ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

ایرج گرگین، یک روزنامه‌نگار واقعی و یک مدیر برجسته

<p>رادیو زمانه - ایرج گرگین، روزنامه&rlm;نگار باسابقه ایرانی و از مدیران پیشین تلویزیون ملی ایران، بر اثر یک بیماری طولانی&rlm;مدت، صبح جمعه، سیزدهم ژانویه&rlm; ۲۰۱۲ در ویرجینیای امریکا درگذشت.با اینکه ایرج گرگین رسانه&rlm;های فارسی&rlm;زبان مختلفی را پایه&rlm;گذاری کرد، اما همچنان آرزوی یک رسانه&rlm; متفاوت را در سر داشت.</p> <!--break--> <p>به همین&rlm; خاطر سراغ رادیویی تازه&rlm;تأسیس در هلند آمد و برای این رسانه نام و سبک انتخاب کرد. اکنون پنج سال از فعالیت این رادیو می&rlm;گذرد و شما شنونده&rlm; آن هستید. نام &quot;زمانه&quot; را ایرج گرگین انتخاب کرد.</p> <p>&nbsp;</p> <p><a href="http://www.zamahang.com/podcast/2010/20120113_Goorgin_RZ_Vijaname.mp3"><img align="middle" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/musicicon_14.jpg" /></a></p> <p>کبری قاسمی، همکار زمانه، از روزهای اول تأسیس این رادیو می&rlm;گوید:</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>کبری قاسمی - </strong>آقای گرگین علاقه&rlm; بسیار زیادی به زمانه و راه&rlm;اندازی زمانه داشتند. خیلی خوشحال بودند و می&rlm;گفتند: برای اولین بار در تاریخ&rlm;مان است که داریم یک رسانه&rlm;ی مستقل می&rlm;زنیم. به همین خاطر خیلی خوشحال بودند. می&rlm;گفتند: می&rlm;توانیم آن&rlm;چیزی را که خودمان می&rlm;خواهیم راه&rlm; بیندازیم. <br /> &nbsp;</p> <p>اسم زمانه را هم آقای گرگین انتخاب کردند. این نام به اسم ایشان ثبت شده بود و وقتی رفتند، خیال داشتند اجازه ندهند از این اسم استفاده بشود. اما بعد که مدیر جدید، آقای مهدی جامی استخدام شدند، آقای جامی رفتند با ایشان صحبت کردند. ایشان از ایده&rlm; آقای جامی خیلی خوش&rlm;شان آمد و گفتند چون فکر می&rlm;کنم شما دارید همان کاری را می&rlm;کنید که من در نظر داشتم برای این رادیو انجام بدهم، به همین خاطر اجازه می&rlm;دهم از اسم زمانه استفاده شود و از نظر قانونی و حقوقی می&rlm;توانید از این اسم استفاده کنید.<br /> &nbsp;</p> <blockquote> <p><img align="middle" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/gorgira02.jpg" />کبری قاسمی، همکار ما در رادیو زمانه: نام &quot;زمانه&quot; را ایرج گرگین انتخاب کرد.</p> </blockquote> <p>ایرج گرگین که از پیش&rlm;کسوتان دنیای رسانه&rlm; ایران محسوب می&rlm;شود، هم&rlm;زمان با تحصیل در رشته&rlm; ادبیات فارسی، کار حرفه&rlm;ای مطبوعاتی را در دهه&rlm; ۱۳۳۰ خورشیدی، در روزنامه&rlm; کیهان شروع کرد و مدت کوتاهی نیز مدیر داخلی کیهان فرهنگی بود.<br /> &nbsp;</p> <p>ایرج گرگین در آخرین گفت و&rlm;گویش در برنامه&rlm; &quot;پارازیت&quot; شبکه&rlm; تلویزیونی صدای آمریکا، از سانسور در رسانه&rlm;های دوران پیش از انقلاب می&rlm;گوید:<br /> &nbsp;</p> <p>&quot; &hellip; در واقع سانسور وجود داشت، کنترل وجود داشت و خط قرمز هم وجود داشت. اما این خط&rlm; قرمزها، کنترل&rlm;ها و&hellip; سبک&rlm;تر از آنی بود که طبیعتاً الان هست، یا حتی در آن زمان در کشورهای دیگر بود. این خط قرمزها و کنترل&rlm;ها در کشورهایی مانند پاکستان، مصر ترکیه خیلی بیش از ایران بود. مسائل سانسوری ما بیشتر مربوط به دربار و مذهب می&rlm;شد. ولی راجع به دولت، برنامه&rlm;های انتقادی&rlm;ای بود که سربه&rlm;سر مقامات دولتی می&rlm;گذاشتند، شوخی می&rlm;کردند، انتقاد می&rlm;کردند. برنامه&rlm; &quot;ارتباط مستقیم&quot; داشتیم که میکروفون به میان مردم می&rlm;رفت و مردم راجع به گوشت، آب، نان و گرانی صحبت می&rlm;کردند و کسی مزاحم نبود؛ اسباب گله می&rlm;شد، فلان وزیر زنگ می&rlm;زد، گله می&rlm;کرد، اعتراض می&rlm;کردند، ولی این مانع نمی&rlm;شد.&quot;<br /> &nbsp;</p> <p>در اوایل دهه&rlm; ۱۳۴۰ خورشیدی، برنامه&rlm; دوم رادیو تهران که سرپرستی و مسئولیت آن به ایرج گرگین واگذار شد، به رادیو در ایران معنای تازه&rlm;ای بخشید. برای نخستین بار، فرستنده&rlm;ای به&rlm;طور کامل به طرح مباحث فرهنگی و هنری، علمی و اقتصادی اختصاص یافت. این رادیو به پایگاهی برای معرفی هنر و ادبیات جدید ایران، تئاتر و موسیقی جهان و برخی مباحث تاریخی و اجتماعی تبدیل شد.</p> <p>او در این دوران همچنین به تربیت روزنامه&rlm;نگاران جوان پرداخت، که ایرج ادیب&rlm;زاده، گزارشگر رادیو زمانه در پاریس، یکی از آن&rlm;ها به شمار می&rlm;رود:</p> <p>&nbsp;</p> <blockquote> <p>&nbsp;<img align="middle" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/gorgira03.jpg" />ایرج ادیب&zwnj;زاده، گزارشگر رادیو زمانه: ایرج گرگین یک روزنامه&zwnj;نگار واقعی بود.</p> </blockquote> <p><strong>ایرج ادیب&zwnj;زاده -</strong> آقای ایرج گرگین، در واقع الگوی روزنامه&rlm;نگاری برای من بود. چون من خیلی جوان بودم که به رادیو تهران پیوستم. طرح رادیو تهران را خود ایرج گرگین، به عنوان یک رادیوی فرهنگی داده بود که در تهران اداره بشود و نقش مهمی در پیشبرد فرهنگ داشته باشد.</p> <p>در این رادیو، برای نخستین بار، مرزها مقداری شکست. مثلاً فروغ فرخزاد برای اولین&rlm;بار در این رادیو با ایرج گرگین صحبت کرد. او در این گفت&rlm;وگو راجع به وضعیت شعر امروز و اینکه شعر امروز باید دارای چه خصوصیاتی باشد، نکات ضعیف و مثبت آن چیست و&hellip; صحبت کرد. این&rlm;ها بحث&rlm;هایی بودند که برای اولین&rlm; بار در رادیو تهران مطرح شدند و ایرج گرگین چندین&rlm; بار با فروغ فرخزاد و دیگر شاعران پیشتاز در این زمینه&rlm;ها گفت&rlm;وگو کرد.</p> <p>&nbsp;</p> <p>پس از آن، ایرج گرگین به تلویزیون ملی ایران پیوست و نخستین گوینده&rlm; خبر این تلویزیون بود. در همان زمان، انتشار مجله&rlm; &quot;تماشا&quot; را نیز آغاز کرد که به یک مجله&rlm; فرهنگی تبدیل شد. درست است که وابسته به تلویزیون بود، ولی مسائل فرهنگی بسیار خوبی که در جاهای دیگر قابل دسترس نبود، در این مجله مطرح می&rlm;شد. وقتی تلویزیون شبکه&rlm; دوم در سال ۱۳۵۳ شروع به کار کرد، ما برای اولین&rlm;بار یک گروه ورزش درست کردیم و برنامه&rlm;ای تهیه شد به اسم &quot;ورزش از نگاه دو&quot;. در آن برنامه&rlm; هم ایرج گرگین به&rlm;طور کامل پشتیبان ما بود و می&zwnj;گفت: ما به شما کارت بلانژ می&rlm;دهیم.<br /> &nbsp;</p> <p>آن&rlm;چه مهم است، این است که ایرج گرگین یک روزنامه&rlm;نگار واقعی بود. تمام مدت دوران زندگی&rlm;اش، تا آخرین روز، با روزنامه&rlm;نگاری و به&rlm;ویژه با رادیو گذشت. آدم&rlm;&rlm;هایی مثل ایرج گرگین هیچ&rlm;وقت نمی&rlm;میرند و به&rlm;خاطر کارهای فراوانی که انجام داده&rlm;اند و تأثیری که بر جامعه&rlm; روزنامه&rlm;نگاری و بخش رادیو، تلویزیون و روزنامه&rlm; در ایران گذاشته&rlm;اند، یادشان همیشه زنده است.<br /> &nbsp;</p> <p>ایرج گرگین به دنبال انقلاب ۱۳۵۷ و خروج از ایران، &quot;رادیو امید&quot; را به عنوان یکی از نخستین رادیوهای مستقل و روزانه&rlm; فارسی&rlm;زبان، در سال ۱۳۶۱ خورشیدی در لوس&rlm;آنجلس تأسیس کرد. <br /> &nbsp;</p> <blockquote> <p>&nbsp;<img align="middle" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/gorgira04.jpg" />محمود خوشنام، کارشناس موسیقی: ایرج گرگین یک مدیر لایق بود.</p> </blockquote> <p>محمود خوشنام، کارشناس موسیقی رادیو زمانه، از همکاری خود با ایرج گرگین می&rlm;گوید:<br /> &nbsp;</p> <p><strong>محمود خوشنام -</strong> آقای ایرج گرگین در زمینه&rlm; سازمان&rlm;های رسانه&rlm;ای یکی از بهترین مدیران لایق این جامعه به&rlm;شمار می&rlm;رفت و همیشه در کار رسانه&rlm;ای موفق و پیروز بود. اولین آشنایی من با ایشان در جشن هنر شیراز اتفاق افتاد. این آشنایی ما همچنان بود تا اینکه پس از انقلاب که به خارج از کشور آمدیم، من دوباره با ایشان دیدار کردم. <br /> &nbsp;</p> <p>آن موقع ایشان رئیس رادیو &quot;صدای آزادی&quot; در کشور چک بودند. ایشان برنامه&rlm;ای راجع به موسیقی پیشرو ایران در این رادیو به من پیشنهاد کرد که برنامه&rlm;های دیگری را در پی داشت. در آنجا هم می&rlm;&rlm;دیدم که برنامه&rlm;هایی که ایشان برای رادیو آزادی تنظیم می&rlm;کند، تا چه حد منسجم، دقیق، علمی و در عین حال سرگرم&zwnj;کننده و آگاهی&zwnj;دهنده&rlm; است. <br /> &nbsp;</p> <p>یکی دو بار آخر در &quot;جشنواره&rlm;ی بنیاد توس&quot; در لندن با ایشان دیداری داشتم که مثل اینکه ناراحتی قلبی&rlm; برای&rlm;شان پیش آمده بود و خوشبختانه در آن زمان برطرف شده بود. باز دوباره تکرار می&rlm;کنم که جامعه&rlm; رسانه&rlm;ای ایران یکی از مدیران لایق خود را از دست داده است. امیدواریم که خدواند رحمتش بفرماید.</p> <p>ایرج گرگین روزنامه&rlm;نگار باسابقه&rlm;ی ایرانی و از مدیران پیشین تلویزیون ملی ایران، در سال ۱۳۷۷ به پراگ نقل &rlm;مکان کرد و به عنوان یکی از پایه&rlm;گذاران اصلی بخش فارسی &quot;رادیو اروپای آزاد&quot; (رادیو آزادی) که چند سال بعد تبدیل شد به &quot;رادیو فردا&quot;، همکاری خود را با این رادیو آغاز کرد و مسئولیت محتوای این رادیو را بر عهده داشت.</p> <blockquote> <p>&nbsp;<img align="middle" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/gorgira05.jpg" />مسعود بهنود، روزنامه&zwnj;نگار سرشناس: ایرج گرگین به روزنامه&zwnj;نگاری سالم و اطلاع&zwnj;رسان اعتقاد داشت.</p> </blockquote> <p>&nbsp;</p> <p>مسعود بهنود، از روزنامه&rlm;نگاران سرشناس ایرانی، در پاسخ به این پرسش که ایرج گرگین که نامش با بسیاری از رسانه&rlm;های فارسی&rlm;زبان پیوند دارد، دنبال چه رسانه&rlm;ای بود که تا آخرین لحظه&rlm; زندگی طرح&rlm;های تازه&rlm; رسانه&rlm;ای داشت، می&rlm;گوید:</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>مسعود بهنود -</strong> گرگین یک مدیر واقعی رسانه&rlm;ای بود و شاید بشود گفت از زمانی که مطبوعات در ایران پیدا شد، چند نفر بیشتر مدیر در اندازه و شأن ایرج گرگین تربیت نشد و ظهور نکرد. او در روزنامه&rlm;نگاری، معتقد به روزنامه&rlm;نگاری سالم اطلاع&rlm;رسان بود و تا آنجا که من می&rlm;فهمم، حتی از زمان&rlm;های قبل از انقلاب که در ایران جزو مدیران برجسته&rlm; سازمان رادیو تلویزیون بود، اصرار داشت که سیاست وارد دروازه&rlm; اطلاع&rlm;رسانی نشود. یعنی در حقیقت، آدم&rlm;ها بر اساس اعتقادات خودشان اخبار را سانسور نکنند و این آزادی را به گیرنده&rlm; خبر بدهند که خودش انتخاب کند. <br /> &nbsp;</p> <p>من تنها چیزی که می&rlm;دانم این است که در دورانی که گرگین رادیو آزادی را منتشر می&rlm;کرد مخالفان او در بین همفکرانش ( مقصودم از مخالفان او، کسانی است که در بیرون از ایران بودند، مقصودم طرفداران جمهوری اسلامی نیست)، اسم آن رادیو را گذاشته بودند &quot;خاتمی دو&quot;. چرا؟ به&rlm;خاطر اینکه در ایران دوم خرداد اتفاق افتاده بود و گرگین به درستی این نکته را فهمیده بود و توانست در دوره&rlm;ای که نفوذ داشت، آن رادیو را تبدیل کند به رادیویی که صدای واقعی جنبش ایران بود، بدون جهت گرفتن نسبت به حکومت و یا ضد آن.<br /> &nbsp;</p> <p>صدای ایرج گرگین:<br /> &nbsp;</p> <p>&quot;&hellip;می&rlm;دانید که چه مسابقه&rlm;ای وجود دارد، بین این رسانه&rlm;ها، برای رساندن خبر، برای این&rlm;که حتی شنونده یا بیننده&rlm;ی بیشتری جلب کنند؟! در گذشته این&rlm;طور نبود. در گذشته، رسانه&rlm;هایی که با کمک دولت&rlm;ها تأسیس می&rlm;شدند، برای&rlm;شان مهم نبود که آیا تعداد تماشاگر یا شنونده&rlm;شان زیاد است یا کم.</p> <p>اما در گذشته، به نظر من، فقط این&rlm;طور نبود. این&rlm;که امروز این&rlm;طور است، به دلیل وضع جهان است. به این دلیل است که ازدحام وسایل ارتباط جمعی وجود دارد، ازدحام رسانه&rlm;های مدرن و انقلاب تکنولوژیکی هست. در گذشته، مسئله&rlm;ی کیفیت بیشتر مطرح بود، یا این&rlm;که کی خبر را صحیح&rlm;تر می&rlm;دهد؛ مسابقه بر سر این&rlm;که کی خبر را زودتر می&rlm;دهد، در جریان نبود.&quot;</p> <p>&nbsp;</p>

رادیو زمانه - ایرج گرگین، روزنامه‏نگار باسابقه ایرانی و از مدیران پیشین تلویزیون ملی ایران، بر اثر یک بیماری طولانی‏مدت، صبح جمعه، سیزدهم ژانویه‏ ۲۰۱۲ در ویرجینیای امریکا درگذشت.با اینکه ایرج گرگین رسانه‏های فارسی‏زبان مختلفی را پایه‏گذاری کرد، اما همچنان آرزوی یک رسانه‏ متفاوت را در سر داشت.

به همین‏ خاطر سراغ رادیویی تازه‏تأسیس در هلند آمد و برای این رسانه نام و سبک انتخاب کرد. اکنون پنج سال از فعالیت این رادیو می‏گذرد و شما شنونده‏ آن هستید. نام "زمانه" را ایرج گرگین انتخاب کرد.

کبری قاسمی، همکار زمانه، از روزهای اول تأسیس این رادیو می‏گوید:

کبری قاسمی - آقای گرگین علاقه‏ بسیار زیادی به زمانه و راه‏اندازی زمانه داشتند. خیلی خوشحال بودند و می‏گفتند: برای اولین بار در تاریخ‏مان است که داریم یک رسانه‏ی مستقل می‏زنیم. به همین خاطر خیلی خوشحال بودند. می‏گفتند: می‏توانیم آن‏چیزی را که خودمان می‏خواهیم راه‏ بیندازیم.
 

اسم زمانه را هم آقای گرگین انتخاب کردند. این نام به اسم ایشان ثبت شده بود و وقتی رفتند، خیال داشتند اجازه ندهند از این اسم استفاده بشود. اما بعد که مدیر جدید، آقای مهدی جامی استخدام شدند، آقای جامی رفتند با ایشان صحبت کردند. ایشان از ایده‏ آقای جامی خیلی خوش‏شان آمد و گفتند چون فکر می‏کنم شما دارید همان کاری را می‏کنید که من در نظر داشتم برای این رادیو انجام بدهم، به همین خاطر اجازه می‏دهم از اسم زمانه استفاده شود و از نظر قانونی و حقوقی می‏توانید از این اسم استفاده کنید.
 

کبری قاسمی، همکار ما در رادیو زمانه: نام "زمانه" را ایرج گرگین انتخاب کرد.

ایرج گرگین که از پیش‏کسوتان دنیای رسانه‏ ایران محسوب می‏شود، هم‏زمان با تحصیل در رشته‏ ادبیات فارسی، کار حرفه‏ای مطبوعاتی را در دهه‏ ۱۳۳۰ خورشیدی، در روزنامه‏ کیهان شروع کرد و مدت کوتاهی نیز مدیر داخلی کیهان فرهنگی بود.
 

ایرج گرگین در آخرین گفت و‏گویش در برنامه‏ "پارازیت" شبکه‏ تلویزیونی صدای آمریکا، از سانسور در رسانه‏های دوران پیش از انقلاب می‏گوید:
 

" … در واقع سانسور وجود داشت، کنترل وجود داشت و خط قرمز هم وجود داشت. اما این خط‏ قرمزها، کنترل‏ها و… سبک‏تر از آنی بود که طبیعتاً الان هست، یا حتی در آن زمان در کشورهای دیگر بود. این خط قرمزها و کنترل‏ها در کشورهایی مانند پاکستان، مصر ترکیه خیلی بیش از ایران بود. مسائل سانسوری ما بیشتر مربوط به دربار و مذهب می‏شد. ولی راجع به دولت، برنامه‏های انتقادی‏ای بود که سربه‏سر مقامات دولتی می‏گذاشتند، شوخی می‏کردند، انتقاد می‏کردند. برنامه‏ "ارتباط مستقیم" داشتیم که میکروفون به میان مردم می‏رفت و مردم راجع به گوشت، آب، نان و گرانی صحبت می‏کردند و کسی مزاحم نبود؛ اسباب گله می‏شد، فلان وزیر زنگ می‏زد، گله می‏کرد، اعتراض می‏کردند، ولی این مانع نمی‏شد."
 

در اوایل دهه‏ ۱۳۴۰ خورشیدی، برنامه‏ دوم رادیو تهران که سرپرستی و مسئولیت آن به ایرج گرگین واگذار شد، به رادیو در ایران معنای تازه‏ای بخشید. برای نخستین بار، فرستنده‏ای به‏طور کامل به طرح مباحث فرهنگی و هنری، علمی و اقتصادی اختصاص یافت. این رادیو به پایگاهی برای معرفی هنر و ادبیات جدید ایران، تئاتر و موسیقی جهان و برخی مباحث تاریخی و اجتماعی تبدیل شد.

او در این دوران همچنین به تربیت روزنامه‏نگاران جوان پرداخت، که ایرج ادیب‏زاده، گزارشگر رادیو زمانه در پاریس، یکی از آن‏ها به شمار می‏رود:

 ایرج ادیب‌زاده، گزارشگر رادیو زمانه: ایرج گرگین یک روزنامه‌نگار واقعی بود.

ایرج ادیب‌زاده - آقای ایرج گرگین، در واقع الگوی روزنامه‏نگاری برای من بود. چون من خیلی جوان بودم که به رادیو تهران پیوستم. طرح رادیو تهران را خود ایرج گرگین، به عنوان یک رادیوی فرهنگی داده بود که در تهران اداره بشود و نقش مهمی در پیشبرد فرهنگ داشته باشد.

در این رادیو، برای نخستین بار، مرزها مقداری شکست. مثلاً فروغ فرخزاد برای اولین‏بار در این رادیو با ایرج گرگین صحبت کرد. او در این گفت‏وگو راجع به وضعیت شعر امروز و اینکه شعر امروز باید دارای چه خصوصیاتی باشد، نکات ضعیف و مثبت آن چیست و… صحبت کرد. این‏ها بحث‏هایی بودند که برای اولین‏ بار در رادیو تهران مطرح شدند و ایرج گرگین چندین‏ بار با فروغ فرخزاد و دیگر شاعران پیشتاز در این زمینه‏ها گفت‏وگو کرد.

پس از آن، ایرج گرگین به تلویزیون ملی ایران پیوست و نخستین گوینده‏ خبر این تلویزیون بود. در همان زمان، انتشار مجله‏ "تماشا" را نیز آغاز کرد که به یک مجله‏ فرهنگی تبدیل شد. درست است که وابسته به تلویزیون بود، ولی مسائل فرهنگی بسیار خوبی که در جاهای دیگر قابل دسترس نبود، در این مجله مطرح می‏شد. وقتی تلویزیون شبکه‏ دوم در سال ۱۳۵۳ شروع به کار کرد، ما برای اولین‏بار یک گروه ورزش درست کردیم و برنامه‏ای تهیه شد به اسم "ورزش از نگاه دو". در آن برنامه‏ هم ایرج گرگین به‏طور کامل پشتیبان ما بود و می‌گفت: ما به شما کارت بلانژ می‏دهیم.
 

آن‏چه مهم است، این است که ایرج گرگین یک روزنامه‏نگار واقعی بود. تمام مدت دوران زندگی‏اش، تا آخرین روز، با روزنامه‏نگاری و به‏ویژه با رادیو گذشت. آدم‏‏هایی مثل ایرج گرگین هیچ‏وقت نمی‏میرند و به‏خاطر کارهای فراوانی که انجام داده‏اند و تأثیری که بر جامعه‏ روزنامه‏نگاری و بخش رادیو، تلویزیون و روزنامه‏ در ایران گذاشته‏اند، یادشان همیشه زنده است.
 

ایرج گرگین به دنبال انقلاب ۱۳۵۷ و خروج از ایران، "رادیو امید" را به عنوان یکی از نخستین رادیوهای مستقل و روزانه‏ فارسی‏زبان، در سال ۱۳۶۱ خورشیدی در لوس‏آنجلس تأسیس کرد.
 

 محمود خوشنام، کارشناس موسیقی: ایرج گرگین یک مدیر لایق بود.

محمود خوشنام، کارشناس موسیقی رادیو زمانه، از همکاری خود با ایرج گرگین می‏گوید:
 

محمود خوشنام - آقای ایرج گرگین در زمینه‏ سازمان‏های رسانه‏ای یکی از بهترین مدیران لایق این جامعه به‏شمار می‏رفت و همیشه در کار رسانه‏ای موفق و پیروز بود. اولین آشنایی من با ایشان در جشن هنر شیراز اتفاق افتاد. این آشنایی ما همچنان بود تا اینکه پس از انقلاب که به خارج از کشور آمدیم، من دوباره با ایشان دیدار کردم.
 

آن موقع ایشان رئیس رادیو "صدای آزادی" در کشور چک بودند. ایشان برنامه‏ای راجع به موسیقی پیشرو ایران در این رادیو به من پیشنهاد کرد که برنامه‏های دیگری را در پی داشت. در آنجا هم می‏‏دیدم که برنامه‏هایی که ایشان برای رادیو آزادی تنظیم می‏کند، تا چه حد منسجم، دقیق، علمی و در عین حال سرگرم‌کننده و آگاهی‌دهنده‏ است.
 

یکی دو بار آخر در "جشنواره‏ی بنیاد توس" در لندن با ایشان دیداری داشتم که مثل اینکه ناراحتی قلبی‏ برای‏شان پیش آمده بود و خوشبختانه در آن زمان برطرف شده بود. باز دوباره تکرار می‏کنم که جامعه‏ رسانه‏ای ایران یکی از مدیران لایق خود را از دست داده است. امیدواریم که خدواند رحمتش بفرماید.

ایرج گرگین روزنامه‏نگار باسابقه‏ی ایرانی و از مدیران پیشین تلویزیون ملی ایران، در سال ۱۳۷۷ به پراگ نقل ‏مکان کرد و به عنوان یکی از پایه‏گذاران اصلی بخش فارسی "رادیو اروپای آزاد" (رادیو آزادی) که چند سال بعد تبدیل شد به "رادیو فردا"، همکاری خود را با این رادیو آغاز کرد و مسئولیت محتوای این رادیو را بر عهده داشت.

 مسعود بهنود، روزنامه‌نگار سرشناس: ایرج گرگین به روزنامه‌نگاری سالم و اطلاع‌رسان اعتقاد داشت.

مسعود بهنود، از روزنامه‏نگاران سرشناس ایرانی، در پاسخ به این پرسش که ایرج گرگین که نامش با بسیاری از رسانه‏های فارسی‏زبان پیوند دارد، دنبال چه رسانه‏ای بود که تا آخرین لحظه‏ زندگی طرح‏های تازه‏ رسانه‏ای داشت، می‏گوید:

مسعود بهنود - گرگین یک مدیر واقعی رسانه‏ای بود و شاید بشود گفت از زمانی که مطبوعات در ایران پیدا شد، چند نفر بیشتر مدیر در اندازه و شأن ایرج گرگین تربیت نشد و ظهور نکرد. او در روزنامه‏نگاری، معتقد به روزنامه‏نگاری سالم اطلاع‏رسان بود و تا آنجا که من می‏فهمم، حتی از زمان‏های قبل از انقلاب که در ایران جزو مدیران برجسته‏ سازمان رادیو تلویزیون بود، اصرار داشت که سیاست وارد دروازه‏ اطلاع‏رسانی نشود. یعنی در حقیقت، آدم‏ها بر اساس اعتقادات خودشان اخبار را سانسور نکنند و این آزادی را به گیرنده‏ خبر بدهند که خودش انتخاب کند.
 

من تنها چیزی که می‏دانم این است که در دورانی که گرگین رادیو آزادی را منتشر می‏کرد مخالفان او در بین همفکرانش ( مقصودم از مخالفان او، کسانی است که در بیرون از ایران بودند، مقصودم طرفداران جمهوری اسلامی نیست)، اسم آن رادیو را گذاشته بودند "خاتمی دو". چرا؟ به‏خاطر اینکه در ایران دوم خرداد اتفاق افتاده بود و گرگین به درستی این نکته را فهمیده بود و توانست در دوره‏ای که نفوذ داشت، آن رادیو را تبدیل کند به رادیویی که صدای واقعی جنبش ایران بود، بدون جهت گرفتن نسبت به حکومت و یا ضد آن.
 

صدای ایرج گرگین:
 

"…می‏دانید که چه مسابقه‏ای وجود دارد، بین این رسانه‏ها، برای رساندن خبر، برای این‏که حتی شنونده یا بیننده‏ی بیشتری جلب کنند؟! در گذشته این‏طور نبود. در گذشته، رسانه‏هایی که با کمک دولت‏ها تأسیس می‏شدند، برای‏شان مهم نبود که آیا تعداد تماشاگر یا شنونده‏شان زیاد است یا کم.

اما در گذشته، به نظر من، فقط این‏طور نبود. این‏که امروز این‏طور است، به دلیل وضع جهان است. به این دلیل است که ازدحام وسایل ارتباط جمعی وجود دارد، ازدحام رسانه‏های مدرن و انقلاب تکنولوژیکی هست. در گذشته، مسئله‏ی کیفیت بیشتر مطرح بود، یا این‏که کی خبر را صحیح‏تر می‏دهد؛ مسابقه بر سر این‏که کی خبر را زودتر می‏دهد، در جریان نبود."

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • کاربر مهمان

    کاش مدیران زمانه از ایشون یاد بگیرند!

  • کاربر مهمان

    نخست که روانش شاد و خوشابه حالش که عمر بسیار پرمایه و پر ثمری داشت و تسلیت به خانواده و بازماندگانش. دوم اینکه چون موضوع نوشته درگذشت آقای گرگین هست که عمرش رو صرف پیشبرد وگسترش خبررسانی درست و حرفه ای کرد، نتونستم از این موضوع "یک بیماری طولانی مدت" بگذرم که تقریبا تمامی رسانه های فارسی (به استثنای بی بی سی اگه اشتباه نکنم) موضوع بیماری رو کمابیش همینطور مبهم طرح کردند، انگار که عبارت سرطان یک تابو یا واژهء ممنوعه است. در حالی که سرطان خصوصا در روزگار ما که عمر انسانها به لطف پیشرفتهای بهداشتی و پزشکی افزایش پیدا کرده، کمابیش یه بیماری معمول و طبیعی و بسیار شایعی هست که تمام انسانها اگه عمر طولانی کنند بالاخره به اون دچار می شوند اما در بسیاری از موارد به دلیل کهولت و بیماریهای دیگه عمر به پایان می رسه و فرصتی برای بروز بالینی سرطان باقی نمی مونه. سرطان در سنین پایین تر هم بیماری ایه که بسیاری وقتها قابل پیشگیریه و در صورت توجه و معاینه ها و آزمایشهای به موقع وقتی در مراحل اولیه تشخیص داده بشه، کاملا قابل درمانه. خلاصه اینکه مبهم گویی و اجتناب از آوردن نام "سرطان" در نوشته ها و خبرها بیشتر به سر در برف کردن کبک می مونه و متاسفانه هیچ کمکی به بالا بردن آگاهی مردم از این بیماری شایع و گاه قابل درمان نمی کنه و نتیجه این می شه که بسیاری از افراد، به دلیل این ترس و وحشت نابه جا از اسم سرطان، علایم و نشانه های هشدار دهندهء خودشون رو نادیده می گیرند تا وقتی که کار از کار بگزره و دیر بشه... چه بهتر که اونقدر این واژهء "سرطان" رو تکرار کنیم تا ترسمون ازش بریزه و به جای وحشت و نا آگاهی و زبونی، با سلاح آگاهی و علم و شجاعت با اون روبرو بشیم...

  • نامی از تهران

    با گذشت زمان معلوم شد حکومت شاه یک حکومت ملی بوده که در دامانش انسانها کاآمد و شریفی توانسته بودند پرورش یابند٬ در تمامی مدت این سی سال تمامی شرافت و انشانیت و ایرانیت ما به تارج آیت الله ها و روحانیت رفت. ای وای از دورویی و ترسویی و دینخویی این مردم نادان. در تمامی این دوره حتا یک مدیر خوب ساخته نشد٬ تمامی مدیران خوب از ایرانی فراری داده شدند و این مردم صبور دم بر نیاوردند. و اینک بزودی ایران تخریب خواهد شد و ما ملت گل و بلبل همچنان در خواب خرگوشی بسر می بریم.