● نمای نزدیک
نوع کارکرد شهرداری تهران در مقابله با کرونا
س. اقبال - راهکارهای پیروز حناچی و دَم و دستگاه او در شهرداری تهران برای مقابله با کرونا از حد برنامههای نمایشی و تبلیغی فراتر نمیرود.
محمدباقر قالیباف شهردار اسبق تهران، همواره آرزویی را در دل میپرورانید که شاید روزی او به نشستهای هیأت دولت دعوت شود. اما این آرزو نه از سوی محمود احمدینژاد برآورده شد و نه اینکه حسن روحانی به پذیرش آن تن درداد. ولی اکنون پیروز حناچی جایگاهی ویژه در نشستهای هیأت دولت یافته است. حتا در سفرهای رییس جمهورِ حکومت نیز او را همراهی میکند، چون حسن روحانی او را به عنوان یکی از مدیران اندرونی خود پذیرفته است، چنانکه به اتکای او توانست عباس آخوندی وزیر سابق راه و شهرسازی را از دستیابی به کرسی شهرداری تهران پس براند. به طبع در روزهای آینده اصولگرایان یا نواصولگرایان اقتدار خود را در مجلس نوپا برای دولت حسن روحانی به نمایش خواهند گذاشت. آنان بنا دارند در اتحادی از احمدینژادیها، مؤتلفهچیها و اصولگرایان سنتی از حسن روحانی انتقام بگیرند. روحانی این موضوع را خوب میفهمد و گمان میکند اصلاحطلبانی که در شهرداری و شورای شهر تهران سنگر گرفتهاند خواهند توانست بر این یورشها فایق آیند.
به همین دلیل، پیروز حناچی چندان هم در تهران به آسیبهای پیش آمده از بیماری کرونا نمیاندیشد. راهکارهای او برای مقابله با کرونا از حد برنامههای نمایشی و تبلیغی فراتر نمیرود. مدیران شهرداری نیز به منظور گندزدایی شهر، فقط تانکرهایی از آب را در سطح خیابانها به نمایش میگذارند. انگار با راهاندازی همین تانکرها توانستهاند به وظیفهی اداری خود پایان ببخشند.
در اندیشه تجارت
مدیران ارشد شهرداری، گندزدایی روزانه از واگنهای مترو و اتوبوسهای بی.آر.تی را کاری بزرگ میپندارند. چنانکه زبان به انتقاد از دولت گشودهاند تا شاید بتوانند هزینههایی از این دست را به پای دولت بنویسند. مدیران شهرداری همچنین به تکرار واگویههایی از این نوع دل بستهاند که نمیتوانند مواد ضد عفونی کننده را از بازار داخلی تأمین نمایند. آنان چنان میپسندند تا مجوز لازم را برای خرید و واردات چنین کالاهایی از بازارهای خارجی به دست بیاورند. چنین مجوزی به طبع زمینههای کافی برای رشد مافیاییِ مدیران فاسد بالادستی فراهم خواهد دید. ضمن آنکه همین تصمیم شرایطی فراهم میبیند تا از سوی دولت تسهیلات لازم برای تأمینِ ارز چنین خریدهایی آماده گردد. کعبهی آمال چنین خریدهایی مثل همیشه کشور چین است. دولت هم بدش نمیآید که خرید مواد شوینده و ضد عفونی کننده را نیز در معاملات خود از چین بگنجاند.
شهرداری و موشها
مدیران ارشد شهرداری تهران در الگویی از بالادستیهای حکومت، اخبار کرونا را بهانهای کردهاند تا بتوانند از پاسخگویی به مطالبات شهری شهروندان تهرانی بپرهیزند. چون شهروندان تهرانی بر خلاف شهردار خود به حضور میلیونها موشی میاندیشند که در جویهای روباز شهر همچنان به زاد و ولد خود ادامه میدهند و هر روز بر شمار خود میافزایند. موشهای تهران از سر بیکفایتی مدیران شهری آن، سالهای سال است که "اجتماعی" شدهاند و دیگر از مردم هراسی به دل راه نمیدهند. اما مدیران شهرداری ضمن لاپوشانی ماجرا، چنان تبلیغ میکنند که موشها هیچ جایگاهی در شیوع بیماریهای عفونی ندارند. با این همه لاشهی بسیاری از همین موشهها روزها و هفتهها در جوی خیابان رها میشوند تا شاید گشت و گذار آبهای سطحی شهر بتواند آنها را با خود به همراه ببرد.
گفتنی است که در شهر تهران فانهای زباله هرگز شست و شو نمیشوند. شهرداری تهران هم هیچ برنامهی روشن و اثرگذاری را برای تفکیک زباله به پیش نمیبرد. مردم هم زبالههای تر و خشک خود را در همین فانهای روباز رها میکنند. آنوقت شیرابهی زبالههای تر از کف فان تا قسمتهایی از سطح خیابان را فرامیگیرد. جدای از این، موشها نیز از سوراخهای فان به داخل مخزن زباله راه مییابند. کلاغها و گربهها هم غذای روزانهی خود را از همین فانهای روباز به دست میآورند. ولی مدیران شهری، این نوع از زندگی را بین شهروندان تهرانی جا انداختهاند. مردم هم ناخواسته و به ناچار این نوع از آلودگیها را در زندگی روزانهی خود پذیرفتهاند. بدون آنکه به آسیبهای بهداشتی و زیست محیطی آن آگاهی لازم داشته باشند. برای همین هم در شهرداری تهران آموزشهای شهری را نادیده میگیرند تا از جاماندگی فرهنگی مردم به نفع اهداف مافیایی خود یاری بگیرند.
تابلوی خیابان "ولی عصر"
شهرداری تهران در فضای زیست شهروندان تهرانی زمینههای کافی برای شیوع انواع و اقسام بیماریهای عفونی فراهم میبیند. از خیابان ولی عصر به عنوان بهترین خیابان شهر تهران نام میبرند. ولی در کف جوی همین خیابان، لجن و زبالهی شهری روی هم تلنبار میشوند و آلودگی بصری خود را برای رهگذران به نمایش میگذارند. هرچند لایروبی این لجنها چندان هزینهای نمیبرد، ولی مدیران بیانگیزه و ولانگار شهرداری دلهایشان را بر تبلیغاتی از عوامفریبی متمرکز کردهاند. در این تبلیغات سلامت و رفاه عمومی مردم هرگز جایگاهی نمییابد. حجم ظرفهای یک بار مصرفِ نوشابه و غذا در همین جو به حدی است که از دهها تُن فراتر میرود. گفتنی است که خیابان ولی عصر قریب بیست کیلومتر از شمال به جنوب تهران ادامه مییابد. ولی در طول جوی بیست کیلومتری شرقی و غربی خیابان همین حجم از لجن و زباله شبانهروز در دیدرس مردم قرار میگیرند. لجنها به انواع و اقسام مواد اسیدی و ضایعات شیمیایی آلوده میشوند. چنانکه نیمی از درختان خیابان ولی عصر را به نابودی کشاندهاند. شهرداری تهران برای جبران چنین آسیبی به کاشت نهالهای کج و کولهای از توت روی آورده است. بدون آنکه بفهمد چنین موضوعی نیز به سهم خود به بیقوارگی و شلختگی شهر خواهد افزود. آخر درختان بیقوارهی توت را در کجای دنیا برای تزیین خیابانها مناسب یافتهاند؟
شیوه کهنه و نامناسب جمعآوری و دفع زبالههای شهری
زبالههای مناطق مختلف تهران در طول روز در مکانهایی ویژه از همان بافت مسکونی یا تجاری شهر تلنبار میگردد. این زبالهها را نیمههای شب در کامیونهایی پنجاه تنی بار میزنند. کامیونها پس از طی سی کیلومتر راه، محمولهی زبالهی خود در مرکز زبالهی آرادکوه کهریزک رها میکنند. در طی این مسیر سی کیلومتری شیرابهای از زبالههای تر راهی سطح خیابان و اتوبان میشود که نمونههایی نادر از آلودگی محیط زیست شهری را برای شهروندان تهرانی به اجرا میگذارد. اما مدیران بیانگیزهی شهرداری هرگز نتوانستهاند بر این شیوههای کهنه برای گردآوری زباله فایق آیند. این گروه از مدیران در خود چنین انگیزهای را سراغ ندارند تا برای همیشه از این ماجراجوییهای غیر بهداشتی بپرهیزند. آنان همگی بدون استثنا مدیریت دیروزی و کهنهی خود را در شهرهایی امروزی و مدرن به کار میگیرند. به همین دلیل هم مردم را از مشارکت در ادارهی شهر کنار میزنند تا کسی از رفتار غیر اصولی ایشان انتقاد به عمل نیاورد.
هرچند تهران شهری امروزی است ولی زیرساختهای کهنه و دیروزی همچنان در فضای آن به عمر خود ادامه میدهند. اما از مدیران شهری تهران کسی به تغییر این زیرساختهای کهنه و قدیمی نمیاندیشد. آنان همواره کمبود نقدینگی را بهانه کردهاند تا از تغییر عملی در شیوهی گردآوری زبالههای شهری بپرهیزند. ولی آنجا که به پولی دست مییابند آن را در چرخهی مافیایی فساد اداری به کار میاندازند. کنار زدن مردم از مشارکت در ادارهی شهر شرایطی را برای مدیران فراهم میبیند تا از پاسخگویی به مطالبات شهروندان تهرانی دوری بجویند. بالادستیهای حکومت نیز بر چنین شکل و شیوهای از ادارهی جامعه صحه میگذارند. چون عوارض و مالیات را از مردم به زور میگیرند و همهی آنها را در جایی که خود میخواهند صرف میکنند.
اقتدارگرایی بیشتر به بهانه کرونا
بنابر چنین دلایلی است که تهرانیها همانند همهی شهروندان ایرانی از مدیران بالادستی حکومت به عنوان عامل اصلی اشاعه کروناهای اصلی نام میبرند− منبع فسادی که در پس ویروس کرونا مخفی باقی میماند تا همچنان به زندگی انگلی خود ادامه بدهد.
مدیران بالادستی حکومت به زندگی و گذران مردم نمیاندیشند، فقط راهکارهایی را به پیش میبرند که بتوانند همراه با پس زدن ویروس کرونا تقویت اقتدار فسادزای خود را در جامعه لازم بشمارند. بالادستیهای حکومت تنها به ماندگاری خودشان میاندیشند، در نتیجه برای ایشان مقابلهی عملی با کرونا، امری ثانوی است. مدیران شهرداری تهران هم در الگویی از کلیت نظام، با همین راهکارهای سیاسی کنار آمدهاند تا تنها جان خودشان را از مهلکهی کرونا برهانند.
در همین زمینه
نظرها
نظری وجود ندارد.