ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

گفت‌وگو با صبا زواره‌ای

ناگفته‌ها و ناشنیده‌های ممنوعه از پستویی اجباری در «رادیو خیابان»

رادیو خیابان، با زبانی ساده و آمیخته به موسیقی و گفت‌وگو، قصد دارد از زنانی بگوید که سال‌ها صدای‌شان را در گلو خفه کرده‌اند. گفت‌وگویی با صبا زواره‌ای درباره اهداف این رادیو.

از نام «رادیو خیابان» معلوم نیست که قصد دارد چه چیزی را به گوش شنوندگانش برساند، البته فقط تا وقتی که شروع به گوش دادن به نخستین قسمت برنامه‌هایش می‌کنید: «من صبا زواره‌ای هستم، و این‌جا رادیو خیابان…». صبا زواره‌ای، دانشجوی دکتری مطالعات اجرا در دانشگاه گلدسمیت لندن، پژوهشگر، و مؤسس رادیو خیابان، با زبانی ساده و آمیخته به موسیقی و کلام و گفت‌وگو، قصد دارد تا ناگفته‌ها و ناشنوده‌های ممنوعه را از «پستویی» اجباری که سال‌ها زندان آواها و نواها بوده، به «خیابان» بکشاند و به این صداها، جسارت و جرأت حضور بدهد. از زنانی بگوید که سال‌ها صدای‌شان را در گلو خفه کرده‌اند و البته که زنانی از همه جامعه. در گفت‌وگویی که در ادامه خواهید خواند، صبا زواره‌ای از چیستی رادیو خیابان  و از اهداف این رادیو گفته است. رادیویی که نه یک گوینده، بلکه بی‌شمار گوینده خواهد داشت.

رادیو خیابان چه رادیویی است و قرار است چه چیز را به گوش مخاطب برساند؟

رادیو خیابان در واقع رادیویی است که ماهی یک بار به صورت پادکست منتشر می‌شود و قصد دارد فضایی باشد برای شنیدن حرف‌ها و داستان‌های ناشنیده زنان ایرانی با محوریت آواز خواندن، و همچنین سکویی برای پخش آواز ممنوع آنها در فضای عمومی.

 انگیزه‌های اصلی شما، چه شخصی و چه حرفه‌ای برای تأسیس رادیو خیابان چه بود؟ چه مدت از شکل‌گیری ایده تأسیس این رادیو یا انگیزه‌هاش گذشت تا این رادیو پا گرفت؟

حدود چهار سال پیش ویدیویی از خودم در حال خواندن در مسجد شیخ لطف‌الله منتشر کردم که بازتابی خیلی فراتر از توقع من داشت. به دنبال آن بارها و بارها روی رسانه‌های اجتماعی ویدیو دریافت کردم که در آن زنان در فضاهای دیگر آواز می‌خواندند و برای من می‌فرستادند.


حدود یک سال پیش برای اجرای پروژه‌ای هنری در نیجریه دعوت شدم و با توجه به موضوع نمایشگاه فکر کردم بهترین فرصت است که سراغ این آوازها بروم. انگیزه اصلی به هم پیوستن این حرکات کوچک انفرادی بود. از لحاظ تخصصی هنری هم من به دنبال کشف و درک اجراهای روزمره‌ی زندگی در ارتباط با ساختار اجتماعی فضا هستم و این پروژه با مصاحبه‌های طولانی مدتی که با زنان مختلف از جاهای گوناگون ایران صورت می‌گیرد، این فرصت را به من می‌دهد تا در نوع تعامل آدم‌ها با فضا، به خصوص تحت تاثیر جنسیت‌شان تامل کنم و هدفم این است که بتوانم خوانشی متفاوت از برداشت‌های رایج درباره زنان ایرانی و تلاش‌هایشان برای به چالش کشیدن نظام سرکوبگر و مردسالار و بازپس‌گیری فضای عمومی ارائه دهم. بیش از یک سال طول کشید تا بلاخره قسمت اول بیرون آمد. کار سنگینی است، ولی آنچه بیشتر سنگین‌ش می‌کند برای من احساس مسئولیت است. رادیو خیابان پروژه‌ای کاملا مستقل است و تمام سرمایه من برای راه‌اندازی‌اش اعتمادی است که غریبه‌های نازنین به من می‌کنند. برای همین هر قدم را آهسته و با دقت برمی‌دارم تا این اعتماد صدمه‌ای نبیند.

در قسمت اول رادیو خیابان که چند روز پیش منتشر شد، از این می‌گویید که رادیو قرار نیست تنها قشر و افراد خاصی را در نظر بگیرد و سکویی است برای آواز همه زنان. این همه زنان برای شما چه کسانی هستند؟ از کجا می‌آیند؟ چقدر در کار خودشان حرفه‌ای هستند؟

صبا زواره‌ای

هیچ محدودیتی برای شرکت در این رادیو وجود ندارد. شاید تنها مانع مسئله دسترسی باشد. یعنی کسی که بخواهد شرکت کند باید با این پروژه آشنا شده باشد، برای همین احتمالا باید گوشی همراه داشته باشد و دسترسی به اینترنت و روی شبکه‌های اجتماعی باشد تا از این داستان باخبر شود. اما اگر کسی به من پیغام بدهد که می‌خواهد شرکت کند، دیگر باقی حل است. فقط یک وسیله‌ای می‌خواهد که توسط‌‌ش بتواند روی تلگرام به من پیغام دهد و صدایش را ضبط کند. من در این پروژه به آواز به عنوان رفتاری در زندگی روزمره نگاه می‌کنم، نه به صورت حرفه‌ی خوانندگی. برای همین هر کسی از هر جایی که ذوق خواندن دارد می‌تواند شرکت کند. تا به حال از خیلی شهرهای ایران زنان شرکت کرده‌اند. واقعا در من شعف ایجاد می‌کند وقتی می‌بینم از شهرهای کوچک‌تر و جاهایی که کمتر به طور روزمره اسم‌شان را می‌شنویم کسی با من تماس می‌گیرد. خیلی دوست دارم که تمرکز این کار بر شهرهای بزرگ نباشد و هر کسی از هر شهر و روستایی بتواند از رادیو خیابان برای رساندن صدایش به دیگران بهره ببرد.

این سکو قرار است، سکوی پرتاب باشد یا سکویی برای نمایاندن این زنان و صدای‌شان به جامعه؟

بگذارید بگویم این سکو بیشتر قرار است بخشی از فضای عمومی باشد که به ضرب سانسور و سرکوب مدام تخریب می‌شود. جایی برای گفتگو. فضایی برای شنیدن حرف‌هایی که دائم حذف می‌شود و آوازی که به هر شکل تلاش می‌شود جلویش گرفته شود.
اما علاوه بر این، اگر کسی برای تبلیغ صدا یا پیدا کردن مخاطب برای هنرش از آن استفاده کرد، چه بهتر! در شرایطی که زنان به بازار مخاطب واقعی‌شان دسترسی ندارند، خیلی خوشحال می‌شوم اگر رادیو خیابان چنین امکانی هم برای هنرمندان فراهم کند.

با مخاطب خود چگونه ارتباط برقرار می‌کنید؟ منظورم این است که اولاً در چه قالب‌هایی برای او برنامه رادیویی را تولید می‌کنید و دوماً، از آن‌جا که گویی قرار نیست این رادیو یک مونولوگ از سمت تهیه‌کنندگانش باشد، گفت‌وگو با مخاطب چگونه شکل می‌گیرد؟

گفت‌وگوها در قالب مصاحبه‌های طولانی مدت صورت می‌گیرد. گاهی هفته‌ها طول می‌کشد تا با کسی به نتیجه می‌رسیم. برای من خیلی مهم است که مشارکت کننده هم مثل من احساس کند این تجربه برایش مفید است و از نتیجه کار راضی است، در نتیجه گاهی مدت‌ها صبر می‌کنم تا شخصی از نتیجه کارش راضی باشد. قالب برنامه‌ها فعلا در حدود ۱۰ دقیقه است که در آن گفتگو صورت می‌گیرد و آوازها پخش می‌شود. اما ممکن است در حین تجربه ایده‌های دیگری در آینده به ذهنم برسد و راه‌های دیگری را امتحان کنم.

به نظر شما آیا زنان در جامعه ایران، تنها ممنوعیت‌های رسمی قانونی برای انتشار آوازشان دارند یا با محدودیت‌های اجتماعی و سنتی نانوشته هم مواجه‌اند؟

به هیچ وجه ممنوعیت‌ها به آنچه به صورت قانون درآمده محدود نمی‌شود. گرچه در بسیاری موارد اعتقاد دارم جامعه بسیار از قوانین واپسگرا جلوتر است و بسیار پیشروتر عمل می‌کند، اما بخشی از جامعه همچنان زنان را موجوداتی می‌داند که باید کمرنگ باشند، ندوند، بلند نخندند، آواز نخوانند، خودشان را بپوشانند و همیشه از این که فضای عمومی را اشغال می‌کنند خجالت بکشند و بهراسند. مسئله‌ی ممنوعیت آواز خواندن هم تنها یکی از وجوه این طرز فکر است. خیلی از زنانی که در رادیو خیابان شرکت می‌کنند، به من می‌گویند که چه طور در همان خانواده، یا فامیل کسانی هستند که همیشه به آنها برای مسائل مختلف از جمله خواندن در جمع مختلط تذکر می‌دهند. البته که این افراد برای بیان نظرشان و تذکر دادن، پشت‌شان به قوانین واپسگرا گرم است و اگر قوانین تغییر کند، رویه‌ی صداوسیما و آموزش‌وپرورش تغییر کند، لحن تحکم‌آمیز و حق به جانب این افراد سرکوب‌گر هم قطعا تغییر خواهد کرد.

در مبارزه برای داشتن چنین حقی برای زنان، در عرصه‌های مختلف، از هنرمندان گرفته، تا رسانه‌ها و فعالان مدنی حوزه زنان و غیره، چقدر فکر می‌کنید همراه و هم‌مسیر دارید؟

صبا زواره‌ای

اولین و آخرین باری که اتحاد و همدلی اجتماعی را در طول زندگی‌ام به طور عملی در اعتراض تجربه کردم سال ۸۸ بود. بعد از آن اعتراض‌ها به مسائل سیاسی و اجتماعی تا جایی که من می‌بینم بیشتر به صورت فردی یا گروه‌های کوچک بوده. واقعیت این است که خیلی‌ از زن‌ها با خواندن و به خصوص با انتشار آن از طریق رسانه‌های اجتماعی اعتراض‌شان را بیان می‌کنند و کار خودشان را می‌کنند. از میان هنرمندان مرد هم کسانی هستند که علنی اعتراض کرده‌اند و می‌کنند اما تعداد خیلی اندک آنها برای من حیرت‌آور است. رسانه‌ها شاید کمتر به موضوعاتی که خیلی تابو هست بپردازند. البته دیده‌ام که با خواننده‌های زن مصاحبه می‌کنند، از سختی کارشان می‌نویسند، در وصف خواننده‌های بزرگ گذشته مثل قمر می‌نویسند، اما واقعا دست روزنامه‌نگارها به گمانم خیلی بسته است. بی هیچ دلیلی مدام تهدید می‌شوند و احضار و بازداشت. فعالان مدنی حوزه زنان بیشتر از بقیه با جسارت درباره مسائل زنان صحبت می‌کنند و کارهایشان واقعا تحسین‌برانگیز است. به طور خاص برای رادیو هم در همین مدت کم بیشترین حمایت را از جانب آنها دیده‌ام. در مجموع شاید بگویم رفع محدودیت‌ها علیه زنان خواست بخش بزرگی از جامعه است، گرچه در دورانی نیستیم که حرکتی متحد از سوی جامعه علیه این تبعیض‌ها ببینیم. امیدوارم اتفاق‌های کوچکی مثل رادیو خیابان به این همگرایی کمک کند.

در تمام این سال‌های ممنوعیت آواز زنان، چه کوتاهی‌هایی از جانب همه این افراد وجود داشته که بعد از گذشت این همه سال نتوانسته‌اند این حق را برای زنان به دست بیاورند؟

بهای اعتراض در ایران بسیار بالاست. فکر می‌کنم واقعا دلیل اصلی برای این که بعد از این همه سال هنوز اینجا هستیم این باشد. به علاوه مسائل زنان، مثل حجاب، ورزشگاه رفتن، آواز و.. خیلی برای حکومت حساسیت‌زا است که دلیل‌ش به گمانم ایدئولوژی مبتنی بر تفکیک جنسیت در نقش‌های اجتماعی از سوی حکومت است. اما اگر به نیمه پر لیوان نگاه کنیم، جامعه به نظرم خیلی رشد داشته و خیلی از تابوها گرچه در ساختار قانونی باقی مانده، در عمل کسی کوچک‌ترین توجهی به آنها نمی‌کند و وقتی مجری قانون دوروبر نباشد، کسی دلیلی برای رعایت آن نمی‌بیند. نمونه بارزش بحث حجاب اجباری است، و نمونه‌ دیگر آواز خواندن. زنان در جمع‌های خصوصی می‌خوانند، برای زنان ‌می‌خوانند، در فضای عمومی وقتی مامور حکومتی نباشد می‌خوانند، در کنسرت‌های خصوصی می‌خوانند. اما اگر همین زنان بخواهند تشکلی درست کنند که برای این حق مبارزه کنند، به شدت و با خشونت سرکوب و با احکام سنگین محکوم می‌شوند که دیگر نتوانند تکان بخورند.
پس مردم بسیار جلوتر از سیاستمداران و قدرتمندان هستند و برای همین حکومت دائم به خشونت متوسل می‌شود که آنها را به عقب برگرداند.

آیا زنان و موضوعاتی که در این رادیو مورد توجه قرار می‌گیرند، قرار است سمت و سوی هنری خاصی را دنبال کنند یا بی‌محدوده، همه زنان، از همه گروه‌ها، با تمام انواع و اقسام و سبک‌های موسیقایی و غیره، مقوله و موضوع این رادیو هستند؟

هیچ محدودیتی در رادیو خیابان وجود ندارد و با آغوش باز از هر صدایی با هر گرایش و سلیقه‌ای استقبال می‌کنم.

رادیو خیابان موفق خواهد شد سکویی برای آواز زنان باشد؟

رادیو خیابان یک حلقه‌ی کوچک از یک زنجیره‌ی دور و دراز در تاریخ مبارزه برای آزادی و برابری خواهد بود. این که چه قدر موثر باشد و تا کجا پیش برود را باید صبر کنیم و ببینیم.

قسمت اول رادیو خیابان را در ادامه بشنوید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • کارو

    خانم صبا زواره ای خبر نداشند یا ندارند که یک رادیوی دیگر هم به نام رادیو خیابان وجود دارد که قبلتر از رادیوی ایشان راه افتاده و فکر نمیکنند که این اسم موجب سردرگمی مخاطب می شود؟