ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

نامه‌ سپیده قلیان از زندان: دلم از شعله‌های نور فروزان شد

سپیده قلیان: فرصت گریستن ندارم. با تمام توانم سعی می‌کنم برخیزم. البته که در این مدت ننشسته‌ام اما انتظارم از خودم بیشتر از این حرف‌هاست. حالا دیگر یقین دارم که زندگی ابدا در دل خانه و دانشگاه جریان ندارد. زندگی همین سفره‌ی شام با سه متهمی است که برای هیچ‌کداممان اهمیت ندارد به چه جرم و اتهامی در سپیدار، شب را به صبح می‌رسانیم.

سپیده قلیان، فعال مدنی بازداشت شده به همراه اسماعیل بخشی، فعال کارگری که در روز ۳۰ دی ماه در شهر اهواز برای بار دوم و پس از پخش اعترافات تلویزیونی‌شان به شکلی خشونت‌آمیز به دست ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شدند، در آخرین روزهای اسفند ۹۷ نامه‌ای نوشته و آن را همراه با نقاشی‌‌ای از خود به بیرون از زندان فرستاده است.

نقاشی‌ای که سپیده قلیان در زندان کشیده است

متن این نامه از این قرار است:

دلم از مشعل‌های نور فروزان شد

شماره‌ام را به دیوار‌ها نوشتند

دیوارها به چمنزارهای سبز بدل شد

سلام،

حس می‌کنم یک لایه از قلبم را برداشته‌ام. امروز آفتاب به صورت عمود به چشمانم تابید و یک آن همه چیز سیاه شد. من از دنیای صداها به سپیدار آمدم ...

صدای تق تق دمپایی و باز شدن در سلول و کسی که می‌گوید: «ببین! کُلمنت رو به حال خودش نذار. دو سه روزی یه بار بشورش ...»

حالا تمام این صداها جای خودشان را به تصاویر داده‌اند. دلتنگ می‌شوم اما به هیچ عنوان اندوهگین نیستم؛ البته نه به این معنی که شادمانم. بیش از هر چیز واهمه دارم. ترسی عین بختک به جانم افتاده است که مبادا به واسطه اتهام یا مسائلی از این دست خود را تافته‌ای جدا بافته بدانم و مرزی بین خود و خواهران گرفتار در بندم ایجاد کنم. تمام تلاشم این است که در رنج‌شان سهیم باشم و برای همین نه دیگر آزادی به قید وثیقه برایم اهمیت دارد نه اصلا به این مسئله فکر می‌کنم.

فرصت گریستن ندارم. با تمام توانم سعی می‌کنم برخیزم. البته که در این مدت ننشسته‌ام اما انتظارم از خودم بیشتر از این حرف‌هاست. حالا دیگر یقین دارم که زندگی ابدا در دل خانه و دانشگاه جریان ندارد. زندگی همین سفره‌ی شام با سه متهمی است که برای هیچ‌کداممان اهمیت ندارد به چه جرم و اتهامی در سپیدار شب را به صبح می‌رسانیم. زندگی دقیقا در راهروی زندانی جاری‌ست که زنی با شکم برآمده از آن خندان و آرام عبور می‌کند (مبادا لیز بخورد) یکهو قهقهه‌اش بلند می‌شود و زیر لب می‌گوید: «لگد می‌زند ...»
من درست در قلب زندگی در بندی که نامش نرگس است شعری از محمود درویش را برای هم‌بندی‌ام می‌خوانم. سپس برای نوزادی لالایی می‌خوانم که چند ماه پیش همین جا به دنیا آمده است.

‌ای بهترین رنگ در سیاهی ممتد، این‌ها را نوشتم تا بدانی حالم بد نیست. به زودی بهار از راه می‌رسد. همه‌تان را به طبیعت و گل‌های لاله و بنفشه می‌سپارم.

سپیده از سپیدار

۹۷/۱۲/۲۰ - بند گل نرگس

لینک این مطلب در تریبون زمانه

  • در همین زمینه

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • ندا آقا سلطان

    خانم قلیان شیر زن هموطنم استوار باش پیروزی از آن شما رهروان راه آزادی است شما و خانم ستوده و خانم محمدی اسطوره هستید درود

  • افسانه

    سپیده دلیر، با یاد شما و همه ی دگراندیشان در بند سرزمین مان ، نام و عکس شما و خانم ستوده را به هفت سین مان افزودیم و بهار را با ۹ سین در آ غوش کشیدیم. با آرزوی رهایی همه ی دگرانیشان در بند و زندگی در ایرانی آزاد

  • peyman

    وقتی به حال و روز زندانی های سیاسی فکر می کنم و این پیام هایی رو که می فرستن می خونم به خودم میگم یه آدم چقدر می تونه محکم باشه چقدر می تونه جنگجو باشه و جلوی دیکتاتور سر تعظیم خم نکنه

  • ماکان

    شرم بر رژیم پلید ولایت شیعی که تجسد حقارت آدمی است در درازای تاریخی که از این دست موجودات پست کم نداشته اما از هیچ کدام جز لکه ننگی برخاطر انسانیت باقی نمانده است همانگونه که سرمای زمستان به شمیم بهار بدل گشت از سیاهی نظام مقدس هم روشنایی آزادی برخواهد دمید و شرمساری بدانان خواهد ماند که سکوت کردند بر تباهی این شب پلشت

  • مینا

    سپیده نوروزت مبارک. امیدوارم امسال سال سرنگونی سیاهپوشان و عیاران شادی و سلامتی ما باشه و همه ما سلامت و شاد از بند این بیماران ِ ناشاد رهایی پیدا کنیم.

  • ابوالحسن فاطمی

    با امید به رهائی تمامی عزیزان عدالت جو از بند دیوان رستاربند !!