ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

«وجود جمهوری اسلامی، شکنجه‌ای دائمی‌‌ست»- گفت‌وگو با منصور اسانلو

منصور اسانلو در گفت‌وگو با زمانه از شکنجه‌های جسمی و روانی که در زندان بر او اعمال شده می‌گوید. او بر تقویت کارزار «من هم شکنجه شدم» اصرار دارد.

پس از آنکه اسماعیل بخشی، فعال کارگری و نماینده شورای مستقل کارگری در سندیکای کارگران کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه و سپیده قلیان، فعال مدنی، پس از آزادی از زندان شجاعانه در مقابل سیستم سرکوب ایستادند و درباره شکنجه‌هایی که هنگام بازداشت شده بودند، دست به افشاگری زدند، هم‌دلی و هم‌نوایی گسترده‌ای با این دو شکل گرفت.

طرح از اسد بیناخواهی

مسئولان قضایی اما نه تنها به طرح این شکنجه‌ها رسیدگی حقوقی نکردند، بلکه قویا آنها را تکذیب کرده و حتی صادق آملی لاریجانی، رییس قوه قضاییه، اسماعیل بخشی را تهدید کرد و گفت: «برخی تصور می‌کنند زندان هتل است.»

اما افشاگری‌های این دو فعال کارگری و مدنی الهام‌بخش کارزای شد به نام «من هم شکنجه شدم».

در این کارزار در شبکه‌های مجازی، زندانیان سابق و دیگر قربانیان شکنجه برای حمایت از بخشی و قلیان و مقابله با شکنجه،‌ تجربیاتشان را در مورد اعمال شکنجه در زندان‌های ایران و هنگام بازداشتشان روایت می‌کنند.

منصور اسانلو، فعال سندیکالیست و از رهبران پیشین سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه نیز به این کارزار پیوسته است. او که بارها به دلیل فعالیت‌های کارگری‌اش در ایران بازداشت شده و از سال ۸۶ تا ۹۱ زندانی بوده، در زندان تحت شدیدترین شکنجه‌ها و بدرفتاری‌ها قرار گرفته است.

اسانلو در گفت‌وگو با زمانه از شکنجه‌های جسمی و روانی که در زندان بر او اعمال شده می‌گوید. او معتقد است شکنجه فقط در زندان و هنگام بازداشت نیست، بلکه: «کل وجود جمهوری اسلامی یک شکنجه دائمی روحی و روانی و سپس جسمی است.»

منصور اسانلو به گفته خود انواع مختلف شکنجه‌های جسمی و روانی را تجربه کرده. او درباره یکی از تجربیاتش هنگام انتقال به زندان اوین چنین می‌گوید:

«سه بار که من را بازداشت کردند کماکان در داخل ماشین هم ضرب و شتم کردند و با آرنج توی کمرم می‌زدند. من را خوابانده بودند روی صندلی عقب، دو نفر نشسته بودند روی من و نفری که جلو، کنار راننده نشسته بود -جمعا چهار نفر- از آن وسط سعی می‌کرد با مشت بر سر و کله و کمر و پهلو و هر جای من که می‌شد بزند. کمر من از سه جا آسیب دید، سه تا از مهره‌های من کج شد.»

اسانلو معتقد است شکنجه در جمهوری اسلامی ابعاد وسیع و مختلفی دارد. او باور دارد شکنجه در ایران از همان کودکی با تحمیل برخی عقاید در مدارس آغاز می‌شود و تا خیابان‌ها که مردم دائما تحت فشار تفتیش عقاید هستند، ادامه پیدا می‌کند.

او می‌گوید برای استخدام یا ادامه تحصیل مردم را تفتیش عقاید می‌کنند و در واقع بازجویی به شکلی شدیدتر از نسخه‌های قرون وسطایی انجام می‌شود:

«این روند و بسیاری دیگر از مسائل از همان آغاز جمهوری اسلامی شروع شده و تمامی این اقدامات مصداق شکنجه‌اند.»

منصور اسانلو از اولین شکنجه‌هایی می‌گوید که حتی قبل از ۲۲ بهمن ۵۷ تجربه کرده است: حملاتی از جانب عناصری که می‌گفتند «حزب فقط حزب‌الله، رهبر فقط روح‌الله» در محیط‌ خیابان، دانشگاه و حتی در جمع تظاهرات قبل از رفتن شاه، علیه دیگر گروه‌ها.

منصور اسانلو:

«این گروه حزب‌اللهی‌ها سازماندهی می‌شدند و به ضرب چوب و چماق حرفشان را تحمیل می‌کردند. از همان زمان شکنجه شروع شد. اینکه شما تهدید بشوید، در یک خیابان به واسطه داشتن یک نشریه یا خریدن و فروختن یک روزنامه به شما حمله بکنند و به دیگری حمله بکنند و شما شاهدش باشید در خیابان، یا با چاقو مثلا به شکم یک دختر ۱۴ ساله بکوبند در شهر مثلا شاهی یا در ساری و شما خبرش را بشنوید، چون مثلا یک روزنامه‌ای از یک سازمانی یا یک حزب یا گروهی می‌فروخته و این زمانی‌ست که هنوز انقلاب ۵۷ نشده و عده‌ای بشوند مامور زورگویی در خیابان‌ها و دیدن این صحنه‌ها در خیابان‌ها حتی اگر بر سر خود شما هم عملا این شکنجه واقع نشود؛ دیدن خود این صحنه‌ها شکنجه است.»

منصور اسانلو باور دارد این کارزارها بسیار مهم است و باید تا زمان سرنگونی جمهوری اسلامی ادامه داشته باشند. او می‌گوید با وجود اینترنت و دسترسی آزاد به اطلاعات، برخی «پرده‌ها» مانند همین کارزار «من هم شکنجه شدم» باز شده که رژیم را شکست داده است.

او تأکید می‌کند که دیگران هم باید در این مستندسازی شرکت کنند تا بتوان این اسناد را برای دادخواهی و پاسخگو کردن حکومت ایران به مراجع بین‌المللی مانند کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل ارائه داد.

  • گفت‌و‌گو با منصور اسانلو را از اینجا بشنوید:

اسماعیل بخشی و سپیده قلیان در تاریخ ۳۰ دی ماه ۹۷ برای دومین بار بازداشت شدند. بازداشت دوباره آنها با حمله نیروهای امنیتی و ضرب و شتم همراه بود.

پدر سپیده قلیان گفته است دندان‌های پسرش را شکسته‌اند، با قابلمه به سر خودش کوبیده‌اند، با قاچو به گردن همسرش زخم زده‌اند و سپیده قلیان و برادرش را در حالی که دست‌بند زده بودند به صندوق عقب انداخته و با خود برده‌اند.

نحوه بازداشت دوباره این دو فعال کارگری، بی‌شباهت به روایت منصور اسانلو نیست. در واقع شکنجه و ضرب و شتم از همان دقایق اولیه دستگیری آغاز شده است.

عبدالکریم لاهیجی، رئیس جامعه دفاع از حقوق بشر ایران و رئیس افتخاری فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر روز سه‌شنبه ۱۸ دی در فراخوانی از «تمام قربانیان شکنجه در ایران» خواست تا «با استفاده از همه‌ امکانات رسانه‌ای ـ از جمله وب‌سایت‌ها و شبکه‌هاى اجتماعى ـ به افشاى شکنجه‌هایی که بر آنان رفته بپردازند.»

به گفته او، قربانیان شکنجه در ایران مرجعی برای دادخواهی ندارند.

  • در همین زمینه

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.