ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

ایرانیانِ مدرن ولی سنتی

<p>ونداد زمانی - مردی در یک میهمانی دوستانه تعریف می&zwnj;کرد که چندسال پیش با خانمی هم&zwnj;سن و سال خودش آشنا می&zwnj;شود و رابطه آن&zwnj;ها خیلی سریع&zwnj; و با استقبال و اشتیاق دوجانبه، به هم&zwnj;بستری کشیده می&zwnj;شود. به گفته وی همه&zwnj;چیز نیز تا آن زمان طبیعی و بدون دروغ پیش رفته بود.</p> <!--break--> <p>&nbsp;</p> <p>بد نیست خاطره او را از نخستین شبی که با زن در زیر یک سقف گذرانده&zwnj; بود، برایتان بازگو کنم: مرد که برای نخستین&zwnj;بار به منزل زن رفته، به خواب عمیقی فرو رفته است. نزدیکی&zwnj;های صبح با صدای هق&zwnj;هق گریه زن بیدار می&zwnj;شود و می&zwnj;بیند روی صندلی اتاق، همانطور لخت چمباتمه زده و سرش را روی زانویش گذاشته و بسیار پریشان است. به همین دلیل به آرامی و با سئوالات پی&zwnj;درپی جویای دلیل ناراحتی او می&zwnj;شود: چه اتفاقی افتاده؟ حالت خوب نیست؟ خواب بد دیدی؟ از دست من ناراحتی؟ چرا گریه می&zwnj;کنی؟زن بعد از شنیدن پرسش&zwnj;های او، در میان گریه می&zwnj;گوید از اتفاقی که بین&zwnj;شان افتاده پشیمان است و احساس خوبی ندارد. چون مطمئن است که برداشت&zwnj; نامناسبی از شخصیت او خواهد کرد.</p> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">زن بعد از چند دقیقه گریه به صدای بلند، برمی&zwnj;خیزد و قبل از روشن کردن چراغ لباسش را تنش می&zwnj;کند و در حین رفتن به سمت یخچال ادامه می&zwnj;دهد: &quot;من شما مردهای ایرانی را می&zwnj;شناسم. تو هم مثل بقیه مردهای ایرانی بی&zwnj;شک بعد از اتفاقی که امشب بین ما افتاده است با بی&zwnj;احترامی از من یاد خواهی کرد. شما ادعا می&zwnj;کنید که آدم&zwnj;های آزادی هستید و از زنان مستقل و آزاد خوش&zwnj;تان می&zwnj;آید ولی برای داشتن یک رابطه جدی و طولانی&zwnj;مدت یا حتی برای همسری، امثال ما را در فهرست توجه&zwnj;تان قرار نمی&zwnj;دهید.&quot;</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">مرد که هنوز نمی&zwnj;تواند بین تجربه صمیمی و زیبایی که اوایل شب تجربه کرده است و گلایه&zwnj;های بامدادی زن رابطه درستی برقرار کند، با اصرار و به ملایمت از او می&zwnj;خواهد که دست از گریه و رویکردهای منفی&zwnj; بکشد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">هردوی&zwnj;شان روبه&zwnj;روی هم روی دو صندلی چوبی لم می&zwnj;دهند. ساعت چهار صبح است و در آشپزخانه&zwnj;ای نشسته&zwnj;اند که گویای حسن سلیقه زن است. مدتی در سکوت می&zwnj;گذرد. مرد در آن لحظات کشدار سحرگاهی به این فکر می&zwnj;افتد که بی&zwnj;شک خود او نیز به فکر رابطه جدی و طولانی&zwnj;مدت با دوست جدیدش نبوده و اتفاقاً طی شب گذشته در ته ذهنش همخوابگی راحت و بدون ادا و اطوار و صمیمانه&zwnj;ای را که نصیبش شده بود، کمی غیر عادی دیده است: &quot;از اون&zwnj;همه راحتی راستش یکه خوردم و درباره&zwnj;اش قضاوت&zwnj;هایی هم کردم که به زبان نیاوردم.&quot;</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">او این افکار را با زن درمیان نمی&zwnj;گذارد و از فرصت مکالمه صادقانه و صریح با او فرار می&zwnj;کند و برای پایان دادن به ماجرا، سهل&zwnj;انگارانه رو به میزبانش می&zwnj;گوید: &quot;اگر خواستی بعد در این زمینه باهم حرف می&zwnj;زنیم. این موقع شب وقت این کارها نیست.&quot;</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">صاحبخانه ناگهان بغضش دوباره می&zwnj;ترکد و می&zwnj;گوید: &quot;این هم از آن تفاوت&zwnj;ها و خونسردی&zwnj;هاست که مردان ایرانی به خرج می&zwnj;دهند. فکر می&zwnj;کنی من مریض هستم یا ناهنجاری رفتاری دارم که کنترل احساساتم از دستم در رفته است؟ من یک زن هستم و ماجرایی که بین من و تو اتاق افتاده برایم بسیار مهم است. چرا نمی&zwnj;فهمی که احساس شرم و بدبینی همه وجودم را پر کرده است؟&quot;&nbsp;</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <p><img hspace="4" height="231" border="4" align="left" width="180" vspace="4" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/nazanin-pouyandeh.jpg" /></p> <div dir="RTL">مرد البته به مدد شب دلپذیری که پشت سر گذاشته است هیچ نوع احساس گناه و شرمی گریبانش را نگرفته است چون سرشار از احساس غرور و مردانگی ناشی از کامیابی شبانه است. به همین دلیل به خود فرصت می&zwnj;دهد که کمی مهربان&zwnj;تر رفتار کند و هم بپذیرد که امکان احساس نامطبوع برای دوست تازه آشنایش می&zwnj;تواند طبیعی باشد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">او درحالی که قهوه&zwnj; مخلوط با شیر داغ را مزه مزه می&zwnj;کند در سکوت، کم&zwnj;کم افکار دیروز عصر خود را به خاطر می&zwnj;آورد: وقتی دختر از او دعوت کرده بود تا برای صرف شام به خانه&zwnj;اش برود، ناگهان او برایش دم دستی شده بود. شاید چون هنوز یک هفته هم از آشنایی&zwnj;شان نمی&zwnj;گذشت. اگرچه چند ماهی بود که آشنایی با این زن برایش مهم شده بود.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">مرد حالا حس می&zwnj;کند با احساس ناخوشایندی درگیر شده است. پریشانی میزبانش نیز شرایط را برایش بسیار سخت&zwnj;تر کرده است. حس می&zwnj;کند از آن&zwnj;همه شور برای ادامه رابطه با زن فارغ شده است و حتی از ادامه رابطه با او می&zwnj;ترسد. کمی هم حس می&zwnj;کند که زن دارد خودش را لوس می&zwnj;کند: &quot;اولین تجربه&zwnj;اش که نبود. فکر کردم دارد خودش را خیلی پاک و منزه جلوه می&zwnj;دهد، اما نمی&zwnj;توانستم به او چیزی بگویم. اولین&zwnj; شبی بود که منزل او می&zwnj;خوابیدم. او باید مسئولیت انتخابی که کرده بود را می&zwnj;پذیرفت. من که به زور به آنجا نرفته بودم.&quot;</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">مرد در نهایت خودش را جمع و جور می&zwnj;کند و با احتیاط به زن می&zwnj;گوید: &quot;این گریه&zwnj;های سحری تو نشان می&zwnj;دهد که خودت احساس شرم و گناه شخصی برایت ایجاد شده است ولی همه آن را به گردن اخلاقِ مرد ایرانی می&zwnj;اندازی. ول کن این فکرارو.&quot;</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">زن کمی آرام می&zwnj;شود. به دوستم می&zwnj;گوید: &quot;برو بخواب، نگران نباش. ببخش که این حرکات از من سر زده است، دست خودم نبود.&quot; بعد از جایش بلند می&zwnj;شود و به بالکن آپارتمان کوچکش می&zwnj;رود تا شاید به انتظار طلوع آفتاب بنشیند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">مرد دوباره به رختخواب می&zwnj;رود اما دیگر خوابش نمی&zwnj;برد: &quot;صادقانه بگم خودم هم می&zwnj;دانستم که او درست فکر می&zwnj;کند. راستش نمی&zwnj;دانستم آیا دلم می&zwnj;خواهد با زنی ازدواج کنم که اینقدر زود به من اعتماد کرده است یا نه؟ آیا به راستی با تمام وجودم به این رابطه برابر اعتقاد دارم یا نه؟ یعنی جوری که پس از این رابطه درباره زن هیچ قضاوتی نکنم؟ حس کردم به همان اندازه که او در مرز بین خواسته&zwnj;های مدرن و سنتی قرار دارد من هم در یک دوگانگی شدید هستم.&quot;</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">خاطره کوتاه این مرد ایرانی را بازگو کردم تا بگویم: بخش قابل توجهی از ما مردان و زنان ایرانی روی دو صندلی نشسته&zwnj;ایم. تلاش می&zwnj;کنیم مدرن باشیم و مدرن رفتار کنیم و مدرن هم عشق بورزیم، ولی آیا به همان مقدار روح و روان و اخلاق و ناخودآگاه ما توانسته از لباس سنت و محافظه&zwnj;کاری و مذهب خارج شود؟</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <p><span dir="RTL">کاش حداقل به این بحران آگاه باشیم. در این صورت شاید ماجرای آن شب جور دیگری تمام می&zwnj;شد. مثلاً آن دوست، از خواب خوش می&zwnj;گذشت و به بحث و گفت&zwnj;وگوی صمیمی با زن می&zwnj;پرداخت. شاید صمیمانه به زن اطمینان می&zwnj;داد که ذره&zwnj;ای از احترامش به او کاسته نشده است یا حداقل چنین تلاشی دارد و دلش می&zwnj;خواهد روی خودش کار کند. شاید به خودش و میزبانش خاطر نشان می&zwnj;کرد که ماجرای عشق&zwnj;ورزی آنها، توسط دو انسان بالغ و عاقل و راضی صورت گرفته است و اگر گناه و خطایی فرضی هم صورت گرفته است، بار آن به نسبتی برابر بر شانه هردوی آنها سنگینی می&zwnj;کند.</span>&nbsp;</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>تصاویر</strong>:&nbsp;</p> <p>نقاشی&zwnj;ها اثر <a href="http://nazaninpouyandeh.free.fr/">نازنین پوینده</a> است.&nbsp;</p>

ونداد زمانی - مردی در یک میهمانی دوستانه تعریف می‌کرد که چندسال پیش با خانمی هم‌سن و سال خودش آشنا می‌شود و رابطه آن‌ها خیلی سریع‌ و با استقبال و اشتیاق دوجانبه، به هم‌بستری کشیده می‌شود. به گفته وی همه‌چیز نیز تا آن زمان طبیعی و بدون دروغ پیش رفته بود.

بد نیست خاطره او را از نخستین شبی که با زن در زیر یک سقف گذرانده‌ بود، برایتان بازگو کنم: مرد که برای نخستین‌بار به منزل زن رفته، به خواب عمیقی فرو رفته است. نزدیکی‌های صبح با صدای هق‌هق گریه زن بیدار می‌شود و می‌بیند روی صندلی اتاق، همانطور لخت چمباتمه زده و سرش را روی زانویش گذاشته و بسیار پریشان است. به همین دلیل به آرامی و با سئوالات پی‌درپی جویای دلیل ناراحتی او می‌شود: چه اتفاقی افتاده؟ حالت خوب نیست؟ خواب بد دیدی؟ از دست من ناراحتی؟ چرا گریه می‌کنی؟زن بعد از شنیدن پرسش‌های او، در میان گریه می‌گوید از اتفاقی که بین‌شان افتاده پشیمان است و احساس خوبی ندارد. چون مطمئن است که برداشت‌ نامناسبی از شخصیت او خواهد کرد.

کاش حداقل به این بحران آگاه باشیم. در این صورت شاید ماجرای آن شب جور دیگری تمام می‌شد. مثلاً آن دوست، از خواب خوش می‌گذشت و به بحث و گفت‌وگوی صمیمی با زن می‌پرداخت. شاید صمیمانه به زن اطمینان می‌داد که ذره‌ای از احترامش به او کاسته نشده است یا حداقل چنین تلاشی دارد و دلش می‌خواهد روی خودش کار کند. شاید به خودش و میزبانش خاطر نشان می‌کرد که ماجرای عشق‌ورزی آنها، توسط دو انسان بالغ و عاقل و راضی صورت گرفته است و اگر گناه و خطایی فرضی هم صورت گرفته است، بار آن به نسبتی برابر بر شانه هردوی آنها سنگینی می‌کند. 

تصاویر

نقاشی‌ها اثر نازنین پوینده است. 

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • علی

    یه مسئله ای که همیشه مطرحه ادعای روشنفکری داشتن با روشنفکر بودن متفاوته؟ خیلی از ماها افکار روشنفکرانه ای داریم اما در عمل سنتی عمل می کنیم اونم به خاطر افکاری که ریشه کرده در وجودمون ازش بی خبریم و گذر این مرحله مستلزم زمانه ...

  • سعید

    دوستی که میگه نگین از این چیزا به بلای خودسانسوری گرفتاره گور پدر حاکمیت و دارودسته اش اونا در یک اقلیت محض قرار دارن که همه زورشون به اسلحه و داغ و درفشی است که حکومت برای حمایت از مزدورانش در اختیار داره ما باید به این گونه گفتگوها بپردازیم چرا که برای داشتن جامعه ای بهتر باید مسایل و مشکلاتمون رو با گفتگو و برخورد اندیشه ها بالا ببریم تا بتونیم از زندگی بیشتر لذت ببریم . باید از این خانم پرسید تو با چه انگیزه ای با این آقا دوست شدی ؟ایا تنها به یک سکس زیبا و دلنشین می اندیشیدی یا به رابطه ای دراز مدت ؟ایا از اندیشه های خود با وی گفتی ؟آیا از اندیشه وی در باره خودت آگاه بودی ؟تو به وی چه چیز جز سکس که رابطه ای دوطرفه است دادی که از او چنین انتظاری داری ؟ خانمهای گرامی درست است که مردان بیشتر خودخواه هستند و مردان ایرانی سنتی تر ولی ایا زنان ایرانی مدرن می اندیشند ؟کدام زن ایرانی را می شناسید که برای سکس تنها به صرف سکس و برآوردن یک نیاز طبیعی رابطه ای عاطفی با مرد بر قرار نکند ؟ما باید بیاموزیم و در خود نهادینه کنیم که سکس چون دیگر نیازهای بشر باید به گونه ای طبیعی برآورده شود و در یک رابطه جنسی هر دو هم مرد و هم زن بهره می برند و اگر برای این لذت به سکس مبادرت می کنند به همان نیز قانع باشند و اگر اندیشه ای دیگر در سر داشتند آنرا در پس سکس نهان نکنند .

  • آشنا

    در هر حال حکومت برای گیر دادن بهانه هایی را پیدا خواهد کرد و نوشتن و خواندن این مطالب ضرورت دارد. حال بماند اینکه ما میخواهیم مدرن باشیم یا نه؟ من فکر میکنم اکثر جوامع همینند و زنی که با عذابی کمتر حاضر به همخوابی شود موارد گوناگونی از این نوع افکار سراغ مرد خواهد آمد. اما اینکه این مسائل ربطی به مدرنیته دارد یا نه جای سؤال است. شاید بدترین مثال را برای سنت گرایی و مدرنیته آوردید. بالاخره بسته به جامعه ای که در آن زندگی میکنیم فرق میکند. در جامعه ایران اگر زنی به سرعت حاضر به برقراری ارتباط باشد افکاری غیر از این را به دنبال نخواهد داشت. همانطور که همۀ زنها فکر میکنند مردها با هر کسی که حاضر و راضی باشد میخوابند و این هم نوعی ستم فکری در مورد مردها از سوی زنهاست. این زن اگر مطمئن بود که چنین سوء ظنی، سوء تفاهم است نباید سؤال میکرد. اگر مدرن بود نباید فکر آن مرد چندان برایش اهمیتی داشته باشد. در نهایت او خواسته به تمایلات خود جواب مثبت داده و ارضا شود و اینکه مرد در باره او چه فکری میکند نباید برایش مهم باشد که در این صورت منشأ این سؤالات، از افکار سنتی اوست. کسی که فکر طرف مقابل آنقدر برایش مهم است که بشینه گریه کنه، هیچ ارتباطی با دنیای مدرن نداره و چنین افرادی که سنتی فکر کنند باید به زندگی سنتی خود احترام بذارند.

  • کاربر مهمان کیمیا

    سکس به سنت و مدرنیتی ربط ندارد. سکس پدسده ای است ماقبل تمدن

  • کاربر مهمان ونداد زمانی

    ذوستی که اشاره کردی لباس شرم بر تن خانمها پوشانده می شود متاسفم که این احساس زا در شما ایجاد کرد ولی همانطور که در پایان پاراگراف گفتم " اگر گناه و خطایی فرضی هم صورت گرفته است، بار آن به نسبتی برابر بر شانه هردوی آنها سنگینی می‌کند" کرسی از توجهت

  • کاربر مهمان

    به آن خانم گریان .... دوست من ، ما در حال گذار از سنت به مدرنیته هستیم و در این گذار، متاسفانه عده ای لگد مال میشوند در دهه های قبل، ممکن بود یک دختر فقط به جرم داشتن ارتباط تلفنی با یک پسر و افشا شدن این ارتباط آینده اش تباه شود اما امروز حتی داشتن رابطه ی جنسی قبل از ازدواج دختران برای بسیاری از پسران به واقعیتی حتمی هرچند تلخ بدل شده است واقعیتی که مجبورند با آن کنار بیایند. و تلخی ای که با گذشت یک دهه ی دیگر به شیرینی بدل میشود با دوستانمان در باب همین مطالب حرف میزدیم یکی از آنها که خودش با چند دختر و زن رابطه ی جنسی داشت، میگفت، من دوست دارم زنی داشته باشم که قبل از خودم با کس دیگری نبوده باشد ، اما مطمئنم همچین دختری گیرم نمیاد بانوی گریان، من از آنچه هست حرف میزنم و آنچه مطمئنم در آینده پیش می آید، نه از آنچه باید باشد در کمتر از دو دهه ی دیگر رابطه ی پیش از ازدواج در ایران هم به یک ارزش بدل میشود، به گونه ای که اگر کسی چنین رابطه ی نداشته خود را حقیر و بی ارزش و غیر قابل توجه و ... احساس میکند. گریه نکن و بگذار ما مردها هرچه دلمان میخواهد بگوییم ... اما آیا خود تو(ای شخصیت خیالی) میپسندی برادرت با چنین دختری ازدواج کند و به چنین ازدواجی افتخار میکنی؟ آری!ما همه در حال گذار و دل کندن از ارزش های سنتی مان هستیم اما هنوز دل نکنده ایم

  • کاربر مهمان

    این بررسی ها شبانه روز در رسانه های خارجی در مورد خودشان صورت می گیرد. میم می گوید سرمان را بزاریم مثل کبک زیر برف. ما پاکیم و از این حرفها نزنید

  • کاربر مهمان پریسا

    Parisa Sherzad بخش عمده ای از شخصیت دردوران کودکی شکل میگیرد وافکارو عقاید محیطی که در آن زندگی میکنیم تاثیرزیادی بر عقیده وطرز افکار ما دارد به نظر من اگر کسی بخواهد مرحله جدیدی با افکار مدرن را تجربه کند به زمان نیاز دارد که بتواند خود را با شرایط وفق دهد وبعد احساس ناخوشایند دوگانگی را حس نکند.متاسفانه درصد زیادی این احساس دوگانگی را تجربه میکنند چون از طرفی چیزی که در او فرهنگسازی و نهادینه گشته نمیتوان نادیده گرفت و از طرفی میخواهد زندگی ای راتجربه کند که با محتویات ذهنیت او همخوانی ندارذ بنابراین مطمئنا با احساس دوگانگی دست وپنجه نرم می کنند وبا انواع اختلالات روانی روبرو میشوند.این موضوع ظاهرا زیاد مهم نیست غافل از اینکه چه عواقب دردناکی را در وجودمان به بار می اورد.متاسفانه دیده شده به شدت افرادی که این رفتار را مرتکب میشوند مورد شماتت قرار میدهند چون رفتاری به دور از فرهنگ وآداب ورسوم معمول در جامعه راازخودنشان داده ولی راهکار این نیست باید به شخص کمک شوداز دوگانگی رهایی یابد در غیر اینصورت با اختلالات روانی جدی روبرو خواهد شد.

  • کاربر مهمان

    این راسته اما در پاراگراف آخر کاملا حق به جانب از دید زن نوشته شده. فراموش نکنید که این وظیفه مرد نیست که که مسوولیت کار دیگران را هم بر عهده بگیره. اگر اتفاقی خیالی در این داستان افتاده با خواست دو طرف بوده و هر کدوم نمیخواستن این رخ نمیداد. من کلا با مدرنیته به معنای "بخوابیم ببینیم خوبه یا نه و اگه نه مسوولیتی نداریم و وجدانمونم درد نگیره، خدا بزرگه فردا یکی دیگه!" مشکل دارم.

  • نادر

    هر دو یک کار را با هم دیگر انجام داده اند. اگر شاهکار است هر دو باید خوشحال باشند اگر گناه است هر دو باید نادم. اما جامعه بگونه ایست که یکی فاحشه و دیگری قهرمان یا حتی طعمه پنداشته می شود. این تفکیک و فرق گذاری اشکال دارد والا با ارزش یا بی ارزش بودن این نوع رابطه جنسی یا وجودش یا عدم وجودش سؤال دیگریست. خانواده های مذهبی خارج کشور پسرشان می تواند با دوست دخترش بدون اینکه ازدواج کرده باشند زندگی کنند اما دخترشان بدون عقد ... خوب اگر بد است که باید برای هر دو باشد و اگر هم خوب است که برای هر دو باشد. این داستان (واقعی یا خیالی) قضیه همان مسلمانی است که مسیح شده بود و با روشن شدن چراغ گفت الله ... آدمها معمولاً بعد از چند ساعت با هم آشنا شدن بفکر ازدواج نمی افتند مگر اینکه به سکس بعنوان یک قریضه نگاه کنند ... و آدم اگر تا آنجا پیش رفته باشد صبح گریه نمی کند مگر اینکه ... باید بیشتر از گذشته و سرنوشت آدمها دانست تا نتیجه گیری کرد به احتمال زیاد این یک داستان است اما فرقی هم نمی کند چون می تواند حقیقت داشته باشد اما چون ما هیچ نمی دانیم نه از گذشته این دو نفر و نه حالشان (سن و سال یا متأهل مجرد تازه آشنا ...) نمی توان در مورد این دو حرف زیادی زد دیگر چه برسد به اینکه تعمیمش بدهیم. برای دوستانی هم که می گویند چرا این سخنان را می گویید. خوب این اتفاقها در ایران هم عادی شده حالا حکومت می پسندد یا نمی پسندد اما این واقعیتی است در برابر مردم سؤالی است در ذهن بسیاری و خاطره ای برای دیگران بر خلاف تصور هم در میان بسیج و مداحان ... هم وجود دارد

  • کاربر مهمان

    دست تان درد نکند

  • کاربر مهمان ونداد زمانی

    مثل همیشه یک تلنگر کوچک همه توقع و نیتی است که ارزو دارم مطلبیاست که می نویسم ایجاد کند ولی به همت نظرات شما به مجموعه دلنشینی از احساسات متفاوت و متنوع تبدیل می گردد. برای من باعث افتخار است که با شما در تماس هستم.

  • آشنا

    بازآمدم چـون عید نو تا قفل زنــــــــــدان بشکنم وین چرخ مردمخوار را، چنگال و دندان بشکنــم چون من خراب و مست را در خانۀ خود ره دهی پس تو نـدانی اینقدر ، این بشکنـم آن بشکنـم گر پاسبان گوید که هی، بر وی بــریزم جام می دربان اگر دستم کشد،من دست دربان بشکنم خوان کرم گسترده ای مهمان خـویشم برده ای گوشـم چرا مـالی اگـر من گـوشۀ نان بشکنـم انسان دارای ارادۀ آزاد است و از تمام نعمات میتواند استفاده کند در این میان اگر طرفدار اعتدال باشد چه زیباست. مرد نعمتی برای زن و زن نعمتی برای مرد است. هر دو با در نظر گرفتن قوانین اجتماعی و اخلاقی که خود برای امنیت بیشتر و جلوگیری از فروپاشی اخلاقی جامعه وضع کرده اند میتوانند از انواع نعمتها لذت ببرند و محدودیتهای ایجاد شده، زیادات است که نیازی به رعایت آن نیست. فقط کافیست مرز بین انسان و حیوان را تشخیص دهند.

  • امیر

    واقعا لذت بردم . همیشه از اینکه سالها و شاید قرنهاست که اسیر سنتهای خودمون هستیم عذاب میکشیدم . الیته نه به این دلیل که آدم سنت گریزی هستم یا اینکه از سنت هامون بدم بیاد. به این خاطر که حتی اجازه ی فکر کردن به زیر پا گذاشتن این سنت ها رو هم بهمون نمی دادن.اجازه ی اینکه فکر کنیم چرا باید به این سنت ها عمل کرد و چرا من یا هر کس دیگه نخواد به بعضی از اینها عمل کنه. که اینا هم به نظرم بیشترش در همان کودکی و در خانواده ها شکل میگرفت و ربط خیلی زیادی به حکومت ها نداره. الیته همیشه از این هم میترسیدم که مبادا مدرنیته یا هرچی که اسمش هست بصورت افسار گریخته و بدون تفکر وارد فرهنگمون بشه. از هردوش میترسیدم و می ترسم. چون معتقدم هردوتاش آثار جبران ناپذیری روی جامعه میزارن. توی این یه مورد خاص یعنی ارتباط قبل از ازدواج همیشه فکر میکردم تونستم از بند سنت ها رها بشم و آزادانه فکر کنم . ولی با خوندن این مطلب دوباره به فکر فرو رفتم . دیدم خود من هم شاید هنوز دارم ادای مدرن بودن رو درمیارم و شاید هنوز همون جوری فکر کنم که مرد داستان فکر میکرد. و از این اصلا خوشم نیومد. البته این رو هم بگم به نظر من اگر هردو طرف به این سطح از تفکر برسن که چون انتخاب آزادانه و از روی تفکری رو انجام دادن که با هم باشن و هیشکی در حال سوءاستفاده از دیگری نیست این مشکلات پیش نمیاد و این ارتباط نه تنها لطمه ای به هیچکدوم نمیزنه بلکه باعث میشه که انتخاب بهتر (و سریعتری رو ) برای همسر آیندشون داشته باشن. ولی خیلی خوشحالم که بحث هایی اینچنینی جریان داره. با تشکر از نویسنده.

  • کاربر مهمان

    من به عنوان یک مرد ایرانی اعتراف میکنم که در مسائل جنسی روشنفکر نیستم.هیچ ادعایی ندارم و دوست ندارم در این مورد پیشقدم باشم

  • کاربر مهما

    به نظر من هم خوابگی کشش دو طرفه است وبعد ازماجرا نباید دنبال قضاوت بعد ش باشیم .این احساس ما زنهای ایرانی است در رابظه با مرد ایرانی .من مطمنم هستم اگر با مرد غیر ایرانی رابطه داشته باشیم انتظارات ما متفاوت است به این دلیل که ما فرهنگ طرف مقابل خود را نمیشناسیم پس بنابراین از این دریوری هاهم نمتوانیم بگوییم .تو به عنوانه یک انسان عملی که دوست داشتی انجام دادی به هر دوی شما بطور مساوی خوش گذشته یک به یک در .

  • کاربر مهمان

    عالی بود به عنوان یک زن ایرانی واقعا لذت بردم به ویژه این که یک مرد ایرانی به این موضوع واقف است باید گفتگو کرد و از این سد هایی که دین و سنت درست کرده تا ما را در کنترل داشته باشد گذشت امیدوارم تمام مردان روشن فکری که این مطلب را می خوانند درباره آن فکر کنند و به کار بندند

  • کاربر مهمان سیامک

    آقای زمانی واقعا مطالب آموزنده ای می نویسید. ممنون

  • کاربر مهمان

    شما ها تا وقتي در اين حال و هواها هستيد و مسئله تون اين جور مسائل است و از تجربه اين مرد به عنوان تجربه زيبا وصميمي ياد مي كنيد و آن را مترادف با مدرن بودن مي كنيد مطمئن باشيد احتياج به مخالف و دشمن نداريد خود دشمن ترينيد براي خود براي همين كسي خيلي از اين نيروهاي خارج رو جدي نمي گيره اين جور مسائل را خيلي عادي عنوان كردن در نهايت باعث سوءاستفاده حكومت علي الخصوص در محافل داخليشون و توجيه نيروهاشون براي انجام دادن خيلي از كارها مي شود تحت عنوان اينكه ببينيد با چه كساني طرفيد و در نهايت كمك مي كند به سازماندهي آنها و ترساندن مردم از نيات نيروهاي خارج از كشور و ضريب آسيب پذيري را براي سياسي هاي خارج از كشور متاسفانه بيشتر مي كند و در حالي كه خيلي از انها منظورشون اين مسائل نيست و دغدغه هاي وطن و مردم را دارند نه تقليد از فرهنگ هاي ديگر كه با بافت فرهنگي ما در تضاد جدي قرار دارد معتقدم حكومت بهترين استفاده رو از اين مطالب كه در رسانه هاي خارج كشور منتشر مي شود مي برد و خيلي از اينها را در رسانه هاي خود عقده اي هايي مي نامد كه عرضه ي كوچكترين كارها را هم ندارند ودرنهايت براي سازماندهي رواني نيروهاي خود در بولتن هاي نهادها و سازمان هاي خودشان مطالب را بازنشر مي كنند و مخافين خود را مدعيان آزادي خواهي معرفي مي كنند و براي مردم در رسانه هاشون جعل مي كنند كه منظور اينها از آزادي اينجور مسائل است و تا مردم را نسبت به انها بدبين كنند

  • کاربر مهمان

    به جای سر و کله زدن با مرد ایرانی،کار دیگه ای هم میشه کرد...اینکه با مرد غیر ایرانی بود و راحت عشق ورزید و زندگی کرد.من دلیل اصرار زنهای ایرانی ساکن در کشورهای غربی رو به ارتباط با مردان ایرانی نمی دونم واقعن...بابا از ایران خارج می شویم که از شر همچین چیزایی خلاص بشیم دیگه................

  • کاربر مهمان

    رگ خواب ایرانی ها تو دستته. دمت گرم

  • کاربر مهمان

    :))))))))))) خیلی خیلی زیاد

  • کاربر مهمان

    رفتار ما از دوگانگی یه آزار دهنده سنت و مدرنیته شکل گرفته اکثر دوستانم با دختری دوستی میکنند که ازدواج نمیکنند و البته فاحشه میخوانند کسی از قبیله زنان که چهارچوب های اجتماعی یه سنت را شکسته باشد و یک بازی جنسی را به عنوان شریک و نه شاگرد اغاز کرده باشد دوستی داشتم که روزی پرسید در بحث حقوق زن چرا همیشه سکوت را پیشه میکنی گفتم تا دوست تو بمانم که اگر از حقوق خواهرت در آینده ی بکارتش آیه بخوانم به مهدوری خونم فتوی صادر کنی

  • کاربر مهمان ونداد زمانی

    دوستان . خواستم ی در مورد تیتر مقاله که کمابیش از نیت متن دور است اشاره ای داشته باشم . به نظر من خوب است که هم ارزشهای مدرن جهانی را در خود بپرورانیم و بهتر خواهد شد اگر بتوانیم ارزشهای سنتی را در یک پیوند خلاق با آن قرار دهیم. خلاصه اینکه شاید خوب است که مدرن ِسنتی بود. این وسوسه روزنامه نگارانه برای جلب توجه بیشتر همیشه مرا به دام می اندازد. ببخشید مرسی از توجه تان

  • کاربر مهمان

    مرسی. نوشته جالبی بود

  • کاربر مهمان M. Sheneas

    چند نكته در اينجا حائز اهميت است: من با خانم مهرى موافق هستم. اگر متن<خاطره> را به يك زيان بيگانه (مثلا انگليسى يا فرانسه) خوانده بوديم فكر مىكنيد كه باز هم مىتوانستيم به نيتجه گيرى راوى خاطره برسيم؟ واكنشهاى كلامى و رفتارى و عاطفى زن و مرد -با توجه به مفاد خاطره- در اينجا به خودى خود نمايانگر ويژگيهاى سنتى يا مدرن اين يا آن فرد ديگر نيست. چه بسا كه اين دو نفر مىتوانستند آمريكايى، انگليسى و... باشند. نكته مهم اينست كه پيش زمينه هاى تجربى- فردى پاك شده و يا به گونه-يى در ذهن خواننده (فارسىزبان) القاء شده است. مقوله بندى سنتى و غيرسنتى (مدرن) به گونه سياه و سفيد نيست كه بتوان در متن به آن اشاره كرد. بنظر مىرسد كه راوى داستان، سرآخر با نتيجه گيرى(پيام) خود دايره جهان بينى خود را محدودتر كرده است. جالب اينجاست كه نقاشىها بطور تزيينى به متن اضافه شده اند و با نتيجه هيچ گونه همخوانى ندارند. مص شناسا

  • کاربر مهمان

    این مسپله مدرن و سنتی بودن در همه مردم دنیای امروز وجو دارد و فقط برای ایرانی ها نیست مهری

  • میم

    حالا ما قرار است از این نمونه منفرد چه نتیجه کلی ای بگیریم؟! چرا رسانه های خارجی همیشه هر رویداد ایرانی را مثل یک موضوع مردمشناسانه و آنتروپولوژیک باید بررسی کنند؟

  • کاربر مهمان

    به نظرم من این خانم در این حکایت بیشتر در این مورد اندیشده بود و هر چند به یک راه حل نهایی نرسیده بود ولی چار چوب قضیه برایش روشن بود. برخلاف آقایی که ذکر خیرش شد. هر چند این خانم اندیشه هایی را در وی بیدار کرد که شاید برای او چندان ملموس نبود. شاید تلنگری بود برای بیشتر فکر کردن. ولی از این نوع داستانها زیاد است و اکثراً لباس شرم بر تن خانمها می ماند.

  • کاربر مهمان

    به جای سر و کله زدن با زن ایرانی،کار دیگه ای هم میشه کرد...اینکه با زن غیر ایرانی بود و راحت عشق ورزید و زندگی کرد.من دلیل اصرار مردهاى ایرانی ساکن در کشورهای غربی رو به ارتباط با زنان ایرانی نمی دونم واقعن...بابا از ایران خارج می شویم که از شر همچین چیزایی خلاص بشیم دیگه................

  • کاربر مهمان ونداد زمانی

    میم عزیز این یک یادداشت ساده است که بر اساس یک خاطره نوشته شده است. یادداشتی که شاید مهلت کوچکی برای بحث کوچکی در زمینه اجتماعی را دامن بزند. نوشته در یک سایت ایرانی و به زبان فارسی و برای ایرانیان نوشته شده است. این ماجرا ربطی به خارجی ها ندارد و یا بررسی انتروپولوژیک رسانه های خارجی . مرسی از توجه ات

  • کاربر مهمانmansour piry khanghah

    با توجه به علاقه ای که در نوشتن و تحقیق وموشکافی مشکلات جنسی جوامع دارید و گاهی مدرن و گاهی سنتی هم هستید،لطف کرده و بفرمائید که فرق رابطه جنسی داشتن به شکل مدرن آن با صیقه که آخوند ها انرا مجاز میدانند در چیست؟خواهشا به رنگ و لعاب مذهبی ان نپردازید و شما هم مثل آخوندها جواب ندهید.همه ما دانیم که برای درک و قبول زنان غیر باکره توسط مردم و مخصوصا مردان و ایجاد شرایطی برای ازدواج مجدد زنان و نیز ازاد گذاشتن زنان مجرد برای روابط جنسی ،صیقه کردن هم نباید مورد تکفیر مدعیان مدرنیزم باشد. دوم اینکه این مدرنیزمی که امروز برای شما در رابطه با روابط جنسی مسئله ای شده،قبل از اسلام هم وجود داشت و چیز جدیدی نیست که کسی و یا غرب انرا اختراع کرده باشد.نگاهی به سخت گیریهای قوانین شرعی نشانگر وجود روابط جنسی محدود و خودفرشی در قبل از اسلام بوده است.همینطور در دین مسیحیت و یهودیت هم برای منع کردن زنان و مردان از روابط جنسی قبل و بعد از ازدواج سختگیری شده است.بکارت را هم مسلمانان کشف نکرده اند و مسیحیان و قبل از مسیحیان هم قوم یهود بکارت داشتن را نشان پاکی و ایمان زن میدانستند. به نظر من تا زمانی که انسانها نپذیرند که سکس یک غریضه است و این غریضه در مردان و زنان هم متفاوت است و تحریک جنسی مردان اکثرا با نگاه و لمس و تخیلات و همچنین تولد مثل صورت می پذیرد ولی در زنان علائق جنسی اکثرا با علاقه و احساس و امید به تشکیل خانواده و تولید مثل صورت میگیرد و به همین خاطر هم انان برخوردی عاطفی با این رابطه طبیعی دارند ولی مردان بعد از سکس خرسندند که در ادامه راز بقا موفق بوده اند و لذت برده شده را هم اشکارا و مغرورانه ( بشکل مثبت ) ابراز و به نمایش میگذارند.این رفتار مردان را می توان در حیوانات به خوبی مشاهده کرد.