی قدرت وابسته است واریز کردند و رکورد فروش اکران نوروزی را شکستند.
کلیککاران حرفهای در بالاترین و در دیگر شبکههای اجتماعی
هنوز «جدایی نادر از سیمین»، ساختهی اصغر فرهادی را ندیدهام، ولی «چهارشنبهسوری» را بر پردهی سینما و «درباره الی» را در تلویزیون دیدم و با مطالعهی نقدهای منتقدان ایرانی میتوانم نتیجه بگیرم که «جدایی نادر از سیمین» فیلم کم و بیش خوبی است، اما مطمئناً این فیلم در حدی نیست که از نظر ارزشهای سینمایی بالاتر از شاهکارهای تاریخ سینما چون «سانست بولوارد»، «کازابلانکا»، «هفت سامورایی» و «دیوانهای از قفس پرید» قرار گیرد. اما بار دیگر «کلیککاران حرفهای» در سایت بالاترین، برخی سایتهای دیگر و در صحنهی فیسبوک از مردم خواستند تا به سایت IMDB بروند و به فیلم «جدایی نادر از سیمین» رأی بدهند.
این امر سبب شد تا کاربرانی که در همان روزها عضو سایت IMDB شده بودند، به «جدایی نادر از سیمین» از ۱۰ امتیاز از ۱۰ امتیاز بدهند و به این ترتیب در میان شگفتی همگان فیلم اصغر فرهادی با کسب تنها سه هزار رأی در ردهی نخست فیلمهای ژانر درام در جدول IMDB و بالاتر از فیلمهای کارگردانهای نامدار سینمای چون فرانسیس فورد کاپولا، کوئینتین تارانتینو، استیون اسپیلبرگ و سیدنی لومت قرار گرفت. این امر که سبب شگفتی و اعتراض برخی از منتقدان سینما شد، اما باردیگر یادآور ماجرای مبارزهی کلیکی در رقابت «لیدی گاگا» با «میرحسین موسوی» برای قرار گرفتن بر روی جلد مجله تایم بود. (۲)
اگرچه پس از یک هفته سایت IMDB متوجه این امر شد و شیوهی رتبهبندی فیلمها را براساس میزان رأیدهندگان تصحیح کرد، اما واقعیت این است که از آنجا که فیلم «جدایی نادر از سیمین» هنوز در خارج از ایران اکران عمومی نداشته و تقریباً همهی کامنتهای مربوط به این فیلم از ایران بوده است، شاید این نخستین باری بود که دستاندرکاران این سایت با چنین پدیدهای روبرو میشدند. با این حال اگر خوشبینانه به این موضوع نگاه کنیم شاید چنین فراخوانهایی برای رأی دادن به یک فیلم برای رقابت سیاسی- اقتصادی با جناح رقیب با وجود ماهیت کلیتنگر و عقبماندهاش ممکن است، سبب آشنایی برخی از مخاطبان چنین فراخوانهایی که اتفاقی وارد این زمینه فرهنگی شدهاند، با پس زمینههای اجتماعی و فرهنگی سینما و رسانه و در نتیجه افزایش سطح سواد رسانهای شود. (۳)
اگرچه ممکن است، مبارزه از نوع گل کوچک در سطح شبکههای اجتماعی یا رفتن به سینما، سیزده بدر و... برای در صحنه نگه داشتن بخشی از بدنهی جنبش سبز ضروری بهنظر برسد و این امری است که مسلماً کارگزاران اصلاحطلب به آن دل خوش کردهاند، اما در نهایت ممکن است تداوم چنین سطحی از بازی بدون پیوند با مبارزهی عملی در صحنهی خیابان که ماهیت انقلابی جنبش را روشن میسازد، در عمل سبب پراکنده شدن همین نیروهایی شود که به اصلاحات در درون رژیم امید بستهاند.
در این میان البته سینمای ایران فارغ از جنجالها، کمپینها، رانتها، درگیرها و رقابتهای جناحی- اقتصادی و جوایز دولتی و حضور جهانی بر همان مدار سینمای گلخانهای به عنوان بخشی از پروپاگاندای حکومتی و شبهرسانه عقبمانده از پویاییهای اجتماعی عمیق میچرخد.
پانویسها:
۱- اخراجیها ۳ البته اگرچه به تمسخر جنبش اعتراضی میپردازد، اما به نظر میرسد بیش از آنکه به این موضوع بپردازد به «انحراف از خط و دوران طلایی امام» میپردازد و بیشتر به فرصتطلبهایی که جدا از تودهی حزبالهی، نظام اسلامی را با خطر مواجهه کردهاند، تأکید دارد و از این رو کپی ناشیانهای از آثار اولیه مخملباف منتهی در قالب فیلمفارسی است، نگاه کنید به: هیاهو برای هیچ
۲-در آن «مبارزه کلیکی» نیز برخی از کاربران بالاترین به مردم آموزش دادند چگونه میتوانند تا بینهایت (به جای هر نفر یک رأی) به میرحسین موسوی بهعنوان شخصیت برگزیدهی سال مجلهی تایم رأی بدهند و در نهایت لیدی گاگا آرای بیشتری بهدست آورد، نگاه کنید به: بازو به جای تدبیر
۳-به نظر میرسد که بخشی از مخاطبان بالفعل چنین فراخوانهایی دایرهی منابع خود را به برخی منابع محدود «رسانههای سبز» تقلیل دادهاند و رفته رفته از پویایی درونی و انتقاد اجتماعی فاصله گرفته و به مثابه پیروان اینترنتی یک کیش رفتار میکنند و از اینرو در برابر واقعیتهای موجود یا نادرستیها رفتاری متعصبگونه و قالبی یافتهاند. برای تبیین تعریف تعصب سیاسی، نگاه کنید به:
Oxford handbook of political behaviorOxford University Press، ۲۰۰۷،
در همین زمینه:
نظرها
شکاربر مهمان = شهرام علپور
<p>قابل توجه نویسنده محترم . فیلم = جدائی نادر از سیمين = را دیده ام و با نظر شما که ندیده اید موافق هستم . فیلم خوبي است اما به هیچ عنوان شا هکار نیست . قابل توجه است که بر مبنای اطلاعات دقیق فستیوال معتبر و مشهور کان - این فيلم را مشاهده کرده بود و انرا در حد این فستیوال ندانسته بود و انرا مردود دانسته بود. بنظر میاید که این همه جنجال در باره اين فيلم در ایران براي بهتر فروش کردن ان است. از سوی دیگر قابل یاد اوری است که یکی از داوران فستيوال برلين که فیلم در ان جایزه گرفت اقای جعفر پناهی بود و حضور ناپيدايش در جمع داوران و جنجال های مربوط به او به برنده شدن کمک اساسي کرد. = شهرام علیپور</p>
مهدي
<p>فكر ميكنم اشتباه است كه اثري مثل جدايي نادر از سيمين را با آثار لينچ و فينچر مقايسه كرد. اين مقايسه مثل مقايسه‌ي آثار كارگرداناني همجون لينچ و فينچر با جيمز كامرون يا اسپيلبرگ است. به نظر من فيلم در نوع خود شاهكار است. اصغر فرهادي با عناصر يك زندگي ساده فيلم‌هايي مي‌سازد كه ببينندگان را در سينما ميخكوب مي‌كند. اين نكته در هنگام ديدن فيلم جدايي نادر از سيمين براي من جالب بود كه براي اولين بار در سينمايي شلوغ در ايران فيلمي را ديدم كه حتي صداي صحبت كردن يا چيپس خوردن و كف و سوت نشنيدم. حتي وقتي فيلم تمام شده بود. فيلمهاي ايراني بايد در فضاي محدوديت‌هاي مكاني و زماني ايران ديده شوند. اگر چنين باشد فيلمهايي چون اديسه 2001 كوبريك هم امتياز بالايي نخواهم داد.</p>
کاربر مهمان
<p>بعضی ها فکر میکنند که فروش بیشتر اخراجی ها معنی شکست طرح حمایت از جدایی نادر از سیمین رو میده. اما به نظر من اکثریت کسانی که جدایی نادر از سیمین رو دیدند به خاطر رقابت سیاسی قضیه بود در صورتی که بیننده های اخراجی ها شاید تعداد خیلی کمی از اون ها به مسئله تحریم توجه داشتن یا حتی از این مسئله خبر داشتن</p>
محسن
<p>جدایی نادر از سیمین روایت زندگی هر روزه بخش بزرگی از جمعیت شهرنشین ایرانی است.فیلم زندگی روزمره ما را به ما نشان می دهد بر خلاف آثار لینچ،کاپولا و .. که اتفاقات عجیب و غریب که بسیاری از آن ها وقایعی استثنایی در زندگی انسان ها ست. این مقایسه ها منصفانه نیست. جنس چنین اثری با مثلا جنس اثری مانند inception کاملا متفاوت است و البته برای من تحسین برانگیز تر</p>
کاربر مهمانjafar
<p>من نمیدانم چرا کسانیکه خارچ نشینند تصور می کننند که مردم ایران حاضرند بهای زیادی برای تغییر رژیم بدهند و توهین اینان به رهبران جنبش سبز و اصلاح طلبی نیز بیانگر تند خویی و تمایلات فاشیستی اینان دارد اقایان باید عینک خودرا بردارند و با دید واقعی به مسائل جامعه بنگرند نه اصلاح طلبان و نه تند خویان خارج نشین هیچ کدام دیدی واقع بینانه ندارند اسیر احساسات نشویم.</p>