۳۵ هزار کودک «بیهویت»، تنها در استان تهران
بیشتر کودکان به اصطلاح حکومتیان «بیهویت»، حاصل ازدواج زنان ایرانی با اتباع خارجی هستند. به گفته یک نماینده مجلس، مشکل تحصیل کودکان «بیهویت» مورد توجه قرار گرفته اما مشکلات حوزه درمان آنها حل نشده است.

سلمان خدادادی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس ایران خبر از وجود ۳۵ هزار کودک بدون شناسنامه در استان تهران داده است. بیشتر این تعداد حاصل ازدواج زنان ایرانی با اتباع خارجی است. به گفته خدادادی مشکل تحصیل کودکان «بیهویت» [از دیدگاه رسمی حکومتی] مورد توجه قرار گرفته اما مشکلات حوزه درمان آنها هنوز حل نشده است.

خدادادی کودکان «بی هویت» را به چند دسته تقسیم کرده که بر اساس آن، برخی از آنها از مادرانی متولد میشوند که از سر فقر و نداری کودک خود را سر راه میگذارند؛ برخی دیگر حاصل ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی و برخی دیگر نیز حاصل کارتن خوابی هستند و پدرشان مشخص نیست.
در حال حاضر بیش از یک میلیون کودک بیهویت در ایران زندگی میکنند. طرح اعطای تابعیت به فرزندانی که مادر ایرانی و پدر خارجی دارند سالهاست بینتیجه مانده است در حالی که آمار ازدواجهای زنان ایرانی با افراد تبعه خارجی به ویژه مردان افغان بالاست.
دولت ایران از سال ۱۳۸۵ازدواج زنان ایرانی با مردان افغانستانی را نمیپذیرد. بهطوری که زنان ایرانی امکان ازدواج رسمی با مردان افغان را ندارند مگر اینکه تشریفات خاصی را دنبال کنند.
این نوع ازدواجها اکثراً تنها به شکل شرعی انجام میشود و در نتیجه مورد حمایت قانون نیست و مراجع رسمی از جمله دادگاهها در صورت بروز مشکل، وظیفه رفع آن را ندارند. کودکان حاصل از این ازدواجها هم تابعیت ایران را دریافت نمیکنند و شناسنامه ایرانی نمیگیرند.
علاوه بر این دسته از کودکان «بیهویت» و کودکانی که به گفته خدادادی از روابط «غیراخلاقی و نامشروع» به دنیا آمدهاند، بسیاری از کودکان بیهویت پدر و مادر دارند که از سر فقر و نداری و عدم توانایی در نگهداری سر راه گذاشته میشوند.
سلمان خدادادی میگوید که خانواده بسیاری از این کودکان به طور مداوم اطلاعاتی از زندگی آنها را کسب میکنند و شعبهای در قوه قضائیه مسوول رسیدگی به پروندههایی است که در آتها والدین برخی از این کودکان مدارکی را برای نگهداری از آنها ارائه میکنند.
او گفته نوزادان معتاد، از مادران معتاد و کارتن خواب متولد میشوند و والدین به دلیل فقر و عدم آگاهی، به مراقبتهای پزشکی توجه ندارند و نوزاد معتاد متولد میشود.
کودکان معتاد به دلیل نداشتن شناسنامه و اوراق هویتی دفترچه سلامت ندارند و هزینه درمان آنها بالاست و از این رو، خدادی از وزارت بهداشت و دانشگاههای علوم پزشکی خواسته تا برای پرداخت هزینه درمان این کودکان همکاری کنند.
به گفته این نماینده مجلس، یکی از آسیبهایی که کودکان دارای والدین معتاد را تهدید میکند، کودک فروشی است و حتی دیده شده که مادران به دلیل اعتیاد نوزادان خود را در قبال مبلغی اندک پیش از تولد پیش فروش میکنند.
اخباری در زمینه خرید و فروش کودکان در چندسال اخیر از سوی برخی مسئولان مطرح شده است. دو سال قبل، انوشیروان محسنی بندپی، رئیس سازمان بهزیستی، وجود تجارت کودکان را تایید کرد.
او گفته بود که بهزیستی نمیتواند به مساله خرید و فروش کودکان وارد شود چون این مساله کاملا در اختیار قوه قضائیه و نیروی انتظامی و دادستانی است.
شهیندخت مولاوردی، معاون امور زنان در دولت قبل هم شهریور ۱۳۹۵ گفته بود که حتی در شکم مادر هم نوزادان فروخته میشوند و با اینکه آماری از آنها در دست نیست، اما آنقدر تعداد آن زیاد بوده که تبدیل به یک خبر شده است.
معاون زنان و امور خانواده پدیده فروش کودکان را یک اتفاق چند عاملی خوانده و گفته بود فقر اقتصادی، فقر فرهنگی، اعتیاد، کارتنخوابی و ازدواج کودکان از جمله عواملی هستند که میتواند باعث سوق دادن زنان به سمت فروش کودکان خود شود.
سوی دیگر وضعیت کودکان حاشیهنشین شیوع پدیده کودکان کار و خیابان است. عضو کمیسیون اجتماعی مجلس ایران با اشاره به اینکه ۹۰ درصد از خانواده کودکان کار توان نگهداری از آنها را ندارند، گفته اغلب این کودکان ترک تحصیل میکنند و برای تامین معیشت خانواده راهی خیابانها، مراکز بازیافت زباله و کورهپزخانه میشوند. او وضعیت کودکان خیابانی را بسیار بدتر و فجیعتر از کودکان کار توصیف کرده زیرا کودکان خیابان، تحت سلطه و سوء استفاده مافیا نیز قرار دارند.
خدادادی با اشاره به اینکه سودجویان و مافیای خرید و فروش کودکان و نوزادان از آنها برای تکدی گری و خرید و فروش مواد مخدر استفاده میکنند، گفته که در آغوش دختران ۱۲ یا ۱۳ ساله نوزادانی قرار میدهند تا از آنها برای جلب توجه و سوءاستفاده از احساسات مردم استفاده کنند.
مراجع رسمی و حکومتی در ایران آمار دقیقی از شمار و عده کودکان کار در شهرها و استان های مختلف کشور ارائه نمی کنند. دولت و رسانههای رسمی هم معمولاً تلاش می کنند سرنوشت کودکان کار را با عملکرد گروههای بزرگ مافیایی گره بزنند.
بر اساس برخی گزارش ها و آمارهای موجود (از منابع رسمی و غیررسمی) اما کودکان کار در ایران اغلب دارای خانواده هستند. آنها بیشتر برای امرار معاش خواهران و برادران کوچکتر خود یا پدر و مادر بیکار یا معتادشان مجبور به ترک تحصیل و کار کردن می شوند.
حکومت ایران برای حل مشکل کودکان کار، «طرح جمعآوری کودکان کار و خیابان» را در ۳۵ سال گذشته ۳۰ بار اجرا کرده اما هر بار، کودکان کار و خیابان باز به خیابانها بازگشتهاند و هیچ گزارشی درباره اثربخشی این طرح در جایی منتشر نشده است.
نظرها
نظری وجود ندارد.