ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

احسان یارشاطر، بنیانگذار مرکز مطالعات ایران‌شناسی درگذشت

یکی از اثرگذارترین شخصیت‌های فرهنگی در صد سال گذشته به دور از ایران در کالیفرنیا درگذشت. او بنیانگذار بنگاه ترجمه و نشر کتاب و دانشنامه ایرانیکا بود.

احسان یارشاطر، بنیانگذار مرکز مطالعات ایرانشناسی و استاد ادبیات فارسی در ۹۸ سالگی در ایالت کالیفرنیا درگذشت.

احسان یارشاطر، بنیانگذار مرکز مطالعات ایرانشناسی و استاد ادبیات فارسی

احسان یارشاطر دانش‌آموخته دوره دکترای رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران و دانش‌آموخته دوره دکترای زبانشناسی ایرانی در مدرسه مطالعات مشرق‌زمین و آفریقا از دانشگاه لندن بود. تاریخ ادبیات ایران در ۱۸ جلد زیر نظر او تألیف شده است.

یارشاطر همچنین بنیان‌گذار و سرویراستار دانشنامه ایرانیکا بود. این دانشنامه که در اواسط سال‌های دهه ۱۳۵۰، پیش از انقلاب بهمن بنیان گذاشته شد، در دانشگاه کلمبیا در نیویورک مستقر است. با دانشنامه ایرانیکا بیش از ۴۰ ویراستار و ۳۰۰ نویسنده از سراسر آمریکا، اروپا و آسیا همکاری می‌کنند. شعر فارسی در عهد شاهرخ، داستان‌های ادبیات ایران باستان و داستان‌های شاهنامه از دیگر آثار احسان بارشاطر است. تهیه دانشنامه ایران و اسلام در چهل و پنج جلد و همچنین ترجمه متون کلاسیک زبان فارسی به زبان‌های غربی تحت عنوان مجموعه «میراث ایران» از اقدامات او برای شناساندن فرهنگ ایران به شمار می‌آید.

احسان یارشاطر ۱۴ فروردین ۱۲۹۹ در همدان در خانواده‌ای بهایی متولد شد. او در گفت‌وگو با ماندانا زندیان (احسان یارشاطر، شرکت کتاب، فروردین ۹۵) می‌گوید که پدر و مادرش را در طفولیت از دست داد و در چهارده‌سالگی، خانه دایی‌اش را ترک کرد، اما با مساعدت وزارت معارف وقت موفق شد تحصیلاتش را ابتدا در دانشسرای مقدماتی و سپس در دانشسرای عالی ادامه دهد و سپس زیر نظر علی اصغر حکمت دکترای خود را در رشته ادبیات فارسی از دانشگاه تهران دریافت کند. آن ایام مصادف بود با  سرآغاز شکل‌گیری هویت ایرانی با تکیه بر «اشرافیت بافرهنگ» و رویداهایی مانند «کشف حجاب» که از برخی لحاظ به اندیشه‌های احسان یارشاطر جهت داده‌اند. او درگفت‌وگو با ماندانا زندیان می‌گوید:

« اقتباس تمدن غربی اول با چیزهای بی‌آزاری مثل قاشق و چنگال شروع می‌شود و به تدریج مسئله کت و شلوار و حجاب پیش می‌آید... این‌ها در کنار هم به مرور، ذهنیت و خواست‌های جامعه را عوض می‌کنند.»

بنگاه ترجمه و نشر کتاب در سال ۱۳۳۳ با ابتکار احسان یارشاطر بنیان گذاشته شد. وظیفه این بنیاد ترجمه  آثاری از متون غربی به زبان فارسی و چاپ کتاب‌هایی بود که در پرورش ذهنی کودکان و نوجوانان مؤثر باشد. بعد از انقلاب این بنگاه مصادره شد و به بنیاد علوی تغییر نام داد. کیهان، رسانه ولی فقیه چندین بار با اشاره به فعالیت‌های بنگاه ترجمه و نشر کتاب، احسان یارشاطر را به «غارت اموال» متهم کرده بود.

یارشاطر که حتی در سالخوردگی هم به سخت‌کوشی و پشتکار مشهور بود در مصاحبه‌ای گفته بود:

«برای من فرقی نمی‌کند که در بهترین برج‌های نیویورک باشم یا در زیباترین ویلاهای لس‌آنجلس، همان قدر که ابزار کارم فراهم باشد، برایم کافی است. اگر بگویند ابزار کارت را می‌دهیم اما ناچاری تا آخر عمر فقط نان و پنیر و گوجه بخوری، قبول می‌کنم.»

از گفته‌‌های اوست:

«وطن من آنجاست که بتوانم برای ایران کار کنم.»

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • کامبیز

    واقعا دست مریزاد به این هموطنان بهائیِ فرهیختهء ما, که بدور از هر اغراقی حقیقتا گلهای سر سبد فرهنگ ایرانی هستند, ممتاز و کارشناس. آلان که مروری به تولیدات استاد یارشاطر می شود می بینیم که کم غولی نبود و کاری کرد کارستان. دانشنامهء ایرانیکا مسلما خالی از انتقاد نیست و پروژه ای است در حال تکمیل شدن, و در عین حال نادر و بی همانند. آرامش دوستدار یکی دیگر از هم میهنان بهایی است که در فلسفهء ایران راه های نوینی گشوده است. عباس امانت که دیگر هیچ, مصاحبه اشان در این سایت را بخوانید و کیف کنید. در یک ایران آزاد و دمکراتیک, حداقل دو, سه کتابخانهء حجیم, مدرن و لوکس, و یکی, دو خیابان و میدان, برازندهء نام احسان یارشاطر خواهند بود. اشاره به لرزش دستان استاد مقداری خاطرات تلخ و شیرین به میان آورد که می گذرم, اما این تعهد به کار و چنین دقیق و منضبط تا به آخر پرکار بودن نمونه ای ستودنی است.

  • دانشنامه ایرانیکا

    WELCOME TO ENCYCLOPÆDIA IRANICA The Encyclopædia Iranica is a comprehensive research tool dedicated to the study of Iranian civilization in the Middle East, the Caucasus, Central Asia, and the Indian subcontinent. The Encyclopædia Iranica is dedicated to the study of Iranian civilization in the Middle East, the Caucasus, Central Asia and the Indian Subcontinent. The academic reference work will eventually cover all aspects of Iranian history and culture as well as all Iranian languages and literatures, facilitating the whole range of Iranian studies research from archeology to political sciences. The Encyclopædia is an international, collaborative project, based at Columbia University in the City of New York. Its compilation is overseen by the general editor Ehsan Yarshater and a team of Consulting Editors, all internationally renowned scholars of Iranian studies, who assist in the commissioning and editing of entries. The in-house editorial staff works at Columbia's Center for Iranian Studies. Entries are solicited through invitation only, and are subjected to peer review to ensure factual reliability, scholarly objectivity, and political independence. In recognition of its high academic achievements the Encyclopædia has received continuous financial support, since its inception in the 1970s, from major sponsors, such as the National Endowment for the Humanities. The non-profit Encyclopaedia Iranica Foundation is dedicated to guaranteeing the Encyclopædia's intellectual independence by covering parts of its operating budget. The first fascicle of the Encyclopædia's printed edition appeared in 1982, while the first version of the web-based digital edition was established in 1996. This digital version was developed in 2009-2010, in collaboration with the web design company Electric Pulp, to provide a more user-friendly interface for accessing the Encyclopædia's online content.

  • شناسا

    یارشاطر را من دیده بودم و با او گفتگویی هم داشتم. جوانی کردم و از او پرسیدم که آیا بهایی ست یا نه؟ و در جوابم گفت که ظلمی که به بهاییان می شود را برنمی تابد و دیگر هیچ. او ادامه داد که به دین پدران ماندن از سر خرد نیست و پذیرش ظلم بر دیگران ظالم بودن بر خویشتن است.... من با جناب کارو موافق نیستم. یارشاطر یک ایرانی بزرگوار بود در حد و قد بزرگانی همچون فردوسی و زمینه کاریش زبان پارسی بود اما به شهادت نزدیکانش بر سراسر خاک و اقوام ایرانزمین مهر می ورزید و جانباز ایرانزمین بود. در میان کسانیکه با او همکار بودند از سراسر شهرهای ایران بودند و تبعیضی نبود. او استوانه ی کار و تلاش بود. در حالی که دستانش و خصوصا دست راستش به شدت می لرزید تا جایی که چای یا قهوه اش از فنجان با تلاطم بیرون می ریخت و لرزشی ارثی داشت با اینهمه دست چپش به کمک دست راست می آمد و خودنویس سیاهش را براه نوشتن یاری میداد. او هرگز از کار باز نایستاد و اگر چه همیشه موقر و خوش لباس و پاکیزه بود اما بسیار متواضع و پرهیزکار بود و با دیگران خاکسار اما در کار و پذیرفتن مقاله بسیار سخت گیر و دقیق. او به تنهایی یک سلسله جبال بود. بدبختانه در کشور ناکتابخوان ما فقط کسانی او را شناختند و می شناسند. اگر او از مردم دیگری بود و یا ملیت دیگری داشت حتما یکی از سرآمدان جهانی می بود چنانکه بود. اما متاسفانه مردم ما او را نشناختند. شاید نسلهای آینده او را بشناسند. راهش پیوسته پررهرو باد!

  • کارو

    علیرغم تمام اختلاف عقیده ها و جهتگیری آشکارا ناسیونالیستی یارشاطر که به نظر من به بسیاری از آثار وی و علی الخصوص تاریخ ادبیات ایران آسیب جدی زده و حتی در برخی موارد دگرستیزی و تحقیر نسبت اقلیت ها در آن تنه به فاشیسم می زند، از فوت این دانشمند احساس تألم کرده و این درگذشت را به اهل کتاب و قلم تسلیت می گویم. اگرچه وی روشنفکر مستقلی نبود و همواره جانب ناسیونالیسم را میگرفت، اما تشخیص ناروایی های آثار وی با خوانندۀ دانا و تیزبین است و این دلیلی برای بدگویی از ایشان نیست. روحش شاد و آثارش پرخواننده و پرمنتقد باد.