ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

روایت‌هایی از زندگی در پلدختر پس از سیل ــ گفت‌و‌گو با یک شاهد عینی

زن جوانی از پلدختر در گفت‌و‌گو با بهداد بردبار از مشکلات زندگی پس از سیل می‌گوید؛ از زندگی هرروزه‌ای که با روایت رسمی حکومت تفاوت زیادی دارد.

وقتی سیل می‌آید، دوربین فیلمبرداری و خبرنگاران نیز به همراه آن می‌آیند، ظاهراً چیزی برای دیده شدن وجود دارد. جاده‌های غرق‌شده در آب، امدادگران سوار بر قایق، نظامیان، نیروهای هلال احمر و روحانیون همگی در حال کار و یاری‌رساندن هستند. بعد از آنکه که آبها فروکش کند، خبرنگاران هم می‌روند و مردم سیل‌زده می‌مانند و مشکلات بیشمار. گفت‌و‌گوی زیر تصویری از این مشکلات به دست می‌دهد.

این گفت‌و‌گو با یک زن جوان اهل پلدختر صورت گرفته است. او که از نزدیک شاهد مشکلات همشهریانش بوده، داستان زندگی هر روزه در این شهر را برای ما روایت کرده است که با روایت رسمی حکومت و رسانه های نزدیک به حکومت بسیار متفاوت است.

هر چند كه غلامرضا شریعتی،‌ استاندار خوزستان اطمینان می دهد که هیچ روستایی‌ای زیر گرمای طاقت‌فرسا زندگی نمی‌کند و امکان زندگی با تجهیزات سرمایشی برای همه سیل‌زدگان فراهم است، بنا بر گزارش‌های مردمی در برخی روستاها ساکنان همچنان در گرمای طاقت‌فرسا بدون دسترسی به تجهیزات سرمایشی به سر می‌برند.

چند ماه از وقوع سيل گذشته است و ظاهراً مشكلات روحی ناشى از سيل افزايش يافته؛ موارد خودكشی زنان از جمله اين موارد است.

مشكلات اجتماعی مردم مصیبت‌ديده بسيار فراتر از نيازهای مادی و تجهيزات سرمايشی است. در اين گفت‌و‌گو بخش‌هايی از اين مشكلات به تصویر کشیده می‌شوند.

پلدختر پس از سیل ــ اجاره‌بها به شدت افزایش یافته است

▪️چه مشكلاتی پس از سيل پيش آمده است؟

ــ : دوست دارم تا یک سری موارد را بیان کنم، در شهر کوچک ما به دلیل تخریب خانه‌ها تقاضا برای اجاره خانه بالا رفته و در نتیجه قیمت اجاره بها هم به شدت افزایش یافته. این موضوع منجر به ایجاد مشکلات زیادی شده. اول این که یک سری از خانواده‌ها که خانه آنها تخریب شده و دولت درخواست تخریب آن را داده است باید دوندگی بکنند و اعتراض بکنند تا که گزینه ی تعمیر را در فرم خود وارد کنند چرا که بعد از سیل اجاره‌بها به شدت افزایش یافته و آنها می‌گویند پولی که بانک به آنها خواهد داد ــ چه آن مقداری که به صورت بلاعوض پرداخت می‌شود و مبلغ ناچیزی هم هست، و چه آن مبلغی که به صورت وام می‌دهند و این وام هم از همان ماه اول اقساط بازپرداختش شروع می‌شود ــ  باید صرف هزینه رهن و یا اجاره آپارتمانی شود که خانواده در آن ساکن خواهند شد. بنابراین پولی برای ساخت و ساز و تعمیر نمی‌ماند. اگر آنها بخواهند به تعمیر اکتفا کنند، سقفی برای زندگی ندارند که احساس آرامش کنند چرا که یا باید در چادر سر کنند و یا سربار اعضای فامیل باشند.

▪️این مشکلات تنها دامنگیر خانواده‌های سیل‌زده شده یا سایر اهالی هم مشکلات‌شان تشدید شده است؟

ــ : حقیقتا من به عنوان یک پلدختری هرگز باور نمی کردم که وارد خانه‌هایی شوم که چنین مشکلات بحرانی داشته باشند، واقعاً در بازدید از بعضی از این خانه‌ها اعم از سیل‌زده وغیر‌سیل‌زده که برای ارزیابی به من و دوستانم معرفی شده بود، وضعیت طوری بود که من پیش خودم گفتم خوش به حال من و هر کسی که سیل زده است ولی حداقل فلک‌زده نیست، چرا که بعضی از این خانه ها واقعا غیر قابل توصیف است، ساکنین آن در وضعیت معیشتی بدی به سر می‌بردند و حتی بعد از شنیدن صحبت های این خانواده ها من به این فکر کردم که تمام این سال ها من در قاره ی دیگری زندگی می‌کردم و واقعا بعد از دیدن این زندگی‌ها دغدغه‌های پیشین برای من مضحک شده است.

برای مثال من به تازگی با زنی که دو دختر نیز دارد آشنا شدم، شوهر این زن که کارگر بدون بیمه‌ای هم بوده، شبانه سکته می‌کند و می‌میرد. این خانم هم پس از آن به اجبار در خانه مادر شوهر عصبی خود زندگی می‌کرد، مادر شوهری که زندگی پر پیچ و خمی داشته است و خودش را هم به زور شوهر داده بودند و به دلیل این درد و رنج  به زنی استرسی، بی اعصاب و پرخاشگر تبدیل شده است. به به‌همین خاطر این زن جوان نیز آنجا را ترک کرده بود و در خانه پدر و مادر خود ساکن شده بود و می‌گفت: «من حس می‌کنم اگر من چند روز بیشتر کنار مادر شوهرم زندگی می‌کردم مخصوصاً از وقتی که شوهرم هم در خواب سکته کرد و مُرد، دست به خود سوزی می‌زدم. دیگر نمی‌توانم مادر شوهرم را تحمل کنم. از طرف دیگر این زن بیچاره با بچه‌هایی که روی دستش مانده بدون هیچ منبع درآمدی، در ازای پاک کردن یک گونی باقالی پانزده هزار تومان دستمزد می گیرد که این واقعا دردناک است.»

▪️شما بیشتر امکان تماس با زنان را داشته‌اید. چه مسایلی دامنگیر زنان پل دختر شده است؟

ــ : من مطلع شدم که دو زن که از افسردگی پس از زایمان رنج می‌بردند، دست به خودسوزی زدند. یک مورد را همه می‌دانند که خودسوزی بوده ولی خانواده دیگری میگویند کپسول گاز ترکیده و این قضیه را انکار می‌کنند. خودکشی هرچند شایع است ولی زشتی و قبح این عمل مانده و خانواده منکر این قضیه می‌شود. همیشه همینطور بوده و خانواده زن‌ها این موضوع را پنهان می‌کند.

آسیه زن جوانی بود از اهالی روستای رنگین‌بان. این روستا سیل‌زده بود. او چهل روز پیش از مرگش زایمان کرده بود.  فرزانه زن دیگری بود که به تازگی دختردار شده بود و دست به خودکشی زد. من وقوع سیل را در این اتفاقات دخیل می‌دانم.

همچنین سیل پل روی رودخانه را تخریب کرده بود. پل جدید بسیار باریک است و جایی برای تردد پیاده‌ها ندارد. یک زن مسن که پیاده طول پل را طی می‌کرده با یک خودرو پراید برخورد کرده بود، در حقیقت وسایلی که در داخل این خودرو گذاشته بودند با او برخورد کرده بود و باعث شده بود با سقوط از پل کشته شود.

یکی از زنان پلدختر

▪️زنان پلدختر با چه مشکلات حقوقی درگیر هستند؟

ــ : زنانی که تقاضای طلاق کرده‌اند و منتظر دادگاه هستند یا می‌خواهند مهریه خود را مطالبه کنند، به عنوان سرپرست خانوار محسوب نمی‌شوند و نمی‌توانند کمک‌های دولتی را دریافت کنند. بحث سرپرستی خانواده از مهمترین مشکلات حقوقی زنان است.

▪️مردم پلدختر چه مشاغلی به غیر از مشاغل دولتی داشتند و این مشاغل چه صدمه‌ای دیده اند؟

ــ : مشاغل مردم شهر پلدختر مانند بقیه شهرهای ایران است: یکی لحاف‌دوز یکی رنگ‌کار، یک پیرزنی که سواد آن‌چنانی ندارد اما از شهرهای دیگر مثل خرم آباد قابلمه می‌آورد و می‌فروشد، از این قبیل زن‌ها که وسیله می‌آورند و در خانه های خود می‌فروشند هم داریم، پیرزنی هست که نان محلی درست می کند. اتفاقا وسیله کار او هم از بین رفته بود و به دوستان خودم سفارش کردم که برای این زن گاز و تابه تهیه کردند که بتواند شغل خود را از سر بگیرد و به چند نفر دیگر هم سفارش کردم تا برای او آرد تهیه کنند.

زنان دیگری هستند که در باغچه ی حیاط شان مرغ محلی نگهداری می‌کنند و تخم مرغ می‌فروشند و منبع درآمد خوبی برای خود دست و پا کرده اند ، خیلی‌های دیگر هستند می‌روند شهرهای دیگر پارچه می‌آورند می‌فروشند، خیلی ها کارگر هستند.

▪️سیل به زمین‌های کشاورزی هم خسارت زده است؟

ــ : بدون استثنا. اهالی پلدختر، حتی آن دسته از اهالی که یک وجب هم زمین کشاورزی داشتند و دارند، متاسفانه اگر امیدی به آن یک وجب زمین خود هم داشتند، با سیلی که آمد امیدشان دیگر پاک ناامید شد. او امیدوار بود که بتواند از محصول زمین بهره ببرد و بر فرض مثال به پشتوانه آن از مغازه جنس نسیه هم تهیه می‌کرده است تا هنگام محصول تسویه حساب کند. بعد از این اتفاق سیل مسلما خود مغازه‌دارها هم به آنها فشار می‌آورند تا طلب خود را از این کشاورزها و دهقانان وصول کنند چرا که خود آنها هم سیل زده هستند، و هزینه زندگی پابرجاست و با باد هوا نمی‌توانند زندگی کنند.

تصویری از خسارت سیل در پلدختر

همچنين قالیباف هم داریم. حتی خود من یک بار تصمیم گرفتم از این هنر خود کسب درآمد کنم، به کارگاهی رفتم که خانم متولی آنجا در قبال بافت قالی هشتصد هزار تومان دستمزد می‌داد و همان قالی را هفت الی هشت میلیون می فروخت!

نحوه پرداخت دستمزد هم به این صورت بود که نیمی از پول را هنگامی که کار بافت قالی به نیمه می‌رسید پرداخت می کرد و بعد از بافت کامل قالی نیم دیگر دستمزد را پرداخت می کرد و این واقعا وحشتناک بود. زنان روستایی همیشه و از همه لحاظ نادیده گرفته می شوند.

در مورد مشاغل دیگر در پلدختر تعداد زیادی خیاط خانم و آقا نیز هستند. اکثر آنها چون جواز کسب نداشتند، صنف برای آنها کاری انجام نمی‌دهد چرا که نام آنها به عنوان خیاط  و کسی که از راه خیاطی درآمد کسب می کرده است جایی ثبت نشده است. چرخ‌های خیاطی این خیاط‌ها خراب شده است و حتی پس از تعمیر هم کاربرد قبلی را ندارند و هزینه خرید چرخ خیاطی جدید هم بسیار بالا رفته است، و علاوه بر این بسیاری از پارچه های مشتریان که برای دوخت دست خیاط ها بود هم از بین رفته است.

▪️شما به زمین های کشاورزی اشاره کردید، نقش جهاد کشاورزی در یاری رساندن به  کشاورزان را چگونه توصیف می کنید؟

ــ : در مورد زمین‌های کشاورزی که در روستاهای اطراف پراکنده است و آن کشاورزانی که زمین‌های کوچک و خانه‌های روستایی در آنجا دارند و برای کاشت و برداشت به آنجا می‌روند، باید بگویم که سیل به طور کامل یک سری از این زمین‌ها را شسته و برده است و چون آنها در کنار رودخانه قرار داشتند ، آنقدر آن ناحیه شسته شده است که به شکل یک دره با شیبی عظیم درآمده است. شبیه خانه‌هایی که شسته شده و رفته است، و حتی یک تیر آهن از آن باقی نمانده است. به آنها می‌گویند که آنجا رودخانه است و ما به شما در جای دیگری زمین مسکونی خواهیم داد. برخی کارشناسان جهاد کشاورزی آنجا را بازدید کرده اند و درصد خسارات را تخمین زده اند ولی کل خسارت پرداخت نمی‌شود. برای مثال موتور آب کشاورزی را که نمی‌دانم در حال حاضر چند میلیون تومان است، آب کنده و با خود برده است و معلوم هم نیست که اصلا کجاست؟ ولی هیچ تضمینی هم نیست که کشاورز مطمئن باشد قرار است تا پول یک دستگاه نو را دریافت کند.

▪️زندگی زیر چادر چه مشکلاتی دارد؟

ــ : من با زنی صحبت کردم که از رنگ و روی او این مساله به ذهنم خطور کرد که اگراو پریود باشد کجا نوار بهداشتی خود را تعویض می‌کند و یا لباس زیر خود را می شوید که بقیه نباشند. وقتی از او در این رابطه از او سوال کردم گفت «باید کلی قایم شویم و مادرم دم چادر بایستد و نگهبانی دهد تا کسی نیاید».

زندگی در چادر در پلدختر پس از سیل

چادرهای روبروی تالار امین که در راه منتهی به قبرستان پلدختر برپا شده است به طرز وحشتناکی شلوغ است، کنار کارخانه واقع شده و پر از گرد و خاک و غبار است. آنها می‌گفتند «درست است که زندگی ما در خاک و خل می‌گذرد ولی ای کاش یک شیر آب بیرون از چادر برای ما می‌کشیدند، من اگر بخواهم کتری ام را پر کنم باید از شیلنگ دستشویی آب پر کنم، من قلبا از آنها ممنونم  که برای ما دستشویی درست کردند و این درست است که این آب همان آب آشامیدنی است اما برای من واقعا تهوع‌آور است که مجبورم ظرفم را در دستشویی بشورم».
شاید این مسئله برای شما پیش‌پا‌افتاده باشد، اما بهداشت دهان و دندان در زیر چادرها خیلی به خطر افتاده است و عفونت‌ها خیلی زیاد شده است.

▪️برای جلوگیری از بارداری مشاوره و وسایل ضد بارداری وجود دارد؟

ــ : واقعیت این که این سوال را نپرسیدم، اما دیدم گروه‌هایی کاندوم پخش می‌کردند، و خود من هم در بسته‌هایی که برای خانوارها جمع آوری می‌کردم حتما کاندوم و قرص‌های ضد بارداری LD هم اضافه می‌کردم. حتی دیدم که از طرف یکسری گروه‌ها به بیماران داروی متادون داده شد، اما در مورد اینکه اطلاع داشته باشم و به چشم دیده باشم که از طرف نهادهای دولتی  پزشکی، درمانی اقدامی صورت گرفته باشد خیر.

▪️وضعیت کمپ‌های شهر چطور است؟

ــ : ببینید در سطح شهر پلدختر سه تا پنج مکان وجود دارد که در آنجا کمپ بنا شده است، بزرگترین آنها در شمال شهر و در راسته‌ی طایفه  بخشی وند قرار دارد که نزدیک به هفتاد چادر برپا شده است. علاوه بر این روبروی تالار امین یا در پارک پشت هتل شهرداری و همچنین در منطقه خانه های سازماني هم چادرها جسته گریخته  به صورت ده تایی، پانزده تایی، سه تایی برپا شده است.

▪️این کمپ‌ها به چه امکاناتی نیاز دارند؟

ــ : خیلی خوب می‌شد تا برای هر کدام از اینها یک یخچال در نظر می‌گرفتند، تا مردم بتوانند یک چیز خنک بخورند، اگر کسی برای آنها بطری آب معدنی برد، آنها بتوانند نام و نشانی خانواده را روی آن بنویسند و آن را  در یخچال قرار دهند. برای مثال اگر خانواده‌ای هندوانه یا میوه برای بچه خود تهیه کرد برای جلوگیری از خراب‌شدن آن باید چکار کند؟

سیل‌زدکان پلدختر با مشکلات گوناگونی دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند

در یکی از چادرها مشاهده کردم که پیرزنی دچار گرمازدگی شده بود و از من درخواست آب کرد، و من نتوانستم در سطح شهر آب خنک پیدا کنم. بعد مشاهده کردم که بعضی از چادرهای آنجا کولر دارند که احتمالاً با بدبختی تهیه کرده اند، ولی متاسفانه اتحادی هم بین ما وجود ندارد که مثلا کانال‌کشی بین کولرها شود و هر سه چادر یک کانال کولر داشته باشد، چرا که این احتمال وجود دارد تا در هنگام جمع‌آوری چادر ها بر سر اینکه کدام چادر برای کدام خانواده است جنجال به پا شود.

این مسائل همه به نبود نظارت و تقسیم نامساوی کمک‌ها برمی‌گردد. البته  کولر آبی مدام به آب نیاز دارد و باید مرتب از دستشویی آب بیاورند و داخل آن بریزند. از سوی دیگر در این گرمای وحشتناکی که حتی آب شلنگ دستشویی هم به دلیل آفتاب سوزانی که به آن می تابد، کاملا داغ است، کمک چندانی نمی کند و از آن گذشته خود کولر آبی در تابش مستقیم آفتاب هیچ خنکای خاصی ندارد و باد داغ بیرون می دهد.

▪️بازسازی بعد از سيل حتما فرصت‌های شغلی جديدی هم إيجاد كرده. آيا گروهی از بلای پيش‌آمده سود می‌برند؟

ــ : استان اصفهان مسئول کمک‌رسانی به لرستان است، استانی که بخش اعظمی از ساخت و ساز و تعمیر وسایل را برعهده دارد. کسانی که به خانه ما آمدند و یخچال را بازرسی کردند، اصفهانی بودند و اکثراً لباس بسیج و سپاه بر تن داشتند. زمانی که از یکی از آنها پرسیدم که آیا شما سپاهی هستید؟ پاسخ داد خیر، ما از یکی از شرکت‌های وابسته به ایران خودرو هستیم که اعلام آمادگی کردیم و این ارگان ما را به اینجا آورده است و لباس و کیف و دستکشی که به ما داده‌اند، مارک این ارگان است.

سیل به طور قطع نانی هم در دامن خیلی‌ها گذاشته است، البته من برای بعضی از آنها خوشحالم، مثلاً کسانی که ضایعات خریداری می‌کنند، اگر سیل‌زده نباشند زندگی آنها تکان کوچکی خواهد خورد.

اگر تعمیرکار‌ها خودشان از سيل صدمه نديده باشند، خیلی اوضاع بهتری خواهند داشت و این شاید قسمت مثبت ماجرا هست. اما با توجه به فقری که دامن مردم را گرفته، مردمی که از قبل هم اوضاع اقتصادی به سامانی نداشتند. مسلماً بعد از این وقایع آسیب‌های اجتماعی بیشتر شده و زن‌ها ممکن است مجبور به تن فروشی شوند و فساد زیادی دامن گیر مردم خواهد شد که به بالاجبار مردم با آن روبرو هستند.

▪️چه نيروهای برای كمك به شهر شما آمدند؟

ــ : نیروهای جهادی واقعا زیاد بودند، ارتش هم بود، طلبه‌ها هم بودند که البته حضور طلبه‌ها به نظر من فقط برای نمایش بود. مثل این می‌ماند که دکتر در حال بیل زدن روپوش سفیدش را در نیاورد که به همه بگوید آهای من دکتر هستم، خب مسلما آخوندی که عمامه خود را بر نمی‌دارد برای شوآف (نمايش) است که بگوید منِ طلبه دارم بیل می زنم و توی خیابان بیل میزنم که همه من را ببینند، خب در خیابان به جای ده طلبه یک ماشین بیاورید تا کارها هم زودتر هم راه بیافتد و مسلماً آنها در اینجا اعتبار ویژه‌ای برای خود  کسب کردند، هویتی که در حال از دست رفتن بود را برای خود خریدند، البته آنها این کار را در منطقه گلستان انجام ندادند چرا که اهالی در آنجا سنی هستند، در خوزستان هم چون اهالی عرب بودند ما شاهد این اتفاقات نبودیم. ولی همواره سعی کردند تا لر را به عنوان شیعه ایرانی جذب کنند و موفق هم بودند.

باید اضافه کنم که وظیفه نیروهای نظامی در سراسر دنیا تنها حضور در جنگ نیست، آنها آموزش‌های دیگری هم می‌بینند از آموزش‌های پزشکی و خدمات اولیه گرفته تا غیره پس این نیرو برای دفاع و نجات هم هستند. بنابراین کمک‌رسانی وظیفه آن‌هاست.

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.