ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

● دیدگاه

«مسیرم از حلب است، قدس را هدف دارم»

س. اقبال – جمهوری اسلامی با دخالتش در سوریه انگیزه یهودستیزانه‌اش را دنبال می‌کند. مردم در اعتراض‌هایشان به رژیم دشنامی هم نثار بشار اسد می‌کنند.

گاهی اوقات برای پدر خانواده، مهمانی ناخوانده یا خودخوانده عزیز‌تر از اهل و عیالش می‌شود. به خصوص آنوقت که این پدر پدری مافنگی است، می‌خواهد سر تو تنِ اهل و عیالش نباشد. او خاطرِ دوست مافنگی‌اش را بیش‌تر از همه‌ی این‌ها می‌خواهد. چراکه همین دوست مافنگی به تنهایی نیاز او را برمی‌آورد. در حالی که زن و فرزند انتظار دارند تا پدر خانواده بر خواست‌ها و نیازهای مشروع ایشان گردن بگذارد.

جمهوری اسلامی هم دارد چنین نقشی را بین مردم ما و حکومت بشار اسد به اجرا می‌گذارد. درنتیجه مردم هرجا که از دست ظلم و جنایت جمهوری اسلامی ته می‌کشند، بشار اسد را نمونه می‌آورند و به او لعنت و نفرین می‌فرستند. همچنان که در اعتراضات مردمی کارگران کارخانه‌ها و مراکز تولیدی کشور همگی به سراغ بشار اسد می‌روند و به همراه رهبر و مدیران دولتی، بشار اسد را نیز به باد دشنام می‌گیرند. چون مردم عادی بدون استثنا اصرار دارند که دولتمردان جمهوری اسلامی ثروت و سرمایه‌ی کشور را به جیب‌های گل و گشاد بشار اسد می‌ریزند و آنوقت کیسه‌های خالی‌شان را به رخ شهروندان ایرانی می‌کشند. همین ماجرا در تظاهراتی که هر از چندگاهی از سوی فرهنگیان و بازنشستگان جلوی مجلس و یا ریاست جمهوری برگزار می‌شود، تکرار می‌گردد. در پرداخت هزینه‌های کمرشکن دارو و بیمارستان یا شهریه‌ی‌ مدرسه و دانشگاه نیز مردم ضمن همدلی همین موضوع را با هم در میان می‌گذارند. به واقع حکومت به خاطر بشار اسد مردم را دم تیغ قرار می‌دهد و امنیت کشور را به خاطر او به خطر می‌اندازد.

از یک پوستر تبلیغی "مدافعان حرم"
از یک پوستر تبلیغی "مدافعان حرم"

همه می‌گویند که شکم بشار اسد سیرایی ندارد. انگار شکم‌اش را با شکم چندلایه‌ی هر چه امپریالیست جهان‌خواره پیوند زده باشند. نوع روسی یا امریکایی و اروپایی‌اش چندان تفاوت و فرقی نمی‌کند. اما مزاج این شکم سیرایی ناپذیر، تنها با ثروت و سرمایه‌ی ایران سازگار می‌نماید. با همین ترفند و حقه برای جمهوری اسلامی داعش بهانه قرار می‌گیرد تا مخالفان حکومت اسد را از معرکه پس برانند. وگرنه از نگاه رهبر و دولتمردان جمهوری اسلامی داعش خیلی جاها وظیفه‌اش را به نیکی به اجرا گذاشته است تا از رشد و به بار نشستن "بهار عربی" و جنبش‌های مردمی در سطح منطقه جلوگیری به عمل آورند.

می‌گویند خانواده‌ی اسد از ریز و درشت در ایران به سر می‌برند. گویا این خانواده خوش بخت و اقبال را درنقطه‌ای بین کاخ‌های سعدآباد و مجتمع مسکونی مدیران ارشد دولتی در شمال ولنجک سکنا داده‌اند. ضمن آنکه دختر اسد در باشگاه اسب‌دوانی کُردان کرج همیشه حضوری فعال دارد. او همچنین در جزیره‌ی کیش از اسکی‌بازی روی آب غافل نمی‌ماند. به هرحال خانواده‌ی او کمبودهای تفریحی خودشان را ضمن گشت و گذار در ساحل دریای سیاه روسیه به‌تر جبران خواهند کرد. مردم با نشانه گرفتن ظاهر و پوشش اروپایی بشار اسد و اطرافیان او، رهبر و دستگاه حکومت ایران را به باد انتقاد می‌گیرند. چون در داخل ایران هرگز کسی را یارای آن نخواهد بود که کراوات بزند. زنان هم هرگز اجازه نخواهند داشت که روسری از سر بردارند.

در پادگان‌های سپاه بدون استثنا نمونه‌های تبلیغی فراوانی در دوستی با سوریه تعقیب می‌گردد. پیداست که فرماندهان سپاه به اتکای چنین تبلیغی به ارتقای درجه و رتبه نایل می‌آیند. در همین راستا سرودی را نیز فراهم دیده‌اند که سپاهیان آن را در برنامه‌ی صبحگاهی یا میدان‌های مشق خود دسته‌جمعی می‌خوانند:

ز کودکی خادم این تبار محترمم / چونان حبیبِ مظاهر مدافع حرمم

به قصد حفظ حریم حرم به پا خیزم / کنار لشکر عشاق حسین همقدمم

در بند دوم سرود، ضمن توجیه و تأویل زمینه‌هایی فراهم می‌بینند تا خواننده را به عراق و شام بکشانند:

اگر که حُرمت این بارگه شکسته شود / و یا اگر که ره کرببلا بسته شود

چنان زنم به پیکر غاصب شام و عراق / که بند بند وجودش ز هم گسسته شود

اما در بند سوم، تصرف شام و عراق بهانه‌‌ای برای تصرف اسراییل قرار می‌گیرد:

حکم دفاع از حرم ز شاه نجف دارم / به امر رهبرم هماره جان به کف دارم

هدف فقط رهایی عراق و سوریه نیست / مسیرم از حلب است، قدس را هدف دارم ...

به واقع تمامی داستان‌‌هایی از این دست برای پیش‌برد سیاست‌های کور یهودستیزی جمهوری اسلامی وسیله قرار می‌گیرد. آن‌ها همانند هیتلر قوم‌کشی را تبلیغ می‌کنند. همان‌گونه که نمونه‌هایی از همین اندیشه‌ی ناصواب در دولتمردان اسراییل نیز به چشم می‌آید. چراکه دولتمردان اسراییل هم می‌خواهند مسلمان‌کشی راه بیندازند. بیماری‌ای که بیمار ضمن آن سلامتی‌اش را تنها در مرگ دیگران خلاصه می‌بیند.

زمانی در دهه‌ی شصت گروه‌های سوری همراه با گروه‌هایی از لبنان در پادگان‌های سپاه و نیروی انتظامی در مشهد و بندر عباس آموزش جنگ چریکی و نامنظم می‌دیدند. ولی اکنون کار چنان بالا گرفته که جمهوری اسلامی نیازی نمی‌بیند که آن‌ها را از سوریه و لبنان به ایران بکشاند. ایران پیامبر بی‌تکبری است که با پای خودش به دیدار دوستانش در سوریه و لبنان شتافته است. همچنان که برایشان کارخانه‌های اسلحه‌سازی و موشک‌سازی فراهم می‌بیند تا بتوانند ضمن تولیدی انبوه سیاست‌های جمهوری اسلامی را در منطقه به کرسی بنشانند. اما داستان به همین‌جا پایان نمی‌پذیرد. جمهوری اسلامی جدای آموزش و تجهیز نظامیان حزب‌الله و بشار اسد، وظیفه‌ی خورد و خوراک آنان را نیز به عهده دارد. تأمین گندم، برنج، دارو و مواد لبنیِ تمامی این نانخورهای فرامرزی از سوی جمهوری اسلامی سامان می‌پذیرد.

جدای از این کشاندن پای روسیه به ماجرای جنگ‌های نیابتی و قومی در منطقه هزینه‌های مضاعفی را بر مردم ایران تحمیل نموده است. حتا همکاری با روسیه، حاکمیت ملی ایران را به چالش می‌گیرد. چنین موضوعی، قانون اساسی خودمانی جمهوری اسلامی را نیز برنمی‌تابد. در اصل یک‌صد و چهل و هشتم همین قانون اساسی گفته می‌شود: "استقرار هرگونه پایگاه نظامی خارجی در کشور هرچند به عنوان استفاده‌‌های صلح‌آمیز باشد، ممنوع است". ایران هرچند پایگاه اختصاصی و ویژه در اختیار روس‌ها نگذاشته است، ولی آنان حق دارند که بدون استثنا از همه‌ی پایگاه‌های نظامی ایران در راستای اهداف نظامی خودشان استفاده به عمل آورند.

رسانه‌ها و روزنامه‌های قانونی داخل کشور هرگز جرأت آن را ندارند تا در خصوص حضور نظامی ایران در کشورهای منطقه انتقادی را به میان آورند. حتا نمایندگان مجلس را نیز از سخن گفتن در این مورد بازمی‌دارند. چنین خط قرمزی بدون استثنا به همه دیکته می‌شود. اپوزیسیون درون‌حکومتی نیز که خودش را اصلاح‌طلب می‌خواند بر پذیرش همین خط قرمز پای می‌فشارد. تا آنجا که جمهوری اسلامی در این خصوص با هرگونه انتقادی به مثابه‌ی براندازی کلیت نظام برخورد می‌کند. هرچند هم این انتقاد‌ها کلامی و فردی بوده باشد، ولی چندان تغییری در اصل موضوع به وجود نخواهد آورد.

متأسفانه در بسیاری از حلقه‌های سیاسی برون‌مرزی یا درون‌مرزی ایران از عمل‌کرد روس‌ها در قبال ایران توجیه به عمل می‌آید. چون در نهایت بر این نکته پای می‌فشارند که دوستی ایران با روسیه یا چین در تضعیف امپریالیسم امریکا تأثیری مثبت به همراه خواهد داشت. در همین تحلیل محجورانه و آبکی سرآخر ضمن توجیهی خیالبافانه به این دیدگاه دست می‌یابند که گویا جامه‌ی امپریالیسم تنها به قامت امریکا زیبنده می‌نماید و دیگران از پوشیدن چنین جامه‌ای منع شده‌اند تا آنان دوست و همپیمانی همیشگی و ماندگار برای جمهوری اسلامی شمرده شوند. با چینن دیدگاه ناصوابی حتا جمهوری اسلامی هم تطهیر و تقدیس می‌شود تا بدون کم‌وکاست حکومتی مردمی و دموکراتیک باقی بماند.

پیداست که سخنانی از این دست هرچند در نشریات اپوزیسیون درون ‌حکومت و یا اپوزیسون ساختگی خارج از کشور به فراوان دیده می‌شود، ولی به حتم تکرار آن بین توده‌‌های عادی مردم با واکنشی شدید روبه‌رو خواهد شد. شکی نیست که اگر چنین سخنانی را در تاکسی‌ها یا اتوبوس‌های تهران بخواهند تکرار کنند، شهروندان تهرانی سر و کله‌ای برایشان باقی نخواهند گذاشت.

ولی حکومت ایران به موضوع سوریه به عنوان راهبردی نظامی می‌نگرد. گویا بر گستره‌ی همین راهبرد، روزی اسراییلی‌ها را به دریای مدیترانه خواهند ریخت تا سرزمین اسراییل برای همیشه به عنوان کشوری اسلامی (آن هم از نوع شیعه‌ی آن) باقی بماند. به همین منظور در ایران مدیران ارشد حکومت نیز همه روزه در سخنرانی‌های دولتی خویش از تبلیغ نام "شهید حججی" غافل نمی‌مانند. چنانکه دولتمردان جمهوری اسلامی در مراسم‌های رسمی خود تصویر و شمایل "شهید حججی" را به عنوان نقل و نباتی متبرک بین همه خیرات می‌کنند. او تمثیلی همیشگی برای مدافعان حرم قرار می‌گیرد که گویا سودای رهایی فلسطین را از دست اسراییلی‌ها در دل می‌پرورانید.

اسطوره‌سازی جمهوری اسلامی از "شهید حججی" نیازی حکومتی است که در راستای تبلیغات ضد مردمی خویش از آن سود می‌جویند. اما مدیران ارشد جمهوری اسلامی سردار قاسم سلیمانی را بیش از او ارج می‌گذارند و بر استورگی‌اش پای می‌فشارد. فیلم‌هایی هم از قهرمانی‌های او ساخته‌اند که ضمن رویکردی دولتی برای تماشاچیان خودمانی رژیم به تماشا می‌گذارند. حتا به همین منظور در شبکه‌‌های اجتماعی نیز از تبلیغ ویدئوهای جورواجور چیزی فروگذار نیستند.

ولی مردم کوچه و بازار بر خواست‌های دیگری غیر از آنچه جمهوری اسلامی می‌اندیشد، اصرار می‌ورزند. آنان انتظار دارند تا در خصوص سیاست‌های کشور به طور مستقیم از ایشان نیازسنجی و نظرخواهی به عمل آید. حتا حکومت بپذیرد که مردم در جایی از ساختار نظام به حساب بیایند. همچنین ثروت مردم برای شهروندان ایرانی در داخل مرزهای رسمی آن هزینه شود. جدای از این جمهوری اسلامی برای همیشه از جنگ‌افروزی بین اقوام و دست‌اندازی به کشورهای همسایه دست بردارد.

ولی با این همه، شهروندان ایرانی خوب می‌فهمند که جمهوری اسلامی را نیز همانند رژیم شاه، بدون گوشی شنوا آفریده‌اند و آنان همچنان بر حکومت فردی خود پای خواهند فشرد. بن‌بستی که به حتم برای برون‌رفت از آن، باید به فکر چاره‌ای دیگر بود.

در همین زمینه

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • معنای مظلوم

    در جهان واقعی امروز و احتمالا آینده نزدیک، سیاسی کاران، در عمل از شیوه هیا ماکیاولیستی پیروی میکنند، از مذهبی تا غیرمذهبی، فقط رژیمهای سکولاردموکراسی از جمله سوسیال دموکراسی، با ابزار دموکراسی این ماکیاولیسم را مهار میکنند ! چگونه ممکن است این همه حکومتهای ایدئلوژیک متضادف گاه در نقطه ای به اشتراک برسند؟! صدام، رهبر دیکتاتوری شبه چپ و ا نژادرپست (پان عرب) بود که نسخه کپی از حزب بعث سوریه است کهرهبر مسحی پان عرب موسسش بود. شدت اعتقاد به افکار او را میتوان به رفتن او به عراق و مراسم بزرگداشت صدام برای مرگش دید ! اختلاف حزب بعث سوریه و سوریهف سر رهبری و قدرت بود و گرنه هردوتاشان ضد بشری هستند در ایدئولوژی . خب در زمانه دیکتاتوری صدام، بلوک شرق تمام و کمال و غرب هم نسبی انواع لجستیک و تسلیحات حمایت میکردند و دلارهای نفتی اعراب را به جیب میزدند ! سلاح های شیمیای و میکروبی (که جنایتکاران صدامی علیه حتی مردم غیرنظامی به کار بردند!)، و مقدمات ساخت سلاح هسته ای و ابزار حمل آنرا غربیان سکولار وشرقیان مکمونیست در اختیارش قرا داند! اسرائیل عراق صدامی دشمن شماره یک و بالفعل میدید که از هر فرصتی برای ضربه زدن به اسرائیل استفاده میکرد (این دشمنی بهانه فلسطین در ظاهر دارد، اما دشمنی کینه قدمی اعراب با عبریان است و دشمنی دینی اسلامیان با یهودیان. فلسطین بهانه برای خالی کردن کینه تجاهلانه و احمقانه دینی و قومی شده است!). صدام در حالی اسارئیل هیچ نقش مستقیم در جریان جنگ خلیج دوم نداشت، ممرد حمله عراق صدام قرار رگفت با موشک ! طبیعی است اسرائیل میاید به دشمن دشمنش کمک کند! هر چند این کمک هیچگاه راهبردی نبود وبلکه تاکتیکی بود. اتحاد ظاهری بلوک ملحد کمونیستی (غیراسلامی و بلکه ضد دینی!) مانند کره شمالی یا چین با نظام ولایی تئوکراسی، هم از همان عجائب دنیای ماکیاولیستی سیاسی کاری است! هرچند معتقدم در نهایت این ظنام ولایی همان کره شمالی و چین را هم نابود میکند، شاید یک یا دو سنلا بعد اگر حیات ننگنش ادامه یابد.

  • ایراندوست

    با توجه به تعداد زیادی از آنوسی‌ها و مافیای حجتیه در نهادها و کریدورهای قدرت در جمهوری اسلامی ، اینکه رژیم فعلی ایران ضدّ اسرائیل باشد شاید کمی‌ غیر واقعی‌ باشد ! دلالی تسلیحاتی اسراییلی‌ها برای سران رژیم در زمان جنگ عراق با ایران، تقویت حماس در مقابل الفتح در زمان مذاکرات صلح فلسطین- اسرائیل، دخالت در مسائل عرب‌هایی‌ که زبانشان را نمی‌فهمیم و به خون ما ایرانیان تشنه اند و.... ناشی‌ از سیاست‌های زیرمیزی قدرت‌های بزرگتر از جمهوری اسلامی, چون روسیه- آمریکا- چین است ! تاکتیک رژیم ایران برای بقا خود و مطرح شدنش در سیاست خاورمیانه، حمله گری بجای دفاعی گری است ! این حملات، لفظی پرخاش گرانه، پروپاگاندی، تسلیحاتی به گروه‌های کوچک و...میتواند باشد ولی شهروند اسراییلی با خیال راحت در ساحل دریا شنا میکند و بستنی گاز میزند و مادر فلسطینی یا پدر عرب با پنج بچه قد و نیم قد بفکر اینکه از کجا و چطور برای بچه‌هایشان شوربا تهیه کنند, است ! در این برهه از تاریخ ، باید از خدای محمد، بجای بندگی و برده گی‌، پرسش‌های بسیاری از رویدادهای زمانه داشته باشیم ؟!

  • bijan

    یکی از عوامل عمده بقای جمهوری اسلامی وجود دشمنان نادان است و بهره برداری زیرکانه رژیم از آن ها! داعش بالا ترین خدمت را به گسترش و نفوذ ایران در منطقه کرد . در کشور یمن جوکی میان مردم است که ملک سلیمان را عامل مخفی ایران میخوانند چون با هر بمبی که بر سر مردم بیگناه یمن می اندازد به نفع ایران تمام میشود !از وقتی که ترامپ بر سر کار آمد مردم ایران در مقابل رژیم ناتوان تر شدند و همه نگران آینده و سیاست جنگ طلبانه ترامپ و دار و دسته تندرو های اطراف او هستند و فراموشی از خواسته های مدنی !. اگر ترامپ تصمیم به انتقال سفارت امریکا به اورشلیم بگیرد این کار هم به نفع رژیم ایران است و از آن بهره برداری و تبلیغات فراوان در میان مردم فلسطین و جهان عرب خواهد کرد .اپوزیسیون سلطنت طلب و مجاهدین خلق و..... هم که نادان ترین دشمنان این رژیم اند و درمانده تر از همه .

  • ایران اسیر جاعش

    در سال 1376 و 1380 مردم ایران به محمد خاتمی رای دادند، محمد خاتمی در نهیت از سپاه حمایت کرد، سپاهی که بازوی اصلی سرکوب و تندوام حیات ننگین وضد بشری نظام ولایی جاعشی است! همین کار اصلاح طلبان و اعتدالیون در سالهای احخیر انجام دادند، کارها و سخنان عملی حسن روحانی از حمایت سپاه و نظام ولایی جاغشی (تدراکچی های جاعشی!)، بار دیگر نشان داد مردمان ایران عموما جاعشی هستند، ولی خودسانسوری نمیگذارد این حقیقت قبول کنیمف یکی دایل تدوام این حکومت بشری حمایت اکثریت مردم است. مردم ایران سالانه بالغ دو سومشان به امکان مذهبی مثل مشهد و قم و جمکران.. میروند و یا میلیونی در پیاده روی اربعین شرکت میکنند، همه یان اتفاقت در حالی صورت میگرد که بارها گفته اند تمام شرکت در انتخاب یا زیارتها وجهه سیاسی دارد. سالانه یک پنجم مال در خیتار روحانیت جاعش فرار میدهند باری انتشار افکار جاعشی ! هر نوع حکرت و ظتظاهر مذهبی در ایران نمادی ایدوئولوژیک است. دیگر همگان میدانن اینها بازر سیاسی جاعش است. پس مردم تجاهل میکند یا واقعا جاعشی اند و در نهایت به سود جاعش است. بایست این حقیقت به پذیریم اکثریت مردم ایران حامی نظام ولایی جاعشی هستند وشریک جرم تمام جنایهای ضد بشری اش. مردم حتی حاضر نیستند همین مطالب مطاله کنند! و خود به تجاهل میزنندف از نخبگان ارتش سایبری گرفته از میان همین مردم میایند و مخالفین . منتقدان بی دفاع را ردیابی و به جلادها نظام میسپرنند امثا ستار بهشتی. از سرسپردگانی از میان همین مردم میروند در سوریه در خدمت روسیه و اسد جنایتکار. همین رمدم در عملیاتهای ترور شرکت میکنند و مردمی هر گاه شوی انتخبات است میاند پروپاگاندا درتس میکنند! پس چرا بایست مخالف تحریم و یاحمله نظامی باشیم، وقتی با اکثریت مردمی مواجه هستیم در عمل جاعشی هستند؟!

  • ایران اسیر جاعش

    عمم مردمان ایران خب اصل داستان میدانند، 12 فرودین 98% شرکت کنندگان به جمهوری اسلامی رای دادند، یازدهم ازدرماه به قانون اساسی رای دادند (99 و نمی درصد و با شرکت بیش از دوسوم واجدین شرایط!!)، خب امروزه (20 سال اخیر) دائم بخشی از اپوزیسیون و منتقدان مثل من انسان معمولی ، از روی حس وطن دوستی دچار نوعی تجاهل شده ایم و واقعیت جاعشی بودن بحش عمده مردمان ایران نادیئه می گیریم، بارها گفته ایم که در ایران اقلیتی حاکم است!! اما گاه داستان اقلیت چنان جدی میگریم که بر حقیقت اینکه دهها میلیون ایرانی جاعشی هستند، سرپوش میگذاریم ! تاکنون از سیست سرپوش گذاشتند بر جاعشی بودن عمده ایرانی ها چه رهاوردی برای آزادی و دمکراسی و عدالت و سعادت ایران وجهان نصیبان شدهف جز اینکه توجهی بتراشیم برای مماشت ابرقدرتهای جهان سکولار (بیش از 95% جهان!) ما ناخواسته داریم گول میزنیم 95% جهان در مقایل 5% حکومتهای اسلام گرا، البته هیچ کدامشان به اندازه جاعش ایران خطرناک برای بشریت نیست. حمایت بخش عمده مردم در عمل نظام ولیی جاعشی، باعث تداوم جنایت ضدبشری این ظنام است. چرا باید مخالف تحریم کشور ایران و یا مخاف تجزیه یا حمله نظامی بود، وقتی اکثر مردم ایارن در عمل حامی و عامل تداوم نظام جنایتکار هستند. ایا بخاطر اقلیتی از سکولارهای دموکرادو صلح طلب، بایست اجازه داد مردمانی چنی خطرناک به کارهای ضد بشری شان ادامه دهند؟ مردم خودخواسته یا منفعل عملا برده وار در خدمت جاعش هستند. این اندک مخالفتها را چرا بایست به عموم مردم منفعل یا حامی جاعش توسعه داد اینم باج را به مردمان ایران جاعشی بدهیم؟

  • ایران اسیر جاعش

    تا حال، امثال من از افارد معمولی وبسیاری که علاقه مند ایران آزاد و سکولار و دمکراتیک بوده اند تا به مردمان عدالت و سعادت برسند، خود به تجاهلب زده بودیم و همواره در کامنتهایمان در سایتهای مختلف، از تمامیت ارضی، وحدت ملی، همچنین تاریخ دیرینه و باشکوه ایران گفته ایم. خب حالا داعش خطر رفع شده، اقلیم کردستان منکوب شده، وقتش هست آن بخش از حقایق را که تاکنون مصلحت و اقتضای خوی مهین رستی نادیده گرفتیم، بازگو کنیم. نبایست این مصلحت اندیشی هایمان در نهایت به دروغ گویی و خود فریبی تبدیل شود. به زیبایی و درستی بسیاری واژه جاعش خلق کردند قرینه داعش. منم اولین بار این کلمه دیدم، تردید داشتم از کاربردش. حس وطن دوستی و مردم دوستی و مهربانی و صلح طلبی ام باعث شد، دنگران شوئم یبی انصافس در باره مردمان ایران صورت گیرد! اما رفته متوجه شدم پشت وازه دنیای از معنی و حقایق است. مردم ایران که اکثرافراری از مطالعه .و در حقیقت کاهل هستند، نیازمند ارائه واژگان و اصطلاخات و عبارت مختصر هستند، تا از خوب تجاهل بیدارشان کرد. جاعش، صفتی در خورد برای نظام آکنده استبدادوظلم وفساد ولیی و مزدوران تروریست و جنایتکارش است/. سوال ایجاست آیا جاعش، فقظ نظام ولای و مزدوران دزد و جنایتکراش است؟ یا جاعش شامل بخش عمده از مرم ایران می شود؟!