کشف کتاب‌های «غیرقانونی» در تهران

نظرها

• دانیال

  ۱۰ آبان ۱۳۹۷

  اگر دقت شود عناوین بیشتر این کتابها سیاسی اجتماعی و انتقادی است . چنانچه دهها بلکه صدها بار دیگر از این گونه انبارها کشف شود نه جمهوری اسلامی و نه هیچ سیستم حاکمیتی دیگری نتوانسته و نخواهد توانست مانع نشر کتابهای بدون سانسور مورد علاقه جامعه شود. گذشته از سود مادی که از این نوع انتشار کتاب نصیب ناشر و توزیع کننده میشود میل دو سویه و شدید بسیاری از ناشران و خوانندگان به آگاه سازی و اطلاع رسانی به جامعه و آگاهی یابی ودانائی خصوصا در مقاطعی که خفقان و تیغ تیز سانسور راه تنفس جامعه را بسته و گلوی آزادیخواهان و خواستاران دمکراسی را تهدید میکند غنیمتی است که جامعه و خصوصا قشر دانشجو و جوانان تحصیلکرده باید از آن استفاده لازم را ببرد.

• majiddelbandam

  ۱۰ آبان ۱۳۹۷

  این نشان می دهد فکر کسروی فکر اخوندشناسی فک شناخت در.غ و خرافه و کلا تفکر و کتابوانی هراس افکن است پس این کتابها را رایگان در سایت ها قرار دهید که دشمن ملا و روس اکتاب و آگاهی است

• کارو

  ۱۰ آبان ۱۳۹۷

  طرفداران بازار آزاد چرا در اینجور موارد خفه می شوند و لالمانی می گیرند؟ چرا از بازار آزاد و حق تولید این تولیدکنندگان دفاع نمی کنند؟ چرا در اینجا از اتحادیۀ زالصفت ناشران حمایت می کنند؟ آیا کسی به جر ناشران گردن کلفت و اتحادیه شان، و وزارت ارشاد حق تولید ندارد؟ آزادتر از بازار کتاب زیرزمینی هم سراغ دارید؟ فکر کنید این هم مثل آمبولانس و پزشکی و بهداشت و دانشگاه و مدارس است که همه را تحت عنوان اسم رمزهایی مانند کوچک کردن دولت و خصوصی سازی و ... نابود کردید. چرا در این یک مورد با سانسور و داغ و درفش رژیم همصدا می شوید؟

• صدیق

  ۱۰ آبان ۱۳۹۷

  بخاطرم هست حدود 30 سال پیش در یکی از شهرهای استان مرکزی، پس از اتمام کار روزانه به یک کتابفروشی کوچک در شهر بطور مرتب مراجعه می‌کردم. کتابفروش پیر، کتابهای خوبی داشت که بعضاً در تهران هم پیدا نکرده بودم. هر کتابی که سفارش می‌دادم ظرف کمتر از یکهفته آن را تهیه می‌کرد. در طول مدت چند سالی که با ایشان آشنا شده بودم حسابی با هم دوست شده بودیم. یکی از مزایای دوستی با ایشان، خواندن کتابهایی بود که اگر شانس دیدن ایشان را نداشتم شاید هرگز از وجود آن کتابهای نفیس حتی باخبر هم نمی‌شدم. یک روز که مطابق معمول در حال رفتن و ملاقات دوست پیرم بودم، متوجه شدم که نیروهای پاسدار (کمیته) به کتاب فروشی کوچک پیرمرد یورش برده، و کتابفروشی را پلمپ کرده بودند. چند روز بعد برای بار چندم بدانجا مراجعه کردم و نهایتاً موفق شدم تا خبری از دوستم بگیرم. او را بازداشت کرده و وثیقه‌ای سنگین برای آزادی موقتش درخواست کرده بودند. پس از کش و قوس فراوان چند ماهه، بالاخره ایشان آزاد شد، اما جواز کتابفروشیش را باطل کردند. دیگر پیرمرد کتابفروش را ندیدم، اما برای سالها جای کتابفروشی، مغازه بازیهای کامپیوتری و ویدیو گیم باز شد! وقتی رژیمی کتابفروشی می‌بندد، چون جایگزینی برای آن ندارد، خلاء کتابفروشی را یا مواد مخدر پر می‌کند یا آتاری، و یا ماهواره. شاید در میان مردم این تفکر وجود داشته باشد که جمهوری اسلامی با ماهواره مخالف است، اما هرگز چنین نبوده! جمهوری اسلامی کتابفروشی های زیادی را از کتاب واقعی تهی کرد و ماهواره و مواد مخدر را جایگزین آن کرد. اینگونه حکومتهای مستبد جهل را در جامعه گسترش می‌دهند و مردم جاهل آن جامعه را (سگ‌های رُقیه را) به زیر یوغ استبداد و مزدوری و آدمکشی می‌کِشند.