ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

نسرین ‌ستوده به فرزندش نیما: چگونه می‌توانستم شاهد اعدام نوجوانان وطنم باشم و سکوت کنم؟

نسرین ستوده-چگونه می توانستم چشم بر کودک آزاری‌ها ببندم تا شب‌ها را با خیالی آسوده در کنارت بگذرانم؟

نیمای عزیزم سلام!

نمی‌دانم باید نامه را از کجا شروع کنم؟ آیا می‌توانم شروع سال تحصیلی‌ات را بدون وجود من و حتی پدرت نادیده بگیرم و بگویم نیما جان امسال هم یک سالی است برای خودش مثل سال‌های قبل. لطفا سر وقت مدرسه‌ات را برو، مشق‌هایت را بنویس، درس‌ات را بخوان و پسر خوبی باش تا ما برگردیم.

متنفرم که به عنوان یک مادر چنین حرف‌های بی سر و تهی به تو بزنم که همواره در مدت عمر کوتاهت در تلاطم زندان و ملاقات و قطع ملاقات و ترس از بیداد زیستی.

یا نمی‌توانم به عنوان یک مادر از تو بخواهم وجودم را نادیده بگیری و با خود فکر کنی اصلا مادر نداری تا به این ترتیب با خیالی راحت به کار و مبارزه‌ام! بپردازم.

دور باد از من که با تو چنین بیرحمانه رفتار کنم.

اما نیمای من!

چگونه می‌توانستم شاهد اعدام نوجوانان وطنم باشم و سکوت کنم؟ چگونه می‌توانستم چشم بر کودک‌آزاری‌ها ببندم تا شب‌ها را با خیالی آسوده در کنارت بگذرانم؟ تا روز اول مهر کیف مدرسه‌ات را بر پشتت بگذارم و به اتفاق بابا، تو را تا مدرسه بدرقه کنم؟ پسرم، من نمی‌توانستم …. همین. گناهم همین بود و حرفه‌ام که به نفرین ابدی در ایران دچار شده است مرا و این بار پدرت را نیز در این طوفان بی‌عدالتی و بی‌شهامتی‌ای که جامعه‌ی وکالت ایران را از کار انداخته است در خود فرو می‌برد و من در این روزها بیش از پیش به تو می‌اندیشم و به تنهایی تو و مهراوه عزیزم که با همه‌ی افتخاری که همواره برایمان ارمغان آورده است، حالا باید نقش پدر و مادر را توامان برایت بازی کند و از تو به شایستگی مراقبت کند.

اشک‌های عاشقانه‌ام را نثارت می‌کنم تا گوشه‌ای از ظلم و بیداد زمانه را برایت قابل تحمل سازد.

تهران – اوین

مامان نسرین

هزاران بار می‌بوسمت که رویت را مدت‌هاست ندیده‌ام ...

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • مهسا

    نسرين عزيز، من هم مادر پسرى چهار ساله ام، درد دورى از فرزند را به خوبى درك مى كنم. شجاعت و توانمندى تو شير بانوى ايران به همه زنان و فرزندان ايران درس آزادگى و راستى مى ده. شما و خانواده محترمتون داريد تايوان جهل و كوتاه نگرى و سكوت ما رو مى ديد. اين به دور از عدالت هست عدالتى كه شما مدافع اجراء اش هستيد. شما باعث فخر و اميد همه ما هستيد. درود ها

  • صدیق

    ژان دارک به کفر و الحاد متهم شد. در تاریخ ۲۱ فوریه ۱۴۳۱ در دادگاهی در شهر روآن (روئِن) حضور پیدا کرد. اتهام‌های وارده بر وی عبارت بودند از: اصرار بر دریافت الهام از جانب قدیسین، پوشش مردانه و همچنین، اقدام او به فرار از زندان (پریدن از برج بیست متری که البته در این ماجرا هیچ آسیبی به او نرسید). محاکمه ژاندارک درحالی آغاز شد که هیچ گونه اسناد و شواهدی علیه وی وجود نداشت. نیکلا بیلی، کسی که مسئول جمع‌آوری شواهد علیه ژاندارک بود، می‌گفت: «هیچ چیزی دربارهٔ ژان نیافته‌ام که دوست نداشته باشم دربارهٔ خواهر خودم بیابم». جملاتی از کتاب ژان‌دارک را خواندید، چه شباهت‌هایی در شخصیت این دو زن وجود دارد با این تفاوت که نسرین ستوده بسی استوارتر و تواناتر از ژان‌دارک تاریخ فرانسه است. باید مردم ایران و جامعه جهانی یکصدا فریاد آزادی نسرین ستوده را سر دهیم. نسرین ستوده باید از زندان آزاد شود چون هیچ گونه اسناد و شواهدی مطابق قوانین قرون وسطایی جمهوری اسلامی علیه او وجود ندارد.

  • پری

    دلم اتش گرفت از این همه بی عدالتی از این همه سکوت از کانون وکلایی که توان و جرات دفاع از خودی هایش را هم ندارد و با ناخودی ها شادتر است. دلم گرفت از جامعه ای که تاوان سکوتش را نیما و مهراوه باید بدهند. بانو تو مایه افتخار فرزندان خودت و همه فرزندان ایرانی.

  • مینا

    مامان نسرین، خوشا بحال پسرت که به تو افتخار میکند. چندین نفر مثل تو در ایران داریم؟ متاسفانه خیلی کم. چرا که خیلی از ما زنان الان توی مطب دکتر زیبایی منتظر وقت بوتاکس و جراحی بینی و جراحی سینه و غیره هستیم. گویی توی شیر آب خونه هامون ماده شیمیایی با فرمول رخوت و فراموشی زده اند. بیماری مسری فراموشی پیر و جوان و مرد و رن رو فراگرفته. همه بیمار یم و طلبکار. همه سرمون رو کردیم توی لاکمون و از اون یکی انتظار داریم که تون کاری بکنه همه سطحی نگر و خواب،جمعی منتظر ِ ظهور مهدی جمعی منتظر ِ ترامپ یا منتظر ِ عملِ سوم شخصی دیگر. ضمیر اول شخص گویی در مملکت ما نظاره گر باید باشد و سوم شخص فاعل. چه کابوسی