درهمریختگی زبان و زبان اعتراض (+ویدئو)
<p>آزاده دواچی - در طول چند دهه‌ی گذشته به دلیل ممنوعیت از حضور زنان در بسیاری از گفتمان‌های غالب سیاسی و اجتماعی، ادبیات در به بار نشاندن این حضور نقش مهمی ایفا کرده است. مادامی که زنان به دلیل عدم حمایت‌های اجتماعی وقوانین سخت و دست و پاگیر آن نمی‌توانند اعتراضات خود به قوانین حاکم بر اجتماع را به صراحت بیان کنند، نقش‌آفرینی ادبی و بنیان کردن نظرات و چالش‌های مورد نظر زنان تنها از طریق آفرینش‌های ادبی قدرت حضور آنان را در اجتماع بیشتر کرده است.</p> <!--break--> <p>در عین حال ادبیات ایران که عموماً تحت سلطه‌ی مردسالاری بوده است، یا حضور زنان را به عنوان عاملان مؤثر در مطرح کردن استراتژی‌های نوین ادبی نادیده می‌گیرد و یا هر نوع‌آوری زنان در این حوزه چنان که باید و شاید به چشم نمی‌آید. با این حال در طول چند دهه‌ی گذشته بسیاری از زنان نویسنده و شاعر، در حوزه‌های مختلف نوشتاری، سعی در ابداع نظم جدید نوشتاری کرده‌اند، نظمی که با سرپیچی از قوانین مسلط حاکم بر نوشتار به نوعی بازتاب اعتراض آن‌ها به شرایط موجود در جامعه‌شان است. <br /> </p> <p>شاعران و نویسندگان زن با بهره‌گیری از شیوه‌های مختلف در روایت‌های ادبی به دنبال شکستن نظم مسلط مردانه‌ی حاکم و در نتیجه اعمال دیدگاه‌های خود در متون ادبی هستند، که ابداع هر استراتژی جدید در سطح نوشتاری به نوعی ارائه‌ی الگوهای جدید ایستادگی و مقاومت در برابر نظام مسلط مردسالاری است. استراتژی‌هایی که زنان در قوالب مختلف به کار می‌گیرند با یکدیگر متفاوت است، اهمیت بنیان نهادن این استراتژی‌ها، شکستن مرز تحمیل شده به بیان‌های مسلط زبانی و در نتیجه استقرار نظم جدید است. شاعران زن هم در طول دهه‌های گذشته به نحو زیادی از این استراتژی‌ها بهره برده‌اند و بسیاری از آنان با فضاسازی‌ها و خلق استراتژی‌های گوناگون فضای غالب مردسالار بر ادبیات را شکسته‌اند و راهی نو برای خود گشوده‌اند، هرچند که این نوآوری‌ها به دلیل‌‌ همان سلطه‌ی غالب مردسالاری عموماً یا کم دیده می‌شود و یا در بسیاری از موارد به عنوان نوع جدیدی از شگردهای ادبی به حساب نمی‌آید.</p> <blockquote> <p class="rteright"><img height="126" align="middle" width="200" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/sadeghil01.jpg" /> لیلا صادقی با ارائه‌ی فرم‌های مختلف نوشتاری در حوزه‌ی داستان و شعر، توانسته است حضور خود را به عنوان یکی از نویسندگان زن متفاوت به ثبت رساند.</p> </blockquote> <p>مجموعه‌ی شعر - داستان «ازغلط‌های نحوی معذورم» / «زندگی پر است از غلط‌های نحوی» مجموعه‌ی‌ست مشتمل بر ۴۰ شعر که با روایت‌های داستانی که در پانویس نوشته شده‌اند در ارتباط هستند. در توضیح این کتاب در آکادمی هنر این‌گونه نوشته شده است: <br /> </p> <p>«این اثر در هر دو ژانر شعر و داستان و در عین حال در ژانری جداگانه به نام شعر-داستان قابل طبقه‌بندی است که دارای دو چهره است. چهره اول آن، جلد چپ کتاب است به نام «زندگی پر است از غلط‌های نحوی» که شامل ۴۰ قطعه شعر است. چهره دوم آن، جلد راست کتاب است به نام از غلط‌های نحوی معذورم که شامل یک داستان در ۴۰ قطعه به صورت پاورقی است. ساختار این اثر از ۴۰ تکه داستان و شعر تشکیل شده است که هر تکه داستان در یک شب روایت می‌شود و با قطعه شعری که به داستان ارجاع می‌دهد، ارتباط بینامتنی دارد که باعث گستردگی خوانش اثر می‌شود. هر قطعه شعر با یک قطعه داستان در ارتباط است. داستان روایت دو شهر به نام‌های خورشید و ماه است. این دوگانگی در تمام اجزای کتاب دیده می‌شود، از جمله: طرح روی جلد (زن/مرد)، ژانر اثر (شعر/داستان)، نام شهر‌ها (خورشید/ماه)، دو گونه زن (زن مدرن/زن کلاسیک) و دو نوع روایت (خرد/کلان). روایت خرد، در داستان در ۴۰ شب بیان می‌شود که یادآور داستان‌های هزار و یک شب است، با این تفاوت که این‌بار به جای شهرزاد، لیلای قصه‌گو به روایت داستان می‌پردازد و هر تکه داستانی که لیلا روایت می‌کند، با شعر‌ها که نمایانگر ۴۰ شب هستند، مرتبط هستند. لیلا همانند شهرزاد برای اینکه از مرگ نجات پیدا کند، یک داستان را در ۴۰ تکه روایت می‌کند و سعی دارد مخاطب را به اندازه ۴۰ شب همراه خود نگه دارد و در واقع سعی دارد برای ۴۰ شب زنده بماند، که به گونه‌ای چله‌نشینی راوی با مخاطب محسوب می‌شود». ۱</p> <p>آنچه که در ابتدای خواندن این مجموعه توجه مخاطب را به خود جلب می‌کند، تصویر دوگانه‌ی زن و مرد در دو طرف کتاب و دو نام متفاوت، یکی بر روی تصویر زن و دیگری بر روی تصویر مرد، در طرح روی جلد کتاب است. که این طرح به علاوه‌ی نحوه‌ی روایت‌های دوگانه در کتاب نشان‌دهنده‌ی تلاش شاعر برای بر هم زدن نظم مسلط مردانه در زبان و امکان بهره‌گیری از آن به نفع هدف خود است. در عین حال تصاویر دوگانه، گویای این است که شاعر/ راوی منظور و هدف خاصی از این دوگانگی داشته است و نهایتاً دیالوگ‌های روایی خود را در هر دو بخش متناسب با این دوگانگی نوشته است. <br /> </p> <blockquote> <p><img align="middle" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/ghltnazdls03.jpg" />لیلا صادقی در کتاب "از غلط‌های نحوی معذورم / زندگی پر است از غلط‌های نحوی" با ابداع مرزهای جدید روایی سعی در ارائه‌ی مدل جدیدی از فرم نوشتاری و نحوی شعر و نثر را دارد</p> </blockquote> <p>پیش از این هم لیلا صادقی با ارائه‌ی فرم‌های مختلف نوشتاری در حوزه‌ی داستان و شعر، توانسته است حضور خود را به عنوان یکی از نویسندگان زن متفاوت به ثبت رساند. اغلب کارهای صادقی توأم با نوآوری در حوزه‌های زبانی و ساختار‌های نحوی است که از تلاش شاعر برای نفوذ به گفتمان‌های مسلط ادبی نشان دارد که کمتر در دست زنان بوده است، که این نو‌آوری‌ها و پیشبرد طرح متفاوت علاوه بر روایت‌های نحوی در دیگر فرم‌ها همانند تصویرسازی کتاب، نوع ارائه‌ی کتاب در فرم شعر و عکس و همینطور دیگر نوآوری‌ها در این زمینه است.</p> <p> </p> <p>لیلا صادقی در کتاب «از غلط‌های نحوی معذورم / زندگی پر است از غلط‌های نحوی» با ابداع مرزهای جدید روایی سعی در ارائه‌ی مدل جدیدی از فرم نوشتاری و نحوی شعر و نثر را دارد، فرمی که در نوع خود به نوعی نپذیرفتن قواعد مسلط و ایستادن در برابر فرم‌های عادی زبانی است، تجربه‌ی متفاوت او در شعر که پیش از این در داستان‌هایش به اجرا گذاشته شده بود یکی دیگر از نشانه‌های حضور شاعران زن در ارائه‌ی الگوهای جدید نوشتاری است. <br /> </p> <p>تصویر روی جلد کتاب به صورت دوگانه نشان‌دهنده‌ی تلاش شاعر برای ارائه‌ی نوع جدیدی از فرم تصویری و ساختار عنوان کتاب است که با خواندن متن کتاب دلیل انتخاب دوگانه‌ی تصویر روی جلد و ارتباط آن‌ها با یکدیگر مشخص می‌شود، از سوی دیگر این تفاوت در تصاویر ارائه‌شده که به صورت دوگانه‌ی زن و مرد است یکی دیگر از اعتراض‌های شاعر به فرم‌های عادی تصویری است و به نوعی روایتگر تلاش شاعر برای رسیدن به مرزهای برابری جنسیتی در متون ادبی است. شعر اول کتاب با بر هم ریختن نظم نگارشی و در واقع ابداع نوع جدیدی از نگارش کلمات و به هم ریختن نظم قوانین مردسالار حاکم بر نوشتار است. <br /> </p> <p>باران می‌گذرد از آسمان<br /> آن آن<br /> آن آ <br /> آن آ<br /> آ آن آ <br /> می‌نویسد از ابرهایی که گلویشان خشک<br /> خطور می‌کند از فکرش پرنده‌ای <br /> </p> <blockquote> <p><img align="middle" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/ghltnazdls04.jpg" />با تغییر ساختار‌های عادی جملات و بر هم زدن ارتباط منسجم و در عین حال ابتکار معنایی میان کلمات، شاعر، نظم رایج زبان شعری را به چالش می‌کشد</p> </blockquote> <p> </p> <p>صادقی در تلاش است تا از طریق واسازی نحوی جملا ت بیان صریح‌اش را به رویکرد‌های اجتماعی در جامعه‌اش بیان کند. ابداع و ترکیب نوع و فرم روایی نثر و شعر، هم در نوع خودش فرم دیگری از این اعتراض است.</p> <p> </p> <p>ببخشید اگر ریشه زده توی هر دستم یک قلم<br /> تا تمام شوم از پریدن<br /> ببخشید تا خورده‌ام، نمی‌دانستم کاغذی‌ام</p> <p> </p> <p>با تغییر ساختار‌های عادی جملات و بر هم زدن ارتباطات منسجم و در عین حال ابتکار معنایی میان کلمات، شاعر به نظم رایج زبان شعری به چالش برمی‌خیزد و در این چالش سبک مورد نظر خود را اجرا می‌کند، بدون آنکه نگران این آشفتگی نحوی و زبانی در ساختارهای نوشتاری‌اش باشد. شاعر با به‌کارگیری این چالش‌ها و بر هم زدن نظم کلامی به نوعی به روایت‌های موجود معترض است، اعتراض او حال فرم جدیدی پیدا کرده است، فرمی که درگیر روایت‌های نحوی عادی زبانی نیست و همین درگیر نبودن در فرم عادی، بر کارآیی بودن فرم‌های اعتراضی در شعرش می‌افزاید و در عین روایت‌های حساس و عادی شعری را که درگیر مسائل حساس روزمره هستند پیش می‌برد. <br /> </p> <p>در اسم تو می‌میرد پرنده‌ای از درخت<br /> می‌افتد بین یک قدم از تو با من<br /> برای ریشه‌ای که مویه می‌کند زیر خاک <br /> مو به مو می‌رود در کلمه‌ای که از اسم تو برمی‌آید</p> <p> </p> <p>عناصر معنایی در شعر بیشتر به صورت عناصر زبانی ظهور می‌کنند و در واقع زبان و معنای شعر با هم رابطه‌ی نزدیکی دارند و مدام در تلاش‌اند تا لحن شاعر را عوض کرده و به نوعی پیام‌آور رابطه‌ی او با کلمات و معنایی باشند که شاعر قصد بیانش را داشته است. در واقع می‌توان گفت که چالش‌های زبان و استراتژی‌های زبانی و نحوی که شاعر به کار برده است می‌تواند به خوبی اعتراض شاعر را به رویکردهای جامعه با استراتژی‌های متفاوتی بیان کند. شاعر از طریق جابجایی‌های کلمات، به هم زدن نظم نحوی و همینطور جایگزینی غیر عادی واژگان، اعتراض خود را بیان می‌کند. گاهی این استراتژی‌ها به تکرار هم می‌رسد، اما خلاقیت شاعر در بسط فضاهای نحوی شکسته شده از تلاش او برای نشان دادن اعتراض‌اش در فضای شعری‌اش نشان دارد. این استراتژی با به کار بردن ترکیب‌های نامتعارف در شعر نیز دنبال می‌شود. <br /> </p> <p>شدیداً اعتراض دارم من<br /> به این آبی که هورت می‌کشی بالا<br /> شنا کن، برقص، دست و پا نمی‌زنی چرا<br /> از گلوی تو حرف می‌زنم<br /> ماهی قرمز کوچکی افتاده توی مغزم<br /> زم زم زمه می‌کند آب آب <br /> </p> <p>شاعر میان جملات و شکستن نحوی آن‌ها نوعی ارتباط منطقی برقرار می‌کند و از سوی دیگر شکستن‌های عمدی در نحو جملا ت تلاش شاعر برای برهم زدن نظم حاضر را نشان می‌دهد. این برهم زدن نظم‌ها گاهی وجه‌‌ای زنانه می‌گیرد و در عین حال در برابر تحکمات معمول کلامی در متن باز می‌ایستد. شاعر به طرز ملموسی دنیای زنانه‌ی مجزایی را ترسیم نمی‌کند، چرا که از‌‌ همان ابتدای کتاب تعامل میان دو جنس زن و مرد از تصویرسازی تا روایت‌های متنی پیش می‌کشد، اما در عین حال اغلب کلمات او این پتانسیل را دارند که در بعضی از سطر‌ها به صورت ناخودآگاه بر زنانگی او دلالت داشته باشند. <br /> </p> <p>لعنت به من<br /> به اینکه پنهان می‌کنی صدایم را لای برگ‌ها<br /> به اینکه نمی‌فهمم<br /> فرق دست‌هایت را که کشیده می‌شود روی سرم<br /> یا کشیده می‌زند توی صورتم<br /> </p> <blockquote> <p><img align="middle" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/azdavgrmo02_0.gif" />آزاده دواچی: می‌توان گفت که عدم داشتن فرم‌های عادی در اشعار لیلا صادقی، نمایانگر سیاست شاعر برای حضور پررنگ‌تر در متن اجتماعی است که شاهد روایت‌های آن بوده است.</p> </blockquote> <p>با این حال تقابل دو جنس زن و مرد و به عبارت دیگر تعامل میان دو دنیای زن و مرد که از‌‌ همان تصویر روی کتاب و طرح تیتر آن آغاز می‌شود، به نوعی بازتاب اعتراض شاعر به نا‌برابری جنسیتی است، دیالوگ‌های دوگانه میان زن و مرد نیز از همین تلاش حکایت دارد. از سوی دیگر متن روایت‌هایی که در پایین مطرح شده‌اند ارتباط منطقی را با شعرهای بالا برقرار می‌کنند و در بیشتر موارد به خوبی جنسیت زنانه‌ی شاعر را مشخص می‌کنند در واقع شاعر با جابجایی و برقراری ارتباط میان نثر و شعر اعتراض خود را به واقعیت‌های تحمیل شده به جنسیتش بیان می‌کند، واژه‌آرایی و جابجایی متناوب میان نثر و شعر، از تلاش شاعر برای انتقال مضمونی خاص حکایت دارند. نثر‌هایی که در پاورقی کتاب نوشته شده‌اند و با هر مضمون شعر در ارتباط هستند: <br /> </p> <p>مردم او را پریشان‌حال خواندند و دوری شوهر را دلیل دیوانگی <br /> </p> <p>در خلال روایت‌های شعری و نثری، شاعر در برابر سانسوری که هم حوزه‌ی معنایی و هم کلامی او را تهدید می‌کند و از سوی دیگر در برابر نوشتارش قد علم کرده است، دست به بازی‌های زبانی می‌زند. کلمات ممنوعه را در روایت‌های زبانی نهان می‌کند تا از خطر حذف شدن نجاتشان دهد. بازی‌های زبانی تنها محدود به بازی با مفاهیم نیستند، گاهی شاعر از یک کلیشه پذیرفته شده به نوعی خاص از ارجاعات ذهنی و زنانه پناه می‌برد. کلمات سانسور نمی‌شوند اما بیان علنی آن‌ها در قالب بازی‌های زبانی به طور عمدی پنهان می‌شود تا در ‌‌نهایت شاعر به هدف خود آن هم در عمق روایت‌های پیچیده‌ی زبانی برسد. <br /> </p> <p>قدم نمی‌رسد به خودم<br /> به ارتفاع فکرهایی که خالی می‌شود<br /> زیرپا<br /> می‌رسد به قدم‌های تو روی چشمم کور<br /> از زنی که شانه می‌کند روسری‌اش را<br /> می‌بندد دکمه‌های تو را روی لب‌ها<br /> از مردی که ابوغریب می‌گیرد عن قریب<br /> </p> <p>شاعر از روایت‌های کلیشه‌ای مختص زنانه در شعرش فاصله می‌گیرد در عین حال اکثر روایت‌های او در شعرش نشان از حضور آگاهانه‌ی او به عنوان فردی مستقل در رویدادهای حساس جامعه‌اش دارد. <br /> </p> <p>چرا به رگ‌های خونی‌ات تجاوز می‌شود چرا؟ <br /> چرا مزه علف‌ها فرق می‌کند امروز؟ <br /> بیا اعتصاب کنیم روی پریز برق<br /> </p> <p>نگاه شاعر به مقوله‌هایی چون عشق هم کلیشه‌ای نیست، بلکه عموماً اعتراضی‌ست. شاعر با درگیری با زبان فرم این روایت‌ها را نزدیک به دیدگاه خود عوض می‌کند. دیدگاه تیره و در عین حال عمیق او به عشق از مرز روایت‌های صرفاً زنانه می‌گذرد و با به هم ریختن قواعد نحوی کلمات وارد فضاسازی جدیدی می‌شود. <br /> </p> <p>هنوز دوستت دارم را طوری می‌گویی که انگار تمام شد<br /> سکوت می‌کنم یکی در میان در ابتدای جمله‌ای که نمی‌گویم<br /> چقدر انتزاعی‌تر از خدا ایستاده‌ای توی فکرم<br /> چقدر نگاهت می‌کنم غم‌انگیز‌تر از گفتن یک تسلیت <br /> </p> <p>تلاش شاعر برای بیان اعتراضش نه از فضای معنایی بلکه از طریق واکاوی نحوی و ساختاری جملات به خوبی نمایان می‌شود. در عین حال که شاعر فضاهای نحوی و زبانی شعر‌هایش را به هم می‌ریزد، اما بیان او در بعضی از سطر‌هایش نشان‌دهنده‌ی تلاش شاعر برای به کارگیری واژه‌هایی با مفاهیم و رویکردهای زنانه و رویارویی با کلماتی است که او را محدود کرده‌اند و این رویارویی هم در سطح عادی واژگان و هم در ترکیب آن‌ها در عمق اتفاق می‌افتد. <br /> </p> <p>کسی هست در اولین فرصت الو هست کسی جای من زا کند<br /> زم را<br /> زایندگی کند توی این رحم بنده خفه گنگ<br /> </p> <p>بیان اعتراضی شاعر تنها با واسازی معنایی و نحوی جملات صورت نمی‌گیرد، بلکه یکی دیگر از استراتژی‌های شاعر بر هم زدن نظم ظاهری کلمات نیز هست. حس او نسبت به عشق از نوع صرفاً درگیر با کلیشه‌های رایج در مورد زنان نیست، بلکه با شکستن فضا‌ها و نظم ظاهری دید نا‌امیدانه‌ی خود را که ورای کلیشه‌ها رخنه کرده‌اند گسترش می‌دهد. می‌توان گفت یکی از استراتژی‌های شاعر برای غلبه بر این کلیشه‌ها به‌کارگیری نقش آوایی و بازسازی زبانی در اکثر جملات است و در نتیجه نوع جدیدی از الگو‌های کلامی و نحوی در شعر رواج می‌یابد که بعضاً هم دلالت بر جنسیتی خاص دارند: <br /> </p> <p>هر لحظه‌ا‌ی که می‌آید <br /> می‌روم به مزار لحظه‌ای قبل<br /> با دسته‌گلی از خاطراتی مرده<br /> سنگ گوری است زندگی‌ام<br /> که روی آن حک کرده‌اند نام تو را</p> <p> </p> <p>دغدغه‌های شاعر در حوزه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی و حتی عواطف ساده‌ی زنانه او با در درگیری و بر هم زدن نظم کلمات است که معنا می‌یابد و به نوعی این برهم‌ریختگی نظمی و نحوی بازتاب حالت‌های درونی شاعر در مواجه با شرایط پیرامونش است؛ شرایطی که شاعر می‌کوشد برای غلبه و اعتراض به آن‌ها با اثربخشی شعرش را به کمک این برهم‌ریختگی‌ها بیشتر کند. در مجموع می‌توان گفت که فرم اعتراضی روایی شاعر در بستر چالش‌های زبانی او معنای بیشتری گرفته‌اند: <br /> </p> <p>یا نون و القلم و ما یسطرون<br /> کاش نمی‌ترسیدم از سکون<br /> از بندی که به آب می‌رود از بختم<br /> می‌خواهم بمیرم از کسی که زنده است به اسمم <br /> قسم به کلمه‌ای که رد می‌شوی<br /> قسم به کلمه، به کله‌ام <br /> نه به الذی علم بالقلم <br /> </p> <p>تلاش شاعر برای در گیر کردن مخاطب در انتقال حساسیت‌هایش از خلال نظم شعری عموماً از طریق واکاوی واژگانی و نحوی در متن صورت می‌گیرد. می‌توان گفت که عدم داشتن فرم‌های عادی در اشعار لیلا صادقی، سیاست شاعر برای حضور پررنگ‌تر در متن اجتماعی است که شاهد روایت‌های آن بوده است. با اینکه اشعار و داستان‌های لیلا صادقی آن چنان در بند فرم‌های خاص روایی بنا به تعاریف فمینیستی نیستند، اما در عمق نشان‌دهنده‌ی تلاش او برای ارائه‌ی جدید الگوهای نوشتاری‌یی هستند که نویسنده‌ی آن‌ها یک زن است. از سوی دیگر فضای روایی و تعامل دیالوگ‌های میان دو جنس زن و مرد در متن کتاب به نوعی بازتاب روایت‌های برابر جنسیتی و تلاش برای به دست آوردن آن در ادبیات است. از آنجا که زنان در جامعه‌ی مردسالار ایران ابزار لازم برای اعتراضشان به عدم برابری جنسیتی را در سطح اجتماع نداشته‌اند، به نظر می‌رسد که لیلا صادقی از ابزار ادبیات برای بیان اعتراضش به این تبعیض بهره جسته است و در واقع بازتاب حساسیت او به عنوان یک شاعر زن به این رویکرد اجتماعی است. صادقی در کتاب از "غلط‌های نحوی معذورم / زندگی پر است از غلط‌های نحوی" به دور از تمرکز بر یک یا چند سیاست خاص فمینیستی، با استفاده از الگوهای زبانی سیاست جدیدی را خلق کرده است که از طریق آن به درون رفتارهای اجتماعش نقب می‌زند و بسیاری از این نقد‌ها از این جهت اهمیت دارند که راوی آن‌ها با تمامی محدودیت‌ها زنی است که توانسته است بر سختگیری‌های موجود غلبه کند و از این رو کتاب او از منظر نقد فمینیستی به دلیل ارائه‌ی سیاست جدیدی زبانی و فرم‌های ساختاری در برخورد با معضلات اجتماعی‌اش و همینطور اشاره و تلاش برای دستیابی به برابری و دیالوگ‌های دوگانه زن و مرد در ادبیات حائز اهمیت است.<br /> </p> <p><strong>در همین زمینه:</strong></p> <p><a href="#http://radiozamaneh.com/taxonomy/term/3118">::جستارهای آزاده دواچی پیرامون نوشتار زنانه در دفتر خاک، رادیو زمانه::</a></p> <p> </p> <p><u><img align="absBottom" alt="" src="http://www.zamaaneh.com/pictures-new/VI.gif" />برای آشنایی با این جستار طولانی می‌توانید ابتدا این ویدیو کوتاه را تماشا کنید:</u></p> <p> </p>
آزاده دواچی - در طول چند دههی گذشته به دلیل ممنوعیت از حضور زنان در بسیاری از گفتمانهای غالب سیاسی و اجتماعی، ادبیات در به بار نشاندن این حضور نقش مهمی ایفا کرده است. مادامی که زنان به دلیل عدم حمایتهای اجتماعی وقوانین سخت و دست و پاگیر آن نمیتوانند اعتراضات خود به قوانین حاکم بر اجتماع را به صراحت بیان کنند، نقشآفرینی ادبی و بنیان کردن نظرات و چالشهای مورد نظر زنان تنها از طریق آفرینشهای ادبی قدرت حضور آنان را در اجتماع بیشتر کرده است.
در عین حال ادبیات ایران که عموماً تحت سلطهی مردسالاری بوده است، یا حضور زنان را به عنوان عاملان مؤثر در مطرح کردن استراتژیهای نوین ادبی نادیده میگیرد و یا هر نوعآوری زنان در این حوزه چنان که باید و شاید به چشم نمیآید. با این حال در طول چند دههی گذشته بسیاری از زنان نویسنده و شاعر، در حوزههای مختلف نوشتاری، سعی در ابداع نظم جدید نوشتاری کردهاند، نظمی که با سرپیچی از قوانین مسلط حاکم بر نوشتار به نوعی بازتاب اعتراض آنها به شرایط موجود در جامعهشان است.
شاعران و نویسندگان زن با بهرهگیری از شیوههای مختلف در روایتهای ادبی به دنبال شکستن نظم مسلط مردانهی حاکم و در نتیجه اعمال دیدگاههای خود در متون ادبی هستند، که ابداع هر استراتژی جدید در سطح نوشتاری به نوعی ارائهی الگوهای جدید ایستادگی و مقاومت در برابر نظام مسلط مردسالاری است. استراتژیهایی که زنان در قوالب مختلف به کار میگیرند با یکدیگر متفاوت است، اهمیت بنیان نهادن این استراتژیها، شکستن مرز تحمیل شده به بیانهای مسلط زبانی و در نتیجه استقرار نظم جدید است. شاعران زن هم در طول دهههای گذشته به نحو زیادی از این استراتژیها بهره بردهاند و بسیاری از آنان با فضاسازیها و خلق استراتژیهای گوناگون فضای غالب مردسالار بر ادبیات را شکستهاند و راهی نو برای خود گشودهاند، هرچند که این نوآوریها به دلیل همان سلطهی غالب مردسالاری عموماً یا کم دیده میشود و یا در بسیاری از موارد به عنوان نوع جدیدی از شگردهای ادبی به حساب نمیآید.
مجموعهی شعر - داستان «ازغلطهای نحوی معذورم» / «زندگی پر است از غلطهای نحوی» مجموعهیست مشتمل بر ۴۰ شعر که با روایتهای داستانی که در پانویس نوشته شدهاند در ارتباط هستند. در توضیح این کتاب در آکادمی هنر اینگونه نوشته شده است:
«این اثر در هر دو ژانر شعر و داستان و در عین حال در ژانری جداگانه به نام شعر-داستان قابل طبقهبندی است که دارای دو چهره است. چهره اول آن، جلد چپ کتاب است به نام «زندگی پر است از غلطهای نحوی» که شامل ۴۰ قطعه شعر است. چهره دوم آن، جلد راست کتاب است به نام از غلطهای نحوی معذورم که شامل یک داستان در ۴۰ قطعه به صورت پاورقی است. ساختار این اثر از ۴۰ تکه داستان و شعر تشکیل شده است که هر تکه داستان در یک شب روایت میشود و با قطعه شعری که به داستان ارجاع میدهد، ارتباط بینامتنی دارد که باعث گستردگی خوانش اثر میشود. هر قطعه شعر با یک قطعه داستان در ارتباط است. داستان روایت دو شهر به نامهای خورشید و ماه است. این دوگانگی در تمام اجزای کتاب دیده میشود، از جمله: طرح روی جلد (زن/مرد)، ژانر اثر (شعر/داستان)، نام شهرها (خورشید/ماه)، دو گونه زن (زن مدرن/زن کلاسیک) و دو نوع روایت (خرد/کلان). روایت خرد، در داستان در ۴۰ شب بیان میشود که یادآور داستانهای هزار و یک شب است، با این تفاوت که اینبار به جای شهرزاد، لیلای قصهگو به روایت داستان میپردازد و هر تکه داستانی که لیلا روایت میکند، با شعرها که نمایانگر ۴۰ شب هستند، مرتبط هستند. لیلا همانند شهرزاد برای اینکه از مرگ نجات پیدا کند، یک داستان را در ۴۰ تکه روایت میکند و سعی دارد مخاطب را به اندازه ۴۰ شب همراه خود نگه دارد و در واقع سعی دارد برای ۴۰ شب زنده بماند، که به گونهای چلهنشینی راوی با مخاطب محسوب میشود». ۱
آنچه که در ابتدای خواندن این مجموعه توجه مخاطب را به خود جلب میکند، تصویر دوگانهی زن و مرد در دو طرف کتاب و دو نام متفاوت، یکی بر روی تصویر زن و دیگری بر روی تصویر مرد، در طرح روی جلد کتاب است. که این طرح به علاوهی نحوهی روایتهای دوگانه در کتاب نشاندهندهی تلاش شاعر برای بر هم زدن نظم مسلط مردانه در زبان و امکان بهرهگیری از آن به نفع هدف خود است. در عین حال تصاویر دوگانه، گویای این است که شاعر/ راوی منظور و هدف خاصی از این دوگانگی داشته است و نهایتاً دیالوگهای روایی خود را در هر دو بخش متناسب با این دوگانگی نوشته است.
لیلا صادقی در کتاب "از غلطهای نحوی معذورم / زندگی پر است از غلطهای نحوی" با ابداع مرزهای جدید روایی سعی در ارائهی مدل جدیدی از فرم نوشتاری و نحوی شعر و نثر را دارد
پیش از این هم لیلا صادقی با ارائهی فرمهای مختلف نوشتاری در حوزهی داستان و شعر، توانسته است حضور خود را به عنوان یکی از نویسندگان زن متفاوت به ثبت رساند. اغلب کارهای صادقی توأم با نوآوری در حوزههای زبانی و ساختارهای نحوی است که از تلاش شاعر برای نفوذ به گفتمانهای مسلط ادبی نشان دارد که کمتر در دست زنان بوده است، که این نوآوریها و پیشبرد طرح متفاوت علاوه بر روایتهای نحوی در دیگر فرمها همانند تصویرسازی کتاب، نوع ارائهی کتاب در فرم شعر و عکس و همینطور دیگر نوآوریها در این زمینه است.
لیلا صادقی در کتاب «از غلطهای نحوی معذورم / زندگی پر است از غلطهای نحوی» با ابداع مرزهای جدید روایی سعی در ارائهی مدل جدیدی از فرم نوشتاری و نحوی شعر و نثر را دارد، فرمی که در نوع خود به نوعی نپذیرفتن قواعد مسلط و ایستادن در برابر فرمهای عادی زبانی است، تجربهی متفاوت او در شعر که پیش از این در داستانهایش به اجرا گذاشته شده بود یکی دیگر از نشانههای حضور شاعران زن در ارائهی الگوهای جدید نوشتاری است.
تصویر روی جلد کتاب به صورت دوگانه نشاندهندهی تلاش شاعر برای ارائهی نوع جدیدی از فرم تصویری و ساختار عنوان کتاب است که با خواندن متن کتاب دلیل انتخاب دوگانهی تصویر روی جلد و ارتباط آنها با یکدیگر مشخص میشود، از سوی دیگر این تفاوت در تصاویر ارائهشده که به صورت دوگانهی زن و مرد است یکی دیگر از اعتراضهای شاعر به فرمهای عادی تصویری است و به نوعی روایتگر تلاش شاعر برای رسیدن به مرزهای برابری جنسیتی در متون ادبی است. شعر اول کتاب با بر هم ریختن نظم نگارشی و در واقع ابداع نوع جدیدی از نگارش کلمات و به هم ریختن نظم قوانین مردسالار حاکم بر نوشتار است.
باران میگذرد از آسمان
آن آن
آن آ
آن آ
آ آن آ
مینویسد از ابرهایی که گلویشان خشک
خطور میکند از فکرش پرندهای
با تغییر ساختارهای عادی جملات و بر هم زدن ارتباط منسجم و در عین حال ابتکار معنایی میان کلمات، شاعر، نظم رایج زبان شعری را به چالش میکشد
صادقی در تلاش است تا از طریق واسازی نحوی جملا ت بیان صریحاش را به رویکردهای اجتماعی در جامعهاش بیان کند. ابداع و ترکیب نوع و فرم روایی نثر و شعر، هم در نوع خودش فرم دیگری از این اعتراض است.
ببخشید اگر ریشه زده توی هر دستم یک قلم
تا تمام شوم از پریدن
ببخشید تا خوردهام، نمیدانستم کاغذیام
با تغییر ساختارهای عادی جملات و بر هم زدن ارتباطات منسجم و در عین حال ابتکار معنایی میان کلمات، شاعر به نظم رایج زبان شعری به چالش برمیخیزد و در این چالش سبک مورد نظر خود را اجرا میکند، بدون آنکه نگران این آشفتگی نحوی و زبانی در ساختارهای نوشتاریاش باشد. شاعر با بهکارگیری این چالشها و بر هم زدن نظم کلامی به نوعی به روایتهای موجود معترض است، اعتراض او حال فرم جدیدی پیدا کرده است، فرمی که درگیر روایتهای نحوی عادی زبانی نیست و همین درگیر نبودن در فرم عادی، بر کارآیی بودن فرمهای اعتراضی در شعرش میافزاید و در عین روایتهای حساس و عادی شعری را که درگیر مسائل حساس روزمره هستند پیش میبرد.
در اسم تو میمیرد پرندهای از درخت
میافتد بین یک قدم از تو با من
برای ریشهای که مویه میکند زیر خاک
مو به مو میرود در کلمهای که از اسم تو برمیآید
عناصر معنایی در شعر بیشتر به صورت عناصر زبانی ظهور میکنند و در واقع زبان و معنای شعر با هم رابطهی نزدیکی دارند و مدام در تلاشاند تا لحن شاعر را عوض کرده و به نوعی پیامآور رابطهی او با کلمات و معنایی باشند که شاعر قصد بیانش را داشته است. در واقع میتوان گفت که چالشهای زبان و استراتژیهای زبانی و نحوی که شاعر به کار برده است میتواند به خوبی اعتراض شاعر را به رویکردهای جامعه با استراتژیهای متفاوتی بیان کند. شاعر از طریق جابجاییهای کلمات، به هم زدن نظم نحوی و همینطور جایگزینی غیر عادی واژگان، اعتراض خود را بیان میکند. گاهی این استراتژیها به تکرار هم میرسد، اما خلاقیت شاعر در بسط فضاهای نحوی شکسته شده از تلاش او برای نشان دادن اعتراضاش در فضای شعریاش نشان دارد. این استراتژی با به کار بردن ترکیبهای نامتعارف در شعر نیز دنبال میشود.
شدیداً اعتراض دارم من
به این آبی که هورت میکشی بالا
شنا کن، برقص، دست و پا نمیزنی چرا
از گلوی تو حرف میزنم
ماهی قرمز کوچکی افتاده توی مغزم
زم زم زمه میکند آب آب
شاعر میان جملات و شکستن نحوی آنها نوعی ارتباط منطقی برقرار میکند و از سوی دیگر شکستنهای عمدی در نحو جملا ت تلاش شاعر برای برهم زدن نظم حاضر را نشان میدهد. این برهم زدن نظمها گاهی وجهای زنانه میگیرد و در عین حال در برابر تحکمات معمول کلامی در متن باز میایستد. شاعر به طرز ملموسی دنیای زنانهی مجزایی را ترسیم نمیکند، چرا که از همان ابتدای کتاب تعامل میان دو جنس زن و مرد از تصویرسازی تا روایتهای متنی پیش میکشد، اما در عین حال اغلب کلمات او این پتانسیل را دارند که در بعضی از سطرها به صورت ناخودآگاه بر زنانگی او دلالت داشته باشند.
لعنت به من
به اینکه پنهان میکنی صدایم را لای برگها
به اینکه نمیفهمم
فرق دستهایت را که کشیده میشود روی سرم
یا کشیده میزند توی صورتم
آزاده دواچی: میتوان گفت که عدم داشتن فرمهای عادی در اشعار لیلا صادقی، نمایانگر سیاست شاعر برای حضور پررنگتر در متن اجتماعی است که شاهد روایتهای آن بوده است.
با این حال تقابل دو جنس زن و مرد و به عبارت دیگر تعامل میان دو دنیای زن و مرد که از همان تصویر روی کتاب و طرح تیتر آن آغاز میشود، به نوعی بازتاب اعتراض شاعر به نابرابری جنسیتی است، دیالوگهای دوگانه میان زن و مرد نیز از همین تلاش حکایت دارد. از سوی دیگر متن روایتهایی که در پایین مطرح شدهاند ارتباط منطقی را با شعرهای بالا برقرار میکنند و در بیشتر موارد به خوبی جنسیت زنانهی شاعر را مشخص میکنند در واقع شاعر با جابجایی و برقراری ارتباط میان نثر و شعر اعتراض خود را به واقعیتهای تحمیل شده به جنسیتش بیان میکند، واژهآرایی و جابجایی متناوب میان نثر و شعر، از تلاش شاعر برای انتقال مضمونی خاص حکایت دارند. نثرهایی که در پاورقی کتاب نوشته شدهاند و با هر مضمون شعر در ارتباط هستند:
مردم او را پریشانحال خواندند و دوری شوهر را دلیل دیوانگی
در خلال روایتهای شعری و نثری، شاعر در برابر سانسوری که هم حوزهی معنایی و هم کلامی او را تهدید میکند و از سوی دیگر در برابر نوشتارش قد علم کرده است، دست به بازیهای زبانی میزند. کلمات ممنوعه را در روایتهای زبانی نهان میکند تا از خطر حذف شدن نجاتشان دهد. بازیهای زبانی تنها محدود به بازی با مفاهیم نیستند، گاهی شاعر از یک کلیشه پذیرفته شده به نوعی خاص از ارجاعات ذهنی و زنانه پناه میبرد. کلمات سانسور نمیشوند اما بیان علنی آنها در قالب بازیهای زبانی به طور عمدی پنهان میشود تا در نهایت شاعر به هدف خود آن هم در عمق روایتهای پیچیدهی زبانی برسد.
قدم نمیرسد به خودم
به ارتفاع فکرهایی که خالی میشود
زیرپا
میرسد به قدمهای تو روی چشمم کور
از زنی که شانه میکند روسریاش را
میبندد دکمههای تو را روی لبها
از مردی که ابوغریب میگیرد عن قریب
شاعر از روایتهای کلیشهای مختص زنانه در شعرش فاصله میگیرد در عین حال اکثر روایتهای او در شعرش نشان از حضور آگاهانهی او به عنوان فردی مستقل در رویدادهای حساس جامعهاش دارد.
چرا به رگهای خونیات تجاوز میشود چرا؟
چرا مزه علفها فرق میکند امروز؟
بیا اعتصاب کنیم روی پریز برق
نگاه شاعر به مقولههایی چون عشق هم کلیشهای نیست، بلکه عموماً اعتراضیست. شاعر با درگیری با زبان فرم این روایتها را نزدیک به دیدگاه خود عوض میکند. دیدگاه تیره و در عین حال عمیق او به عشق از مرز روایتهای صرفاً زنانه میگذرد و با به هم ریختن قواعد نحوی کلمات وارد فضاسازی جدیدی میشود.
هنوز دوستت دارم را طوری میگویی که انگار تمام شد
سکوت میکنم یکی در میان در ابتدای جملهای که نمیگویم
چقدر انتزاعیتر از خدا ایستادهای توی فکرم
چقدر نگاهت میکنم غمانگیزتر از گفتن یک تسلیت
تلاش شاعر برای بیان اعتراضش نه از فضای معنایی بلکه از طریق واکاوی نحوی و ساختاری جملات به خوبی نمایان میشود. در عین حال که شاعر فضاهای نحوی و زبانی شعرهایش را به هم میریزد، اما بیان او در بعضی از سطرهایش نشاندهندهی تلاش شاعر برای به کارگیری واژههایی با مفاهیم و رویکردهای زنانه و رویارویی با کلماتی است که او را محدود کردهاند و این رویارویی هم در سطح عادی واژگان و هم در ترکیب آنها در عمق اتفاق میافتد.
کسی هست در اولین فرصت الو هست کسی جای من زا کند
زم را
زایندگی کند توی این رحم بنده خفه گنگ
بیان اعتراضی شاعر تنها با واسازی معنایی و نحوی جملات صورت نمیگیرد، بلکه یکی دیگر از استراتژیهای شاعر بر هم زدن نظم ظاهری کلمات نیز هست. حس او نسبت به عشق از نوع صرفاً درگیر با کلیشههای رایج در مورد زنان نیست، بلکه با شکستن فضاها و نظم ظاهری دید ناامیدانهی خود را که ورای کلیشهها رخنه کردهاند گسترش میدهد. میتوان گفت یکی از استراتژیهای شاعر برای غلبه بر این کلیشهها بهکارگیری نقش آوایی و بازسازی زبانی در اکثر جملات است و در نتیجه نوع جدیدی از الگوهای کلامی و نحوی در شعر رواج مییابد که بعضاً هم دلالت بر جنسیتی خاص دارند:
هر لحظهای که میآید
میروم به مزار لحظهای قبل
با دستهگلی از خاطراتی مرده
سنگ گوری است زندگیام
که روی آن حک کردهاند نام تو را
دغدغههای شاعر در حوزههای مختلف اجتماعی و سیاسی و حتی عواطف سادهی زنانه او با در درگیری و بر هم زدن نظم کلمات است که معنا مییابد و به نوعی این برهمریختگی نظمی و نحوی بازتاب حالتهای درونی شاعر در مواجه با شرایط پیرامونش است؛ شرایطی که شاعر میکوشد برای غلبه و اعتراض به آنها با اثربخشی شعرش را به کمک این برهمریختگیها بیشتر کند. در مجموع میتوان گفت که فرم اعتراضی روایی شاعر در بستر چالشهای زبانی او معنای بیشتری گرفتهاند:
یا نون و القلم و ما یسطرون
کاش نمیترسیدم از سکون
از بندی که به آب میرود از بختم
میخواهم بمیرم از کسی که زنده است به اسمم
قسم به کلمهای که رد میشوی
قسم به کلمه، به کلهام
نه به الذی علم بالقلم
تلاش شاعر برای در گیر کردن مخاطب در انتقال حساسیتهایش از خلال نظم شعری عموماً از طریق واکاوی واژگانی و نحوی در متن صورت میگیرد. میتوان گفت که عدم داشتن فرمهای عادی در اشعار لیلا صادقی، سیاست شاعر برای حضور پررنگتر در متن اجتماعی است که شاهد روایتهای آن بوده است. با اینکه اشعار و داستانهای لیلا صادقی آن چنان در بند فرمهای خاص روایی بنا به تعاریف فمینیستی نیستند، اما در عمق نشاندهندهی تلاش او برای ارائهی جدید الگوهای نوشتارییی هستند که نویسندهی آنها یک زن است. از سوی دیگر فضای روایی و تعامل دیالوگهای میان دو جنس زن و مرد در متن کتاب به نوعی بازتاب روایتهای برابر جنسیتی و تلاش برای به دست آوردن آن در ادبیات است. از آنجا که زنان در جامعهی مردسالار ایران ابزار لازم برای اعتراضشان به عدم برابری جنسیتی را در سطح اجتماع نداشتهاند، به نظر میرسد که لیلا صادقی از ابزار ادبیات برای بیان اعتراضش به این تبعیض بهره جسته است و در واقع بازتاب حساسیت او به عنوان یک شاعر زن به این رویکرد اجتماعی است. صادقی در کتاب از "غلطهای نحوی معذورم / زندگی پر است از غلطهای نحوی" به دور از تمرکز بر یک یا چند سیاست خاص فمینیستی، با استفاده از الگوهای زبانی سیاست جدیدی را خلق کرده است که از طریق آن به درون رفتارهای اجتماعش نقب میزند و بسیاری از این نقدها از این جهت اهمیت دارند که راوی آنها با تمامی محدودیتها زنی است که توانسته است بر سختگیریهای موجود غلبه کند و از این رو کتاب او از منظر نقد فمینیستی به دلیل ارائهی سیاست جدیدی زبانی و فرمهای ساختاری در برخورد با معضلات اجتماعیاش و همینطور اشاره و تلاش برای دستیابی به برابری و دیالوگهای دوگانه زن و مرد در ادبیات حائز اهمیت است.
در همین زمینه:
برای آشنایی با این جستار طولانی میتوانید ابتدا این ویدیو کوتاه را تماشا کنید:
نظرها
نظری وجود ندارد.