اعلام جزئیاتی از حصر موسوی و رهنورد: مأموران درون خانه‌اند
مأموران امنیتی درون خانه به سر می‌برند و پنجره‌ها را جوش داده‌اند. در مقابل موسوی و رهنورد گفته‌اند از زندانبان‌های خود هیچ خواسته‌ای ندارند.
فرزندان میرحسین موسوی و زهرا رهنورد اجازه یافتند در محل حبس خانگی با پدر و مادر خود دیدار کنند. آنها پیش از این در خانه امنی در همسایگی مکان حبس به ملاقات والدینشان می‌رفتند.
وبسایت کلمه نزدیک به منسوبان میرحسین موسوی در گزارشی اختصاص به شرایط حبس میرحسین موسوی و زهرا رهنورد پرداخت.
بنابر این گزارش وضعیت بهداشتی و درمانی محبوسان تا حدی بهبود پیدا کرده است و پزشک معتمد خانواده و وزارت بهداشت مجدداً بر روی روند درمان و مراقبت پزشکی محصورین نظارت می‌کند.
اما مأموران امنیتی همچنان در قسمت‌هایی از خانه از جمله بخشی از اتاق‌ها، راهروها، تأسیسات و پشت بام حضور دارند.
کلمه در گزارش خود نوشته «ابعاد اشغال و تصرف خانه نخست وزیر دوران دفاع مقدس به گونه‌ای است که به طور مثال حتی هفته قبل سقف خانه به دلیل نشتی کولر چکه کرده بود به گونه ای که کف یکی از اتاق ها را آب فرا گرفته بود اما امکان رسیدگی توسط ساکنین وجود نداشت».
مهدی کروبی، دیگر چهره کلیدی مخالفان در جنبش سبز چندی پیش بلافاصله پس از عمل قلب دست به اعتصاب غذا یک‌روزه زد تا علیه حضور مأموران در خانه اعتراض کند. او خواستار تعیین زمان محاکمه علنی نیز شده بود.
با نخستین خواسته او موافقت شد. مأموران دیگر در خانه کروبی حضور ندارند.
اما میرحسین موسوی و زهرا رهنورد اعلام کرده‌اند از زندانبانان خود هیچ خواسته‌ای ندارند.
اغلب پنجره‌های خانه موسوی و رهنورد جوش داده شده و قفل درها در اختیار مأموران امنیتی است.
در آغاز حصر خانگی نیز بسیاری از وسایل شخصی، نقاشی‌ها، اسناد و مدارک نخست‌وزیر پیشین ایران ضبط شد.
محل حبس موسوی و رهنورد خانه شخصی‌شان در خیابان اختر، محله پاستور است.
آنها از سال ۱۳۶۹ و پس از پایان دوران نخست‌وزیری به این خانه نقل مکان کردند. کوچه بن‌بستی که خانه محل حبس در آن قرار دارد اکنون با دری آهنی مسدود شده است.
این کوچه در نزدیکی بیت رهبری و ساختمان‌های نهاد ریاستجمهوری قرار گرفته.
در ماه‌های اول حصر، محصوران در وضعیتی کاملاً ایزوله بودند.
آنها در آن زمان از تلویزیون، رادیو، روزنامه و هر گونه ملاقاتی محروم بودند، اما اکنون به تلویزیون و روزنامه دسترسی دارند.
میرحسین موسوی و زهرا رهنورد از بهمن‌ماه ۱۳۸۹ در حبس خانگی به سر می‌برند.
نظرها
میر ز ا رضا
آقا (و یا خانم) محترم امیرحسین دلسوز: کامنت و یا حاشیه های سرکار متاسفانه با یکدیگر در تضاد کاملند. در یکجا از (ولی شیطان)خمینی دفاع مینمایید و در اینجا سخن از دادگاه عادلانه؟!؟ و رفع حصر یکی از یاران او (موسوی)را میدهید!!! و پرهیز میدارید از ذکر اینکه حصر و اسارتش توسط یکی دیگر از دست بوسان (ولی الشیطان) خمینی صورت گرفته است!؟! و اما کدام دادگاه عادلانه دلسوز گرامی!؟! خمینی خود سرمشقی بود برای معنای واقعی دادگاه عادلانه!؟! در دوران خود. که همانا برپا داشتن دادگاهای سری و سریع و مخفیانه و بدون حضور وکیل مدافع از برای متهمان بود و بلافاصله در برابر جوخه آتش قرار دادنشان!!! دلیلش هم واضح و روشن بود چون آب زلال. چون از روز ابتدای ورودش به کشور میترسید و سخت واهمه داشت که مبادا و مبادا که ماهیت حقیقی شخص خودش به شکلی بر ملا گردد!! یعنی دقیقأ همان ترس و واهمه ای که خامنه ای و دیگر یاران خمینی از انجام محاکمه عادلانه؟!؟ موسوی در وجودشان نهفته و پنهان است. ایول
راسخ از تهران
اینان طبق قران و سنت دارند دوستان سابق خودشان را نمد مال می کنند
امیرحسین دلسوز مردم
برای دفاع از دمکراسی از رفع حصر حمایت کنیم..موسوی زهرا نورد کروبی اگر خطا کردند.در دادگاه عادلانه محاکمه شوند.چرا میترسند محاکمه کنند.
حمد الله رضوانی از ایران
عجیب است که جنگ ناپاک را که در واقع دفاع از خمینی و روحانیت بود را به زور سر نیزه می خواهند دفاع مقدسش بنامند. این بدبختی بزرگی ست. اگر این اصلاحطلبان راست می گویند بیایند از دوران طلایی امامشان راست و درست حرف بزنند. بیایند راست و درست بگویند که آن امام راحل امام قاتل بوده بیایند و راست درست بگویند که جنگ ایران و عراق جنگ ایران و عراق شد اما در ابتدا جنگ خمینی و صدام بود. خمینی ماها پیش از جنگ با فحاشی بر علیه صدام و فتوای طغیان ارتشیان صدام جنگ را شروع کرد. خمینی تشنه خون بود و خون خورد و حورد تا سیراب شد. آنگاه در حال خفه شدن در خون جوانان ایرانی و عراقی بود جام خونش را با جام زهر عوض کرد تا پادزهر خون شود. متاسفانه در کشور ما کسانی که جنگ را رهبری کردند و باختند بر سر کار ماندند و تاریخ را تحریف کردند. و این بر عکس تمامی جهان است. در تمام جهان هر صاحب قدرتی که جنگی را باخته از قدرت بزیر کشیده شده اما در مملکت نگون بخت و شوم زده ی ما قلداران و قاتلان و جنایتکارانی که جنگ را براه انداختد و ملیونها کشته و مجروح بر جای نهادند بر قدرت ماندند تا باز هم بیشتر بکشند و غارت کنند. من بیاد دارم که در کودکی به همراه پدرم روزهای جمعه در بغداد برای نماز به امامت نماینده ی خمینی ملعون حجت الاسلاام دعایی می رفتیم و ر او را گوش می کردیم. آن مردک بیشرف که حالا اصلاحطلب شده شعار مرگ بر صدام، الموت لصدام، می داد و مردم را بر علیه صدام برمیشوراند. ما که یک پایمان در تهران و مشهد بود و در بغداد هم بودیم این مردک را در تلویزیون ایران می دیدیم که چگونه از کارهای با خودش شور و شوق در بغداد می گفت. اما او عمیقا در حالا اماده کردن جنگی بود که هشت سال ایران و عراق را و ایرانی و عراقی را لت و پار کرد و تخریب کرد. برای همین اصلاحطلب و اصولگرا و احمد چلبی و سلیمانی و مالکی و جعفری ... همه در حال غارت و تخریب عراق و سوریه و ایرانند. بله دفاع مقدس آقایون جنگی به نهایت کثیف بود. ما حالا در ایران زندگی می کنیم در حالی که خانواده ی من تا کنون بیست و شش قربانی داده . برای همین ما هر وقت که موقعیت پیدا کنیم مرگ بر روحانیت شیعه و سنی را از یاد نمی بریم. من چند سال پیش نیز مقاله را در همین مورد برای زمانه فرستادم. اما نفهمیدم که منتشرش کرد یا نه. ممنونم