ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

تحلیل وضعیت و تبیین وظیفه

<p>&nbsp;مهرداد. ف. صمدزاده &minus; وجه تمایز عوام سالاری با مردم سالاری در رفتار غیر عقلانی و فراقانونی عوام و ضدیت آنها با روشنگران و برگزیدگان نهفته است. در بخش نخست این نوشته این نکته تبیین شد و بر این نیز تاکید شد که رفتار عصیانگر عوام بیانی است از خودشیفتگی جمعی محرومان اجتماعی که موجودیت خود را با مردود شمردن از خود بهتران ثابت می&zwnj;کنند.</p> <div dir="RTL">از اینرو، عوام سالاری نوعی روان نژندی اجتماعی و نوع سازمان یافته خودشیفتگی است با نمودهای سیاسی-ایدئولوژیک مختلف.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <!--break--> <div dir="RTL">ظهور سازمان فداییان اسلام به سرکردگی نواب صفوی درایران نمونه&zwnj;ای بود از تلاش خودشیفتگان حقیر برای &nbsp;کسب قدرت سیاسی. ولی به علت حضور فعال نیروهای سکولاردر این مرحله از تاریخ ایران این سازمان راه شکست را پیمود.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">در مقطع انقلاب اسلامی واقعیت اما گونه دیگری بود. نبود یک آلترناتیو سکولار و رشد اسلام سیاسی راه گشای عوام به پا خاسته شد که در پیوند با روحانیت قدرت را بدست گرفته و ارگانهای فاشیستی را در جامعه نهادینه کردند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b>&quot;صدای پای فاشیسم&quot;</b></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">انقلاب اسلامی سال ۵۷ ایران گرچه محصول اتحادهمه طبقات و اقشار اجتماعی برای رسیدن به یک ایران مستقل و آزاد بود، ولی در بطن خود گرایشی را پرورش می&zwnj;داد که در یک گسست و جهش تاریخی همچون سیلابی خروشان همه و همه چیز را از سر راه خود زدود. این گرایش از روزهای نخست پس از انقلاب قابل رؤیت بود، گرایشی که در غرب ستیزی، عقل ستیزی، و زن&zwnj;ستیزی تجلی و در حضور خیابانی &quot;آق کرامت&quot;&zwnj;های تازه به اسلام گرویده، مادیت می&zwnj;یافت. آنها مردم همیشه در صحنه حاضر و بازوی نظامی تئوکراسی بودند که هم خود&zwnj;انگیخته و هم با ندای رهبر به اجتماع زنان، کارگران، دانشجویان و روشنفکران حمله ور شده و فرا رسیدن بهار سرکوب و اختناق را به مردم اعلام می&zwnj;داشتند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">این جماعت خودشیفته که ناکامی&zwnj;ها و محرومیت&zwnj;های گذشته&zwnj;شان اینک دراعمال خشونت&zwnj;آمیز و تهاجم فراقانونی&zwnj;شان نسبت به اجتماع مخالفین ظاهر شده بود، مؤسس نهادها و ارگان&zwnj;های فاشیستی درایران پس ازانقلاب بودند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <blockquote> <div dir="RTL">انقلاب اسلامی سال ۵۷ ایران گرچه محصول اتحادهمه طبقات و اقشار اجتماعی برای رسیدن به یک ایران مستقل و آزاد بود، ولی در بطن خود گرایشی را پرورش می&zwnj;داد که در یک گسست و جهش تاریخی همچون سیلابی خروشان همه و همه چیز را از سر راه خود زدود. این گرایش از روزهای نخست پس از انقلاب قابل رؤیت بود، گرایشی که در غرب ستیزی، عقل ستیزی، و زن&zwnj;ستیزی تجلی و در حضور خیابانی &quot;آق کرامت&quot;&zwnj;های تازه به اسلام گرویده، مادیت می&zwnj;یافت.</div> </blockquote> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">مقاله &quot;صدای پای فاشیسم&quot; به قلم علی اصغر حاج سید جوادی که در تاریخ دوم اردیبهشت ماه ۱۳۵۸ در نشریه &quot;جنبش&quot; انتشار یافت، هشدار هوشمندانه&zwnj;ای بود در مورد شکل گیری یک رژیم فاشیستی در ایران. این مقاله به دنبال دستگیری فرزندان آیت الله طالقانی و خروج اعتراضی وی از تهران نوشته شده است. در بخش&zwnj;هایی از آن چنین آمده است:</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">&laquo;فرزندان آقای طالقانی را روز روشن بدون کوچک&zwnj;ترین دلیل قانونی بازداشت می&zwnj;کنند و سپس همه زعما و شیوخ دین و دولت به وساطت می&zwnj;افتند، اما موفق به آزادی آن&zwnj;ها نمی&zwnj;شوند، فشار آن چنان زیاد و پشتیبانی دست&zwnj;های نا مرئی آن چنان شدید است که حتا حضور زعمای دولت و ریش سفیدی آن&zwnj;ها هم قادر به آزادی فرزندان آقای طالقانی نمی&zwnj;شوند.... و این چنین است که جمهوری اسلامی در درون بی&zwnj;خبری مردم از حوادث شکل می&zwnj;گیرد.... فرزندان آقای طالقانی به حکم رسمی یکی از مسئولین قضایی دادسرای اسلامی توقیف می&zwnj;شوند، اما این دادسرا اطلاع خود را از حادثه تکذیب می&zwnj;کند.&raquo;</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">حاج سید جوادی در ادامه مقاله چنین نتیجه گیری می&zwnj;کند: &laquo;مسئله دستگیری فرزندان آقای طالقانی یک نمود است. آغاز یک حرکت فاشیستی است که جای پای آن را به خوبی در حوادث گنبد کاووس می&zwnj;بینیم.&raquo;</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">رخداد فوق حائز اهمیت تاریخی است و نمی&zwnj;باید آن را سر سری انگاشت. این رخداد خصوصیات ماهوی رژیم بر آمده از انقلاب و خط و خطوط سیاسی و ایدئولوژیک آن راکه درشرف تکوین بود، یکجا در بر داشت. تهاجم به حریم منزل آیتالله طالقانی توسط به&zwnj;پاخاستگان حقیری چون &quot;خسرو پررو&quot;ها، &quot;ممد تیغی&zwnj;&quot;ها، و &quot;تقی بچه خور&quot;ها و با هدایت حجج الاسلام پیرو راه فداییان اسلام که با سرعت هر چه تمامتر کنترل کمیته&zwnj;ها را دردست می&zwnj;گرفتند، معرف عملی بود که با یک تیر دو نشان را هدف قرار می&zwnj;داد. آنان با نشان گرفتن فرزندان چپ&zwnj;گرای این چهره ملی ومردمی، خود او را هدف قرار دادند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">این حرکت نه تنها آغازگر موجی از حملات فاشیستی علیه نیروهای چپ و سکولار بود، بلکه این پیام را نیز به همراه داشت که در رژیم خداسالار و عوام&zwnj;سالار ایران جایی برای روحانیون متمایل به جدایی دین از دولت نیست.[۱۳] آنان یک فرصت تاریخی یافته بودند تا ابراز وجود کنند و از این رو چپی&zwnj;های به قول خوشان &quot;خدانشناس&quot;، بورژوا لیبرال&zwnj;ها، و روحانیون میانه&zwnj;رو را مخل و سد راه خویش می&zwnj;دیدند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b>رجعت به الگوهای پیشا&zwnj;مدرن</b></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">&nbsp;آیت الله خمینی راه گشای به پا خاستگان حقیر بود. این امام نو ظهوط قدرت آن را داشت تا قلم روشنفکران را شکسته، بی دینان و &quot;منافقین&quot; را به جوخه اعدام سپرده، روحانیون معاند را خانه نشین، و آمریکا را به زانو در آورد. او حامی مستضعفین اسلام گرا و دشمن قسم خورده روشنفکران و برگزیدگان سکولاربود.هم در پناه او بود که گلچینی از خودشیفتگان حقیر و معتقدین به راهش در یک جهش مکتبی-سیاسی تداوم سیستم برگزیدگان نظام پهلوی را در هم گسیخته و خود در لباس فرماندهان سپاه پاسداران و مقامات ارشد قضایی و دولتی به اریکه قدرت رسیدند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">چنین جهشی بُعد اجتماعی انقلاب اسلامی ایران را مدلل میسازد که با توجه به سرشت متناقض آن با مختصات ناسیونالیسم عصر مدرن نشانگر رجعتی است به الگوهای پیشا&zwnj;مدرن.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">حذف دو مقوله همنهشت ملت و دولت از فرهنگ سیاسی ایران که از وجوه مشخصه دولت&zwnj;های ملی و لازمه دموکراسی است، و جایگزینی آنها با مفاهیم دینی چون امت و امامت (ولی فقیه) نمونه نمادین این واپس&zwnj;گرایی است. سخنان آیت الله خمینی در روز ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ تاکیدی بر این واقعیت بود&nbsp;: &quot;کسانی که می خواهند ملیت را احیاء کنند در مقابل اسلام ایستاده اند ؛ اسلام آمده است که این حرفهای نا مربوط را از بین ببرد ... افراد ملی بدرد ما نمی خورد ... اسلام با ملیت مخالف است.&quot; حاصل اینکه مردم ایران بار دیگر، هم در عمل و هم در مفهوم تکنیکی کلمه، به عنوان رعایا تلقی شدند، ولی این بار در رابطه با رژیم سلطانی ولایت فقیه.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <blockquote> <div dir="RTL">پوشش زن نه تنها نمادی بود سمبلیک برای خاموش کردن صدای او، بلکه تلاشی بود واقعی برای محصور نگه داشتن جامعه از نفوذ فرهنگ و تمدن بیگانه. زن بی حجاب نشانی بود از آزادی، دگر اندیشی، و حضورغرب. پس در چنین رژیمی زن آزاد و خواهان حقوق برابر با جنس مرد مظهر تمام آلودگی&zwnj;ها بود که با او می&zwnj;باید به ستیز برخاست.</div> </blockquote> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b>زن&zwnj;ستیزی</b></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">این در حالی بود که حرکات اعتراضی مردم به حاشیه رانده شده در مقابل اعتلای چنین سیستمی با حملات تهاجمی امت بپا خاسته درهم می&zwnj;شکست. این امت، پایگاه اجتماعی ولی فقیه، و نقش آن پاسداری از نظامی بود که کنترل بر جامعه را با کنترل بر اندام زن اعمال می&zwnj;کرد. و بدین سان، وسواس نسبت به زن و اختفای جنسیت او در حجاب اسلامی موضوع رسمی رژیم تئوکرات و عوام سالار ایران گردید. <span>پوشش زن نه تنها نمادی بود سمبلیک برای خاموش کردن صدای او، بلکه تلاشی بود واقعی برای محصور نگه داشتن جامعه از نفوذ فرهنگ و تمدن بیگانه. زن بی حجاب نشانی بود از آزادی، دگر اندیشی، و حضورغرب. پس در چنین رژیمی زن آزاد و خواهان حقوق برابر با جنس مرد مظهر تمام آلودگی&zwnj;ها بود که با او می&zwnj;باید به ستیز برخاست.</span></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">در اینجا است که در ذهنیت مردسالار سنت&zwnj;گرا زن&zwnj;ستیزی و غرب&zwnj;ستیزی هر یک دیگری را تداعی می&zwnj;کند، به ویژه از آن رو که زن ملوث به فرهنگ غرب و غرب تجسم یافته در بی بند و باری زن کمبودها و حس حقارت اجتماعی محرومین خودشیفته را در&quot;رژیم طاغوت&quot; یادآور می&zwnj;شود. بی جهت نبود که محرومان برای مقابله با اقتدار زن، بر کنار از نگرش سیاسی و جهان بینی وی، می&zwnj;باید جنسیت گناه&zwnj;آلود او را برجسته کنند. یکی از نمونه&zwnj;های چنین ذهنیتی خبر یا شایعه&zwnj;ای بود که درروزهای پس از انقلاب در رابطه با خانم اشرف پهلوی در میان برخی از مردم انتشار یافت، و آن اینکه در میان اشیای به جا مانده از وی&quot;دو هزار تا شورت زنانه&quot; یافت شده. ترسیم ذهنی چنین تصوری از سوی شایعه پراکنان قبل از هر چیز باز تابی بود از امیال سرکوب شده آنان در جامعه&zwnj;ای که عصر تحولات مدرن حاصل چندانی برای آنها نداشت.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">خیال رسیدن به جایگاه اجتماعی والاتر، تجسم یافته در فانتزی جنسی نسبت به زن برتر، آن آرزویی بود که پس از ناکامی درحسد اجتماعی و ضدیت با آن زن ظاهرمی گشت. مروجین این شایعه، که گویا تعداد خصوصی&zwnj;ترین اشیای متعلق به خانم اشرف پهلوی را بهتر از خود ایشان شمارش کرده بودند، در واقع ناکامی&zwnj;ها و سرکوب&zwnj;های جنسی خود را با کشف نشان از زندگی پر ناز و نعمت و گویا هوس&zwnj;بار این زن مقتدر خاندان پهلوی ابراز می&zwnj;داشتند. چنین زنی را می&zwnj;باید فقط و فقط با شهوانی جلوه دادنش خُرد کرد، و دیگر زنان و دختران محارب را با ضرب و شتم خیابانی، شکنجه، و سر انجام تجاوز و فتل در زندان&zwnj;های ولی فقیه.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b>لشگر حزب&zwnj;الله</b></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">اگر آیت الله خمینی پناهی بود برای به پا خاستگان حقیر، آنان نیز یار و یاور او در حساس&zwnj;ترین مراحل تکوین و تثبیت حکومت مطلقه ولایت فقیه بودند. تنها با مشارکت این عناصر سازمان&zwnj;یافته در لشگر حزب الله بود که ولی فقیه این توانایی را در خود یافت تا بازرگان و همراهان او را کنار زده، بنی صدررا از مقام ریاست جمهوری پایین کشیده، &quot;بی&zwnj;دینان&quot; و &quot;منافقین&quot; را قتل عام، معاندین روحانی را خلع ید، و سر انجام پایان جنگ هشت ساله با عراق را با نوشیدن جام زهر اعلام کند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">حضور خیابانی برادران وخواهران حزب اللهی در گروههای ضربتی و گشتی همچنین این قدرت را به آیت الله خمینی عطا نمود تا با به خاک و خون کشیدن فضای دانشگاه&zwnj;ها، پروژه انقلاب فرهنگی اسلامی را به اجراگذاشته و الگوی تمامیت&zwnj;خواه دینی خود را بر کل جامعه ایران اعمال کند. این تشریک مساعی بین امت و امامت را می&zwnj;باید در انطباق خودشیفتگی جمعی &quot;مستضعفین&quot; بپا خاسته با خودشیفتگی رهبر انقلاب توضیح داد. هم این بود که رهبر را در یک اتحاد مقدس با پیروانش به عصیان بر انگیخته بود تا آنچه را که از دست رفته بود از نو بر قرار کند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b>روح الله خمینی</b></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">مارکس در تصحیح گفته هگل از ظهور مجدد شخصیت&zwnj;های تاریخی بر این تاکید داشت که &quot;شخصیتها دو بار در تاریخ ظاهر می&zwnj;شوند: بار اول به صورت تراژدی، و بار دوم به صورت کمدی&quot;.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">این تکرار شخصیت&zwnj;ها را به این گونه نیز می&zwnj;توان بیان کرد: شخصیت&zwnj;ها گاه اشباحی از گذشتگان&zwnj;اند که در زمان، مکان، و کالبدی دیگر حلول می&zwnj;کنند. اگراین قیاس را بپذیریم، پس می&zwnj;توان چنین گفت که آیت الله خمینی کسی جز شبح خشمگین شیخ فضل الله نوری نبود که اینک در جامه رادیکال ظاهر شده بود. او دیگر آن شیخ مشروعه&zwnj;خواه طرفدار محمدعلی&zwnj;شاه نبود. این شیخ نو ظهور متعلق به عصر انقلابات بود که می&zwnj;خواست جامعه را از بیخ و بن دگرگون کند. دیگر چیزی هم برای حفظ کردن باقی نمانده بود؛ شاه ملعون همه چیز را عوض کرده بود. اواکنون ایران را مکان عجیب و غریبی می&zwnj;دید که به آن کوچکترین احساسی نداشت، حتی بعد از پانزده سال دوری. پس می&zwnj;باید با عزمی استوار ودر چرخشی رادیکال ایران شاهنشاهی را واژگون و طرحی نو در افکند. این طرح هم به گذشته و هم به حال نظر داشت. همین تردد راه بود که این شبح انقلابی را از یکسو از راه نیاک خود منحرف می&zwnj;کرد، و از سوی دیگر به آغوش او باز می&zwnj;گرداند. از این رو آیت الله خمینی نمودی بود از گرایش راست رادیکال تا یک مرتجع سنتی. او نمی&zwnj;خواست همانند شیخ فضل الله مشروعه&zwnj;خواه مورد لعن و تمسخر تاریخ قرار گیرد. اوبرای پیش&zwnj;برد اهدافش به حمایت یک ملت نیاز داشت.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">اقبال هم با او بود. مردم عوض شده بودند و خسته وسرخورده از نظام موجود، به تغییرات بنیادی می&zwnj;اندیشیدند، روشنفکران نیز همین&zwnj;طور. آنان راه خود را از میرزا&zwnj;ملکم&zwnj;ها، طالبوف&zwnj;ها، و میرزا آقاخان کرمانی&zwnj;ها جدا کرده بودند. آنان ازغرب رنجیده و به اسلام شیعه پناه آورده بودند، چنانکه روشنفکران و فعالین مارکسیست هم خود را مدیون سنت مبارزاتی امامان شیعه می&zwnj;دانستند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">دیکتاتوری شاه، نفوذ فرهنگ استعماری غرب و احساس بی هویتی منتج از آن، گسترش اختلافات طبقاتی و رویارویی سنت با مظاهر مدرن، همه و همه جامعه ایران را دراین جهت سوق می&zwnj;داد. در این میان رادیکالیسم آیت الله خمینی همه را به خود مجذوب کرد، به خصوص از آن جهت که حرف&zwnj;های او در بسیاری موارد با مواضع ادامه دهندگان راه مصدق و ملی- مذهبی&zwnj;ها وحتی چپی&zwnj;هاهمسویی داشت. او به زمان خود و درد و رنج مردم واقف بود، و به خوبی می&zwnj;دانست که دیگر نمی&zwnj;توان مدارس دخترانه را تخته و &quot;طایفه نسوان&quot; را خانه نشین کرد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">خمینی بر خلاف گذشتگان محافظه کارش که آزادی و برابری انسانها را بدعت دینی می&zwnj;خواندند، به کار گیری این واژه&zwnj;ها را همجون گفتمان انقلاب درمیان مردم رایج نمود. کوتاه سخن، رادیکالیسم آیت الله خمینی وعزم وجزم او برای واژگون کردن نظام کهن، ملت و همه نیروهای سیاسی پیشرو را به تعظیم واداشت. او نجات و رهایی ملت را از یوغ استثمار، استعمار، و استکبار جهانی با خود به ارمغان می&zwnj;آورد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <blockquote> <div dir="RTL">آیت الله خمینی همچنین ازمساوات و برادری گفت تا حضور خیابانی &quot;پا برهنه ها&quot; و برادران پاسدار وبسیجی را فراهم نموده و، همانند پیامبرش، با تکیه به این نیروی گریز از مرکز، مخالفین خودرا به خضوع وادارد. فصد او استفاده ابزاری ازهمه و همه چیز، از تکنیک تا هنر، در جهت استقرار ولایت مطلقه فقیه و تسلیم ملت در برابر آن بود.</div> </blockquote> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">&nbsp;با تغییر چهره رهبر انقلاب به ولی فقیه و آغاز جو ترور و سرکوب این تصور در هم شکست. از نظرمنتقدین، مواضع سیاسی او در تبعید چیزی جز فریب ونیرنگ ملت را در بر نداشت. اما این نیرنگ و فریب جدا از تلفیق سنت و تجدد در جهان&zwnj;بینی دینی او نبود. او سنت تقیه را با پراگماتیسم مدرن ادغام نمود تا از ملت به امت، و از دموکراسی به تئوکراسی برسد. <span>آیت الله خمینی همچنین ازمساوات و برادری گفت تا حضور خیابانی &quot;پا برهنه ها&quot; و برادران پاسدار وبسیجی را فراهم نموده و، همانند پیامبرش، با تکیه به این نیروی گریز از مرکز، مخالفین خودرا به خضوع وادارد. فصد او استفاده ابزاری ازهمه و همه چیز، از تکنیک تا هنر، در جهت استقرار ولایت مطلقه فقیه و تسلیم ملت در برابر آن بود. موضوع زنان از آن جمله بود. او زنان را در کنار پرده قرار داد تا آن را پس زده و بیرون را نگاه کنند، ولی او می&zwnj;خواست که آنان در کنار پرده همچنان کور و کَر باقی بمانند.</span></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">پس از انقلاب، ولی فقیه با تکنیک و مهارت خاص خود قهر و ایمان را به هم پیوند و آنها را با تکنیک مدرن در آمیخت[۱۴]، و بدین طریق رژیم تئوکرات، عوام&zwnj;سالار، و نظامی-امنیتی ایران را پی ریزی کرد. او بیان قهر آمیز خودشیفتگان به &zwnj;پا خاسته بود که می&zwnj;باید خودشیفتگی عصیانگر خود را با خشونت آنها منطبق کند. چنین نیز کرد. او اینک مظهر خشونت و ماشین کشتار شده بود که اگر از حرکت باز می&zwnj;ایستاد دیگر ولی فقیه نبود. ولی فقیه می&zwnj;باید تعریف از خود را با صدور فتوای قتل عام بی&zwnj;دینان و منافقین به جانشین بر حق خود تفهیم می&zwnj;کرد. صحت این قضیه را می&zwnj;توان به وضوح در برکناری آیت&zwnj;الله منتظری ازمقام جانشینی ولی فقیه مشاهده کرد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">رحمانیت آیت الله منتظری بدون شک یکی از خصوصیات فردی ایشان به شمار می&zwnj;رفت که مورد توافق همه نیروهای اپوزیسیون است. این خصوصیت اما چیزی جزعدم صلاحیت وی را برای رسیدن به جایگاه ولی فقیه به همراه نداشت. مخالفت وی با صدور فتوای اعدام&zwnj;های دسته جمعی سال ۱۳۶۷ از سوی شخص آیت الله خمینی هم رحمانیت وهم عدم شایستگی او را برای احراز چنین مقامی به نمایش گذاشت.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b>اعتلای عوام&zwnj;سالاری</b></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">رژیم تئوکرات و عوام&zwnj;سالار ایران پس از آیت الله خمینی تنها ولی فقیهی چون حجت السلام سیدعلی خامنه&zwnj;ای را می&zwnj;طلبید، همان&zwnj;طور که روسیه پس از لنین شخصیتی چون استالین را.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">سید علی خامنه&zwnj;ای با کمک ومساعدت یار دیرینه اش حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی سنت و رسالت امام راحل&zwnj;اش رابه بهترین وجهی به پیش برد. او با زنده نگه داشتن گفتمان ضد امپریالیستی و غرب ستیز رهبر انقلاب برای حفظ پایگاه اجتماعی خود، و با نهادینه کردن قدرت نظامی، سیاسی و اقتصادی برادران پاسدار و بسیجی ماهیت عوام&zwnj;سالار رژیم را تا سطح نظامی-امنیتی آن ارتقا داد. سلطان فقیه و رایزنش اما غافل از این بودند که اینان سرانجام خود به اریکه قدرت سوار شده و آنان را به حاشیه می&zwnj;رانند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">ظهور محمود احمدی نژاد درصحنه سیاسی ایران به دنبال انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ نشانگر اعتلای عوام سالاری و تفوق آن بر ماهیت تئوکراتیک رژیم جمهوری اسلامی است. این جریان با همسو کردن بخشی ازروحانیت با سیاست&zwnj;های تهاجمی خود و کنار زدن بخش دیگری از آن نه تنها اشتقاق میان روحانیت را موجب شد، بلکه تضعیف تئوکراسی را نیز به همراه داشت.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <blockquote> <div dir="RTL">رژیم تئوکرات و عوام&zwnj;سالار ایران پس از آیت الله خمینی تنها ولی فقیهی چون حجت السلام سیدعلی خامنه&zwnj;ای را می&zwnj;طلبید، همان&zwnj;طور که روسیه پس از لنین شخصیتی چون استالین را.</div> </blockquote> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">اقتدار نسبی اصلاح&zwnj;طلبان حکومتی دردو دوره ریاست جمهوری سید محمد خانمی زنگ خطری بود برای رقبای عوام&zwnj;سالار، خاصه ازآن جهت که سیاست کلی مصلحین مذهبی دراین ایام معطوف به خواسته&zwnj;های قشرهای متوسط جامعه بود. تداوم چنین سیاستی که درگفت&zwnj;وگوی تمدن&zwnj;ها تجسم می&zwnj;یافت، تهدید بزرگی علیه عوام&zwnj;سالاران و حامیان عوام&zwnj;فریب آن&zwnj;ها به شمار می&zwnj;رفت. این تهدید عکس العمل تهاجمی جناح رقیب را به همراه داشت که با بر گماری احمدی&zwnj;نژاد به عنوان ریس جمهور منتخب، قدرت تضعیف شده خود رابا توان بیشتر بدست آورد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">تقلب انتخاباتی سال ۱۳۸۸ و برگماری مجدد احمدی نژاد و سرکوب اعتراضات مردمی اوج عوام سالاری یا به عبارت دیگر حکومت اراذل و اوباش را به نمایش گذاشت. احمدی نژاد موفق&zwnj;ترین کاندیدا برای پیشبرد سیاستهای عوام سالار و نظامی-امنیتی رژیم بود که هم از نظر شخصیتی وهم از نظر فرهنگی، اجتماعی، وسیاسی بهترین نقش را ایفا می&zwnj;کرد. او مظهر خودشیفتگی جمعی و نماینده بر حق عوام&zwnj;سالاری است که دروغ پردازی&zwnj;ها و بلف زدن&zwnj;های بیمارگونه اش تنها برای خودشیفتگان حقیر جذابیت دارد. دروغ&zwnj;پردازی&zwnj;ها و قمپزدرکردن&zwnj;های او به آنها اعتماد به نفس و سیاست&zwnj;های عوام&zwnj;فریبانه&zwnj;اش به آنها امید می&zwnj;بخشد. او با ظاهر محقر و سخنان عامیانه اش، خود را با آنها پیوند داده و این بی بهرگان از مال و مقام را در رؤیای رسیدن به چنین آرزویی نگه می&zwnj;دارد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b>مهدویت</b></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">در اینجا لازم است تا دروغ پردازی&zwnj;ها و یاوه گویی&zwnj;های احمدی نژاد را همچون خواب تعبیر کرد. یکی از نمونه&zwnj;های بالینی این یاوه گویی&zwnj;ها ادعای او مبنی بر داشتن رابطه مستقیم با امام زمان و الهام گرفتن از اوست. او با گزافه گویی&zwnj;های فراوان در این مورد هدف معینی را دنبال می&zwnj;کند، و آن اینکه ریس جمهور منتخب ایران دستورات خود را نه از ولی فقیه که از امام زمان می&zwnj;گیرد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">تأکید احمدی&zwnj;نژاد بر مهدویت علت دیگری هم دارد. او هنگام صحبت از هدفمند کردن یارانه&zwnj;ها پولهای نفت را از آن امام زمان می&zwnj;داند، پولهای پاکی که تنها او به نمایندگی از چنین مرجع غیبی در میان تهی دستان توزیع و قسمت می&zwnj;کند. همه این دروغ پردازی ها، یاوه گویی ها، و گرافه گویی&zwnj;ها در انطباق با روندی است که پیآمد آن را می باید درمحو تدریجی تئوکراسی تصور نمود. چنین روندی تعبیر دیگری از باورهای دینی را در بر دارد که چشم انداز آن پایان بخشیدن به ارتدوکسی مذهبی و سرانجام واژگون نمودن فقیه سالاری است. گفتار اسفندیار رحیم مشایی در ۱۸ مرداد ۱۳۸۸ موید این واقعیت است:</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">&nbsp;&quot; معتقدم برای آمدن حضرت حجت، لازم نیست در كره زمین همه مسلمان باشند. ما به این نتیجه رسیده ایم كه برای آماده كردن جهان برای ظهور حضرت، نمی&zwnj;توانیم از ادبیات دینی استفاده كنیم، چون همزبانی ایجاد نمی&zwnj;كند. باید سراغ ادبیات مشترك انسانی برویم و به این دلیل باید از ادبیاتی همه فهم مانند عدالت، ظلم ستیزی، مهرورزی و یگانه پرستی استفاده كنیم.&quot;[۱۵]</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b>ناسیونالیسم ایرانی</b></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">کمرنگ شدن مکتب اسلام در جهان بینی سیاسی احمدی نژاد-مشایی و گرایش روزافزون آنها به گذشته تاریخی و فرهنگی ایران پیش از اسلام وجه دیگری است از کارزار ایدئولوژیک این جناح از حاکمیت در جهت تسریع روند&nbsp;فوق. این گرایش نیزهمچون قرائت یاد شده از مهدویت ترفندی است برای پیشبرد سیاست&zwnj;های اقتدارجویانه مافیای نظامی-امنیتی و اقتصادی حاکم بر جامعه که مشروعیت خود را اینک با توسل به هویت ایرانی اش مطالبه می کند. چنین بود که حمید بقایی در مقام ریاست سازمان میراث فرهنگی کشور احمدی نژاد را بخاطر مواضع&zwnj;اش در قبال امریکا &quot;کورش زمان&quot; نامید. [۱۶] پیشترهم احمدی نژاد کورش را &quot;شاه جهان&quot; و مشایی مرام و ادبیات او را از &quot;جنس پیامبران&quot; خوانده بود.[۱۷]</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">نیاز به تاکید نیست که ترویج تفکر سیاسی و فرهنگی &nbsp;ایرانیت از سوی اقتدار گرایان عوام سالار می باید همانند گفتمان اسلام سیاسی اساس کار را عدالت&zwnj;خواهی قرار داده تا&nbsp

 مهرداد. ف. صمدزاده − وجه تمایز عوام سالاری با مردم سالاری در رفتار غیر عقلانی و فراقانونی عوام و ضدیت آنها با روشنگران و برگزیدگان نهفته است. در بخش نخست این نوشته این نکته تبیین شد و بر این نیز تاکید شد که رفتار عصیانگر عوام بیانی است از خودشیفتگی جمعی محرومان اجتماعی که موجودیت خود را با مردود شمردن از خود بهتران ثابت می‌کنند.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • کاربر مهمان فرهاد - فریاد

    <p>من طرفدار کسی هستم که برایم بصورت روشن و دقیق برنامه ای بدهد که رفع بیکاری بیش از 20 میلیون نفر ایرانی را فرموله کند . و پس از آنست که می توانم به روشهای دموکراسی خواهانه اش تا حدی اعتماد کنم . اگر یافتید بدانید که گره ی واقعی جنبش را دریافته اید . </p>

  • کاربر مهمانmansour piry khanghah

    <p>صف ارائی جدید و ضرورت خلع سلاح رژیم<br /> به زبان ساده بفرمائید که اعتقادات ضد امپریالیستی و ضد استعماری را جهت صاف کردن جاده برای امریکا و متحدین غربی اش کنار بگزاریم و با مژه های خود قالیچه قرمز را جارو کنیم.<br /> فرق تفکر تو با انچه در انتقاد از تفکر ولی فقیه و اقی خمینی گفتی را متوجه نمی شوم.خواهشمندم این را برای افراد نااگاه سیاسی چون من توضیح بفرمائید.ضمنا بفرمائید تحولات خاور میانه بدون اعتراضات بهحق مردم مسلمان مصر و تونس و غیره به مپریالیسم امریکا و استعمارگران و نوکران پلید انان راه به کجا میبرد؟<br /> خوشبختانه جمهوری اسلامی مستقیما وابسته سیاسی به هیچ قدرتی نیست و مسئولین ان دستور بگیر نیستند و هر زمان که ملت متوجه حضور وابسته ای به بیگانه شود،ان مهره را میسوزاند.اما ٣٢ سال تحریم ، تحمیل جنگ ، حضور نظامی در اطراف ایران،پرورش تروریسم و حمایت از تجزیه طلبان ،شیعی هراسی و ایران هراسی توسط امریکا و غرب اعمالی بودند که حکام ایران را در منگنه گذاشته و بدینوسیله باعث شدند که حکومت روشهای غیر عقلانی و غیر انسانی را در مورد مخالفان خود ،بکار گیرد.<br /> مثال کوچکی را هم اینجا ضروری میدانم؛سران امریکا به سراحت میگویند:هر کس علیه منافع و مردم امریکا اقدام تروریستی کند،دیر یا زود کشته میشود تمام امرکائیان و اروپائیان هم انرا درس می دانند.حال اگر جمهوری اسلامی ایران سررده مجاهدین خلق و یا گروهکهای تروریستی دیگر را بکشد،اول از همه خود اریکائیان و بعد اروپائیان و سپس نیروهای مخالف در داخل و خارج در بوق حقوق بشر میدمند و ج.ا.ا را در اخر صف ناقضین حقوق بشر میگذارند.<br /> درگونی و انقلاب به نفع مردم و تغییر رژیم های خاور میانه و کشورهای در حال رشد در اسیا،قاره امریکا و افریقا بدون مبارزه با امریالیسم به سرکردگی امریکا و استعمارگران شرقی و غربی امکان ندارد و فقط جابجائی مهره ای فرسوده با مهره تازه نفس تر است.</p>

  • کاربر مهمان

    <p>این مقاله تجزیه و تحلیل بسیار دقیقی‌ از شکل گیری و عواملی که در حفظ نظام جمهوری اسلامی تا به امروز مؤثر بوده را ارائهٔ میدهد. باز گویی و شناساندن این عوامل میتواند فعالان سیاسی را در اتخاذ یک خط مشی عملی‌ جهت پایان دادن به این حکومت ضدّ مردمی یاری دهد.</p>

  • الاسد العراقي

    <p>لا بارك الله بكم يا كلاب المجوس ولعنة الله على الخميني القذر واتمنى اشرب من دم ايراني نجس وسافل وانتو كلكم ولد المتعة يعني ولد الزنا وتسقط قم النجسة والحوزات الفاسدة </p>

  • کاربر مهمان

    <p>آنچه در کامنتِ الاسد العراقي درج شده فحش هایی رکیک به تمامی ایرانیان است و شایسته درج نیست!</p>