سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی: بیانیهای پر از فعلهای مجهول برای حل مشکلات معلوم
در بیانیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی برای اصلاح امور، «ولی امر مسلمین» غایب مطلق است. غیاب او فعلهای بیانیه را به صورت مجهول درآورده است.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، از پیشاهنگان سرکوب و از معماران دستگاههای امنیتی، که با قدرتگیری رقیبان موتلفه و محافل نزدیکتر به بیت رهبر و هاشمی رفسنجانی، سران آن به تدریج نفوذ خود را از دست دادند و بعدا به محمد خاتمی پیوستند و از ارکان اصلاحطلبی شدند، سازمان منفعلی در حد اعلامیه دادن و انتشار یادداشتهایی در فضای مجازی است. فعلهای بیانیههای آن متناسب با انفعال آن انتخاب میشوند: فعلها مجهول میشوند، آنگاه که از مشکلات معلوم سخن میرود. این امر در مورد بیانیه اخیر بسیار چشمگیر است.
بیانیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که سایت کلمه، آن را با عنوان « راهکارهای اصلاحطلبانه در شرایط موجود کشور» منتشر کرده، خطاب به «ملت شریف ایران» میگوید:
«کشور عزیز ما ایران امروز با مشکلات و بحرانهای متعددی در عرصههای مختلف داخلی و خارجی دست به گریبان است. جمهوری اسلامی ایران طی دهههای گذشته نیز با معضلات و مشکلات مختلفی روبرو بوده است اما حجم و ژرفای مشکلات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و نیز مشکلات سیاست خارجی از یک سو و همزمانی و همافزایی آنها از سویی دیگر وضعیتی نگران کننده و کاملاً متمایز با دورههای گذشته را رقم زده است. اعتراضات و نا آرامیهای مستمر ماههای اخیر نشانه روند تدریجی ناامیدی و کاهش اعتماد جامعه به کارآمدی نظام در حل بحرانهای موجود و برون رفت از معضلاتی است که سالها با آن دست و پنجه نرم میکند.»
این اعلامیه را اعضای ارشد این سازمان امضا کردهاند: « بهزاد نبوی، محمد سلامتی، صادق نوروزی. محسن آرمین، مصطفی تاجزاده، فیض الله عرب سرخی، محمد کیانوش راد، عبدالله ناصری. جواد امام،علی باقری.» این آقایان نه به عنوان کارگزاران سابق نظام و همچنان نشسته بر حاشیه آن، بلکه همچون شهروندانی عادی که نگران اوضاع هستند، به توضیح مشکلات پرداختهاند:
«ما به عنوان جمعی که دل در گرو عزت و سربلندی این مرز و بوم دارند و نگران وضعیت کشور هستند، بنا بر وظیفهٔ ملی و احساس مسئولیت در قبال خدا و مردم، ضمن تأیید و حمایت از راهکارهای پیشنهادی اخیر جناب آقای سید محمد خاتمی بر خود فرض دانستیم نظرات و پیشنهادهای خود را دربارهٔ راههای برون رفت از بحرانها و مشکلات موجود با شما مردم شریف در میان بگذاریم.»
تصویری موجز از وضعیت موجود
بیانیه زیر این عنوان به توصیف وضعیت میپردازد.
در این توصبف مشکلات «هویدا» شدهاند، حقوق قضایی «نقض» شدهاند، معضلات «تحمیل» شدهاند. تنها اشاره به دولت قبلی (محمود احمدینژاد) تا حدی صریح است. بیانیه از « نُه توی مناسبات فساد انگیز» نام میبرد، همین عنوان آن را بینیاز از توضیح بیشتر میکند.
در سیاست خارجی هم در لسان این بیانیه، عامل وجود ندارد:
«نقش و کارکرد برجام به عنوان بزرگترین دستاورد دیپلماتیک جمهوری اسلامی، بازگرداندن صدور نفت به وضعیت عادی و رفع موانع پرشمار از مسیر روابط اقتصادی با جهان و فراهم آوردن فرصتی برای جلب سرمایه و تکنولوژی کشورهای پیشرفته در جهت توسعه اقتصادی کشور بود، اما استفاده از این فرصت در گرو بازنگری و تحول در حوزهٔ سیاست خارجی ممکن میگشت. متأسفانه نه تنها چنین تجدید نظری رخ نداد بلکه با شدت بیشتری بر راهبردهای گذشته تأکید شد.»
ممکن بود، اما ممکن نشد، تجدید نظر لازم بود، اما بر راهبردهای گذشته تأکید شد. توضیح بیشتر عامل وضعیت، در حد عباراتی چون «اتخاذ مواضع و برخی اقدامات تنش آفرین و ماجراجویانه» است. ترامپ هم بر سر کار میآید و وضع بدتر میشود.
ولی مطلق، غایب مطلق
در این وضعیت بد چه اتفاقی میافتد؟ بیانیه به زعم خود دست بر روی مشکل میگذارد:
«عدم درک صحیح مصالح و فقدان فراست و موقعیت شناسی لازم در استفادهٔ بهینه از فرصتهای پدید آمده».
چه کسانی درک صحیح نداشتهاند؟ رهبر بابصیرت هم جزو این کسان است؟
رهبر غایب است. در تمام بیانیه ولی مطلق غایب است.
در غیاب او باید مشکلات را سرشکن کرد. و بیانیه چنین میکند:
«ضعف مدیریت، مصلحت اندیشیهای غیر واقعبینانه و به ویژه عدم برخورد شفاف با جامعه از یک سو و اصرار برخی بخشهای حاکمیت به روشهای گذشته و بی توجهی به مطالبات اجتماعی از سوی دیگر بر حجم نارضایتیها و بیاعتمادیها و تشدید واگراییها در سطح ملی افزوده است.»
هیچ چیزی در اینجا مشخص نیست. تنها صدایی مردد و ترسخورده به گوش میرسد. یک تشر از بالا بیاید، راه فرار وجود دارد: آقا منظور ما شما نبودهاید! منظور«ضعف مدیریت» است که شأن شما بالاتر از آن است.
چه باید کرد؟
زیر این عنوان راه حل عرضه کردهاند. اما ابتدا بر دو نکته تأکید کردهاند:
- همه با هم! « حل مشکلات ملی نیازمند نگاه و رویکرد ملی است و نمیتوان با رویکردهای حزبی و جناحی به توفیق در این مسیر امید بست.»
- لزوم تعمیر اساسی: « تصور این که بدون تجدید نظر در راهبردها و سیاستهای کلان در سطح ادارهٔ کشور و با تمسک به تاکتیکها و تصمیمات بخشی بتوان بر بحرانهای موجود فائق آمد، تجربهای تکراری و شکست خورده است.»
اما وقتی ولی مطلق، غایب مطلق است، چگونه میتوان دست به تعمیر اساسی دستگاه ولایی زد؟
بیانیه در این باره ساکت مطلق است. در ادامه راهحلهایی ارائه میدهد در حد سخنرانیهای انتخاباتی حسن روحانی.
انتقادها متوجه برخی مسئولان، اشکالات مدیریتی و فقدان هماهنگی میان بخشهای دستگاه حکومت است. بیانیه خط قرمزی کشیده است که از آن عبور نکند، آن سوی خط قرمز قرار دارند: خیمه ولی فقیه، سپاه پاسداران و دیگر ارگانهای سرکوب، قوه قضاییه، نظام زندانها، شورای نگهبان، دستگاه روحانیت شامل امام جمعهها و لشکری از نمایندگان ولی فقیه، بنگاههای مالی خارج از حسابرسی عمومی ...
چه چیزی قرار است این سوی خط قرمز اصلاح شود؟
بیانیه در پایان گفته است: «به گمان ما اقتدار و عزت ایران در سطح بین الملل در گرو این اقدامات و برنامههاست.» کدام اقدامات؟ کدام برنامهها؟
نظرها
روزنامه نگار بیکار شده از تهران
جنابان گردانندگان این سایت شما حتما باید یک کنتور بر بلای نظرجایتان بگذارید. من تا کنون دهها نظر فرستاده ام اما نمی دانستم که به خاطر حجم بیشتر از حد آن نظر بدستتان نمی رسیده. حتما این کار واجب است. حصوصا که حتا نشانه ای از این نیست که آیا این نظر فرستاده شده یا نه. الان دوستی گفت که اگر پش از فرستادن در همان صفحه بماند یعنی نظرت فرستاده شده تازه آن وقت هم باید بسیار آهسته امده و آهسته رفته باشی. در هر حال حتما نشانه ای لازم است و این عیب کارتان است و بسیاری دپر ایران فکر می کنند که نظرشان سانسور می شود و در سایتتان دیگر نمی آیند! حیف!
روزنامه نگار بیکار شده از تهران
اصلاحطلبان هم خودشان و بالا دستی و زیر دستیهاشان به صورت فیزیکی و نظری بر ما تجاوز جنسی کرده اند. همه اینها وقتی که قافیه شان تنگ می شود هیچ کشور اسلامی ندارند که بروند و پناهنده شوند مگر همان کشورهایی که یک عمر مرگ بر آنها گفته اند و همراه رهبر ی بیشرفشان بوده اند که آنرا انگلیس خبیث و فرانسه فاسد و آمریکای جنایکار دانسته.تماشان آدمکشانند و متجاوز.اگر شما نوشتارشان را ده بار هم دوره کنید حتا یک واژه ای که از پس واژه ای بیاید و نشانی از شرف ندارد. طرحی نو نیست همانها ست که سالهاست می گویند و اینبار همان طرح را رنگی دیگر زده اند. چند روز پیش در خیابان با یک روزنامه نگار قرار داشتم سالها پیش به او گفته بودم که قیافه های اینها و حرکاتشان و هیبت و هیئت صورتشان و اشکمهای برآمده شان همگی حکایت از جنایت و خباثت دارد... او از دفتر یکیشان نزد من آمده بود. گفت یادت می آید چنین گفته بودی و من گفتم نباید به ظاهر اهمیت داد! حالا حرفت را قبول دارم. تبهکاری و رزالت از چهره اینان حتا آنهاشان همچون خاتمی که خوب مینماید مثل عطر گل محمدی بیرون میریزد. بله! از کوزه همان برون کثافد که در اوست. فعل جدیدی را بنام کثافیدن برای اینان. اینرا دوستی که از خارج آمده بود یادم داد. کثافیدن! در ضمن تا اطلاع ثانوی هر کس با بسم الله نوشته و سخنش را آغاز کرد آنرا نخوانید. و اینکه به زودی اینان رنگی نو را به نام طرحی نو تخلیه و دفع خواهند کرد.توجه کنیم. و سرانجام اینکه این ترکیبواژه خباثت را که من مخصوصا سرهم نوشته ام نحوست و تبهکاری را بزودی بسیاری از ادبیات خود حذف خواهند کرد. مواضب رنگ عوض کردن باشید. همان ترکیبواژه ای که با آن سرهای بیجرم و بیجنایت بریدند و ازاله بکارتها و تیربارانها کردند.یادم است که بچه بودم و داشتند مرا بسیجی میکردند و یکی از همین آیت الله ها که حالا شده اصلاحطلب برایمان در مسجدی میگفت: خشمتان را با بسم الله ضمانت کنید، فردا در خیابان با کفار، ضد انقلاب،باغی و مرتدجهاد خواهیدکرد.کسی که به دستور مجتهدی جهاد میکند،از آنجا که بر اجتهاد مجتهدی لبیک گفته او خودش حالا دیگر در لحظه جهاد مجتهد است. باید محکم حربه را پایین آورد. اما حتا به درک واصل کردن مرتد و ملحد و ضد انقلاب باید بسم الله ... جاری شود. چرا که تو بدون اذن الله نمیتوانی جانداری را بیجان کنی! یعنی حکم قتل میداد!و البته از دوستان نزدیک و مرجع این اصلاحطلبان شده است.
روزبه
«سازمان»!!؟ کدوم سازمان میشه کسی بگه این به اصلاح سازمان کلا چند تا عضو داره و میانگین سنی اعضای »سازمان» چقدره؟ این «سازمان» مثلا چه فعالیتی داشته در سالهای اخیر بغیر چهار خط بیانیه با محتوای آبکی و التماس برای به بازی دادن آنها و شراکت در «قدرت» یا جلسات روضه بهزاد نبوی با محتوای اسلام «انقلابی» و «راستین» برای چهار تا جوان خدا باور بریده از نظام. اسم مناسبتر برای این «سازمان» سازمان بازنشتگان رانده شده از بیت رهبری (سوپاپ اطمینان سابق با مسئولیت محدود)
آذران
ای بهزاد نبوی ! بیانه ها و نامه های سرگشاده دهه 60 و رفتار و گفتارهای خودت و دیگر همدستانت از جمله رجایی و بهشتی و خامنه ای و رفسنجانی و لاجوردی و بالاسر همه خمینی را بیاد بیاور ! هشدارها داده شد. ولی شما چه ها که با هشدار دهندگان نکردید ! به جوانها و ناموس مردم بارها و بارها در زندانها تجاوز کردید ! تازه رازینی افتخار هم میکند ! تازه ایران عزیز شد ! شما و رهبرتان شرم نمی شناسید ! من فحش زیاد نمیدانم ولی اینها که میدانم هرکدامشان برای شما ستایش است، شما بدتر از آنید که بشود بیان کرد !
bijan
این جماعت و محمد خاتمی و بقیه اصلاح طلبان مردمانی قالبی و با خصلت بورکرات های نظام سرمایه داری دولتی با ذهنیتی بسته و واپس گرا .! موانع رشد و توسعه کشور برای اینها مجهول است و نوشته های اینها صرفا موعظه های دینداران خام اندیش است . پیشنهادات 15 گانه خاتمی هیچ چیز تازه ا ی نداشت . او نه مردسیاست است و نه رهبر با لیاقت . اگر به همان کار فرهنگی خود به پردازد دست آورد بهتری دارد .
badralsadat
((سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی: بیانیهای پر از فعلهای مجهول برای حل مشکلات معلوم سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، از پیشاهنگان سرکوب و از معماران دستگاههای امنیتی، که با قدرتگیری رقیبان موتلفه و محافل نزدیکتر به بیت رهبر و هاشمی رفسنجانی، سران آن به تدریج نفوذ خود را از دست دادند و بعدا به محمد خاتمی پیوستند و از ارکان اصلاحطلبی شدند، )) آخه این سازمان از اولش هم یک تشکیلات و سازمان نبود اسمش را هم برای گرفتن اعتبار از سازمان مجاهدین خلق از اونها عاریه گرفتند و به گفته شما از پیشاهنگان سرکوب و از معماران دستگاههای امنیتی بودند . در قرآن کریم جایی در وصف منافقین می گوید " می خواهند خوبی های تو را از آن خود و بدی های خودشان را به تو نسبت دهند " دقیقا وصف حال این سازمان معلوم الحال بود که حالا که از دایره قدرت کنار گذاشته شده ساز مخالفت کوک می کند نسل جوانی که سعادت دریافت دهه شصت دوران خون و جنایت یا دوران طلایی !!!! امام دجال را در ک نکرده اند باید در شناخت اینها به نشریات و رسانه های آ ن زمان مراجعه کنند .
صدیق
شما انتظاری جز این از یک جماعت جنایتپیشه دارید؟ اینها بند نافشان به جمهوری اسلامی بسته شده است، اگر جمهوری اسلامی برود اکثرشان باید حساب های سنگینی پس بدهند، لذا هر کاری و اقدامی که می کنند باید گماشته وار حساب "مطلق" را بکنند و وارد حریم او نشوند!
محمدعلی فردین
اصلا این آقایان بدون خانم از این چهل سال هیچ نیاموخته اند. آن عرب سرخی با اندکی جسارت دو بیانیه داده بود، ولی دوستانش از او پشتبانی نکردند که در ادامه خواهیم دید چرا! اما اینان هنوز در سال ۵۷ هستند. اصولا با آغاز کردن بیانیه شان با بسم الله الرحمان الرحیم نشان میدهند که اصولا مطلق گرا هستند و نه اندیشمند سیاسی. اینان تا زمانی که پیرو الله باشند و اصولا ندانند که چگونه این اسلام که ریشه تمامی بدبختی های ایران و منطقه در آن است چگونه وارد ایران شده و چگونه با تحمیل و سرکوب .و تجاوز و کشتار بر ایران غلبه پیدا کرده و ایران ما را اینچنین بیمار کرد ه که از ترس خشونتش به دامان چرمی پر خون خود اسلام پناه می برد و به قول آن شاعری که دوستش ندارم اما حرفش درست است که ما را از ترس خودشان بر دامان و نطع خونین خودشان پناهنده می شویم، آری اگر اینهمه را آنها و ما همگی ندانیم روزگارمان هر روز سیاه تر می شود. برای رهایی ایران ما یک راه بیشتر نداریم و آن یکپارچه در خیابان آمدن است و به هر قیمت و هزینه این حکومت را فروپاشاندن و دین و سیاست را بر ای همیشه از هم جدا کردن. برای همین این بیانیه مثل این است که کسانی را برای شام دعوت کنیم و جلوشان بوفک نمکی بگذاریم و به مدعوین بباورانیم که شامشان مفصل است. در پایان اینان همگیشان هم دستشان و هم آنجاشان ناپاک است. اینان همگی نفر به نفر به صورت گسترده ای در قتلها در کشتارهای نفری و جمعی در ازاله بکارتها توسط هم خودشان و هم دوستانشان، در غارت ها، در صادرات ارز به کشور برادر انگیس و کشور خواهر فرانسه و کشور ناتوان از غلط، آمریکا، و حتا دوبی و ترکیه و تاجیکستان و آلمان و... و هزاران فساد دیگر آلوده که هیچ نجس است. برای همین باید تمامی ملت ایران وقعی به نوشتار اینان نگذارد و از خانه بیرون آید و در خیابان بماند. در غیر این صورت صد سال دیگر وضع همینطور خواهد ماند. اگر در هر بزنگاهی همه ی متفرقین دانشجو و کارگر و راننده اتوبوس و کامیون و مال باخته و ضدحجابها و کارمندان و معلمان و دانشگاهیان و بازاریان با هم به میدان آمده بودند ما امروز یک مجلس موسسان داشتیم. آری به پاخیزیم! ما خیل بیش از نوددرصد تنهاییم و آنها کمتر از پنج درصد در دزدی و سرکوب و عارت و اشغالگری همراهند. همراه شویم. راه دیگری نیست!