ویلوننوازیهای چابکدستانهی صبا
<p>محمود خوشنام - شاید هیچ‏کس در عرصه‏ی موسیقی ایران، شهرتی به پای «ابوالحسن صبا» پیدا نکرده باشد. شهرت فراگیر او، البته بیشتر به‏خاطر مهارت در ویلون‏نوازی ایرانی است، ولی اهمیت صبا را در جامعه‏ی موسیقی ایران، نباید تنها به ویلون‏نوازی‏های چابک‏دستانه‏ی او محدود کرد.</p> <!--break--> <p><a href="http://www.zamahang.com/podcast/2010/20110601_JongMusigi_Khoshnam_Saba_42.mp3"><img alt="" align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/musicicon_0_0.jpg" /></a><br /> ابوالحسن صبا که اینک ۵۶ سال از مرگ‏اش می‏گذرد، هم در محضر استادانی چون میرزا عبدالله و درویش خان با موسیقی سنتی آشنا شده بود و هم شیوه‏های نوآوری را در مکتب علینقی وزیری آموخته بود.</p> <p>صبا بسیاری از آهنگ‏های محلی ایران را به‏گونه‏ای تنظیم و تدوین کرده است که می‏توانند گوشه‏هایی از موسیقی سنتی به‏حساب آیند. از آن گذشته، او برای نخستین بار، بخش‏های بزرگی از موسیقی سنتی را در ردیف‏های ویژه‏ی خود، به نت بین‏المللی نوشته و به‏شکل دستوری برای آموزش ویلون و سازهای دیگر ایرانی درآورده است. بر همه‏ی اینها، البته باید ویولو‏ن‏نوازی‏های درخشان او را افزود. صبا با شگردهای ویژه‏ای که به‏کار می‏زد، برای ویلون غربی، شناسنامه‏ای ایرانی فراهم آورد. ویولون صبا دیگر نه کپی‏برداری از ویلون‏نوازی‏های غربی است و نه تقلید از کمانچه‏کشی‏ها سنتی. ریزه‏هاکاری‏ها و ظرافت‏های سنتی‏ هم که او از درون ویولون بیرون می‏کشید، شاید هیچ‏ ویلون‏نواز دیگری به آنها دست پیدا نکرده باشد.<br /> </p> <p>به تکه‏ای ناب از نواخته‏های او گوش می‏کنیم:<br /> </p> <p>[تکه‌ای ناب از نواخته‌های ابوالحسن صبا]<br /> </p> <p>موسیقی پاپ انگلیسی و آمریکایی با وجود رواج و رونقی که در جهان پیدا کرده و به‏ویژه نسل جوان‏تر را مجذوبانه به‌سوی خود کشیده است، نه تنها نتوانسته جای شانسون‏های فرانسوی را تنگ کند، بلکه حتی ارزش‏های ویژه‏ی آن را برجسته‏تر ساخته است. هرچه بر شتاب و تنش در جهان امروز افزوده می‏گردد، نیاز آدمی هم به آرام‏بخش‏ها بیشتر می‏شود و دست‌کم بخش بزرگی از شانسون‏ها، آرام‏بخش‏هایی بوده و هستند که اندیشه را نیز به تکاپو وا‌می‏دارند. بی‏جهت نیست که برخی از شاعران و نویسندگان فرانسوی نیز گام در قلمرو شانسون نهاده و اندیشه‏های خود را در آیینه‏ی آن بازتابانیده‏اند. به‌عنوان مثال می‏توان از ژان‏پل سارتر، آلبر کامو، فرانسوا موریاک و ژاک پرور یاد کرد که بیشتر متن‏های آنها را یکی از ورزیده‏ترین شانسون‏خوان‏های فرانسه، یعنی ژولیت گرکو (Juliet Greco) تفسیر کرد. <br /> ژولیت گرکو که اکنون حدود ۸۳ سالی عمر دارد، با شانسون‏هایی چون «زیر آسمان پاریس»، «من همین‏ام که هستم» و «برگ‏های مرده»، در سال‏های ۶۰ و ۷۰ قرن بیستم میلادی به شهرت جهانی دست پیدا کرد. بسیاری از شانسون‏های گرکو کار مشترک «ژوزف کوسما»، آهنگ‏ساز و «ژاک پرور»، شاعر است که هردو از سرآمدان روشنفکران آن سال‏ها به‏شمار می‏روند.<br /> </p> <p>«زندگی زیبا» نام یکی از کارهای مشترک این دو تن است. تفسیر ژولیت گرکو نیز مانند همیشه، بر زیبایی این شانسون افزوده است.<br /> </p> <p>[تفسیر ژولیت گرکو از «زندگی زیبا»]<br /> </p>
محمود خوشنام - شاید هیچکس در عرصهی موسیقی ایران، شهرتی به پای «ابوالحسن صبا» پیدا نکرده باشد. شهرت فراگیر او، البته بیشتر بهخاطر مهارت در ویلوننوازی ایرانی است، ولی اهمیت صبا را در جامعهی موسیقی ایران، نباید تنها به ویلوننوازیهای چابکدستانهی او محدود کرد.
ابوالحسن صبا که اینک ۵۶ سال از مرگاش میگذرد، هم در محضر استادانی چون میرزا عبدالله و درویش خان با موسیقی سنتی آشنا شده بود و هم شیوههای نوآوری را در مکتب علینقی وزیری آموخته بود.
صبا بسیاری از آهنگهای محلی ایران را بهگونهای تنظیم و تدوین کرده است که میتوانند گوشههایی از موسیقی سنتی بهحساب آیند. از آن گذشته، او برای نخستین بار، بخشهای بزرگی از موسیقی سنتی را در ردیفهای ویژهی خود، به نت بینالمللی نوشته و بهشکل دستوری برای آموزش ویلون و سازهای دیگر ایرانی درآورده است. بر همهی اینها، البته باید ویولوننوازیهای درخشان او را افزود. صبا با شگردهای ویژهای که بهکار میزد، برای ویلون غربی، شناسنامهای ایرانی فراهم آورد. ویولون صبا دیگر نه کپیبرداری از ویلوننوازیهای غربی است و نه تقلید از کمانچهکشیها سنتی. ریزههاکاریها و ظرافتهای سنتی هم که او از درون ویولون بیرون میکشید، شاید هیچ ویلوننواز دیگری به آنها دست پیدا نکرده باشد.
به تکهای ناب از نواختههای او گوش میکنیم:
[تکهای ناب از نواختههای ابوالحسن صبا]
موسیقی پاپ انگلیسی و آمریکایی با وجود رواج و رونقی که در جهان پیدا کرده و بهویژه نسل جوانتر را مجذوبانه بهسوی خود کشیده است، نه تنها نتوانسته جای شانسونهای فرانسوی را تنگ کند، بلکه حتی ارزشهای ویژهی آن را برجستهتر ساخته است. هرچه بر شتاب و تنش در جهان امروز افزوده میگردد، نیاز آدمی هم به آرامبخشها بیشتر میشود و دستکم بخش بزرگی از شانسونها، آرامبخشهایی بوده و هستند که اندیشه را نیز به تکاپو وامیدارند. بیجهت نیست که برخی از شاعران و نویسندگان فرانسوی نیز گام در قلمرو شانسون نهاده و اندیشههای خود را در آیینهی آن بازتابانیدهاند. بهعنوان مثال میتوان از ژانپل سارتر، آلبر کامو، فرانسوا موریاک و ژاک پرور یاد کرد که بیشتر متنهای آنها را یکی از ورزیدهترین شانسونخوانهای فرانسه، یعنی ژولیت گرکو (Juliet Greco) تفسیر کرد.
ژولیت گرکو که اکنون حدود ۸۳ سالی عمر دارد، با شانسونهایی چون «زیر آسمان پاریس»، «من همینام که هستم» و «برگهای مرده»، در سالهای ۶۰ و ۷۰ قرن بیستم میلادی به شهرت جهانی دست پیدا کرد. بسیاری از شانسونهای گرکو کار مشترک «ژوزف کوسما»، آهنگساز و «ژاک پرور»، شاعر است که هردو از سرآمدان روشنفکران آن سالها بهشمار میروند.
«زندگی زیبا» نام یکی از کارهای مشترک این دو تن است. تفسیر ژولیت گرکو نیز مانند همیشه، بر زیبایی این شانسون افزوده است.
[تفسیر ژولیت گرکو از «زندگی زیبا»]
نظرها
کاربر مهمان
<p>دیگر از ویژگی های صبا آهنگسازی در گونه های غیر متعارف موسیقی ایرانی است<br /> بیشتر آهنگسازان موسیقی ایران (معاصر صبا)ساخته هایشان شامل پیش درآمد ورنگ و چهار مضراب است در حالی که صبا پا را فراتر نهاده و از درون ما یه های ردیف و گوشه های موسیقی ایران،برای ساخت آهنگ هایی غیر از آنچه تا آن زمان مرسوم بوده ، استفاده کرده است<br /> قطعاتی مانند<br /> سامانی و زنگ شتر در سه گاه، کاروان ، در قفس و زرد ملیجه در دشتی ،به زندان در شوشتری و... </p> <p>و چهار مضرابهایی خارج از اسلوب چهار مضرابهای مرسوم آن زمان<br /> جالب این جاست که صبا تصنیف به ندرت ساخته چنانکه از او کمتر دسترس است<br /> سپاس از استاد محمود خوشنام</p>