ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

نرگس محمدی: دیگر تصویری روشن و واقعی از چهره‌ کودکانم ندارم

«کیانا در تماسی که داشتم، می‌گفت مامان نرگس تو الان چه شکلی شدی؟ می‌دانم که دیگر فرزندانم هم تصویری از من ندارند و این نمایش تصویر عریان استبداد و ظلم است.»

طرح از اسد بیناخواهی

کانون مدافعان حقوق بشر ضمن انتشار این نامه نوشته است نرگس محمدی در سه سال گذشته جشن تولد کودکانش را در زندان جشن گرفته: «فرزندانی که به‌ دلیل مهاجرت اجباری، امکان ملاقات با مادر خود را ندارند.»

به دنبال بازداشت، محکومیت و زندانی شدن نرگس محمدی، فرزندان این مدافع حقوق بشر به نزد پدرشان در فرانسه رفتند.

تقی رحمانی، فعال سیاسی و همسر نرگس محمدی، در پی فشارهای مقام‌های امنیتی و قضایی و صدور دستور اجرای حکم پنج سال زندان، از سال ۱۳۹۰ به اجبار به فرانسه مهاجرت کرده است.

متن زیر نوشته نرگس محمدی برای کودکانش است:

بیش از ۱۰۰ سال پیش مادر بزرگم زاده شد و ۶۷ سال پیش مادرم را زایید، فرزند و نوه‌های مادر بزرگم در تقلای آزادی، اعدام، زندانی و شکنجه شدند و مادر، رنج‌ها کشید و رفت.

مادرم ۴۵ سال پیش مرا زایید و از حبس و بازداشت و هجرت عزیزانش نالید و اکنون مبتلا به بیماری‌هایی است که حتی توان ملاقات مرا در زندان ندارد. من ۱۱ سال پیش فرزندانم را زاییدم و اکنون در حسرت دیدارشان در گوشه زندانم.

بیش از ۱۰۰ سال است که زاییده شدیم و زاییدیم. دختر و بعد مادر شدیم و به موازات این تسلسل و تداوم زایش‌ها و مادرانگی‌ها، قصه پر غصه آزادی، در پای چوبه‌های دار و دالان‌های شکنجه و سلول‌ها، از گلوگاه‌های خسته نجوا شد و می‌شود.

«آه اگر آزادی سرودی می‌خواند کوچک، حتی کوچک‌تر از گلوگاه پرنده.»

در زمانه‌ای که شدت اشتیاق ثروت و لذت و جذابیت قدرت، از غیر پیشی گرفته، نوشتن از عشق و مهر مادرانه و محبت به بشر، اگر نگویم بیهوده، اما چو آواز خروس بی‌محل است. می‌دانم در این اوضاع و احوال زمانه، نوشته‌ام به آواز خروس بی محل می‌ماند.

هفت آذر روز تولد کودکان در غربت من است.

سومین بار شمع تولد کیانا و علی را در زندان روشن می‌کنم، هر چند دیگر تصویری روشن و واقعی از چهره‌های نازنین شان ندارم. کیانا در تماسی که داشتم، می‌گفت مامان نرگس تو الان چه شکلی شدی؟ می‌دانم که دیگر فرزندانم هم تصویری از من ندارند. و این نمایش تصویر عریان استبداد و ظلم است. هجران طولانی شده و به این می‌اندیشم که اگر روزی در جدال استبداد با آزادی، در کشمکش دل و عقل و عشق و مصلحت، دل وانهادیم، اکنون به روزگاری رسیدیم که به جدال دل با دل مبتلا شده و به تکه‌تکه شدن قلب‌هایمان تن داده‌ایم.

کیانا و علی جان، تولدتان مبارک

مامان نرگس، زندان اوین

  • در همین زمینه

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • روزبه

    چه رژیم غیر انسانی حاکمه جگر آدم میسوزه حرفهای این زن شجاع رو در فراغ فرزندانش میخوانه.