ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

اشتفان تسوایگ، مدافع حرمت انسان‌ها

<p>حسین نوش&zwnj;آذر - اشتفان تسوایگ در سال&zwnj;های دهه ۱۹۲۰ از پرفروش&zwnj;ترین و محبوب&zwnj;ترین نویسندگان آلمانی&zwnj;زبان بود. او از هر نظر در آلمان و اطریش یک ستاره ادبی بود و هر آنچه که منتشر می&zwnj;کرد مثل ورق زر به فروش می&zwnj;رفت.</p> <!--break--> <p>محبوبیت او به حدی بود که خودش هم شگفت&zwnj;زده شده بود. درباره این اقبال می&zwnj;نویسد: &laquo;گروهی از خوانندگان قابل اعتماد که منتظرند کتاب تازه&zwnj;ای [از من] منتشر شود، و هر کتاب تازه&zwnj;ای را می&zwnj;خرند و به من اعتماد دارند و من هم اجازه ندارم آن&zwnj;ها را سرخورده کنم.&raquo;. جوانانی که در سال&zwnj;های دهه ۱۹۲۰ به جست&zwnj;و&zwnj;جوی یک وطن معنوی بودند و به ارزش&zwnj; و حرمت انسان احترام می&zwnj;گذاشتند، خوانندگان آثار اشتفان تسوایگ بودند. امروز هم با وجود آنکه یک قرن از آن اقبال گسترده می&zwnj;گذرد، آثار تسوایگ خوانندگان زیادی دارد و امروز هم همچنان جوانان علاقمند به ادبیات داستانی از کتاب&zwnj;های او استقبال می&zwnj;کنند.<br /> &nbsp;</p> <p><a href="http://www.zamahang.com/podcast/2010/20120220_nushazar_stefan_zweig.mp3"><img align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/musicicon_14.jpg" alt="" /></a></p> <p>در مجموعه برنامه&zwnj;های ادبیات غرب در ۱۰ دقیقه که با هومر آغاز شد و با فیلیپ راث به پایان می&zwnj;رسد، امروز به اشتفان تسوایگ، نویسنده اطریشی و مدافع حرمت انسان&zwnj;ها می&zwnj;پردازیم.</p> <p>&nbsp;</p> <blockquote> <p>&nbsp;<img align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/stefzweign02.jpg" alt="" />دل&zwnj; بی&zwnj;قرار، اثر نمونه اشتفان تسوایگ: تراژدی، درام، مالیخولیا و اندوه</p> </blockquote> <p>از پرخواننده&zwnj;ترین آثار اشتفان تسوایگ می&zwnj;توان از &quot;نبرد با شیطان&quot;، &quot;اغتشاشات عاطفی&quot; و &quot;وقت انسانیت&quot; نام برد. این آثار که در فاصله بین سال&zwnj;های ۱۹۲۵ تا ۱۹۲۷ پدید آمده، در زمان انتشارشان بیش از ۲۵۰ هزار نسخه در چاپ اول تیراژ داشتند. روایت می&zwnj;کنند که در&zwnj;&zwnj; همان روز اولی که این کتاب&zwnj;ها روی پیشخوان کتاب&zwnj;فروشی قرار می&zwnj;گرفتند، ۲۰ هزار نسخه از آن&zwnj;ها فروش می&zwnj;رفت. با این&zwnj;حال به هیچ&zwnj;وجه تسوایگ یک نویسنده عام&zwnj;پسند نبود. از همین&zwnj;جا معلوم می&zwnj;شود که پرفروش بودن یک نویسنده الزاماً به این معنی نیست که او نویسنده&zwnj;ای عام&zwnj;پسند است. راز موفقیت تسوایگ در این بود که در قالب داستان&zwnj;هایی پرکشش که معمولاً از شرح حال زندگی دیگران نشان داشت، یک مفهوم عمیق فلسفی و ادبی را که با روح زمان و نیازهای خوانندگان جوان منطبق است، بیان می&zwnj;کند. مشکل ما از سال&zwnj;های دهه ۱۳۴۰ خورشیدی به این سو که تحت تأثیر رمان نو فرانسه قرار گرفتیم این است که داستان را حذف کردیم و به جای آن یک موقعیت فلسفی و اغلب وجودی را مبنای کار قرار دادیم. وقتی که دوران آن فلسفه سپری شد، از ادبیات ما فقط همان موقعیت آپارتمانی و ذهنیت یک انسان بحران&zwnj;زده و اغلب سردرگم که متأسفانه خود نویسنده هم بود باقی ماند.</p> <p>&nbsp;</p> <p>اشتفان تسوایگ در یک خانواده بازرگان و مرفه در شهر وین که در آن زمان از مراکز تمدن و فرهنگ بود، متولد شد. تسوایگ در &quot;جهان دیروز&quot; که خاطرات دوران نوجوانی&zwnj;اش را در بر دارد، می&zwnj;نویسد: &quot;من و دوستان جوانم که پر از شور و جاه&zwnj;طلبی&zwnj;های ادبی بودیم، متوجه تغییرات سیاسی خطرناکی که در کشورمان اتفاق می&zwnj;افتاد نبودیم. ما فقط به کتاب&zwnj;ها و به تصویرها نگاه می&zwnj;کردیم.&quot;<br /> &nbsp;</p> <blockquote> <p>&nbsp;<img src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/stefzweign03.jpg" alt="" />جنازه اشتفان تسوایگ و همسرش در آغوش هم در برزیل. انسان فقط در سایه مرگ می&zwnj;تواند به زندگی وفادار بماند</p> </blockquote> <p>پس از جنگ جهانی اول اشتفان تسوایگ اما از یک ذهنیت سیاسی هم برخوردار شد. او در آن سال&zwnj;ها که آلمان و اطریش شکست خورده بودند، اقتصاد فلج بود و ملی&zwnj;گرایی و وطن&zwnj;پرستی بی&zwnj;داد می&zwnj;کرد، از اتحاد اروپا سخن می&zwnj;گفت و قبل از آنکه حتی فاشیست&zwnj;ها به شکل یک حزب خود را سامان دهند هشدار می&zwnj;داد که ممکن است هر آن سیاستمداران و احزاب سیاسی به راه افراط و تفریط بیفتند.اشتفان تسوایگ از این نظر یک استثناء بود و وقتی هم که فاشیست&zwnj;ها به قدرت رسیدند، در همان اولین گام&zwnj;ها کتاب&zwnj;های او را سوزاندند و او که با یک زن یهودی که دو فرزند از قبل داشت ازدواج کرده بود، تحت تعقیب قرار گرفت و ناگزیر در سال ۱۹۳۴ به تبعید لندن آمد و در سال ۱۹۴۰، در اوج جنگ جهانی دوم و دشمنی آلمان و اطریش با بریتانیا تبعیت بریتانیا را پذیرفت. <br /> &nbsp;</p> <p>آنها که استدلال می&zwnj;کنند که نویسنده در تبعید از زبان و از &quot;ریشه&zwnj;&zwnj;&quot;هایش دور می&zwnj;افتد و به این جهت نمی&zwnj;تواند کار در خور تأملی بیافریند، ادبیات تبعید ملت&zwnj;های دیگر را که پیش از ما با فاشیسم درگیر بودند، نمی&zwnj;شناسند. بخش اعظمی از آثار اشتفان تسوایک در تبعید و در سال&zwnj;های دربدری او پدید آمده است. تسوایگ برخی از شاهکارهایش، &quot;دل بی&zwnj;قرار&quot;، یا اثر معروف او &quot;نوول شطرنج&quot; و همچنین &quot;زن ساکت&quot; که در واقع متن اپرایی&zwnj;ست برای ریچارد اشتراوس را در تبعید نوشته است. <br /> &nbsp;</p> <blockquote> <p>&nbsp;<img align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/stefzweign04.jpg" alt="" />شطرنج&zwnj;باز، تمثیلی از درماندگی شهروندان فرهیخته در برابر فاشیسم</p> </blockquote> <p>راز موفقیت اشتفان تسوایگ این بود که شخصیت&zwnj;های تاریخی را وارد داستان&zwnj;های تخیلی می&zwnj;کرد و به آن&zwnj;ها بیرون از متن تاریخ شخصیت و هویت مستقل می&zwnj;بخشید. اگر بخواهیم از مهم&zwnj;ترین ویژگی آثار او یاد کنیم، باید بگوییم آثار تسوایگ از یک سویه تراژیک برخوردار است، جنبه دراماتیک بسیار برجسته&zwnj;ای دارد و همچنین از مالیخولیا و اندوه هم نشان دارد. تقریباً هر داستان بلند (نوول) یا رمانی که اشتفان تسوایگ نوشته، بیانگر شکست دردناک و تراژیک انسانی آرزومند است که سرانجام ناکام می&zwnj;ماند. در تنها رمانی که او به اتمام رسانده، در &quot;دل بی&zwnj;قرار&quot; همه این ویژگی&zwnj;ها را به خوبی مشاهده می&zwnj;کنیم. معروف&zwnj;ترین اثر او &quot;نوول شطرنج&quot; (شطرنج&zwnj;باز) نام دارد. در این داستان بلند یک شطرنج&zwnj;باز که از انسانیت کاملاً بی&zwnj;بهره مانده اما کارش را خوب بلد است و در واقع فاشیست&zwnj;ها را نمایندگی می&zwnj;کند، با یک زندانی روشنفکر و دربند شطرنج بازی می&zwnj;کند. این بازی در واقع شکل نمادین تاریخ آلمان است و رنج و وحشت مردم متوسط اما فرهیخته از فاشیست&zwnj;ها را نشان می&zwnj;دهد.<br /> &nbsp;</p> <p>مهم&zwnj;ترین اثری که اشتفان تسوایگ از خود به جای گذاشت، شیوه درگذشت او بود. او با وجود آنکه از نظر مالی در تبعید مشکلی نداشت، و حتی به برخی از نویسندگان محتاج هم کمک مالی می&zwnj;کرد، اما به دلیل دورافتادگی&zwnj;اش از اروپا، در شصت&zwnj;و&zwnj;یک&zwnj;سالگی در برزیل همراه با همسرش خودکشی کرد. جنازه این دو دلداده را در حالی&zwnj;که یکدیگر را در آغوش گرفته بودند و در آغوش هم جان سپرده بودند یافتند. تسوایگ در نامه&zwnj;ای نوشته بود: &quot;پس از شصت سال این توان در من نیست که بتوانم از نو زندگیم را سامان بدهم. توانم در سال&zwnj;های دربدری و بی&zwnj;وطنی از بین رفته و از پاافتاده&zwnj;ام.&quot;<br /> &nbsp;</p> <p>در شعری که غروب پیش از خودکشی نوسته است، می&zwnj;گوید: انسان فقط در سایه مرگ است که می&zwnj;تواند به زندگی وفادار بماند. <br /> &nbsp;</p> <p>در همین زمبنه:<br /> <a href="#http://radiozamaneh.com/taxonomy/term/3511">::مجموعه برنامه&zwnj;های ادبیات غرب در ۱۰ دقیقه از حسین نوش&zwnj;آذر در رادیو زمانه::</a><br /> &nbsp;</p>

حسین نوش‌آذر - اشتفان تسوایگ در سال‌های دهه ۱۹۲۰ از پرفروش‌ترین و محبوب‌ترین نویسندگان آلمانی‌زبان بود. او از هر نظر در آلمان و اطریش یک ستاره ادبی بود و هر آنچه که منتشر می‌کرد مثل ورق زر به فروش می‌رفت.

محبوبیت او به حدی بود که خودش هم شگفت‌زده شده بود. درباره این اقبال می‌نویسد: «گروهی از خوانندگان قابل اعتماد که منتظرند کتاب تازه‌ای [از من] منتشر شود، و هر کتاب تازه‌ای را می‌خرند و به من اعتماد دارند و من هم اجازه ندارم آن‌ها را سرخورده کنم.». جوانانی که در سال‌های دهه ۱۹۲۰ به جست‌و‌جوی یک وطن معنوی بودند و به ارزش‌ و حرمت انسان احترام می‌گذاشتند، خوانندگان آثار اشتفان تسوایگ بودند. امروز هم با وجود آنکه یک قرن از آن اقبال گسترده می‌گذرد، آثار تسوایگ خوانندگان زیادی دارد و امروز هم همچنان جوانان علاقمند به ادبیات داستانی از کتاب‌های او استقبال می‌کنند.
 

در مجموعه برنامه‌های ادبیات غرب در ۱۰ دقیقه که با هومر آغاز شد و با فیلیپ راث به پایان می‌رسد، امروز به اشتفان تسوایگ، نویسنده اطریشی و مدافع حرمت انسان‌ها می‌پردازیم.

 دل‌ بی‌قرار، اثر نمونه اشتفان تسوایگ: تراژدی، درام، مالیخولیا و اندوه

از پرخواننده‌ترین آثار اشتفان تسوایگ می‌توان از "نبرد با شیطان"، "اغتشاشات عاطفی" و "وقت انسانیت" نام برد. این آثار که در فاصله بین سال‌های ۱۹۲۵ تا ۱۹۲۷ پدید آمده، در زمان انتشارشان بیش از ۲۵۰ هزار نسخه در چاپ اول تیراژ داشتند. روایت می‌کنند که در‌‌ همان روز اولی که این کتاب‌ها روی پیشخوان کتاب‌فروشی قرار می‌گرفتند، ۲۰ هزار نسخه از آن‌ها فروش می‌رفت. با این‌حال به هیچ‌وجه تسوایگ یک نویسنده عام‌پسند نبود. از همین‌جا معلوم می‌شود که پرفروش بودن یک نویسنده الزاماً به این معنی نیست که او نویسنده‌ای عام‌پسند است. راز موفقیت تسوایگ در این بود که در قالب داستان‌هایی پرکشش که معمولاً از شرح حال زندگی دیگران نشان داشت، یک مفهوم عمیق فلسفی و ادبی را که با روح زمان و نیازهای خوانندگان جوان منطبق است، بیان می‌کند. مشکل ما از سال‌های دهه ۱۳۴۰ خورشیدی به این سو که تحت تأثیر رمان نو فرانسه قرار گرفتیم این است که داستان را حذف کردیم و به جای آن یک موقعیت فلسفی و اغلب وجودی را مبنای کار قرار دادیم. وقتی که دوران آن فلسفه سپری شد، از ادبیات ما فقط همان موقعیت آپارتمانی و ذهنیت یک انسان بحران‌زده و اغلب سردرگم که متأسفانه خود نویسنده هم بود باقی ماند.

اشتفان تسوایگ در یک خانواده بازرگان و مرفه در شهر وین که در آن زمان از مراکز تمدن و فرهنگ بود، متولد شد. تسوایگ در "جهان دیروز" که خاطرات دوران نوجوانی‌اش را در بر دارد، می‌نویسد: "من و دوستان جوانم که پر از شور و جاه‌طلبی‌های ادبی بودیم، متوجه تغییرات سیاسی خطرناکی که در کشورمان اتفاق می‌افتاد نبودیم. ما فقط به کتاب‌ها و به تصویرها نگاه می‌کردیم."
 

 جنازه اشتفان تسوایگ و همسرش در آغوش هم در برزیل. انسان فقط در سایه مرگ می‌تواند به زندگی وفادار بماند

پس از جنگ جهانی اول اشتفان تسوایگ اما از یک ذهنیت سیاسی هم برخوردار شد. او در آن سال‌ها که آلمان و اطریش شکست خورده بودند، اقتصاد فلج بود و ملی‌گرایی و وطن‌پرستی بی‌داد می‌کرد، از اتحاد اروپا سخن می‌گفت و قبل از آنکه حتی فاشیست‌ها به شکل یک حزب خود را سامان دهند هشدار می‌داد که ممکن است هر آن سیاستمداران و احزاب سیاسی به راه افراط و تفریط بیفتند.اشتفان تسوایگ از این نظر یک استثناء بود و وقتی هم که فاشیست‌ها به قدرت رسیدند، در همان اولین گام‌ها کتاب‌های او را سوزاندند و او که با یک زن یهودی که دو فرزند از قبل داشت ازدواج کرده بود، تحت تعقیب قرار گرفت و ناگزیر در سال ۱۹۳۴ به تبعید لندن آمد و در سال ۱۹۴۰، در اوج جنگ جهانی دوم و دشمنی آلمان و اطریش با بریتانیا تبعیت بریتانیا را پذیرفت.
 

آنها که استدلال می‌کنند که نویسنده در تبعید از زبان و از "ریشه‌‌"هایش دور می‌افتد و به این جهت نمی‌تواند کار در خور تأملی بیافریند، ادبیات تبعید ملت‌های دیگر را که پیش از ما با فاشیسم درگیر بودند، نمی‌شناسند. بخش اعظمی از آثار اشتفان تسوایک در تبعید و در سال‌های دربدری او پدید آمده است. تسوایگ برخی از شاهکارهایش، "دل بی‌قرار"، یا اثر معروف او "نوول شطرنج" و همچنین "زن ساکت" که در واقع متن اپرایی‌ست برای ریچارد اشتراوس را در تبعید نوشته است.
 

 شطرنج‌باز، تمثیلی از درماندگی شهروندان فرهیخته در برابر فاشیسم

راز موفقیت اشتفان تسوایگ این بود که شخصیت‌های تاریخی را وارد داستان‌های تخیلی می‌کرد و به آن‌ها بیرون از متن تاریخ شخصیت و هویت مستقل می‌بخشید. اگر بخواهیم از مهم‌ترین ویژگی آثار او یاد کنیم، باید بگوییم آثار تسوایگ از یک سویه تراژیک برخوردار است، جنبه دراماتیک بسیار برجسته‌ای دارد و همچنین از مالیخولیا و اندوه هم نشان دارد. تقریباً هر داستان بلند (نوول) یا رمانی که اشتفان تسوایگ نوشته، بیانگر شکست دردناک و تراژیک انسانی آرزومند است که سرانجام ناکام می‌ماند. در تنها رمانی که او به اتمام رسانده، در "دل بی‌قرار" همه این ویژگی‌ها را به خوبی مشاهده می‌کنیم. معروف‌ترین اثر او "نوول شطرنج" (شطرنج‌باز) نام دارد. در این داستان بلند یک شطرنج‌باز که از انسانیت کاملاً بی‌بهره مانده اما کارش را خوب بلد است و در واقع فاشیست‌ها را نمایندگی می‌کند، با یک زندانی روشنفکر و دربند شطرنج بازی می‌کند. این بازی در واقع شکل نمادین تاریخ آلمان است و رنج و وحشت مردم متوسط اما فرهیخته از فاشیست‌ها را نشان می‌دهد.
 

مهم‌ترین اثری که اشتفان تسوایگ از خود به جای گذاشت، شیوه درگذشت او بود. او با وجود آنکه از نظر مالی در تبعید مشکلی نداشت، و حتی به برخی از نویسندگان محتاج هم کمک مالی می‌کرد، اما به دلیل دورافتادگی‌اش از اروپا، در شصت‌و‌یک‌سالگی در برزیل همراه با همسرش خودکشی کرد. جنازه این دو دلداده را در حالی‌که یکدیگر را در آغوش گرفته بودند و در آغوش هم جان سپرده بودند یافتند. تسوایگ در نامه‌ای نوشته بود: "پس از شصت سال این توان در من نیست که بتوانم از نو زندگیم را سامان بدهم. توانم در سال‌های دربدری و بی‌وطنی از بین رفته و از پاافتاده‌ام."
 

در شعری که غروب پیش از خودکشی نوسته است، می‌گوید: انسان فقط در سایه مرگ است که می‌تواند به زندگی وفادار بماند.
 

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • محمد بیاتی

    متشکرم جناب نوش آذر بسیار خواندنی بود.

  • کاربر مهمان Y. Sadigh

    حسین جان، درود بر تو. با علاقه ی بسیار این برنامه ی جذاب را دنبال می کنم. کاری زیبا، مانا و شایسته ی تحسین. تبلوری از عشق عمیق ات به ادبیات. به یاد یکشنبه های آخن، از دور باتو می خندم. دوست تو ، شهرام