ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

تماشاگر محکوم به اعدام

<p>اکبر فلاح زاده ـ اجرای نمایش <strong>تماشاگر محکوم به اعدام</strong> اثر ماتئی ویسنی (Matei Vişniec )، نمایشنامه&zwnj;نویس رومانیایی در تهران با دردسر روبرو شده است. ویسنی یک از نمایشنامه&zwnj;نویسان مخالف حکومت چائوشسکو بود که به فرانسه پناهنده شد. او در نمایشنامه&zwnj;هایش با کمک ذهن خلاق خود موقعیت&zwnj;های ویژه&zwnj;ای خلق می&zwnj;کند که تماشاگر را به فکر فرو می&zwnj;برد و به عکس&zwnj;العمل وامی&zwnj;دارد. از جمله در نمایش &laquo;تماشاگر محکوم به اعدام&raquo; فردی در یک حکومت توتالیتر به جرمی موهوم متهم و محاکمه می&zwnj;شود و تماشگران نیز در این میان نقش فعالی ایفا می&zwnj;کنند. این نمایش در تهران بعد از چند بار بازبینی و حذف&zwnj;های متعدد مجوز اجرا گرفت. با این حال اجرای آن با جنجال روبرو شد.</p> <!--break--> <p><br /> ماتئی ویسنی &zwnj;یک نمایشنامه&zwnj;نویس ۵۶ ساله اهل رومانی نمایشنامه&zwnj;های زیادی نوشته که چند تا از آن&zwnj;ها به فارسی ترجمه و در تهران اجرا شده&zwnj; است. نمایشنامه&zwnj;های او در زمان حکومت چائوشسکو در رومانی ممنوع بود. از این جهت او در سال ۱۹۸۷با استفاده از یک بورس فرهنگی به فرانسه سفر کرد و پناهنده شد. دو سال بعد، پس از سقوط چائوشسکو ماتئی دوباره به رومانی بازگشت و آثارش را در میهنش منتشر و در شهرهای مختلف رومانی اجرا کرد. اما او برای زندگی فرانسه را انتخاب نمود و به پاریس بازگشت. زبان فرانسه آموخت و آثارش را به فرانسه منتشر کرد. از این نظر زندگی او تا اندازه&zwnj;ای به زندگی هموطنش اوژن یونسکو شبیه است. مضمون و ساختار نمایشی این دو نیز به هم شباهت دارد و هر دو به <strong>تئا&zwnj;تر آبسورد</strong> تعلق دارند.</p> <p><br /> <strong>یکی از نسل دوم تئاتر آبسورد</strong></p> <p><img height="188" align="left" width="250" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/falmv02.jpg" /><br /> <strong>تئا&zwnj;تر آبسورد</strong> بعد از جنگ جهانی دوم زندگی انسان دردمندی که خسته است و از جنگ و از ایدئولوژی نفرت دارد را بازمی&zwnj;تاباند؛ انسانی که پیوندهاش با گذشته قطع شده و خود نیز در زندگی ماشینی تک افتاده و به چیزی امید ندارد. زادگاه تئاتر آبسورد فرانسه بود. در تئاترهای کوچک و متعدد پاریس نمایشنامه&zwnj;ی &laquo;آوازه&zwnj;خوان طاس&raquo; اثر اوژن یونسکو از سال&zwnj;ها پیش بدون وقفه اجرا شده و اجرای آن همچنان ادامه دارد. نه فقط فرهنگ آزاد فرانسه، بلکه همچنین نفوذ جهانی زبان فرانسه نیز در گسترش تئا&zwnj;تر آبسورد مؤثر بوده است. قطعاً اگر نمایش&zwnj;های یونسکو صرفاً به زبان رومانیایی منتشر می&zwnj;شد، هرگز جهانی نمی&zwnj;شدند. به خاطر همین هم احتمالاً ویسنی مانند یونسکو فرانسه را برای زندگی برگزیده است. آثار او پس از مهاجرتش به فرانسه، از زبان فرانسه به زبان&zwnj;های دیگر از جمله فارسی ترجمه شد. با این حال آثار ویسنی به اندازه&zwnj;ی کارهای بزرگان تئا&zwnj;تر آبسورد چندان محبوب نیست و با این&zwnj;همه آثارش در برخی کشور&zwnj;ها از جمله در ایران با اقبال خوانندگان کتاب روبرو شده.</p> <p><br /> ویسنی به نسل دوم تئا&zwnj;تر آبسورد تعلق دارد و آثارش در مجموع از استحکام نمایشی لازم و جامعیت موضوعی برای جهانی شدن بی&zwnj;بهره مانده است. منتقدان ادبیات نمایشی در اروپا آثار او را تقلیدی از کارهای یونسکو، بکت، و آرابل می&zwnj;دانند. تاثیر برشت نیز در برخی کارهای او نیز هویداست. او پا جای پای بزرگان گذشته، اما به اندازه&zwnj;ی آن&zwnj;ها بزرگ نیست. با این حال نباید از استعداد و خلاقیت او غافل بود. تنوع موضوعات نمایشی و ظرافتی که او در پرداخت آن&zwnj;ها به کار برده، خود حاکی از همین امر است. نمایشنامه&zwnj;های معروف ویسنی عبارت&zwnj;اند از:</p> <p><br /> &laquo;نان در جیب&raquo;، &laquo;سه شب با مادوکس&raquo;، &laquo;دستنویس&zwnj;های قلابی&raquo;، &laquo;داستان خرس&zwnj;های پاندا به روایت یک نوازنده ساکسیفون که دوست دختری در فرانکفورت دارد&raquo;، &laquo;اسب&zwnj;های پشت پنجره&raquo;، &laquo;آخرین گودو&raquo;، &laquo;تئا&zwnj;تر تکه شده یا مرد زباله&zwnj;ای&raquo;، &laquo;نامه&zwnj;ای به درخت&zwnj;ها و پرنده&zwnj;ها&raquo;، &laquo;چه&zwnj;طور می&zwnj;توانم یک پرنده شوم؟&raquo;، &laquo;پیکر زن&raquo;، &laquo;میدان مبارزه در جنگ بوسنی&raquo;، و &laquo;تماشاگر محکوم به اعدام&raquo;. از این میان، پنج نمایشنامه توسط تینوش نظم&zwnj;جو، مترجم مقیم فرانسه به زبان فارسی ترجمه شده&zwnj;اند. از این نمایش&zwnj;ها دو نمایش&zwnj;نامه با عنوان&zwnj;های: &laquo;اسب&zwnj;های پشت پنجره&raquo;، و &laquo;تماشاگر محکوم به اعدام&raquo; در تهران اجرا هم شده&zwnj;اند. ویسنی یک&zwnj;بار هم به تهران سفر کرده و در حاشیه&zwnj;ی جشنواره&zwnj;ی تئا&zwnj;تر فجر یک کارگاه نمایشی راه انداخت. او در گفت&zwnj;وگو با روزنامه&zwnj;ها ضمن شرح آثار خود از جمله به نکاتی اشاره می&zwnj;کند که از ذهن خلاق و آماده&zwnj;ی او برای یافتن و پرداختن به برخی موضوعات نشان دارد.</p> <p><img height="188" align="left" width="250" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/falmv03.jpg" /></p> <p><strong>جنازه&zwnj;های پنهان شده در میان تخته&zwnj;های قالی</strong></p> <p><br /> ویسنی روایت می&zwnj;کند که برای خریدن قالی ایرانی، در تهران وارد یک فرش&zwnj;فروشی شد و با تعجب دید که صاحب مغازه در مغازه را قفل کرده. سپس صاحب مغازه تخته&zwnj;های قالی را که روی هم پهن شده بود، یکی یکی ورق زد تا او آن&zwnj;ها را ببیند. ویسنی تعریف می&zwnj;کند هر بار که فرش&zwnj;فروش فرش&zwnj;ها را ورق می&zwnj;زده، او خیال می&zwnj;کرده فرش&zwnj;فروش می&zwnj;خواهد لکه&zwnj;های خون در تار و پود قالی&zwnj;ها را به او نشان می&zwnj;دهد، و در این میان ناگهان این حس در او پیدا شده که حالاست که فرش&zwnj;فروش جنازه&zwnj;ای را که لای فرش&zwnj;ها پنهان کرده، به او نشان بدهد و بگوید، این جنازه&zwnj;ی کسی است که دیروز برای خرید فرش آمده بود.</p> <p><br /> ویسنی درباره&zwnj;ی تئا&zwnj;تر آبسورد هم نظرات خاصی دارد. او معتقد است که بزرگان تئا&zwnj;تر آبسورد مانند یونسکو، بکت فقط زبان&zwnj;شان آبسورد بوده، نه تئاترشان. به اعتقاد او این شکل از تئا&zwnj;تر در اوایل قرن بیستم با چخوف شروع شد و به عنوان نمونه به نمایشنامه&zwnj;ی &laquo;سه خواهر&raquo; چخوف اشاره می&zwnj;کند که در آن سه خواهر در شهرستان مدام از سفر به مسکو حرف می&zwnj;زنند، اما این سفر هرگز تحقق پیدا نمی&zwnj;کند؛ چیزی مانند انتظار بیهوده دو شخصیت نمایشنامه &laquo;در انتظار گودو&raquo; ساموئل بکت که مدام منتظرند گودو بیاید، اما او نمی&zwnj;آید. از این گذشته او معتقد است که تئا&zwnj;تر آبسورد در اروپای شرقی پدید آمد اما اروپای غربی آن را دزدید و از آن خود کرد. البته تمامی اظهارات ویسنی در مورد تئا&zwnj;تر آبسورد پذیرفتنی نیست، چون او زمینه&zwnj;های شکل&zwnj;گیری این تئا&zwnj;تر در سال&zwnj;های بعد از جنگ دوم جهانی را نادیده می&zwnj;گیرد. اما ویسنی در همان حال به نکته جالبی هم اشاره می&zwnj;کند و می&zwnj;گوید که تئا&zwnj;تر خود را اصلاً آبسورد نمی&zwnj;داند. به نظر او زندگی مردم در یک رژیم توتالیتر مانند رژیم چائوشسکو که مردم به زندگی دوگانه و دورویانه محکوم بودند، از اساس آبسورد بود، و او با منعکس کردن این شکل از زندگی در نمایشنامه&zwnj;هایش در اصل واقع&zwnj;نمایی کرده است.</p> <p><br /> <strong>&laquo;تماشاگر محکوم به اعدام&raquo;</strong></p> <p><img height="167" align="left" width="250" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/falmv04.jpg" /><br /> نمایشنامه&zwnj;ی &laquo;تماشاگر محکوم به اعدام&raquo; تلفیقی از تئا&zwnj;تر و دادگاه است و در آن بداهه&zwnj;پردازی نقش ویژه&zwnj;ای دارد. تماشاگران با ورود به سالن نمایش وارد دادگاهی می&zwnj;شوند که در آن یک تماشاگر نگون&zwnj;بخت که روی صندلی پشت به تماشگران نشسته و به جرمی موهوم محاکمه می&zwnj;شود. چیزی شبیه محاکمه فرانتس کافکا که فردی را در یک رژیم توتالیتر با شکنجه روحی به جرمی موهوم متهم می&zwnj;کنند. اینجا تماشاگران نقش فعالی در نمایش دارند. قبل از ورود تماشاگران و نشستبن بر صندلی&zwnj;ها دادگاه شروع شده است. قاضی و دادستان می&zwnj;کوشند برای تماشاچی جرم بتراشند. این تماشاچی نمونه&zwnj;ای از مردم یا&zwnj;&zwnj; همان تماشاگرانی است که ناظر صحنه&zwnj;اند. رفته رفته هرچه نمایش پیش می&zwnj;رود معلوم می&zwnj;شود که مجرم اصلی خود قاضی و دادستان هستند که بیماری اتهام زدن دارند. دادستان چنان بیمار و سر درگم است که حتی به خودش هم اتهام می&zwnj;زند و ناسزا می&zwnj;گوید. نمایش زبانی طنزآمیز دارد و صحنه&zwnj;های مضحکه&zwnj;آمیز هم در آن کم نیست. تماشاگران هم فقط تماشاگر نیستند و به نوعی در بازی شرکت داده می&zwnj;شوند.</p> <p><br /> در یکی از اجراهای این اثر تماشاگران متلک&zwnj;های سیاسی خاص روز پرانده&zwnj;اند و اجرای عمومی نمایش را با مشکل روبرو کرده&zwnj;اند. روح الله جعفری، کارگردان نمایش در گفتگو با روزنامه&zwnj;ها به این موضوع اشاره کرده که این نمایش برای گرفتن مجوز اجرا مشکلات زیادی داشته، بار&zwnj;ها و بار&zwnj;ها از سوی اشخاص گوناگون در اجراهای خصوصی مورد بازبینی قرار گرفته و فقط در یکی از این بازبینی&zwnj;ها ۴۱ اصلاحیه داده شده. در بازبینی&zwnj;های دیگر برخی دیالوگ&zwnj;ها حذف شده، و به گفته کارگردان به این هم بسنده نکرده&zwnj;اند، و حتی اشخاص نمایش و بعضی صحنه&zwnj;ها را هم به&zwnj;کلی حذف کرده&zwnj;اند. از جمله بازی شخصیت کافه&zwnj;چی در نگاه بازبینان &laquo;طنازانه&raquo; جلوه کرده و کارگردان مجبور به اصلاح آن شده. اما از این مهم&zwnj;تر صحنه&zwnj;ای در پایان نمایش که یک سرباز بازگشته از جنگ سینه&zwnj;خیز وارد صحنه می&zwnj;شود و کلمه &laquo;آزادی&raquo; را ادا می&zwnj;کند، نیز حذف شده است.</p> <p><br /> ناگفته پیداست که اجرای این اثر چقدر دشوار بوده است. متن نمایش بعد از تکه تکه شدن در واقع به شیر بی&zwnj;یال و اشکم و دم تبدیل شده و آن را به زحمت می&zwnj;شود از متن اصلی باز شناخت. با این حال باز هم روزنامه&zwnj;های جناح راست به آن تاخته&zwnj;اند. از جمله سایت جهان نیوز نوشت: &laquo;در این تئا&zwnj;تر که توسط یک نمایشنامه&zwnj;نویس مخالف دولت رومانی نوشته شده است یک تماشاگر تئا&zwnj;تر توسط قاضی و دادستان مورد محاکمه قرار می&zwnj;گیرد. اما مسئله از آنجا آغاز می&zwnj;شود که این نمایش به شکلی برنامه&zwnj;ریزی شده و از طریق مشارکت با تماشاگران، فضای وقت رومانی را به شکلی غیرمنصفانه به ایران نسبت می&zwnj;دهند.&raquo; یک سایت دیگر نیز نمایش &laquo;تماشاگر محکوم به اعدام&raquo; را نشانه&zwnj;ی &laquo;تهاجم فرهنگی&raquo; قلمداد کرد و از جمله نوشت: &laquo;مسئله&zwnj;ای که در حوزه تئا&zwnj;تر دردآور است اینکه اولاً در چند سال اخیر پیشرفت خاصی در این حوزه دیده نمی&zwnj;شود و عمده نمایش&zwnj;ها با هزینه دولت، &zwnj;علیه دولت ساخته و اجرا می&zwnj;شوند.&raquo;</p>

اکبر فلاح زاده ـ اجرای نمایش تماشاگر محکوم به اعدام اثر ماتئی ویسنی (Matei Vişniec )، نمایشنامه‌نویس رومانیایی در تهران با دردسر روبرو شده است. ویسنی یک از نمایشنامه‌نویسان مخالف حکومت چائوشسکو بود که به فرانسه پناهنده شد. او در نمایشنامه‌هایش با کمک ذهن خلاق خود موقعیت‌های ویژه‌ای خلق می‌کند که تماشاگر را به فکر فرو می‌برد و به عکس‌العمل وامی‌دارد. از جمله در نمایش «تماشاگر محکوم به اعدام» فردی در یک حکومت توتالیتر به جرمی موهوم متهم و محاکمه می‌شود و تماشگران نیز در این میان نقش فعالی ایفا می‌کنند. این نمایش در تهران بعد از چند بار بازبینی و حذف‌های متعدد مجوز اجرا گرفت. با این حال اجرای آن با جنجال روبرو شد.

ماتئی ویسنی ‌یک نمایشنامه‌نویس ۵۶ ساله اهل رومانی نمایشنامه‌های زیادی نوشته که چند تا از آن‌ها به فارسی ترجمه و در تهران اجرا شده‌ است. نمایشنامه‌های او در زمان حکومت چائوشسکو در رومانی ممنوع بود. از این جهت او در سال ۱۹۸۷با استفاده از یک بورس فرهنگی به فرانسه سفر کرد و پناهنده شد. دو سال بعد، پس از سقوط چائوشسکو ماتئی دوباره به رومانی بازگشت و آثارش را در میهنش منتشر و در شهرهای مختلف رومانی اجرا کرد. اما او برای زندگی فرانسه را انتخاب نمود و به پاریس بازگشت. زبان فرانسه آموخت و آثارش را به فرانسه منتشر کرد. از این نظر زندگی او تا اندازه‌ای به زندگی هموطنش اوژن یونسکو شبیه است. مضمون و ساختار نمایشی این دو نیز به هم شباهت دارد و هر دو به تئا‌تر آبسورد تعلق دارند.

یکی از نسل دوم تئاتر آبسورد


تئا‌تر آبسورد بعد از جنگ جهانی دوم زندگی انسان دردمندی که خسته است و از جنگ و از ایدئولوژی نفرت دارد را بازمی‌تاباند؛ انسانی که پیوندهاش با گذشته قطع شده و خود نیز در زندگی ماشینی تک افتاده و به چیزی امید ندارد. زادگاه تئاتر آبسورد فرانسه بود. در تئاترهای کوچک و متعدد پاریس نمایشنامه‌ی «آوازه‌خوان طاس» اثر اوژن یونسکو از سال‌ها پیش بدون وقفه اجرا شده و اجرای آن همچنان ادامه دارد. نه فقط فرهنگ آزاد فرانسه، بلکه همچنین نفوذ جهانی زبان فرانسه نیز در گسترش تئا‌تر آبسورد مؤثر بوده است. قطعاً اگر نمایش‌های یونسکو صرفاً به زبان رومانیایی منتشر می‌شد، هرگز جهانی نمی‌شدند. به خاطر همین هم احتمالاً ویسنی مانند یونسکو فرانسه را برای زندگی برگزیده است. آثار او پس از مهاجرتش به فرانسه، از زبان فرانسه به زبان‌های دیگر از جمله فارسی ترجمه شد. با این حال آثار ویسنی به اندازه‌ی کارهای بزرگان تئا‌تر آبسورد چندان محبوب نیست و با این‌همه آثارش در برخی کشور‌ها از جمله در ایران با اقبال خوانندگان کتاب روبرو شده.

ویسنی به نسل دوم تئا‌تر آبسورد تعلق دارد و آثارش در مجموع از استحکام نمایشی لازم و جامعیت موضوعی برای جهانی شدن بی‌بهره مانده است. منتقدان ادبیات نمایشی در اروپا آثار او را تقلیدی از کارهای یونسکو، بکت، و آرابل می‌دانند. تاثیر برشت نیز در برخی کارهای او نیز هویداست. او پا جای پای بزرگان گذشته، اما به اندازه‌ی آن‌ها بزرگ نیست. با این حال نباید از استعداد و خلاقیت او غافل بود. تنوع موضوعات نمایشی و ظرافتی که او در پرداخت آن‌ها به کار برده، خود حاکی از همین امر است. نمایشنامه‌های معروف ویسنی عبارت‌اند از:

«نان در جیب»، «سه شب با مادوکس»، «دستنویس‌های قلابی»، «داستان خرس‌های پاندا به روایت یک نوازنده ساکسیفون که دوست دختری در فرانکفورت دارد»، «اسب‌های پشت پنجره»، «آخرین گودو»، «تئا‌تر تکه شده یا مرد زباله‌ای»، «نامه‌ای به درخت‌ها و پرنده‌ها»، «چه‌طور می‌توانم یک پرنده شوم؟»، «پیکر زن»، «میدان مبارزه در جنگ بوسنی»، و «تماشاگر محکوم به اعدام». از این میان، پنج نمایشنامه توسط تینوش نظم‌جو، مترجم مقیم فرانسه به زبان فارسی ترجمه شده‌اند. از این نمایش‌ها دو نمایش‌نامه با عنوان‌های: «اسب‌های پشت پنجره»، و «تماشاگر محکوم به اعدام» در تهران اجرا هم شده‌اند. ویسنی یک‌بار هم به تهران سفر کرده و در حاشیه‌ی جشنواره‌ی تئا‌تر فجر یک کارگاه نمایشی راه انداخت. او در گفت‌وگو با روزنامه‌ها ضمن شرح آثار خود از جمله به نکاتی اشاره می‌کند که از ذهن خلاق و آماده‌ی او برای یافتن و پرداختن به برخی موضوعات نشان دارد.

جنازه‌های پنهان شده در میان تخته‌های قالی

ویسنی روایت می‌کند که برای خریدن قالی ایرانی، در تهران وارد یک فرش‌فروشی شد و با تعجب دید که صاحب مغازه در مغازه را قفل کرده. سپس صاحب مغازه تخته‌های قالی را که روی هم پهن شده بود، یکی یکی ورق زد تا او آن‌ها را ببیند. ویسنی تعریف می‌کند هر بار که فرش‌فروش فرش‌ها را ورق می‌زده، او خیال می‌کرده فرش‌فروش می‌خواهد لکه‌های خون در تار و پود قالی‌ها را به او نشان می‌دهد، و در این میان ناگهان این حس در او پیدا شده که حالاست که فرش‌فروش جنازه‌ای را که لای فرش‌ها پنهان کرده، به او نشان بدهد و بگوید، این جنازه‌ی کسی است که دیروز برای خرید فرش آمده بود.

ویسنی درباره‌ی تئا‌تر آبسورد هم نظرات خاصی دارد. او معتقد است که بزرگان تئا‌تر آبسورد مانند یونسکو، بکت فقط زبان‌شان آبسورد بوده، نه تئاترشان. به اعتقاد او این شکل از تئا‌تر در اوایل قرن بیستم با چخوف شروع شد و به عنوان نمونه به نمایشنامه‌ی «سه خواهر» چخوف اشاره می‌کند که در آن سه خواهر در شهرستان مدام از سفر به مسکو حرف می‌زنند، اما این سفر هرگز تحقق پیدا نمی‌کند؛ چیزی مانند انتظار بیهوده دو شخصیت نمایشنامه «در انتظار گودو» ساموئل بکت که مدام منتظرند گودو بیاید، اما او نمی‌آید. از این گذشته او معتقد است که تئا‌تر آبسورد در اروپای شرقی پدید آمد اما اروپای غربی آن را دزدید و از آن خود کرد. البته تمامی اظهارات ویسنی در مورد تئا‌تر آبسورد پذیرفتنی نیست، چون او زمینه‌های شکل‌گیری این تئا‌تر در سال‌های بعد از جنگ دوم جهانی را نادیده می‌گیرد. اما ویسنی در همان حال به نکته جالبی هم اشاره می‌کند و می‌گوید که تئا‌تر خود را اصلاً آبسورد نمی‌داند. به نظر او زندگی مردم در یک رژیم توتالیتر مانند رژیم چائوشسکو که مردم به زندگی دوگانه و دورویانه محکوم بودند، از اساس آبسورد بود، و او با منعکس کردن این شکل از زندگی در نمایشنامه‌هایش در اصل واقع‌نمایی کرده است.

«تماشاگر محکوم به اعدام»


نمایشنامه‌ی «تماشاگر محکوم به اعدام» تلفیقی از تئا‌تر و دادگاه است و در آن بداهه‌پردازی نقش ویژه‌ای دارد. تماشاگران با ورود به سالن نمایش وارد دادگاهی می‌شوند که در آن یک تماشاگر نگون‌بخت که روی صندلی پشت به تماشگران نشسته و به جرمی موهوم محاکمه می‌شود. چیزی شبیه محاکمه فرانتس کافکا که فردی را در یک رژیم توتالیتر با شکنجه روحی به جرمی موهوم متهم می‌کنند. اینجا تماشاگران نقش فعالی در نمایش دارند. قبل از ورود تماشاگران و نشستبن بر صندلی‌ها دادگاه شروع شده است. قاضی و دادستان می‌کوشند برای تماشاچی جرم بتراشند. این تماشاچی نمونه‌ای از مردم یا‌‌ همان تماشاگرانی است که ناظر صحنه‌اند. رفته رفته هرچه نمایش پیش می‌رود معلوم می‌شود که مجرم اصلی خود قاضی و دادستان هستند که بیماری اتهام زدن دارند. دادستان چنان بیمار و سر درگم است که حتی به خودش هم اتهام می‌زند و ناسزا می‌گوید. نمایش زبانی طنزآمیز دارد و صحنه‌های مضحکه‌آمیز هم در آن کم نیست. تماشاگران هم فقط تماشاگر نیستند و به نوعی در بازی شرکت داده می‌شوند.

در یکی از اجراهای این اثر تماشاگران متلک‌های سیاسی خاص روز پرانده‌اند و اجرای عمومی نمایش را با مشکل روبرو کرده‌اند. روح الله جعفری، کارگردان نمایش در گفتگو با روزنامه‌ها به این موضوع اشاره کرده که این نمایش برای گرفتن مجوز اجرا مشکلات زیادی داشته، بار‌ها و بار‌ها از سوی اشخاص گوناگون در اجراهای خصوصی مورد بازبینی قرار گرفته و فقط در یکی از این بازبینی‌ها ۴۱ اصلاحیه داده شده. در بازبینی‌های دیگر برخی دیالوگ‌ها حذف شده، و به گفته کارگردان به این هم بسنده نکرده‌اند، و حتی اشخاص نمایش و بعضی صحنه‌ها را هم به‌کلی حذف کرده‌اند. از جمله بازی شخصیت کافه‌چی در نگاه بازبینان «طنازانه» جلوه کرده و کارگردان مجبور به اصلاح آن شده. اما از این مهم‌تر صحنه‌ای در پایان نمایش که یک سرباز بازگشته از جنگ سینه‌خیز وارد صحنه می‌شود و کلمه «آزادی» را ادا می‌کند، نیز حذف شده است.

ناگفته پیداست که اجرای این اثر چقدر دشوار بوده است. متن نمایش بعد از تکه تکه شدن در واقع به شیر بی‌یال و اشکم و دم تبدیل شده و آن را به زحمت می‌شود از متن اصلی باز شناخت. با این حال باز هم روزنامه‌های جناح راست به آن تاخته‌اند. از جمله سایت جهان نیوز نوشت: «در این تئا‌تر که توسط یک نمایشنامه‌نویس مخالف دولت رومانی نوشته شده است یک تماشاگر تئا‌تر توسط قاضی و دادستان مورد محاکمه قرار می‌گیرد. اما مسئله از آنجا آغاز می‌شود که این نمایش به شکلی برنامه‌ریزی شده و از طریق مشارکت با تماشاگران، فضای وقت رومانی را به شکلی غیرمنصفانه به ایران نسبت می‌دهند.» یک سایت دیگر نیز نمایش «تماشاگر محکوم به اعدام» را نشانه‌ی «تهاجم فرهنگی» قلمداد کرد و از جمله نوشت: «مسئله‌ای که در حوزه تئا‌تر دردآور است اینکه اولاً در چند سال اخیر پیشرفت خاصی در این حوزه دیده نمی‌شود و عمده نمایش‌ها با هزینه دولت، ‌علیه دولت ساخته و اجرا می‌شوند.»

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • تهمینه

    چه خوب که از این نمایش یاد کردین. شیندم که خیلی تئاترش سروصدا کرده بود چون اون موقعی بود که در ملاء عام زیاد اعدام می کردن

  • راضیه

    نقد عالی . در حقیقت همه ما در زندگی تماشاگرانی هستیم ناظر صحنه های اعدام

  • کاربر مهمان

    کارهای ویسنی یک جالبه ولی توی تاتر پوچی حرف اولو نمیزنه . من خودم شخصن دوست داشتم که متلکهای سیاسی این نمایش را می شنیدم. خیلی جاها شنیدم که در این نمایش تماشاگران خیلی شیرین کاشته اند .