ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

• دیدگاه

نسرین ستوده کجا دادخواهی کند؟

مهرانگیز کار- تمرکز بر پرونده نسرین ستوده تمرکز بر نمادی است که به تنهایی کل سیاست‌زدگی قوه قضاییه کشور را به چالش می‌کشد و زمینه‌سازی می‌کند برای یافتن پاسخی به این پرسش که: ستمدیدگان در جمهوری اسلامی ایران کجا می‌توانند دادخواهی کنند؟

این چند روز همه از ستمگری در حق نسرین ستوده گفته‌اند. شاید بسیار کسان که نام و آوازه نسرین ستوده را ندارند و در کوره بی‌عدالتی‌های دستگاه‌های امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی ذوب شده‌اند، دل آزرده‌اند که چرا مردم از آنها و دردهاشان چندان که باید و حق‌شان بوده، بی‌خبرند.

تحصن نسرین ستوده برای باز پس گرفتن حق وکالت ـ تصویر آرشیوی

بی‌تردید این اولین و آخرین پرونده قضایی در این نظام سیاسی نیست که به تیغ سیاست‌زدگی از مسیر قضایی خارج شده و شکل غریب انتقام‌کشی به خود گرفته است، اما تمرکز بر پرونده نسرین ستوده، تمرکز بر نمادی است که به تنهایی کل سیاست‌زدگی قوه قضاییه کشور را به چالش می‌کشد و زمینه‌سازی می‌کند برای یافتن پاسخی به این پرسش که:

ستمدیدگان در جمهوری اسلامی ایران کجا می‌توانند دادخواهی کنند؟

این پرسش را باید به دیگر پرسش‌ها درباره ۳۳ سال یا ۳۸ سال یا ۴۰ سال محکومیت حبس و ضربات شلاق نسرین بلافاصله بیفزاییم و بپرسیم حال چه باید کرد؟ آیا این نظام قضایی از چنان ظرفیتی برخوردار است که وکیل یا وکلای تعیینی نسرین را در دادگاه تجدیدنظر و ضمن یک دادرسی عادلانه بپذیرد و دادگاه را علنی تشکیل دهد و مردمی را که با صدور این حکم، ته مانده امید و اعتماد از دست داده‌اند، جلب و جذب کند؟

چنانچه حکم نهایی نیز قدری بیشتر یا قدری کمتر به این حکم نزدیک بشود تکلیف چیست؟ نباید از خود بپرسیم کجا برای نسرین دادخواهی کنیم؟ در این نظام سیاسی هر گاه مردم گرفتار ظلم فاحش از سوی دستگاه قضایی بشوند، کجا شکایت ببرند؟ به کدام نهاد اعتماد کنند؟ مکانیسم دادخواهی از ظلم قوه قضاییه چیست؟

یک وقتی "کمیسیون اصل ۹۰ مجلس" با رویکرد به اصل ۹۰ قانون اساسی با رسیدگی به این گونه شکایت‌ها پنجره‌ای به روی شاکی می‌گشود. البته باز هم به شرطه‌ها و شروطه‌ها. اگر طرف به قول خودشان منافق (مجاهد) بود که اصلا خونش هدر بود. اگر شاکی بازمانده‌ای از قتل‌های حکومتی بود راه به این کمیسیون نداشت. اگر شاکی بهایی بود که آقایان اصلا دست به پرونده‌اش نمی‌زدند چون می‌ترسیدند دستشان نجس بشود. ولی در هر حال شکایت‌هایی را می‌پذیرفتند و در مواردی نادر متناسب با سلیقه‌های سیاسی مسلط بر کمیسیون، موارد قانون‌شکنی در پرونده را به صحن علنی مجلس می‌بردند.

آن دوران کوتاه بود و در کمیسیون اصل ۹۰ را گِل گرفتند و حالا فقط شکایاتی را می‌پذیرد که روی آن امریه‌ای پر زور به ضرورت رسیدگی سنجاق شده باشد.

نهادی دیگر هم بود و هست به نام سازمان بازرسی که از ابتدای تاسیس جمهوری اسلامی، حتی در زمان‌هایی که خوب کار می‌کرد، می‌گفتیم: «حیف که اصلا قدرت اجرائی ندارد.»

بعد هم که به کلی افتاد دست از ما بهتران و آخرین مقامی که بر آن ریاست می‌کرد، شخص ابراهیم رئیسی بود که از پیشینه و میزان فرمانبرداری ایشان از ولی فقیه اول و دوم همگان با خبرند: "حقیر"‌ی است مجری اوامر خون‌بار.

خلاء نهاد نیرومندی برای دادخواهی مظلومان کم مصیبتی نیست. فرقی نمی‌کند شخصیت شناخته شده‌ای مانند نسرین ستوده قربانی باشد یا گمنامی که مردم از درجات مظلومیت‌ او بی‌خبر مانده‌اند.

در دوران "حسنی مبارک" در مصر که حکومت بسته‌ای سر قدرت بود و با بهار عربی فرو ریخت، یک دادگاه قانون اساسی داشتند (هنوز هم بر پاست) که هر گاه شکایتی مستند به آن برده می‌شد مبنی بر این که دادگاهی یک اصل قانون اساسی را نقض کرده است، به دقت و توسط قضات حقوقدان و مسلط به حقوق مدرن و حقوق اسلامی، رسیدگی می‌شد و مو را از ماست می‌کشیدند و تعاریف مترقی از قوانینی که منشاء اسلامی داشتند ارائه می‌دادند و شجاعانه حکم دادگاه ناقض قانون اساسی را می‌شکستند. برخی از این آراء را که باری دیدم، حیرت زده شدم.

در جمهوری اسلامی ایران اما با وجود قانون اساسی شتر، گاو، پلنگی که روی دستمان گذاشته‌اند، پاسداری از آن را فقط در مرحله قانونگذاری به عهده شورای نگهبان نهاده‌اند که نظریه‌های فقهی‌شان متناسب با سلیقه‌های آقا و سپاه و دسته‌جات سیاسی درون حکومت، بالا و پایین می‌رود.

اگر در همین نظام عاجز از گسترش عدالت، یک دادگاه قانون اساسی درست و حسابی داشتیم، نسرین ستوده‌ها چنانچه به آن شکایت می‌بردند، احکام را می‌شکست و در باب "حق برخورداری از وکیل تعیینی" به اصل ۳۵ استناد می‌جست.

در باب شکل رسیدگی به اتهامات (عموما ساختگی) دست‌کم به اصل ۱۶۸ استناد می‌کرد و حکم یا احکام را به علت نقض مفاد قانون اساسی می‌شکست.

از این مرجع در نظام قضایی کشور خبری نیست که نیست.

مهرانگیز کار

یک سخنگوی قوه قضاییه داریم که گاهی مصاحبه مطبوعاتی می‌فرمایند و احکام صادره را مثل چشمه کوثر، پاک و بی‌طرفانه معرفی می‌کنند.

یک رئیس قوه قضاییه هم تا دیروز پریروز داشتیم که وثیقه‌های نقدی مردم را می‌ریخت توی حساب‌های شخصی خودش تا برای مردم سودآور باشد!

حالا هم که ابراهیم رئیسی را داریم که رافت اسلامی‌اش دنیا را از بازماندگان اعدامی‌های ۶۷ پر کرده.

باقی می‌ماند فرصت‌های جهانی و نهادهای حقوق بشری جهان و دولت‌هایی که گاهی متناسب با منافع خودشان نق می‌زنند و دنبالش را هم نمی‌گیرند.

امثال ما که از حقوق متهم می‌گوییم عموما جیره‌خوار دشمن و همدست دشمن معرفی می‌شویم. حال آن که سال‌هاست ما در برابر خود دشمنی سوای حکومت جمهوری اسلامی نمی‌بینیم. دلیلی هم ندارد تا با دشمن قسم خورده‌مان از سر لطف سخن بگوییم.

در این برهوت، نسرین ستوده تنهاست. ما که آواره شده‌ایم تنهاییم. گزارشگر ویژه حقوق بشر که به ایران راهش نمی‌دهند تنهاست. شاکی تنهاست. متهم تنهاست. وکیل مدافع بیش از آن که باید دفاعیات خود را طراحی کند، ناگزیر است به امنیت خویشتن خویش بیندیشد. تنها کسانی که تنها نیستند قضاتی هستند گوش به فرمان که حکم را از جاهایی به آنها سفارش می‌دهند و آنها مواد قانونی لازم برای انشای رای را پیدا می‌کنند و حکم سفارشی را مستند به قانون می‌کنند. حکم‌شان به وصله پینه‌های چهل تکه بیشتر شبیه است تا حکم منسجم و موزون قضایی.

در پرونده‌هایی نظیر پرونده نسرین ستوده، اساسا جرمی اتفاق نیفتاده تا مجازاتی تعیین بشود. دفاع از دختران انقلاب که جرم نیست، وظیفه وکیل مدافع است. نقد تبصره ذیل ماده ۴۸ قانون آیین دادرسی کیفری که ساخته و پرداخته صادق آملی لاریجانی است و در جرائم امنیتی به کلی حق انتخاب وکیل تعیینی را از متهم سلب می‌کند که جرم نیست. اگر وکیل و حقوقدان از قانون ناقض حقوق متهم انتقاد نکنند، چه کسانی می‌توانند چنین کنند؟

بسیار خوب! قبول که برداشتن روسری طبق قوانین داخلی ایران جرم است و نسرین مرتکب آن شده است. مجازات این یک فقره جرم یا دو ماه حبس است یا ۵۰ هزار تومان جزای نقدی و خلاص.

معلوم است چرا اصل ۱۶۸ را نسبت به نسرین و دیگر وکلای دادگستری که هم‌اکنون زندانی‌اند اجرایی نمی‌کنند. معلوم است اتهامات را با هزار شگرد می‌برند به سمت اتهام امنیتی تا متهم از وکیل مورد نظر رئیس قوه قضاییه استفاده کند یا به اعتراض اصلا دور وکیل را خط بکشد و از حق دفاع محروم بشود.

این رسیدگی از کدام مقبولیت حقوق بشری و منصفانه نشان دارد که متهم در تمام طول تحقیقات وکیل مدافع تعیینی در کنار ندارد و به هر شکل می‌خواهند از او اظهارات یا اقاریر می‌گیرند و در دادگاه پرونده چنان سنگین است که وکیل مدافع تعیینی هم کاری از پیش نمی‌برد.

قصه پر غصه دادخواهی در جمهوری اسلامی طولانی‌تر از اینهاست. محکوم پناهگاهی ندارد. کافی است در این نظام مقدس فردی نشان بشود با هدف انتقام‌جویی شخصی، رو کم کنی، نسق کشیدن و ترساندن هم کسوت‌های او و در مجموع، گسترش ترس. در این صورت آن کس که "نشان" شده، می‌شود تنهاترین مخلوق خدا که هر گاه تحول بزرگ سیاسی از راه نرسد، همواره تیزی چاقو را روی گردن نازک خود حس می‌کند.

  • در همین زمینه
  • از همین نویسنده

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • صدیق

    نمونه‌ای از "کوره بی‌عدالتی‌های دستگاه‌های امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی" که خانم کار درخصوص آن نوشتند را در سطر زیر می‌خوانید: با استناد بە آمار خبرگزاری هرانا، طی سال ١٣٩٧ خورشیدی دست کم ٢٤٤ شهروند در زندان های ایران اعدام شدەاند. از سوی دیگر، سازمان حقوق بشری هەنگاو، پیشتر در گزارشی اعلام کردە بود کە طی سال گذشتە خورشیدی حکم اعدام ٦٣ شهروند کُرد در زندان های ایران اجرا شدە است. با استناد بە آمار این دو سازمان، ٢٦٪ کل شهروندانی کە در ایران اعدام شدەاند، شهروند کُرد بودەاند. آمار فوق را به کشتن کولبرها و مردم کُرد بدست نیروهای امنیتی اضافه کنید، نشان از نقض فاحش حقوق بشر و کشتار عظیم مردم کُرد ایران دارد. نظام جمهوری اسلامی درحال کشاندن کشور به جنگ داخلی است.

  • peyman

    اصل و منشا مشکلات/با احترام به رضا شاه بزرگ/ دادن شناسنامه و پاسپرت ایرانی به هزاران خا ۀن ضد ایرانی و وطن فروش است. حجاب اجباری وسیله است_ هدف چیز دیگریست. هدف نابود کردن هویت پارس/ایرانی و عربیزه کردن ایران و تجزیه اذرپایگان است. ولی ایرانی های ساده دل در فکر لحاف مٌلا/ هستند

  • بندر

    این جناب Majid یا از مریخ اومده یا جیره و مواجبش در وارونه جلوه دادن حقایق هست.. پرسیدی در کدام کشور آمار تجاوز بالاترین است؟ دیگه چه کسی هست که از این همه تجاوز گروهی و کثافت کاری و قتل و جنایت در مملکت اسلامی خبر نداره؟ یک مورد حتی اگر یک مورد از این تجاوز های گروهی در کشوری اروپایی اتفاق میافتاد تمام روزنامه و اخبار پر می شد و رییس پلیس رو محاکمه می کردند ولی در مملکت اسلامی امام زمان کثافت و نکبت سرتاپای جامعه رو برداشته و تجاوز به امری عادی تبدیل شده. در مورد رفراندوم هم تمام خواسته ی مردم همینه چرا پس از ترس خودتون رو خیس کردید و جرات برگذاری حتی یک رفراندوم هم ندارید؟ از حجاب بگیر تا اصل ولایت فقیه رو اگر راست می گید به رفراندوم بگزارید .. هم ما و هم شما می دونیم نتیجه چیه و هم ما و هم شما می دونیم ترس شماها از کجاست دیگه این مزخرفات و مهملات حتی در بین عرازشه هم خریداری نداره مجید جان شاید قبلا و سالها پیش این مزخرفاتی که می گی خریداری داشت ولی الان مردم به خونتون تشنه هستند و به زودی بلایی بر سرتون خواهند آورد که آرزوی سرنوشت قزافی رو بکنید. خوب گوش کن این صدای مردم گرسنه است که به زودی کاخ ستم سید علی خامنه ای و نوچه های ریز و درشتش رو بر سرتون خراب می کنند

  • یک هموطن

    ما خوشحال نیستیم که دشمنان این ملت بزرگ همه نادان هستند . نادان هایی که حجاب را چند سانت پارچه میدونند و هنوز رفراندم نشده نتیجه اش را هم میدونند (۹۰ در صد یعنی اکثریت قاطع !!) به امید آگاهی و بیداری مخصوصا برای این دشمنان مرز و بوم

  • نیلوفر پارسی

    حجاب اجباری برجسته ترین بخشِ آپارتاید-جنسی در جمهوری جهنمی اسلامی است. آپارتاید-جنسی سیستمی گسترده و پردامنه برای تبدیل نیمی از جامعهء ایران به شهر وندان دست دوم است. همهء مشکلات ما در ۴۰ سال گذشته به خاطر سلطهء جمهوری جهنمی اسلامی بوده است. از بین بردن حجاب اجباری گامی بزرگ و اساسی در راه سرنگونی جمهوری سرطانی اسلامی است.

  • majid r

    من هم به نوعی مخالف حجاب اجباری هستم ولی با لغو حجاب اجباری هیچ تغییری حاصل نخواهد شد حتی در پوشش فعلی زنان جامعه. تمام مواردی رو که شما نام بردی هیچ ربطی به حجاب اجباری ندارد برای مثال رکورد دار اسید پاشی چه کشوری است؟ بالاترین میزان تعرض جنسی در چه کشوری می باشد؟ آیا حقوق یکسان در کشورهای اروپایی به نفع زنان و جامعه و خانواده بوده است وضعیت کانون خانواده در اروپا چگونه است. آیا تعهد زنان و مردان یک جامعه نسبت به هم به معنای سلب آزادی می باشد؟ حجاب اجباری یعنی فقر!!! تحقیر!!! بیکاری !!! خوووودسوزی!!!!!!!! یعنی همه مشکلات کشور ما طی چهل سال گذشته به خاطر حجاب اجباری بوده است.

  • نویسنده

    مکانیزم مشخص و سرراست اینه که حکومت جمهوری اسلامی رو پایین بیاریم یا به قول محمدرضا نیکفر شلاق رو از دست مامور و ستمگر بگیریم. بقیه راه ها به بازی همیشگی اصلاح‌طلب و اصولگرا می‌رسه که چند دهه است داریم نتیجه اش رو می‌بینیم. چند میلیون مهاجر، میلیاردها تومان خسارت مالی به منابع و منافع کشور و بحران‌های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و اخلاقی...

  • Mitra Mahmoudi

    بحث ۵ سانت یا سه مترو نیم چادر نیست، حجاب اجباری حکمی سیاسی هست، که رژیم اسلامی با توسل به آن هویت زنانه و انسانی زنان را ۴۰ سال است به تمسخر گرفته است. حجاب خط قرمز رژیم اسلامی است که بتواند با توسل به آن بقیه قوانین زن ستیزش را به جامعه اعمال کند. حجاب اجباری یعنی رسما دیکته کردن به کل جامعه که زنان انسان کامل نیستید. حجاب اجباری یعنی هم قوانین و ارگانهای سرکوبش و هم مردان جامعه در چارچوب خانه میتوانند برای زنان تعیین و تکلیف کنند. حجاب اجباری یعنی رسما تبعضی جنسیتی را به جامعه اعمال کردند. حجاب اجباری یعنی توهین- تحقیر- اسید پاشی- فقر- بیکاری- خودسوزی وهزار ویک ستم دیگر حجاب اجباری یعنی ۴۰ سال غارت سرمایه ملی به نام مذهب و اسلام

  • majid r

    مشکل خانم نسرین ستوده اینه که میره از سران کشورهای اجنبی می خواهد که سران کشورش رو تحریم کنن بعد بر می گرده می خواهد برایش نوقل ونبات پخش کنند. کلا اهداف مهمی رو هم دنبال نمی کنه حجاب اجباری اونم 5 سانت پارچه باقیمانده و لغو حکم اعدام در کشوری که همین الان حکم اعدام رو به رفراندوم بگذارند 90 درصد مردم تایید می کنند . و تغییر قوانین کشور و تبدیل آن به قوانین هلند و نروژ و.... بدون در نظر گرفتن شرایط اجتماعی و فرهنگی و جغرافیایی ایران.