ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

از بلفاست تا هرات

<p>&nbsp;شهزاده سمرقندی - جان بیلی، مردم&zwnj;شناس و موسیقی&zwnj;شناس ایرلندی با همسرش ورونیکا دوبلدی خواننده ترانه&zwnj;های هراتی را بار اول سال ۲۰۰۰ در جشنواره ترانه&zwnj;های شرق در سمرقند دیده بودم.</p> <p><a href="http://www.zamahang.com/podcast/2010/20111214_John_Baily_Veronica_Doubleday_shahzadeh.mp3"><img align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/musicicon_14.jpg" alt="" /></a></p> <p>این جفت هنرمند با اجرای ترانه&zwnj;های هراتی با نوای رباب افغانی جای خالی هنرمندان افغانستانی را پر کرده بودند. این&zwnj;بار نیز آن&zwnj;ها را در جشنواره رومی در شهر اسلو، نروژ دیدم که همچنان رباب افغانی در دست جان بیلی بود و با مهارت می&zwnj;نواخت و خانم ورونیکا دوبلدی غزلیات بلخی را به شیوه خوانندگان مردمی هرات اجرا می&zwnj;کرد. حضور این دو هنرمند به جشنواره حس و حال متفاوتی می&zwnj;داد. بعد از اجرای روز آخر جشنواره با این دو هنرمند گفت&zwnj;وگو داشتم و از آن&zwnj;ها درباره علاقه و توجه ویژه&zwnj;شان به موسیقی افغانی به ویژه هراتی پرسیدم.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>ورانیکا دوبلدی:</strong> همسرم جان از طرف حکومت انگلستان بورس گرفته بود که تحقیقی راجع به دوتار، ساز هراتی از لحاظ مردم&zwnj;شناسی و روان&zwnj;شناسی انجام دهد. من هم همراه او به افغانستان رفتم. تقریباً سال ۱۹۷۳ بود.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>جان بیلی:</strong> در زمان حکومت داوودخان بود. یعنی وقتی ما وارد افغانستان شدیم بعد از یک هفته داوود خان به قدرت رسید. <br /> &nbsp;</p> <p>&nbsp;</p> <p>ورانیکا دوبلدی: اول همراه خانواده&zwnj;های محلی کار کردیم. هر چیزی که جان از خوانندگان و سازندگان محلی ثبت می&zwnj;کرد، من همراه آن&zwnj;ها کار می&zwnj;کردم و اجرای چهار بیتی و یا ترانه محلی را یاد می&zwnj;گرفتم. دیر&zwnj;تر خیلی آموخته شدم و یاد گرفتم که بخوانم. بعد از این متوجه شدم که دلچسب باشد که خودم مستقل بخوانم و هم دایره بنوازم. دقیقاً به شیوه زنان هراتی.</p> <p>&nbsp;</p> <p><img align="left" alt="" src="http://radiozamaneh.com/content/johnbail02jpeg" /><img height="141" align="left" width="250" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/johnbail02.jpeg" />همسایه&zwnj;ای داشتم در هرات که پیش او خواندن ترانه&zwnj;های محلی را یاد می&zwnj;گرفتم. دیر&zwnj;تر هم یک استاد پیدا شد که یگ زن نوازنده حرفه&zwnj;ای بود به نام زینب هروی. این خانم نوازنده با ساز خود به مجلس&zwnj;های زنانه می&zwnj;رفت و موسیقی می&zwnj;نواخت. به خصوص در عروسی&zwnj;ها بسیار شرکت می&zwnj;کرد. در مجلس&zwnj;های زنانه استفاده از سازهایی مثل هرمونیوم هندی، طبله، دایره و گاهی وقت زنگ بسیار دیده می&zwnj;شد که همراه با خواننده و هم رقص بود.من با این زن همیشه همراهی می&zwnj;کردم و از او یاد می&zwnj;گرفتم و خود تجربه می&zwnj;کردم که نوازندگی و خوانندگی چه رقم است.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>زبان فارسی را در چند مدت از خود کردید؟ </strong><br /> &nbsp;</p> <p><strong>ورانیکا دوبلدی:</strong> در طول یک سال من و هم جان خوش خوش [آرام آرام] یاد گرفتیم. با هر هنرمندی که می&zwnj;خواستیم کار کنیم، زبان انگلیسی بلد نبود و ما مجبور می&zwnj;شدیم زبان آن&zwnj;ها را یاد بگیریم تا با هم گپ بزنیم.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>جان بیلی:</strong> از دکاندار، از رانندگان تاکسی، از موسیقی&zwnj;دان&zwnj;ها، از هر کسی که با آن&zwnj;ها سر و کار داشتیم زبان را هم آموختیم.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>جان بیلی: &quot;رباب دروازه روح است&quot;</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p><img height="141" align="left" width="250" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/veronica-2.jpeg" />جان بیلی با اینکه در سال&zwnj;های دوری تسلط خود بر زبان دری را از دست داده است، اما مهارت نوازندگی او سال به سال بهتر و ورزیده&zwnj;تر شده است. وی رباب افغانی را همیشه همراه خود دارد. <br /> &nbsp;</p> <p>جان بیلی که عمری را در پژوهش موسیقی هرات و سازهای آن سپری کرده است، در معرفی رباب افغانی گفت، به عقیده هراتی&zwnj;ها رباب از دو واژه &quot;روح&quot; و &quot;باب&quot; ترکیب یافته است و آن&zwnj;ها نوای این ساز را &quot;دروازه روح&quot; می&zwnj;دانند. جالب است که تاجیک&zwnj;ها هم اعتقاد دارند رباب اصلاً سازی&zwnj;ست که مولانا ساخته است.</p> <p>&nbsp;</p> <p>جان بیلی از تجربه کار و تحقیق خود گفت: <br /> &nbsp;</p> <p><strong>جان بیلی: </strong>تحقیقات من در ارتباط با موسیقی و روان&zwnj;شناسی است، یعنی پرداخته&zwnj;ام به این موضوع که چگونه موسیقی و ساختار&zwnj;هایش ریشه در روح و روان انسان دارد. من واقعاً علاقمند بودم که چگونه بدن انسان همگام با موسیقی به حرکت درمی آید؛ و همچنین تفاوت&zwnj;های فرهنگی و اجتماعی چه تأثیری در این میان دارند.</p> <p>&nbsp;</p> <p>این موضوع تحقیقات پروژه اول من بود که با همکاری چند نفر از دانشکده انسان&zwnj;شناسی دانشگاه بلفاست در ایرلند شمالی به مدت یک سال به انجام رسید. سپس برای انجام تحقیقات بعدی راهی افغانستان شدم. اکنون در دانشگاه هرات مشغول آموزش موسیقی از نگاه انسان&zwnj;شناسی هستم.</p> <p>&nbsp;</p> <p><img align="left" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/john_baily_veronica_2.jpeg" />در این آموزش نه تنها به موسیقی شهری بلکه به موسیقی محلی، سنتی، مذهبی و غیره می&zwnj;پردازم.اما باید اقرار کنم که ایفای نقش بانوان در موسیقی هرات در موضوع تحقیقات من بسیار نزدیک و جالب بود. من همیشه به موسیقی علاقه داشتم. اما آموزشی در این زمینه ندیده بودم. آشنایی من با ورونیکا هم از طریق موسیقی انجام شد. من دوتار می&zwnj;زدم و با هم می&zwnj;خواندیم. ما با هم موسیقی هراتی را اجرا می&zwnj;کردیم. اما آموختن موسیقی هدف اصلی من نبود و در واقع پولی که به من پرداخت شده بود، فقط برای این منظور نبود. بعد از اینکه در تحقیق&zwnj;ام به نکته معلومی رسیدم به بلفاست بازگشتیم و حدود هفت سال کاملاً با افغانستان ارتباطی نداشتیم. اما در راه معرفی موسیقی هراتی در بلفاست بسیار فعال بودیم. <br /> &nbsp;</p> <p>در سال ۱۹۸۵ به پیشاور پاکستان رفتیم برای ساختن یک فیلم در ارتباط با یک موسیی&zwnj;دان افغان مهاجر، به نام امیر که در پاکستان زندگی می&zwnj;کرد. این فیلم برنده دو جایزه شد و در جشنواره&zwnj;های دیگر مانند جشنواره فیلم پاریس نیز شرکت کرد. نکته جالب این است که در حال حاضر در بین موسیقی&zwnj;دانان افغان یک نوع خلاقیت وجود دارد. دانشگاه کابل پیش&zwnj;تر وقت خود را صرف آموزش موسیقی سنتی می&zwnj;کند. اما در کنار آن مؤسسه ملی موسیقی افغان که اغلب دانشجویان آن بچه&zwnj;های بی&zwnj;سرپرست هستند، نه تنها موسیقی سنتی را می&zwnj;آموزاند، بلکه آموزش موسیقی غربی نیز قسمت مهمی از برنامه&zwnj;های آموزشی آن&zwnj;ها را تشکیل می&zwnj;دهد.<br /> &nbsp;</p> <p>ایمیل تهیه&zwnj;کننده:<br /> shahzoda@radiozamaneh.com<br /> &nbsp;</p> <p><strong>در همین زمینه:</strong></p> <p>::برنامه&zwnj;های رادیویی شهزاده سمرقندی در رادیو زمانه::<br /> &nbsp;</p>

 شهزاده سمرقندی - جان بیلی، مردم‌شناس و موسیقی‌شناس ایرلندی با همسرش ورونیکا دوبلدی خواننده ترانه‌های هراتی را بار اول سال ۲۰۰۰ در جشنواره ترانه‌های شرق در سمرقند دیده بودم.

این جفت هنرمند با اجرای ترانه‌های هراتی با نوای رباب افغانی جای خالی هنرمندان افغانستانی را پر کرده بودند. این‌بار نیز آن‌ها را در جشنواره رومی در شهر اسلو، نروژ دیدم که همچنان رباب افغانی در دست جان بیلی بود و با مهارت می‌نواخت و خانم ورونیکا دوبلدی غزلیات بلخی را به شیوه خوانندگان مردمی هرات اجرا می‌کرد. حضور این دو هنرمند به جشنواره حس و حال متفاوتی می‌داد. بعد از اجرای روز آخر جشنواره با این دو هنرمند گفت‌وگو داشتم و از آن‌ها درباره علاقه و توجه ویژه‌شان به موسیقی افغانی به ویژه هراتی پرسیدم.

ورانیکا دوبلدی: همسرم جان از طرف حکومت انگلستان بورس گرفته بود که تحقیقی راجع به دوتار، ساز هراتی از لحاظ مردم‌شناسی و روان‌شناسی انجام دهد. من هم همراه او به افغانستان رفتم. تقریباً سال ۱۹۷۳ بود.

جان بیلی: در زمان حکومت داوودخان بود. یعنی وقتی ما وارد افغانستان شدیم بعد از یک هفته داوود خان به قدرت رسید.
 

ورانیکا دوبلدی: اول همراه خانواده‌های محلی کار کردیم. هر چیزی که جان از خوانندگان و سازندگان محلی ثبت می‌کرد، من همراه آن‌ها کار می‌کردم و اجرای چهار بیتی و یا ترانه محلی را یاد می‌گرفتم. دیر‌تر خیلی آموخته شدم و یاد گرفتم که بخوانم. بعد از این متوجه شدم که دلچسب باشد که خودم مستقل بخوانم و هم دایره بنوازم. دقیقاً به شیوه زنان هراتی.

همسایه‌ای داشتم در هرات که پیش او خواندن ترانه‌های محلی را یاد می‌گرفتم. دیر‌تر هم یک استاد پیدا شد که یگ زن نوازنده حرفه‌ای بود به نام زینب هروی. این خانم نوازنده با ساز خود به مجلس‌های زنانه می‌رفت و موسیقی می‌نواخت. به خصوص در عروسی‌ها بسیار شرکت می‌کرد. در مجلس‌های زنانه استفاده از سازهایی مثل هرمونیوم هندی، طبله، دایره و گاهی وقت زنگ بسیار دیده می‌شد که همراه با خواننده و هم رقص بود.من با این زن همیشه همراهی می‌کردم و از او یاد می‌گرفتم و خود تجربه می‌کردم که نوازندگی و خوانندگی چه رقم است.

زبان فارسی را در چند مدت از خود کردید؟
 

ورانیکا دوبلدی: در طول یک سال من و هم جان خوش خوش [آرام آرام] یاد گرفتیم. با هر هنرمندی که می‌خواستیم کار کنیم، زبان انگلیسی بلد نبود و ما مجبور می‌شدیم زبان آن‌ها را یاد بگیریم تا با هم گپ بزنیم.

جان بیلی: از دکاندار، از رانندگان تاکسی، از موسیقی‌دان‌ها، از هر کسی که با آن‌ها سر و کار داشتیم زبان را هم آموختیم.

جان بیلی: "رباب دروازه روح است"

جان بیلی با اینکه در سال‌های دوری تسلط خود بر زبان دری را از دست داده است، اما مهارت نوازندگی او سال به سال بهتر و ورزیده‌تر شده است. وی رباب افغانی را همیشه همراه خود دارد.
 

جان بیلی که عمری را در پژوهش موسیقی هرات و سازهای آن سپری کرده است، در معرفی رباب افغانی گفت، به عقیده هراتی‌ها رباب از دو واژه "روح" و "باب" ترکیب یافته است و آن‌ها نوای این ساز را "دروازه روح" می‌دانند. جالب است که تاجیک‌ها هم اعتقاد دارند رباب اصلاً سازی‌ست که مولانا ساخته است.

جان بیلی از تجربه کار و تحقیق خود گفت:
 

جان بیلی: تحقیقات من در ارتباط با موسیقی و روان‌شناسی است، یعنی پرداخته‌ام به این موضوع که چگونه موسیقی و ساختار‌هایش ریشه در روح و روان انسان دارد. من واقعاً علاقمند بودم که چگونه بدن انسان همگام با موسیقی به حرکت درمی آید؛ و همچنین تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی چه تأثیری در این میان دارند.

این موضوع تحقیقات پروژه اول من بود که با همکاری چند نفر از دانشکده انسان‌شناسی دانشگاه بلفاست در ایرلند شمالی به مدت یک سال به انجام رسید. سپس برای انجام تحقیقات بعدی راهی افغانستان شدم. اکنون در دانشگاه هرات مشغول آموزش موسیقی از نگاه انسان‌شناسی هستم.

در این آموزش نه تنها به موسیقی شهری بلکه به موسیقی محلی، سنتی، مذهبی و غیره می‌پردازم.اما باید اقرار کنم که ایفای نقش بانوان در موسیقی هرات در موضوع تحقیقات من بسیار نزدیک و جالب بود. من همیشه به موسیقی علاقه داشتم. اما آموزشی در این زمینه ندیده بودم. آشنایی من با ورونیکا هم از طریق موسیقی انجام شد. من دوتار می‌زدم و با هم می‌خواندیم. ما با هم موسیقی هراتی را اجرا می‌کردیم. اما آموختن موسیقی هدف اصلی من نبود و در واقع پولی که به من پرداخت شده بود، فقط برای این منظور نبود. بعد از اینکه در تحقیق‌ام به نکته معلومی رسیدم به بلفاست بازگشتیم و حدود هفت سال کاملاً با افغانستان ارتباطی نداشتیم. اما در راه معرفی موسیقی هراتی در بلفاست بسیار فعال بودیم.
 

در سال ۱۹۸۵ به پیشاور پاکستان رفتیم برای ساختن یک فیلم در ارتباط با یک موسیی‌دان افغان مهاجر، به نام امیر که در پاکستان زندگی می‌کرد. این فیلم برنده دو جایزه شد و در جشنواره‌های دیگر مانند جشنواره فیلم پاریس نیز شرکت کرد. نکته جالب این است که در حال حاضر در بین موسیقی‌دانان افغان یک نوع خلاقیت وجود دارد. دانشگاه کابل پیش‌تر وقت خود را صرف آموزش موسیقی سنتی می‌کند. اما در کنار آن مؤسسه ملی موسیقی افغان که اغلب دانشجویان آن بچه‌های بی‌سرپرست هستند، نه تنها موسیقی سنتی را می‌آموزاند، بلکه آموزش موسیقی غربی نیز قسمت مهمی از برنامه‌های آموزشی آن‌ها را تشکیل می‌دهد.
 

ایمیل تهیه‌کننده:
shahzoda@radiozamaneh.com
 

در همین زمینه:

::برنامه‌های رادیویی شهزاده سمرقندی در رادیو زمانه::
 

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.