ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

خیزش آبان و زندگی مردم در کردستان

اعتراضات آبان چه تاثیری بر زندگی مردم در مناطق کُردنشین گذاشته است و سرکوب این اعتراضات چه وضعیتی در این مناطق ایجاد کرده است؟ کامران متین، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه ساسکس در پاسخ به این سوال به زمانه می‌گوید: «با توجه به اینکه تجارت با کردستان عراق و حکومت اقلیم کردستان بخش مهمی از اقتصاد منطقه‌ای را تشکیل می‌دهد، این افزایش قیمت برای بسیاری از مردم که به شکلی از اشکال در این تجارت دخیل هستند گران تمام شده و بر معیشت آن‌ها تاثیر منفی بیشتری گذاشته است.»

اعتراض‌های آبان ‌ماه ۹۸ در پی افزایش ناگهانی قیمت بنزین نقطه ‌عطفی در بحران چند لایه جمهوری اسلامی بود و به خیزش مردمی به‌ ستوه ‌آمده انجامید. خیزشی که به ‌سرعت بیش از ۱۰۰ شهر ایران را در برگرفت. این اعتراضات با سرکوب خونین نیروهای امنیتی مواجه شد و طی آن صدها نفر کشته و هزاران نفر زخمی شدند.

مریوان، احتمالا ۲۶ آبان ۱۳۹۸، اعتراضات آبان

خبرگزاری رویترز روز دوشنبه دوم دی ‌ماه ۱۳۹۸ /۲۳ دسامبر ۲۰۱۹ در گزارشی اختصاصی به نقل از منابع نزدیک به حکومت ایران، شمار کشته‌شدگان اعتراضات آبان ماه را حدود هزار و ۵۰۰ نفر اعلام کرد. آماری که نشان از خشونتی بی‌سابقه در سرکوب اعتراضات مردمی از سوی حکومت دارد.

خیزش آبان ‌ماه که در فاصله کوتاهی از اعتراضات دی ‌ماه ۱۳۹۶ رخ داد، گواه آن است که چرخه وقوع اعتراضات مردمی هر بار کوتاه‌تر می‌شود و واکنش جمهوری اسلامی، با خشونتی گسترده‌تر همراه است.

پهن کردن سفره خالی روی کف خیابان‌ها در مناطق کُردنشین همچون مریوان و سوار شدن نمادین بر سه‌چرخه‌های کودکان در بانه اما از جمله اعتراضات مسالمت‌آمیز در آبان ماه بود که خیلی سریع جای خود را به درگیری معترضان با دست‌خالی با نیروهای امنیتی مسلح به تفنگ‌ها و باتوم‌ و گاز‌ اشک‌آورِ داد.

اعتراضات آبان ماه اما به دلیل گران شدن ناگهانی بنزین آغاز شد. این گرانی چه تاثیری روی زندگی مردم در مناطق کُردنشین همچون استان کردستان گذاشته است و سرکوب این اعتراضات چه وضعیتی در این منطقه ایجاد کرده است؟

کامران متین، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه ساسکس در پاسخ به این سوال به زمانه می‌گوید:

«با توجه به اینکه تجارت با کردستان عراق و حکومت اقلیم کردستان بخش مهمی از اقتصاد منطقه‌ای را تشکیل می‌دهد، این افزایش قیمت برای بسیاری از مردم که به شکلی از اشکال در این تجارت دخیل هستند گران تمام شده و بر معیشت آن‌ها تاثیر منفی بیشتری گذاشته است.»

به گفته متین، وضعیت فاجعه‌بار اقتصادی، سیاسی و اجتماعی که زمینه‌ خیزش خونین آبان بود، کماکان به قوت خود باقی است و بهبودی در آن حاصل نشده است:

«تحریم‌های آمریکا و همچنین فساد وسیع و ناکارآمدی عمیق جمهوری اسلامی در همه عرصه‌ها ادامه دارد؛ بنابراین بشکه باروتی که با گران شدن بنزین شعله‌ور شد، کماکان در جای خود باقی است و به همین دلیل، زمینه ساختاری بروز اعتراضات و قیام‌های توده‌ای دیگر از نوع آبان و چه ‌بسا گسترده‌تر هم کماکان وجود دارد.»

با این‌حال خیزش آبان ‌ماه را می‌توان متمایز از اعتراضات پیش از آن دانست. این تفاوت تنها در کوتاه شدن فاصله زمانی از اعتراضات پیشین و خشونت بی‌سابقه در سرکوب معترضان نیست. این اعتراضات از مناطق حاشیه‌ای کشور شروع و به سایر مناطق کشور سرایت کرد. به‌خصوص آن‌چه در شهرهای کردنشین شاهد آن بودیم در نوع خود بی‌سابقه بود؛ اعتراضاتی خودجوش و بدون سامان‌دهی از سوی احزاب سنتی در کردستان.

سرکوب کردها، شدید و بی‌پروا

ده‌ها کشته، هزاران بازداشتی، تهدید و آزار خانواده‌های کشته‌ شده‌ها و اخیرا شهیدسازی اجباری معترضان، به‌روشنی گواه از این دارد که رویه جمهوری اسلامی در برابر کردها سرکوب و خشونت شدید و بی‌پرواست.

کامران متین ضمن برشمردن نکات مشترک در زمینه‌های وقوع اعتراضات آبان‌ ماه در کردستان با بقیه ایران، به اوضاع خاص کردستان می‌پردازد و دلیل شدت بالای سرکوب از سوی نظام را توضیح می‌دهد:

«در مورد خاص کردستان علاوه بر وضعیت بحرانی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی که تمام ایران را در برگرفته، یک وضعیت شدید امنیتی و به‌تبع آن گرایش‌ ساختاری به سرکوب شدیدتر سیاسی نیز وجود دارد که چند دهه قدمت دارد؛ قدمت و عمق مخالفت بنیادی ملت کُرد با جمهوری اسلامی بیشتر از سایر مناطق ایران است.»

کامران متین

به گفته متین، این وضعیت و سرکوب‌های متناظر با آن‌ با استقرار جمهوری اسلامی پا گرفتند و کماکان ادامه دارند:

«به‌طور مثال، اعدام زندانیان سیاسی کُرد و کشتار روزانه کولبران کُرد در جریان است؛ این امر کردستان را بیش از دیگر نقاط کشور مستعد شرکت فعال در اعتراضات رادیکال می‌کند. همچنین به دلیل اینکه احزاب سیاسی کُرد کماکان در این مناطق نفوذ دارند و با توجه به اینکه سنت تشکل و تحزب در کردستان بسیار قدیمی و محکم است، شاید اعتراضات آینده در کردستان از انسجام بیشتری برخوردار باشند.»

بر اساس گزارش سازمان عفو بین‌الملل، در استان‌های کردنشین کرمانشاه، کردستان و آذربایجان‌ غربی ۴۴ نفر جان خود را در اعتراضات آبان ماه از دست ‌داده‌اند. تنها در شهر جوانرود در استان کرمانشاه، ۱۴ نفر کشته شده‌اند و ویدئویی منتشر شده از این شهر نشان می‌دهد که ماموران امنیتی بر روی پشت‌بام دادگستری این شهر مردم را به گلوله می‌بندند.

کامران متین در مورد شدت سرکوب اعتراضات در کردستان با بیان اینکه سرکوب قیام آبان در همه جای ایران بسیار شدید بود، می‌گوید که نیروهای جمهوری اسلامی در کردستان و خوزستان، به‌ویژه در ماهشهر، جوانرود و مریوان بی‌پرواتر مردم را قتل‌عام کردند و به ‌طرف آن‌ها آتش گشودند:

«در مورد کردستان باید گفت با توجه به اینکه زمینه نفرت از جمهوری اسلامی و مخالفت با آن بسیار عمیق و دیرینه است، طبیعتا نوع برخورد حاکمیت نیز با قیام آبان در کردستان که جرقه آن وضعیت معیشتی و اقتصادی بود، متفاوت بود و در وهله اول نشان داد نه ‌تنها مطالبات ملی مردم کردستان با سرکوب خونین و شدید جمهوری اسلامی روبه‌رو خواهد شد، بلکه هر نوع اعتراض، حتی اعتراض به وضعیت فلاکت‌بار اقتصادی، فقر و فساد نیز با همین شدت با سرکوب از طرف جمهوری اسلامی مواجه خواهد شد.»

به گفته این استاد دانشگاه ساسکس، غریزه ذاتی جمهوری اسلامی به اعمال سرکوب شدید، با توجه به در منگنه قرار گرفتن این رژیم از لحاظ بین‌المللی شکل خشن‌تری نیز به خود گرفته است.

نگاه امنیتی غالب به کردستان اما ریشه در پیشینه وجود و سازمان‌دهی جنبش‌های مردمی در این مناطق دارد.

کامران متین دلایل این تغییر رفتار در برابر معترضان را ترس از پتانسیل سازمان‌دهی سریع مناطق کردنشین می‌داند و می‌گوید:

«جمهوری اسلامی بسیار نگران است چون در صورت تضعیف دولت مرکزی در ایران -به دلیل تداوم تحریم‌ها یا حتی درگیرهای نظامی محدود و حتی جنگ با آمریکا و هم‌پیمانانش- کردستان اولین جایی‌ست که احتمال خارج شدنش از زیر سلطه نظامی، سیاسی و امنیتی جمهوری اسلامی وجود دارد. علاوه بر این، در جوار مرزهای کردستان احزاب کُرد ایرانی پایگاه‌های نظامی و نیروهای پیشمرگ و مسلح دارند و این خود دلیلی است برای جمهوری اسلامی که در صورت رخ دادن اعتراضات در آینده، این مناطق را شدیدتر و همه‌جانبه‌تر سرکوب کند تا از احتمال از دست دادن کنترل بر کردستان در حالت تداوم اعتراضات توده‌ای بکاهد.»

کُردها برخلاف اعتراضات دی ‌ماه ۱۳۹۶، پیشگام اعتراضات آبان‌ ماه ۱۳۹۸ بودند. انتشار ویدئو‌هایی از شهرهای مریوان، کرمانشاه، جوانرود و سایر شهرهای کردنشین شروع اعتراض‌ها را به شیوه‌ای کاملا مدنی و مسالمت‌آمیز نشان می‌دهند.

کامران متین در مورد دلایل حضور فعال و گسترده اهالی مناطق کردنشین در اعتراضات آبان به زمانه می‌گوید:

«دلیل نقش فعالانه‌تر مردم کردستان در قیام آبان ماه برمی‌گردد به آمادگی روانی و سیاسی مردم کردستان برای مبارزه سیاسی رادیکال. مردم کردستان نیازی به اقناع شدن برای مخالفت کردن با حاکمیت ندارند، همان‌طور که نیازی به اثبات سرکوبگر بودن رژیم ندارند؛ به ‌عبارت‌ دیگر مردم کُرد در سطح سیاسی و به‌طور عمومی این آمادگی را دارند که با حکومت درگیر شوند و آشکارا مخالفت بورزند. در نتیجه شاید دلایل شرکت فعال مردم کردستان را در دو نکته بتوان خلاصه کرد: از یک ‌طرف، به دلیل ویژگی‌های اقتصادِ سیاسی کردستان، فقر و محرومیت بسیار شدید است و در عین ‌حال، عوارض و صدمات افزایش قیمت بنزین بر معیشت مردم کردستان نیز دو چندان بوده است. علاوه بر این‌ها، وجود سنت‌های دیرینه مبارزات توده‌ای و وجود احزاب با سابقه سیاسی در کردستان استعداد بیشتری برای رادیکالیسم سیاسی ایجاد کرده است.»

به باور کامران متین، با توجه به وجود احزاب سیاسی کُرد که هم تشکیلات سیاسی و مخفی در کردستان دارند و هم نیروی نظامی آماده در آن‌طرف مرز، جمهوری اسلامی به‌شدت نگران این است که در صورت شروع مجدد اعتراضات توده‌ای و سرشاخ شدنش با آمریکا، مناطق کردنشین از کنترلش خارج‌شده و حداقل بخشی از این مناطق توسط نیروهای کُرد از سلطه جمهوری اسلامی آزاد شوند:

«رژیم این خطر را کاملا جدی تلقی می‌کند و به همین دلیل سعی می‌کند به مدد نیروهای نظامی و امنیتی‌ بسیار زیادش ‌در کردستان اجازه ندهد هیچ‌گونه پیشروی سیاسی‌ای از سوی مردم در جریان اعتراضات رخ دهد، چرا که به ‌خوبی می‌داند کوچک‌ترین پیشروی سیاسی در کردستان به اعتراضات توده‌ای قوت قلب می‌دهد و زمینه را برای مداخله‌گری مستقیم احزاب کرد فراهم خواهد کرد.»

در نهایت، بر اساس گفته‌های کامران متین می‌توان چنین نتیجه گرفت که جمهوری اسلامی به وضعیتی شیزوفرنیک دچار شده است: از طرفی توان اداره کشور را ندارد، اراده‌ی برای اصلاح نشان نمی‌دهد و هیچ‌گونه اعتراضی را تاب نمی‌آورد و تنها به مدد نیروی سرکوبگرش پابرجاست. سوی دیگر، مردمانی قرار دارند که با تمام ناهمگونی‌ها به این اتفاق‌نظر رسیده‌اند که خواهان ادامه حیات این نظام نیستند؛ حتی اگر هزینه براندازی این نظام، حضور در خیابان با تمامی ریسک‌های آن باشد.

تحولات در ماه‌های پیش‌رو سمت ‌و سوی دگرگونی در این وضعیت متناقض را روشن‌تر خواهند کرد.

    این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

    آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

    .در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

    توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

    نظر بدهید

    در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

    نظرها

    • بهادر

      در پاسخ به حق استقلال! من با نخبه‌های کورد و بلوچ بارها صحبت کرده‌ام. کسانی که دستی بر آتش دارند، در دانشگاههای مختلف تدریس می‌کنند و درد مردم و آب و خاک دارند. آنها به تندروی شما نیستند، بلکه راه چاره را هر چه که باشد از صندوق رأی جستجو می‌کنند. استقلال نیاز به زیر ساخت دارد، ضمناً استقلال بخشی از یک کشور تبعاتی دارد که نخبه ها پس از سبک و سنگین کردن به این نتیجه می رسند که آیا استقلال به ضررهای آن می ارزد یا نه! بهمین دلیل است که حتی احزاب کوردی و نخبه های بلوچ هم تمایلی به صحبت کردن در خصوص استقلال ندارند. و به تبع آن، قاطبه ملت کورد و بلوچ هم دنباله روی خواهند کرد. تا بحال آنچه که نخبه‌های ملیتهای مختلف ایران درباره آن توافق دارند مدل فدرالیسم است که آن هم باید به رأی گذارده شود. تنها جناحی که از تندروی و استقلال گفتن، امروز، سود می‌برد، جمهوری اسلامی است. چون به این بهانه تمامی صداها را سرکوب و منکوب می کند. پس دوست عزیز اگر از روی خیرخواهی این کامنت را نوشتی بدان که در حال جاری کردن آب در آسیاب جمهوری اسلامی هستی! هوشیاری تان روز افزون باد!

    • حق استقلال

      بخشی مردمان ایران، ملیتهای سرکوب شده هستند، از باز ماندگان تمدن-کشورهای باستانی که توسط قبایل به اصطلاح آریایی ماد و پارس نابود شدند تا ملتهای عرب، تورک، کورد، بلوچ، لر، گیلک و ترکمن... اینها حق استقلال میخواهند. فدرالیسم صرفا میتواند در حدود نصف ایران و آنهم بین ملیتهای فارس شده مثل فارسی خراسانی و شیرازی و کرمانی و... ممکن باشد. حق استقلال اولین خواسته ملیتهای تحت سیطره حکومتهای مرکزی آریایd متوهم و ایرانیستی پارسی گرا است! البته شاه ظلبان آریایی متوهم حاضر نمیشوند این کامنتها را منتشر کنند!

    • محمد

      تحلیل درستی از وضعیت کردستان بعمل آمده است. جمهوری اسلامی نه توان اصلاح خود را دارد، نه توان اصلاح اقتصاد بهم ریخته و ورشکسته را دارد، نه توان پا پیش گذاردن و حرکت به جلو را دارد و نه دیگر آبرو و اعتباری در جهان برایش باقی مانده است. نهایتاً این رژیم، بدلیل ورشکستگی اقتصادی و بحران نبود افراد خبره در داخل رژیم، مضمحل خواهد شد و فرو خواهد ریخت. شاید اگر اکیر هاشمی را نکشته بودند، امروز برایشان یک چاره‌ای می اندیشید، اما خوشبختانه او را دریدند، همانگونه که او در اوایل انقلاب دیگران را درید، و خورد.