ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

•شعر زمانه

ژیلا مساعد: از آسمان کوفته خواهد بارید

پنجره‌ها را ببندید شتر‌ها دروغ بالا می‌آورند/زین پس از آسمان کوفته خواهد بارید/نه برای شکم گرسنگان/ فقط برای این که دروغ درختی شده در باغ و باغچه

ژیلا مساعد، شاعر

پنجره‌ها را ببندید

شتر‌ها دروغ بالا می‌آورند

زین پس از آسمان کوفته خواهد بارید

نه برای شکم گرسنگان

فقط برای این که دروغ درختی شده

در باغ و باغچه

در ایوان و زیر زمین

در تاقچه و بقچه‌ی ابنای فراموش‌کار بشر

ریشه دوانده

و مرتب بزرگ می‌شود

نه باران

نه تگرگ

نه برف و نه آیه‌های ریز و درشت

نه

هیچ قدرتی جلودارش نیست

از آسمان کوفته

سنگ‌ریزه

براده‌ی آهن می‌بارد

دروغ دو جنسی‌ست

هم تخم می‌گذارد و هم می‌زاید

آه چه کسی ما را گرفته است

چشم‌هایی که نادر درآورد

پشته‌هایی که آقا محمد خان ساخت از کشته

ما که کنار ایستاده بودیم

و خون گریه می‌کردیم

ما که قاتق نان مان ترس بود

و مهر نمازمان وحشت

گفته بودند کسانی

در قصه‌ها

راوی‌ها

وقتی که دروغ آتش را بکشد

از آسمان کوفته خواهد بارید

نه اسب سفیدی لنگ‌لنگان

سوار مصروع گم شده‌ی یازده ساله را

خواهد آورد

و نه سوشیانت

در دریاچه‌های پر از نطفه

ظهور خواهد کرد

از آسمان کوفته

کوفت

گدازه‌های آتش

خواهد بارید

عبای‌تان را جمع کنید

آتش می‌گیرند

جنس اعلای کشمیر است

نگاه‌تان را

از روی پستان زنان بیوه برگیرید

و دست‌تان را

از زیر دامن دخترکان نه ساله

بیرون بکشید

فوت کنید

فوت کنید

تا آن همه نفت

که زیر دامن عبای خود

پنهان کرده‌اید

محترق نشود

گوشت انسان چه مزه‌ای دارد

شما که همه چیزخوارید

و هر چیز را بر دیگران حرام می‌دانید

بگویید خدای‌تان در کدام آسمان پنهان شده

با کدام حوری در عشرت است

که صدای ما را نمی‌شنود

چگون رویش می‌شود

باز هم پیامبر صادر کند

زیرا نه آن که صعود کرد

و نه آن که در چاه گم شد

هیچکدام جز توهمی بیش نبودند

اما خوب بازی می‌کنید

بلدید گول بزنید

حتا خوتان هم گاهی در آینه

در ضمیر شاید گاهی زنده‌ی

نا خودآگاهتان

دچار وحشت می‌شوید

به گمانم دیگر حنایتان رنگ ندارد

جامعه از نو جوان قُل می‌زند

جلوی سیل را نمی‌شود گرفت

شما زخم‌اید بر چهره‌ی زمین

جذام‌اید

بر اندام بی‌گناه خاک

تنها راه سلامت این بانو

نبود شماست

شما نباید باشید

حتا کلمه‌ی مرگ برای‌تان زیادی‌ست

منتظر باشید

از آسمان به زودی کوفته خواهد بارید.

 از دفتر، رود تلخ زنده‌ام نگهدار

در همین زمینه: مجموعه مطالب زمانه درباره برآمد جنبش اعتراضی (از دی‌ماه ۱۳۹۶)

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • منصور پویان

    فیلسوف دل اش خوش است دیوار ِچینی چید دورادورش که از ارتفاع اش کسی بالا نرفت هرگز! شهسواری هم که آمد؛ بیهوده کوبه کوبید بر درگاهش. پشت دیوار های برج و بارو، آنک فیلسوف-مآبی ست گرفتار در طلسم ِخوابی سنگین در انتظار ِنشانه های پرواز، فیلسوف فسیلی شد نقش بسته بر ریگزار های مـُهـر و موم ِافکارش ---------------------