ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

برتولت برشت، شاعر و نمایش‌نامه‌نویس عدالت‌جو

<p>حسین نوش&zwnj;آذر - زبان و شیوه برشت در شاعری، شعر مدرن جهان را تحت تأثیر قرار داده است، اما با این&zwnj;حال او از طریق نمایش&zwnj;نامه&zwnj;هایش به شهرت رسید. برشت در سال&zwnj;های دهه ۱۹۲۰ میلادی که برلین، پایتخت تآتر جهان بود، با آوردن تآتر روایی با سویه&zwnj;های برجسته آموزشی و با از میان برداشتن فاصله بین صحنه و تماشاگر و توهم&zwnj;زدایی از او با این قصد که بر آگاهی&zwnj;اش افزوده شود، توانست به&zwnj;راستی انقلابی در صحنه&zwnj;های تآتر جهان به&zwnj;وجود آورد.</p> <!--break--> <p>&nbsp;</p> <p>در مجموعه برنامه&zwnj;های ادبیات غرب در ۱۰ دقیقه که با هومر آغاز شد و با فیلیپ راث به پایان می&zwnj;رسد، امروز به برتولت برشت، شاعر آزادیخواه و آورنده تآتر روایی در جهان می&zwnj;پردازیم. <strong>ایرج زهری</strong>، از شیفتگان برشت و از مردان بزرگ تآتر ایران بود. او چندی پیش در غربت و در تنهایی درگذشت. این برنامه به خاطره این دوست از دست&zwnj;رفته تقدیم می&zwnj;شود.</p> <p>&nbsp;</p> <p>فایل صوتی با متنی که می&zwnj;خوانید تفاوت دارد. از طریق فایل صوتی می&zwnj;توانید پاره&zwnj;ای از شعر &quot;خطاب به آیندگان&quot; را با صدای برتولت برشت بشنوید. این متن از مهم&zwnj;ترین متون ادبیات تبعید در آلمان است.</p> <p>&nbsp;</p> <p><a href="http://www.zamahang.com/podcast/2010/20120529_bertolt_brecht_nushazar_link.mp3"><img align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/musicicon_14.jpg" alt="" /></a></p> <p>&nbsp;</p> <p>برشت از نوجوانی یک انسان معترض بود. در طی جنگ جهانی اول او را که در آن زمان در زادگاهش آگسبورگ، در جنوب آلمان به دبیرستان می&zwnj;رفت، از مدرسه اخراج کردند، آن &zwnj;هم به این دلیل که برشت نوجوان از خواندن اشعار ملی و میهنی خودداری کرده بود. او بعدها به عنوان دانشجوی پزشکی در جبهه جنگ در بیمارستان صحرایی مجروحان را مداوا می&zwnj;کرد. این تجربه و دیدن صحنه&zwnj;های بسیار دلخراش، باعث شد که برشت تا پایان زندگی با هرگونه جنگی و به هر بهانه&zwnj;ای مخالفت کند.</p> <p>&nbsp;</p> <blockquote> <p><img align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/bertb02.jpg" alt="" />یکی از اجراهای اپرای سه&zwnj;پولی</p> </blockquote> <p>بخت با برشت بود و در سال&zwnj;های ۱۹۲۰ میلادی که تآتر در برلین رونق داشت و این شهر دوشادوش پاریس از مهم&zwnj;ترین و لیبرال&zwnj;ترین کلان&zwnj;شهرهای جهان به شمار می&zwnj;رفت، در تآتر ماکس راینهارد شروع به&zwnj;کار کرد. او ابتدا نمایش&zwnj;نامه&zwnj;های سیاسی با سویه برجسته آموزشی می&zwnj;نوشت و بعد از مدتی هم به شعر روی آورد. برشت در آن زمان عضو حزب کمونیست آلمان نبود، اما هنرش را در خدمت اهداف برابری&zwnj;خواهانه این حزب قرار داده بود. باید توجه داشت که در آن زمان فضای سیاسی آلمان تحت تأثیر فجایع جنگ جهانی اول و معاهده ورسای در حال دگرگونی بود و جامعه دوقطبی می&zwnj;شد. در یک سو فاشیست&zwnj;ها و دست&zwnj;راستی&zwnj;ها قرار داشتد و در سوی دیگر سوسیال دموکرات&zwnj;ها و کمونیست&zwnj;ها. هم&zwnj;ازین&zwnj;روی یک نویسنده آزادیخواه و برابری&zwnj;طلب مانند برشت امکان گزینش چندانی نداشت.</p> <p>&nbsp;</p> <p>برشت &quot;اپرای سه&zwnj;پولی&quot; را که مهم&zwnj;ترین اثر او درین دوره به شمار می&zwnj;آید در اوت ۱۹۲۸ روی صحنه برد. &quot;اپرای سه&zwnj;پولی&quot; داستان بسیار مهیجی دارد و در واقع نوعی &quot;تریلر&quot; است. در این نمایش دو مرد قوی و تبهکار، پیچام و مکیث به جان هم می&zwnj;افتند. مکیث دختر پیچام را به عقد خودش درآورده، اما پیچام که ازین ازدواج راضی نیست، رئیس پلیس را تحت فشار قرار می&zwnj;دهد و از طریق او کاری می&zwnj;کند که مکیث، معروف به مکی چاقوکش به زندان بیفتد. تلاش&zwnj;های مکی برای فرار از زندان به جایی نمی&zwnj;رسد و سرانجام سرش بالای دار می&zwnj;رود. با این تمهیدات برشت نشان می&zwnj;دهد که چگونه لایه&zwnj;های متضاد اجتماعی با یکدیگر در ارتباطی تنگاتنگ قرار دارند، نقاب&zwnj;ها و پرده&zwnj;ها را کنار می&zwnj;زند و نشان می&zwnj;دهد که چگونه کسانی که می&zwnj;بایست حافظ قانون باشند، تبهکارانی بیش نیستند.</p> <p>&nbsp;</p> <blockquote> <p><img align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/bertb03.jpg" alt="" />یکی از اجراهای دایره گچی قفقازی</p> </blockquote> <p>&quot;اپرای سه&zwnj;پولی&quot; تلفیقی&zwnj;ست از اپرا و نمایش. برشت تلاش کرده عناصر سرگرم&zwnj;کننده اپرا را در خدمت افشاگری یک واقعیت اجتماعی قرار دهد و در آن میان از امکانات نمایش هم خودش را محروم نکرده.</p> <p>&nbsp;</p> <p>با روی کار آمدن هیتلر، برشت در سال ۱۹۳۳ آلمان را به همراه همسرش هلنه وایگل ترک کرد. تبعید او ۱۵ سال به درازا کشید و مهم ترین آثارش: زندگی گالیله، ننه دلاور و دایره گچی قفقازی را در تبعید پدید آورد.</p> <p>&nbsp;</p> <p>برشت در سال ۱۹۴۸ به برلین شرقی بازگشت و همراه با همسرش گروه نمایش تآتر برلین را بنیان نهاد. از آن پس بود که او به شهرتی جهانی دست یافت و آثارش به زبان&zwnj;های گوناگون ترجمه شدند و روی صحنه&zwnj;های تآترهای جهان به نمایش درآمدند.</p> <p>&nbsp;</p> <p>یکی از اشعار برشت که از نظر عاطفی بسیار تأثیرگذار است، &quot;زادگاه&quot; نام دارد. برشت که در آن زمان تازه از تبعید به کشورش بازگشته بود، در این شعر ویرانه&zwnj;های زادگاهش، آگسبورگ را وصف می&zwnj;کند، به آیندگان امید می&zwnj;دهد که بر روی این ویرانه&zwnj;ها شهری تازه بنا کنند و خطاهای آنان در گذشته را یادآوری می&zwnj;کند.</p> <p>&nbsp;</p> <p>در یکی از سال&zwnj;هایی که در بیمارستان روان&zwnj;تنی در آلمان کار می&zwnj;کردم، با روانکاوی آشنا شدم که از اشعار برشت برای تسکین درد بیماران استفاده می&zwnj;کرد. به چشم دیدم مردی که به فرزندخوانده&zwnj;اش تجاوز کرده بود و اکنون از درد پا رنج می&zwnj;برد، چگونه با شنیدن &quot;زادگاه&quot; برشت اشک از چشمانش جاری شد. شعر برشت در بین آلمانی&zwnj;زبان&zwnj;ها تا این حد تأثیرگذار است و البته بسیار طبیعی&zwnj;ست که در زبان&zwnj;های دیگر از جمله به فارسی از این تأثیرگذاری عاطفی کاسته شود.</p> <p>&nbsp;</p> <blockquote> <p><img align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/bertb04.jpg" alt="" />شعر &quot;خطاب به آیندگان&quot; اثر جاودانه برتولت برشت</p> </blockquote> <p>دایره گچی قفقازی هم از سویه&zwnj;های آموزشی و حتی خانواده&zwnj;درمانی برخوردار است. برشت این نمایشنامه را یک سال پیش از پایان جنگ در دانمارک نوشته است و مهم&zwnj;ترین درونمایه آن &quot;عدالت&quot; در مفهوم استیفای حق است. پادشاه را سرنگون کرده&zwnj;اند، فرماندار را هم اعدام کرده&zwnj;اند. زن خدمتکاری به نام گروشه به عقد سربازی به نام سیمون درمی&zwnj;آید و فرزند فرماندار را که یتیم مانده، به فرزندخواندگی قبول می&zwnj;کند. پس از پایان جنگ زن فرماندار به طمع میراث همسر، فرزندش را طلب می&zwnj;کند و کار به محکمه می&zwnj;کشد. قاضی دایره&zwnj;ای گچی به دور کودک می&zwnj;کشد و از دو زن که هر یک ادعای مادری دارند، می&zwnj;خواهد که دست کودک را بگیرند و به سوی خود بکشند. هر کس که بتواند کودک را از چنگ دیگری به درآورد، کودک از آن اوست. طبعاً مادری که کودک را پروارنده و به او دلبستگی دارد، دلش نمی&zwnj;آید فرزندش ازین کشاکش رنج ببرد، دست کودک را رها می&zwnj;کند و قاضی پی می&zwnj;برد که مادر واقعی کودک کسی نیست جز همان زن خدمتکار.</p> <p>&nbsp;</p> <p>برشت در این نمایشنامه موضوع تصاحب هستی از روی طمع و زیاده&zwnj;خواهی را مطرح می&zwnj;کند، اشرافیت را به خودخواهی محکوم می&zwnj;کند، مالکیت را نفی می&zwnj;کند و تعریفی دگرگونه از عدالت به&zwnj;دست می&zwnj;دهد.</p> <p>&nbsp;</p> <p>یکی از مهم&zwnj;ترین ویژگی&zwnj;های تآتر روایی، بیگانه&zwnj;سازی&zwnj;ست. برشت موفق شد با بیگانه&zwnj;سازی کاری کند که تماشاگر با آدم&zwnj;های صحنه همذات&zwnj;پنداری نکند و نگاه و درک انتقادی خود را نسبت به کنش آن&zwnj;ها از دست ندهد و به یک معنا تحمیق نشود. آن&zwnj;ها که همذات&zwnj;پنداری را یکی از ملزومات یک اثر ادبی می&zwnj;دانند، از این نکته غافل مانده&zwnj;اند که همذات&zwnj;پنداری با شخصیت&zwnj;ها به هیچ&zwnj;وجه ملاک مطمئنی برای ارزش&zwnj;گذاری ادبی نیست. هدف برشت این بود که تماشاگر و خواننده را به اندیشه و تأمل درباره سیاست و جامعه وادارد، با این امید که اثر ادبی و تآتر نیز بتواند منشأ دگرگونی&zwnj;های سیاسی شود.</p> <p>&nbsp;</p> <p>از برتولت برشت بیش از چهار هزار شعر به جای مانده است. اشعار او طیف گسترده&zwnj;ای از موضوعات را دربرمی&zwnj;گیرند. برشت هم ترانه و تصنیف دارد و هم اشعار بسیار غنی با سویه&zwnj;های روایی و حتی نمایشی. من عاشقانه&zwnj;های او و شعر زیبای &quot;خطاب به آیندگان&quot; و همچنین همانطور که پیش&zwnj;تر هم گفته شد، شعر تأثیرگذار &quot;زادگاه&quot; و نیز سرود &quot;ناکافی بودن تلاش انسان&quot; را به خاطر معنای ژرف فلسفی&zwnj;اش می&zwnj;پسندم.</p> <p>&nbsp;</p> <p>در &quot;خطاب به آیندگان&quot; که در سال ۱۹۳۹ سروده شده و <a href="http://www.youtube.com/watch?v=tphexO4gwoA">با صدای برتولت برشت </a>هم موجود است، شاعر به سلطه فاشیسم در امپراطوری سوم در آلمان اشاره می&zwnj;کند و از نسل&zwnj;های آتی پوزش می&zwnj;خواهد که برای سرنگونی چنین حکومت جباری او و یارانش ناگزیر بودند به خشونت روی بیاورند. او همچنین گزارشی به&zwnj;دست می&zwnj;دهد از آوارگی خودش و یارانش در دوران تبعید و از نسل&zwnj;های آینده می&zwnj;خواهد که هر&zwnj;گاه که &quot;انسان یار انسان&quot; شد، خطاهای نسل او را ببخشند. سطرهای پایانی این شعر به&zwnj;راستی که درباره نسلی که در ایران انقلاب کرد، اعتبار دارد. اما افسوس که تا امروز کمتر شاعر و نویسنده و روشنفکر و فعال مدنی و سیاسی در ایران این شهامت را داشته که از گذشته&zwnj;اش برائت کند و از جوانان به خاطر خطاهای ناگزیرش و رویکردش به خشونت در سال&zwnj;های نخست انقلاب پوزش بخواهد. آثار برشت به فارسی ترجمه و بارها منتشر شده، اما آیا ما واقعاً برشت و جهان گسترده آثار او را درک کرده&zwnj;ایم؟</p> <p>&nbsp;</p> <p><a href="http://www.youtube.com/watch?v=tphexO4gwoA">لینک: &quot;خطاب به آیندگان&quot; با صدای برتولت برشت</a></p> <p><a href="http://www.frequency.com/video/---hd/15182881">لینک: ترجمه خطاب به آیندگان به فارسی، ویدئو </a></p> <p>&nbsp;</p> <p>در همین زمینه:<br /> <a href="#http://radiozamaneh.com/taxonomy/term/3511"> :: ادبیات غرب در ۱۰ دقیقه از حسین نوش&zwnj;آذر در رادیو زمانه::</a><br /> &nbsp;</p> <p>ویدئو: ترانه بسیار معروف &quot;قواد&quot; از اپرای سه&zwnj;پولی با احرای ماریو آدورف و میلوا</p>

حسین نوش‌آذر - زبان و شیوه برشت در شاعری، شعر مدرن جهان را تحت تأثیر قرار داده است، اما با این‌حال او از طریق نمایش‌نامه‌هایش به شهرت رسید. برشت در سال‌های دهه ۱۹۲۰ میلادی که برلین، پایتخت تآتر جهان بود، با آوردن تآتر روایی با سویه‌های برجسته آموزشی و با از میان برداشتن فاصله بین صحنه و تماشاگر و توهم‌زدایی از او با این قصد که بر آگاهی‌اش افزوده شود، توانست به‌راستی انقلابی در صحنه‌های تآتر جهان به‌وجود آورد.

در مجموعه برنامه‌های ادبیات غرب در ۱۰ دقیقه که با هومر آغاز شد و با فیلیپ راث به پایان می‌رسد، امروز به برتولت برشت، شاعر آزادیخواه و آورنده تآتر روایی در جهان می‌پردازیم. ایرج زهری، از شیفتگان برشت و از مردان بزرگ تآتر ایران بود. او چندی پیش در غربت و در تنهایی درگذشت. این برنامه به خاطره این دوست از دست‌رفته تقدیم می‌شود.

فایل صوتی با متنی که می‌خوانید تفاوت دارد. از طریق فایل صوتی می‌توانید پاره‌ای از شعر "خطاب به آیندگان" را با صدای برتولت برشت بشنوید. این متن از مهم‌ترین متون ادبیات تبعید در آلمان است.

برشت از نوجوانی یک انسان معترض بود. در طی جنگ جهانی اول او را که در آن زمان در زادگاهش آگسبورگ، در جنوب آلمان به دبیرستان می‌رفت، از مدرسه اخراج کردند، آن ‌هم به این دلیل که برشت نوجوان از خواندن اشعار ملی و میهنی خودداری کرده بود. او بعدها به عنوان دانشجوی پزشکی در جبهه جنگ در بیمارستان صحرایی مجروحان را مداوا می‌کرد. این تجربه و دیدن صحنه‌های بسیار دلخراش، باعث شد که برشت تا پایان زندگی با هرگونه جنگی و به هر بهانه‌ای مخالفت کند.

یکی از اجراهای اپرای سه‌پولی

بخت با برشت بود و در سال‌های ۱۹۲۰ میلادی که تآتر در برلین رونق داشت و این شهر دوشادوش پاریس از مهم‌ترین و لیبرال‌ترین کلان‌شهرهای جهان به شمار می‌رفت، در تآتر ماکس راینهارد شروع به‌کار کرد. او ابتدا نمایش‌نامه‌های سیاسی با سویه برجسته آموزشی می‌نوشت و بعد از مدتی هم به شعر روی آورد. برشت در آن زمان عضو حزب کمونیست آلمان نبود، اما هنرش را در خدمت اهداف برابری‌خواهانه این حزب قرار داده بود. باید توجه داشت که در آن زمان فضای سیاسی آلمان تحت تأثیر فجایع جنگ جهانی اول و معاهده ورسای در حال دگرگونی بود و جامعه دوقطبی می‌شد. در یک سو فاشیست‌ها و دست‌راستی‌ها قرار داشتد و در سوی دیگر سوسیال دموکرات‌ها و کمونیست‌ها. هم‌ازین‌روی یک نویسنده آزادیخواه و برابری‌طلب مانند برشت امکان گزینش چندانی نداشت.

برشت "اپرای سه‌پولی" را که مهم‌ترین اثر او درین دوره به شمار می‌آید در اوت ۱۹۲۸ روی صحنه برد. "اپرای سه‌پولی" داستان بسیار مهیجی دارد و در واقع نوعی "تریلر" است. در این نمایش دو مرد قوی و تبهکار، پیچام و مکیث به جان هم می‌افتند. مکیث دختر پیچام را به عقد خودش درآورده، اما پیچام که ازین ازدواج راضی نیست، رئیس پلیس را تحت فشار قرار می‌دهد و از طریق او کاری می‌کند که مکیث، معروف به مکی چاقوکش به زندان بیفتد. تلاش‌های مکی برای فرار از زندان به جایی نمی‌رسد و سرانجام سرش بالای دار می‌رود. با این تمهیدات برشت نشان می‌دهد که چگونه لایه‌های متضاد اجتماعی با یکدیگر در ارتباطی تنگاتنگ قرار دارند، نقاب‌ها و پرده‌ها را کنار می‌زند و نشان می‌دهد که چگونه کسانی که می‌بایست حافظ قانون باشند، تبهکارانی بیش نیستند.

یکی از اجراهای دایره گچی قفقازی

"اپرای سه‌پولی" تلفیقی‌ست از اپرا و نمایش. برشت تلاش کرده عناصر سرگرم‌کننده اپرا را در خدمت افشاگری یک واقعیت اجتماعی قرار دهد و در آن میان از امکانات نمایش هم خودش را محروم نکرده.

با روی کار آمدن هیتلر، برشت در سال ۱۹۳۳ آلمان را به همراه همسرش هلنه وایگل ترک کرد. تبعید او ۱۵ سال به درازا کشید و مهم ترین آثارش: زندگی گالیله، ننه دلاور و دایره گچی قفقازی را در تبعید پدید آورد.

برشت در سال ۱۹۴۸ به برلین شرقی بازگشت و همراه با همسرش گروه نمایش تآتر برلین را بنیان نهاد. از آن پس بود که او به شهرتی جهانی دست یافت و آثارش به زبان‌های گوناگون ترجمه شدند و روی صحنه‌های تآترهای جهان به نمایش درآمدند.

یکی از اشعار برشت که از نظر عاطفی بسیار تأثیرگذار است، "زادگاه" نام دارد. برشت که در آن زمان تازه از تبعید به کشورش بازگشته بود، در این شعر ویرانه‌های زادگاهش، آگسبورگ را وصف می‌کند، به آیندگان امید می‌دهد که بر روی این ویرانه‌ها شهری تازه بنا کنند و خطاهای آنان در گذشته را یادآوری می‌کند.

در یکی از سال‌هایی که در بیمارستان روان‌تنی در آلمان کار می‌کردم، با روانکاوی آشنا شدم که از اشعار برشت برای تسکین درد بیماران استفاده می‌کرد. به چشم دیدم مردی که به فرزندخوانده‌اش تجاوز کرده بود و اکنون از درد پا رنج می‌برد، چگونه با شنیدن "زادگاه" برشت اشک از چشمانش جاری شد. شعر برشت در بین آلمانی‌زبان‌ها تا این حد تأثیرگذار است و البته بسیار طبیعی‌ست که در زبان‌های دیگر از جمله به فارسی از این تأثیرگذاری عاطفی کاسته شود.

شعر "خطاب به آیندگان" اثر جاودانه برتولت برشت

دایره گچی قفقازی هم از سویه‌های آموزشی و حتی خانواده‌درمانی برخوردار است. برشت این نمایشنامه را یک سال پیش از پایان جنگ در دانمارک نوشته است و مهم‌ترین درونمایه آن "عدالت" در مفهوم استیفای حق است. پادشاه را سرنگون کرده‌اند، فرماندار را هم اعدام کرده‌اند. زن خدمتکاری به نام گروشه به عقد سربازی به نام سیمون درمی‌آید و فرزند فرماندار را که یتیم مانده، به فرزندخواندگی قبول می‌کند. پس از پایان جنگ زن فرماندار به طمع میراث همسر، فرزندش را طلب می‌کند و کار به محکمه می‌کشد. قاضی دایره‌ای گچی به دور کودک می‌کشد و از دو زن که هر یک ادعای مادری دارند، می‌خواهد که دست کودک را بگیرند و به سوی خود بکشند. هر کس که بتواند کودک را از چنگ دیگری به درآورد، کودک از آن اوست. طبعاً مادری که کودک را پروارنده و به او دلبستگی دارد، دلش نمی‌آید فرزندش ازین کشاکش رنج ببرد، دست کودک را رها می‌کند و قاضی پی می‌برد که مادر واقعی کودک کسی نیست جز همان زن خدمتکار.

برشت در این نمایشنامه موضوع تصاحب هستی از روی طمع و زیاده‌خواهی را مطرح می‌کند، اشرافیت را به خودخواهی محکوم می‌کند، مالکیت را نفی می‌کند و تعریفی دگرگونه از عدالت به‌دست می‌دهد.

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های تآتر روایی، بیگانه‌سازی‌ست. برشت موفق شد با بیگانه‌سازی کاری کند که تماشاگر با آدم‌های صحنه همذات‌پنداری نکند و نگاه و درک انتقادی خود را نسبت به کنش آن‌ها از دست ندهد و به یک معنا تحمیق نشود. آن‌ها که همذات‌پنداری را یکی از ملزومات یک اثر ادبی می‌دانند، از این نکته غافل مانده‌اند که همذات‌پنداری با شخصیت‌ها به هیچ‌وجه ملاک مطمئنی برای ارزش‌گذاری ادبی نیست. هدف برشت این بود که تماشاگر و خواننده را به اندیشه و تأمل درباره سیاست و جامعه وادارد، با این امید که اثر ادبی و تآتر نیز بتواند منشأ دگرگونی‌های سیاسی شود.

از برتولت برشت بیش از چهار هزار شعر به جای مانده است. اشعار او طیف گسترده‌ای از موضوعات را دربرمی‌گیرند. برشت هم ترانه و تصنیف دارد و هم اشعار بسیار غنی با سویه‌های روایی و حتی نمایشی. من عاشقانه‌های او و شعر زیبای "خطاب به آیندگان" و همچنین همانطور که پیش‌تر هم گفته شد، شعر تأثیرگذار "زادگاه" و نیز سرود "ناکافی بودن تلاش انسان" را به خاطر معنای ژرف فلسفی‌اش می‌پسندم.

در "خطاب به آیندگان" که در سال ۱۹۳۹ سروده شده و با صدای برتولت برشت هم موجود است، شاعر به سلطه فاشیسم در امپراطوری سوم در آلمان اشاره می‌کند و از نسل‌های آتی پوزش می‌خواهد که برای سرنگونی چنین حکومت جباری او و یارانش ناگزیر بودند به خشونت روی بیاورند. او همچنین گزارشی به‌دست می‌دهد از آوارگی خودش و یارانش در دوران تبعید و از نسل‌های آینده می‌خواهد که هر‌گاه که "انسان یار انسان" شد، خطاهای نسل او را ببخشند. سطرهای پایانی این شعر به‌راستی که درباره نسلی که در ایران انقلاب کرد، اعتبار دارد. اما افسوس که تا امروز کمتر شاعر و نویسنده و روشنفکر و فعال مدنی و سیاسی در ایران این شهامت را داشته که از گذشته‌اش برائت کند و از جوانان به خاطر خطاهای ناگزیرش و رویکردش به خشونت در سال‌های نخست انقلاب پوزش بخواهد. آثار برشت به فارسی ترجمه و بارها منتشر شده، اما آیا ما واقعاً برشت و جهان گسترده آثار او را درک کرده‌ایم؟

ویدئو: ترانه بسیار معروف "قواد" از اپرای سه‌پولی با احرای ماریو آدورف و میلوا

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • کاربر مهمان: r -ch

    درود بر نوش آذر عزیز

  • همنشین بهار

    Bertolt Brecht برتولت برشت و اپرای صنار سه شاهی‏ (ویدیو) http://www.youtube.com/watch?v=XbHnxyNOzag

  • فرامرز

    <p>درهر مطلب جدیدی دربارۀ برشت باید به شرح حال نوشتۀ سوی جان فوئگی (منتشر شده در سال 1994) اشاره شود. فوئگی برشت را متهم می کند که آثارش را خود ننوشته و او اساساً استعداد، توان و پشتکار آنرا نداشته است. فوئگی بر آن است که این همراهان زن برشت بودند که کار اصلی را انجام میدادند و سپس برشت کار آنها را به نام خود منتشر می کرد. برشت این زنان را هم از نظر جنسی و هم از نظر فرهنگی مورد بهره برداری قرار می داد. منتقدینی مانند نظریه پرداز ادبی مارکسیست فردریک جیمسون این درک را غلط دانسته و برخاسته از فردگرائی بورژوائی می شمرند. آنها برشت را نمود هنرمندی می دانند که در همراهی و هماهنگی با دیگران اثر فرهنگی و هنری می آفرینند. صرفنظر از آنکه کدام نظریه درست است، خود بحث در مورد چگونگی کار برشت از این اهمیت برخوردار است که نشان می دهد قدیسی در جهان برجای نیست و زندگی همه پر از سایه روشن است - امری که شاید خود برشت بیشتر از همه بدان آگاه بود.</p> <p>-----------------------------------</p> <p>فرامرز عزیز، یکی از مشکلات یک برنامه رادیویی در پنج الی شش دقیقه این است که متأسفانه نمی&zwnj;توان به اینگونه مسائل پرداخت. ما در واقع موضوعی را مطرح می&zwnj;کنیم با این امید که خوانندگان و شنوندگان فرهیخته&zwnj;ای مثل شما مشارکت کنند و به ناگفته&zwnj;ها بپردازند و دانش و آگاهی خودشان را با ما به اشتراک بگذارند. چقدر خوب است، اگر شما در جستاری به این موضوع بپردازید یا مقاله&zwnj;ای را ترجمه کنید و برای انتشار به دست ما برسانید.<br /> ایمیل من:<br /> hn@radiozamaneh.com</p>

  • سمانه زاهد

    این برتولت برشت همان کسی است که بر جنایات استالین مهر کمل تایید زد و می گفت : هر بیشتر بکشد بهتر است. او به حدی در ستایش آن جلاد پیش رفته بود که مکتب فرانکفورت به او عنوان «سگ شویلی » داده بود. منظور از شویلی، جوکا شویلی نام اصلی اسالین است. در ضمن چندین دختر و زن گفته اند که آقای برشت از یک سو آنها استثمار جنسی می کرد و از سویی دیگر استثمار مالی . زن برشت هم از این موضوع خبر داشت. عده ای از همکاران برشت هم همین طور. پس چرا از او یک اسطوره می سازید ؟ خاطرات سیدنی هوک، کوستلر ، سیلونه و .... را بخوانید بعد درباره این ستایشگر بزرگترین جنایتکار تاریح نظر بدهید.

  • همنشین بهار

    <p>با الهام از &laquo;اپرای گدایان&raquo; اثر &laquo;جان گی&raquo;[۱] (نویسنده انگلیسی)، دویست سال بعد، برتولت برشت &laquo;اپرای صَناّرسه&zwnj;شاهی&raquo; (سه پولی)[۲] را نوشت و با همکاری &laquo;کورت وایل&raquo;[۳] که برای اجرای آن آهنگ و ترانه هاى زیبا ساخت، مردم را جهت تماشا و تأمّل در آن به سالن تئاتر کشید. (۱۹۲۸) او با این اپرا، دّق دلش را سر ازمابهتران، کسانیکه خدایی جز منافع خویش ندارند و روزی هزار بار به هزار بت سجده می&zwnj;کنند، خالی کرد. ستم ناشی از زرسالاری و فزون طلبی را برجسته نمود و جامعه ای را که در آن &laquo;آدم وقتی فقیر می&zwnj;شه، خوبی هاشَم حقیر می&zwnj;شه&raquo;، زیر سئوال گرفت . برتولد برشت که تئوری &laquo;فاصله گذاری در تئاتر&raquo; (بیگانه سازی و آشنازدایی)[۴] را بر سر زبانها انداخت، با مطرح کردن تئاتر حماسی-روایی[۵]، مدل جدیدی را در مقابل تئاتر کلاسیک یا تئاتر ارسطویی قرار داد و تلاش کرد تماشاگران را به آنچه ظاهراً واضح و بدیهی است اما درواقع نگران کننده و پرابهام است، توجه دهد تا &laquo;بی&zwnj;قاعدگی&raquo; و &laquo;هردنبیل&raquo;ی[۶] را در آنچه به ظاهر قاعده و قانون می&zwnj;نماید، ببینند و زیر سئوال برند. می&zwnj;گفت نباید پدیده&zwnj;ها را، یکسویه و به همان شکل همیشگی دید. باید آنها را تغییر داد و شرایط را عوض کرد وگرنه جز بندگی و دنباله روی و عقب&zwnj;گرد نخواهیم داشت و بیدادگران میخ خود را بیش از پیش می&zwnj;کوبند. برشت که باور داشت باید جهان و پدیده&zwnj;هایش را بشناسیم و به تغییر ایمان داشته باشیم، جار می&zwnj;زد تئاتر هم شور و عشق و هم درس و مدرسه است. بانگ بیدارباش می زند. او که قلمش در خدمت عدالت و آزادی بود و اشعارش زبان حال ستمدیدگان، بخشی از زندگی خودش را در آوارگی و زندان سپری نمود. برشت مدام از سرزمینی به سرزمینی دیگر پاس داده می&zwnj;شد، اما هرگز خودش را از تا نیانداخت و چون سحوری شبهای تار، اذان صبح سر &zwnj;داد: از کیست که استثمار دوام می&zwnj;یابد؟ از مـا. چگونه از شّر استثمار می&zwnj;توانیم راحت شویم؟ با تلاش و مبارزه خود مـا. پس اگر از پای افتاده ایم باید برخیزیم. برخیزیم و گامی پیش نهیم. هستند کسانیکه می&zwnj;گویند :آنچه ما می&zwnj;خواهیم، رؤیا است، هرگز شدنی نیست *** تو اگر زنده ای، مگو هرگز. هرگز مگو هرگز. از کیست که استثمار دوام می&zwnj;یابد؟ مـا. از کیست که استثمار معدوم می&zwnj;شود؟ باز هم از مـا. پس اگر از پای افتاده ای برخیز&hellip;برخیز و قبل از آنکه سرنوشت تو را بنویسند، خودت با دستهای خودت بنویس... پانویس [۱] &laquo;جان گی&raquo; John-gay &laquo;اپرای گدایان&raquo; The Beggar's Opera را سال ۱۷۲۸ نوشت.اپرای گدایان باشکال مختلفی بر اشعار و ترانه ها و آثار ادبی تأثیر گذارده و غیر از برشت، واسلاو هاول هم از آن اقتباسی دارد. [۲] &laquo;اپرای صَناّر سه &zwnj;شاهی&raquo; (سه پولی) DieDreigroschenoper / The Threepenny Opera به جای اپرای سه پولی، اپرای صننّار&zwnj;سه&zwnj;شاهی را به کار برده ام. صنار برابر با دو شاهی ماست و کلمه ی صننّار &zwnj;سه&zwnj;شاهی یادآور ضرب المثلی است قدیمی که می&zwnj;گفتند: فلانی یک شاهی را صنار و صنار را سه شاهی می&zwnj;کند. که یعنی یک شاهی را دو شاهی و دو شاهی را سه شاهی می&zwnj;کند. [۳] کورت وایل Kurt Weill [۴] بیگانه سازی verfremdungseffekt [۵] تئاتر حماسی- روایی = Epic theatre برشت برای متمایز ساختن تئاتر خودش (تئاتر روایی)، از شکل متداول درام-ارسطویی، تعبیر غیر ارسطویی nichtaristotelisch را به کار برد. [۶] هردنبیل (هَردَن بیر) یعنی بی&zwnj;قاعده و بی&zwnj;قانون، بی معنی و بی&zwnj;اساس. هردنبیل (هردمبیل)، در اصل &laquo;هردن بیر&raquo; است که از دو واژه ترکی &laquo;هردن&raquo; به معنی گهگاه، و &laquo;بیر&raquo; به معنی یک، ترکیب شده است. ..................... ا<a href="http://www.youtube.com/watch?v=XbHnxyNOzag">ز شما دعوت می&zwnj;کنم ویدیو را با تأمل ببینید. Bertolt Brecht برتولت&zwnj;برشت&zwnj; و اُپرایِ &zwnj;صَنارسه&zwnj;شاهی</a></p> <div class="eminline-wrapper"> <div class="emvideo emvideo-video emvideo-youtube"><iframe id="media-youtube-html5-1" title="YouTube video player" class="media-youtube-html5" type="text/html" width="425" height="350" src="http://www.youtube.com/v/XbHnxyNOzag?hd=1" frameborder="0"></iframe></div> </div>

  • سمانه زاهد

    شاید بتوان بخشی از مردم دنیا را برای مدت زمانی فریب داد، اما همه مردم جهان را نمی شود برای همیشه گول زد. خیلی ها در حرف همتا ندارند. دریای شفقت و نوع دوستی اند، شیفته خدمتند و نه تشنه قدرت ( و ثروت و شهوت و شهرت) ، همه چیزشان برای مردم و به خاطر مردم است اما در عمل چه ؟ در عمل این شعار دهندگان چه لنین و استالین و چه مائو و کیم ایل سونگ و پسرش و چه بشار اسد و پدرش باشند و چه قذافی یا نورادین کیانوری و احسان طبری و بادامچیان و عشکراولادی و طائب و نقدی و پوتین و همین آقای برشت و و دیگر ستایندگان جنایات استالیت - سارتر و لوکاچ - و دوستدارن هیتلر - هایدگر و کنوت هامسون نروژی و سلین فرانسوی و ازا پاوند آمریکایی -انگلیسی، دست شان رو می شود و درفهرست بدنام های تاریخ جای دارند. خوشنام - به رغم همه عقب ماندگی ها - گاندی بود و نیز نلسون ماندلا و واسلاو هاول. برشت جمله خوب زیاد گفته . استالین و معلمش لنین هم همین طور . اما آثار برشت به پشیزی نمی ارزند وقتی بدانیم - یعنی بخوانیم که چه آبی می ریخت به آسیاب خونریزی استالین. این معلون گرجستانی در یک روز به اندازه 60 سال حکومت تزاری آدم کشته است . فقط طی سه سال 4800000تن از اعضای حزب را سلاخی کرده است. در حکومت او و مولا و مقتدایش لنین طبق مدارک موجود در مجموع 46 میلیون نفر نابود شدند- از اعدام گرفته تا کوچ دست جمعی . بخوانید تا ضمن ریختن اشک بدانید برشت شما از چه جلادی حمایت می کرد. از کشتارهای او در کشورهای چک و لستان و بلغارستان و .... و از تجاوز مزودرانش به زن ها بخوانید. به کامو گفتند چرا عضو یک حزب نمی شوید و فعالیت سیاسی نمی کنید؟ در جواب گفت : «نمی توانم آدم بکشم.» قلمی که گردن می زند داستان و شعر و نمایشنامه نمی نویسد. کارهای برشت فقط برای پاک کردن لکه ننگی بود که بر سراپای وجودش نشسته بود.

  • streaming movies

    Hello there! This post couldn't be written any better! Reading through this post reminds me of my previous roommate! He continually kept preaching about this. I am going to forward this information to him. Fairly certain he's going to have a very good read. Thank you for sharing!