ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

خشونت از طرف فرزندان: بعد دیگری از خشونت خانگی؟

۱۴ نفر از مادرانی که با آنها در این گزارش گفت‌وگو شده است ادعا می‌کنند که فرزندان آنها برای ایجاد دعوا بین پدر و مادر خود دارای مهارت شده‌اند و از این عامل برای فشار به والدین خود استفاده می‌کنند.

با همه‌گیر شدن ویروس کرونا در سطح جهان و آغاز قرنطینه‌های خودخواسته یا اجباری و قانونی، دبیر کل سازمان ملل متحد در پیامی اعلام کرد که به دنبال تعطیلی‌های ناشی از ویروس کووید-۱۹ بسیاری از زنان در خانه‌شان که قرار است امن‌ترین محل برایشان باشد، با خشونت مواجه‌اند. او از دولت‌ها خواست در برنامه‌ریزی برای مقابله با کرونا، حمایت از زنان و تأمین امنیت آنها را نیز در اولویت قرار دهند.

پیام ویدئویی اقای گوترش انگیزه‌ تازه‌ای به معتقدان به مساله برابری زنان و مردان و تلاشگران رفع خشونت در جامعه ایران داده است تا با وجود حاکم بودن قوانین اسلامی و ضد زن، درباره خشونت خانگی صحبت کنند. جالب است که وقتی شهروندان ایرانی در جریان قرار می‌گیرند که به گفته دبیرکل سازمان ملل متحد مسئله خشونت خانگی ابعاد جهانی دارد با صداقت و راحتی بیشتری درباره آن صحبت می‌کنند. همین صداقت و راحتی به همراه پاره‌ای اتفاقات و اندکی خوش اقبالی موجب می‌شود که جنبه‌هایی از خشونت خانگی برای یک پژوهشگر یا روزنامه‌‌نگار آشکار شود که تاکنون از دید بسیاری پنهان بوده است. در این گزارش به مسئله اعمال خشونت از طرف فرزندان به والدین و به خصوصی مادران پرداخته شده است. مشاهدات این پژوهش نشان می‌دهد که برخی از مادران در ایران توسط فرزندان ۱۲ تا ۱۷ ساله مورد آزاد فیزیکی قرار می‌گیرند. این خشونت در مورد والدین مذکر نیز به اشکال متفاوتی اعمال می‌شود. برخی از والدین این نوع خشونت را آگاهانه می‌دانند و برخی دیگر معتقد هستند این رفتار کودکان ناآگاهانه است و دلایلی را برای ناآگاهانه بودن آن عنوان می‌کنند. برخی از والدین نیز قادر به درک این سوال نیستند یا این سوال را دارای اهمیتی نمی‌دانند که این دست رفتار کودکان آگاهانه است یا ناآگاهانه.

تمرکز روی مسائل اولیه و بی‌توجهی به ژرفای مساله

معصومه ابتکار یکی از دانشجویان پیرو خط امام و عضوی از گروگانگیران سفارت آمریکاست که اکنون معاونت امور زنان ریاست جمهوری را در اختیار دارد. در فضای ایجاد شده بعد از پیام دبیر کل سازمان ملل متحد درباره خوشنت خانگی، ابتکار نیز درباره خشونت خانگی به سخن آمده و گفته‌ است که در ایران خشونت خانگی و خانوادگی وجود دارد، اما در آمارها و شاخص‌ها در مقایسه با آمارهای جهانی وضعیت خیلی وضعیت بد و حاد نیست و حتی از وضعیت متوسط جهانی از لحاظ شیوع خشونت‌های خانگی بهتر است! او درباره راهکار و ساز و کاری به نام «اورژانس اجتماعی» برای مقابله با پدیده خشونت خانگی سخن گفته است: «اورژانس ۱۲۳ می‌تواند با دستور دادستانی به سرعت حکم ورود به خانه‌ها را دریافت کند. کاری که آن‌ها انجام می‌دهند این است که راستی آزمایی می‌کنند که این فرد چه مشکلی دارد و سعی می‌کنند در ابتدا با راهنمایی و مشاوره مشکل را حل کنند.»

در نگاه اول اوضاع چندان بد به نظر نمی‌رسد. کشوری که در آن اورژانس اجتماعی وجود دارد و قوه قضاییه آنقدر روی خشونت علیه زنان حساس است که در صورت تماس تلفنی زنان مورد خشونت قرار گرفته، بعد از انجام تحقیقات اقدام به صدور حکم ورود به منزل می‌کند. همچنین در ایران محل‌های اقامتی برای دختران و زنان مورد خشونت قرار گرفته یا فرار کرده از خانه وجود دارد که در این محل‌ها تا زمان روشن شدن وضعیت‌شان قرنطینه شوند. لازم به ذکر است که اورژانس اجتماعی از نظر قانونی اجازه دخالت درباره خشونت خانگی علیه مردان را ندارد و این مساله را در حوزه دستورات و وظایف خود نمی‌داند.

با وجود همه انتقادات، چنین تشکیلات و اقداماتی برای بهبود اوضاع جامعه مفید هستند اما عاملی مهم باعث شده که امید بستن به این ساز و کارها تقریباً بیهوده باشد. قوانین دین اسلام و رویکرد دینی حکومت اسلامگرای ایران بزرگ‌ترین مانع بر سر راه برابری حقوق زن و مرد و حمایت از زنان در برابر خشونت خانگی است. همچنین اسلام، سنت و قوانین حکومتی کلیشه‌هایی را به شهروندان تحمیل کرده‌اند که در اثر آن طرح مساله خشونت خانگی علیه مردان ممکن نیست. طرح خشونت‌های جنسی علیه زنان، مردان و کودکان نیز تابو و ممنوع است. در لفافه و با عبارات پوشیده از تجاوز پدران به فرزندان و تجاوز به محارم صحبت می‌شود به طور کلی «تجاوز به همسر» در جامعه ایران یک مساله ناشناخته است. در دین اسلام تأمین جنسی مرد از وظائف زن است.

معاونت زنان ریاست جمهوری که خبر از حمایت زنان از طریق پیامک داده اعلام کرده است که قرار است طلاق سخت‌تر شود. او از عبارت «طلاق دادن زنان» صحبت کرده است اما با پیگیری اخبار، قوانین و آئین‌نامه‌ها به روشنی مشخص می‌شود که بنا به انتقاد رهبر جمهوری اسلامی روند طلاق در جمهوری اسلامی عمداً سخت‌تر و پر هزینه‌تر شده است. لازم به ذکر است که در قوانین دینی و مذهبی حاکم بر ایران، زنان حق طلاق ندارند و حتی در مواردی که دادگاه به درخواست زن حکم به طلاق می‌دهد خطبه طلاق از طرف مرد خوانده می‌شود. در دین اسلام زن متعلق به مرد است و فقط مرد این حق را دارد تا او را از قید خود آزاد کند.

خشونت روانی زیر سایه خشونت فیزیکی

با وضعیتی که در بالا شرح داده شد باید گفت که آنقدر افکار عمومی و پژوهشگران مشغول و معطوف به مساله خشونت فیزیکی و خشونت قانونی علیه زنان از طرف مردان و حکومت است که توجه به خشونت‌های روانی یا خشونت‌هایی مانند کنترل‌گری، محدودیت روابط خانوادگی و دوستانه، ادبیات تهدید آمیز، رفتار سرد، انواع تحقیر یا مسائلی از این دست اولویتی ندارند. در مورد خشونت فرزندان علیه والدین مسئله پیچیدگی‌های دیگری نیز پیدا می‌کند. آیا رسانه، دانشگاه، خبرنگار یا پژوهشگری مایل است به ضدیت با کودکان متهم شود؟ آیا ذهن یک شهروند ایرانی که درگیر مسائل ابتدایی حقوق بشری و اوضاع نابسامان معیشتی است و با موارد حادی از خشونت عریان مواجه است قادر به اهمیت دادن به خشونت از طرف خودکان علیه والدین هست؟ در ایران خشونت با اشکال فیزیکی خود تصور می‌شود. باتومی که در دست پلیس ضد شورش است، اسلحه‌ای که به روی معترضان شلیک می‌کند، نزاع با سلاح سرد و اعمال جراحت یا آسیب ناشی از برخورد فیزیکی تبدیل به مصداق‌های ذهنی خشونت شده است و به همین دلیل ایجاد این تصویر عمومی که گریه کردن، جیغ زدن، محکم بستن در کابینت یا ایجاد ناامنی روانی و مسائل مختلف دیگر می‌تواند مصداق خشونت و خشونت خانگی باشد، تا حدی مشکل است.

گاهی به دغدغه‌‌هایی چون خشونت خانگی به عنوان موضوعاتی لوکس یا مسائلی حاشیه‌ای نگاه می‌شود. اگر زنی بگوید که همسرش هر روز از طریق محکم کوبیدن لیوان چای روی میز، استیلای خود را به زن تحمیل می‌کند و او را دچار استرس و فشارهای روانی می‌کند شاید بلافاصله از او سوال شود: «آیا کتک هم می‌زند؟» اگر پاسخ منفی باشد بیشتر واکنش‌ها می‌تواند از این دست باشد: «برو خدا را شکر کن که مثل بعضی از زن‌ها شوهرت دست بزن ندارد.» این پرس و پاسخ واقعی است. این سوال پر تکرار که «آیا کتک هم می‌زند؟» بسیاری از مصادیق و موارد خشونت خانگی را کمرنگ جلوه می‌دهد. تعداد زیادی از زنان می‌گویند که در اغلب موارد حساسیت روی موضوع خشونت خانگی در بین اقوام و آشنایان آنها به مساله خشونت فیزیکی و آسیب جسمی یا به عبارت عمومی‌تر «کتک خوردن» محدود می‌شود.

اگر به وضعیت ترسیم شده این نکته را اضافه کنیم که بخش قابل توجه و اغلب پنهانی از خشونت خانگی علیه زنان در خانواده‌های ایرانی از طرف کودکان و فرزندان اعمال می‌شود قابل پیش‌بینی است که موجی از مخالفت و انکار در پی داشته باشد. آیا افکار عمومی، استادان و دانشجویان رشته جامعه شناسی، روزنامه‌نگاران و کنشگران اجتماعی می‌توانند این مساله را جدی در نظر بگیرند که مادران توسط فرزندان ۱۲ تا ۱۷ ساله مورد آزاد فیزیکی قرار بگیرند؟ در مورد آزار روانی آگاهانه از طرف فرزندان به والدین خود چه باید گفت؟ آیا یک کودک هفت تا ۱۲ ساله این حد از توانایی ذهنی را دارد که آگاهانه والدین خود را مورد آزار روانی یا ذهنی قرار دهد؟ 

خشونت فرزندان علیه والد یا والدین

مشاهدات این گزارش حاکی از آن است که هم پسر بچه‌ها و هم دختر بچه‌ها علیه مادران و پدران خود دست به خشونت می‌زنند. تصور رایج این است که بخش اعظم خشونت فیزیکی علیه مادران از طرف فرزندان پسر و در سنین نوجوانی اعمال می‌شود اما به جز چهار مورد خشونت فیزیکی از طرف فرزندان دختر مشاهده شد، هشت زن دارای فرزند تحت سرپرستی، سه زن فاقد فرزند و پنج زن دارای فرزند که فرزندان آنها اکنون زندگی مستقلی دارند مدعی هستند نمونه‌هایی که آنها درباره خشونت فیزیکی فرزندان علیه مادران خود سراغ دارند بیشتر از طرف فرزندان دختر است. هفت نفر از این زنان معتقد هستند که خشونت فرزندان پسر بیشتر متوجه مادران مجرد است و فرزندان پسر از ترس وجود پدران خود با مادرانشان درگیر نمی‌شوند. دو نفر از این زنان معتقد هستند که «مردانی که با همسران خود مشکل دارند» از درگیری فیزیکی دختران خود با مادرانشان استقبال می‌کنند و با روش‌هایی آنها را «تشویق» به این کار می‌کنند. چهار نفر از این زنان معتقد هستند برخورد فیزیکی بین کودکان دختر و مادرانشان در میان نسل جدید زیاد شده است. آنها می‌گویند گرچه برخورد فیزیکی یک دختر هفت یا ۱۱ ساله قابل مقایسه با برخورد فیزیکی یک پسر نوجوان نیست اما تعداد برخوردهای فیزیکی میان «دختران کوچک» و مادرانشان زیاد شده است.

خشونت فرزندان علیه پدران بیشتر روانی است اما به جز چهار مرد متأهل دارای فرزند که این رفتارها را «آگاهانه» یا «عمدی» اعلام کردند، باقی پدرانی که در این گزارش با آنها گفت‌وگو شده معتقد هستند این رفتارها ناشی از «مشکلات روانی»، «بی‌عقلی»، «دوستان ناباب»، «دوران نوجوانی»، «مسائل مربوط به بلوغ»، «نفهمی» و «کودکی» است و رفتاری آگاهانه و دارای «قصد» نیست. فرزندان از تهدید به خودکشی، تهدید به فرار از خانه، تهدید به استفاده از مواد مخدر، تهدید به سیگار کشیدن، تهدید به آبروریزی، غذا نخوردن، گریه کردن، سکوت و عدم صحبت با والدین و... اقدام به فشار روانی به پدران و مادران خود می‌کنند. به علاوه مادران در معرض نوع دیگری از خشونت از طرف فرزندان خود هستند. 

۱۴ نفر از مادرانی که با آنها در این گزارش گفت‌وگو شده است ادعا می‌کنند که فرزندان آنها برای ایجاد دعوا بین پدر و مادر خود دارای مهارت شده‌اند و از این عامل برای فشار به والدین خود استفاده می‌کنند. بیش از نیمی از این زنان نمی‌توانند تشخیص دهند این مهارت آگاهانه مورد استفاده قرار می‌گیرد یا خیر. دو نفر از آنان به صراحت می‌گویند این سوال را نمی‌فهمند و مابقی آنها از پاسخ‌‌هایی که به سوال می‌دهند مشخص است یا معنای این سوال را نمی‌فهمند یا اهمیتی برای آن قائل نیستند.

فقط دو نفر از همسران این ۱۴ زن به نوعی این ادعا را که فرزندان آنها برای ایجاد دعوا بین پدر و مادر خود دارای مهارت شده‌اند تأیید کردند. دوازده همسر دیگر یا در دسترس نبودند و یا این ادعا را رد کردند. از محتوای صحبت این زنان می‌توان این نکته را استخراج کرد که دعوا به راه انداختن بین والدین نه یک اتفاق، که عملی است که بارها در طول زمان «تکرار» شده است و از این نظر متفاوت از شیطنت‌های گاه به گاه در کودکان نسل‌های پیشین است.

شرایط کرونایی به مثابه یک آشکار کننده

کرونا باعث تعطیلی مدارس در ایران شده است. دولت حاضر به تعطیلی واحدهای اقتصادی و تجاری نیست، اماکن مذهبی بسیار دیر تعطیل شدند و قرار است بسیار زود بازگشایی شوند اما مدرسه‌ها و دانشگاه‌ها بلافاصله بعد از پذیرش رسمی وجود کرونا در ایران تعطیل شدند و به نظر نمی‌رسد به این زودی دوباره مانند گذشته فعال شوند. ۱۴ میلیون و ۶۰۰ هزار دانش‌آموز در خانه‌ها مانده‌اند و این روال جاری در خانواده‌های ایرانی را بهم زده است. بیش از سه و نیم میلیون دانشجوی ایرانی را هم می‌توان وارد معادله کرد تا ابعاد این تغییر بزرگ بیشتر روشن شود.

طبق سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵، تقریباً ۴۰ درصد جمعیت ایران در آپارتمان‌ها زندگی می‌کنند و ۳۶,۷ درصد از خانوارهای ایرانی مستاجر هستند. ۶۶ درصد از خانوارهای ایرانی در خانه‌های زیر پنجاه متر تا ۱۰۰ متر مربع زندگی می‌کنند. بیش از ۴۰ درصد از جمعیت ایران در خانه‌ای زیر ۸۱ متر زندگی می‌کنند. میانگین تعداد اعضای خانوارها در سال ۹۵ حدود ۳,۳ نفر است. زنان و مردان زیادی می‌گویند زندگی در آپارتمان‌ها در شرایط قرنطینه و شیوع کرونا مثل گرفتار شدن در «تله موش» است. برخی نیز آپارتمان‌های ایران را با «جعبه کفش»، «قوطی کنسرو»، «قفس» و عباراتی از این دست توصیف می‌کنند.

زنان متأهل و غیر متأهل اما دارای فرزندی که در این گزارش با آنها گفت‌وگو شده است از تعطیلی آموزش پرورش به عنوان «مصیبت جدید دولت»، «بلای جدیدی که دولت سر مردم آورده»، «گرفتاری جدید» و «جنگ اعصاب» یاد می‌کنند. این زنان از عبارت «بلای جان مردم»، «بلای جان خانواده»، «بلای جان مادرها» و «بلای جان زنان» استفاده می‌کنند تا نشان دهند دولت با تعطیلی مدارس و عدم ارائه خدمات اقتصادی و اجتماعی آنها را در وضعیت نامناسبی قرار داده است.

با تعطیلی مدارس مادران سعی می‌کنند فرزندان خود را در خانه نگه دارند تا دچار بیماری کرونا نشوند و یا ویروس را به داخل خانه منتقل نکنند. نگه‌داری کودکان در آپارتمان‌‌های کوچک باعث افزایش برخورد بین فرزندان و مادران شده است. زنان دارای فرزند می‌گویند که ساعاتی که فرزندان آنها در مدرسه بوده‌اند تنها فرصت آنها برای رسیدگی به کارهای شخص بوده است و حالا آنها در تمام ساعات بیدار بودن فرزندانشان مشغول خانه‌داری هستند. وضعیت در مورد زنان شاغل پیچیده‌تر است. تنها ماندن کودکان در خانه یکی از مشکلات آن است و می‌گویند کارهای خانه‌‌‌داری با افزایش ساعات حضور فرزندان در خانه افزایش پیدا کرده است.

زنان و مردان دارای فرزند اعم از مجرد و متأهل می‌گویند تعطیلی مدارس باعث افزایش هزینه‌های خانواده‌های ایرانی شده است. دلایل این افزایش هزینه‌ها با جملات متفاوتی مطرح می‌شود، از جمله اینکه «چون بیکار هستند فقط می‌خورند»، « از سر بیکاری با وسایل خانه ور می‌روند همه چیز را خراب می‌کنند»، «تمام درهای خانه‌ دارد از لولا در می‌آید»، «تلویزیون بیست و چهار ساعته روشن است»، «به بهانه سیستم شاد و درس آنلاین پول اینترنت می‌گیرند می‌گویند چون تصویری است و طولانی است اینترنت زیاد مصرف می‌کند»، «بهانه می‌گیرند و چیزها مختلف می‌خواهند»، «بعد از کرونا هرچه باقی بماند را باید خرج دیابت و دکتر چشم برای بچه‌ها کنیم. همه‌اش سرشان توی گوشی است»، «قبض تلفن ما چهار برابر شده است. گوشی را می‌گیرد دستش و حرف می‌زند. اگر اجازه ندهم می‌افتد به جان من و اگر جلویش را نگیرم باید فرش زیر پایم را بفروشم تا قبض تلفن را بدهم»، «اسباب‌بازی‌های جدید می‌خواهند»، «مجبوریم با تنقلات آنها را سرگرم کنیم»، «سیر نمی‌شوند»، «هر هفته بسته اینترنت ماهیانه می‌خرند و تمام می‌شود» و غیره.

مشاجره و درگیری بین والدین و فرزندان برای درس خواندن یا برای سر و صدا نکردن تبدیل به یک آلودگی صوتی و روانی شده است. این وضعیت خانواده‌های بدون فرزند و خانوارهای تک نفره‌ای را که در آپارتمان‌ها و مجتمع‌های مسکونی زندگی می‌کنند نیز دچار مشکل کرده است.  آرامش در بیشتر خانه‌های آپارتمانی که در آنها بچه مدرسه‌ای وجود دارد مختل شده است. شش نفر مدیر ساختمان می‌گویند مردان و زنان دارای فرزند در مقابل اعتراض همسایگان به سر و صدای فرزندانشان به آنها گفته‌اند «لطفا جلوی بچه زنگ نزنید» و تذکر ندهید چون «لج می‌کنند» و اگر به خواسته‌هایشان نرسند «عمداً» سر و صدا به راه می‌اندازند. دو خانم می‌گویند که همسایگان آنها صدای ضبط شده فرزندان خود را با موبایل برای آنها فرستاده‌اند که تأیید می‌کند فرزندان آنها از تهدید به ایجاد سر و صدا و در پی آن شکایت همسایگان، برای فشار به والدین خود استفاده کرده‌اند.

خشونت از طرف فرزندان و نیاز به انجام تحقیق در مقیاس بزرگ

تعداد مادران متأهل که تجربه آسیب فیزیکی از سوی فرزند خود داشته‌اند و در این گزارش با آنها صحبت شده است از مادران مجردی که در معرض این نوع خشونت بوده‌اند کمتر است اما این گزارش نمی‌تواند ادعا کند که میزان خشونت فیزیکی از طرف فرزندان نسبت به مادران مجرد بیشتر از مادران متأهل است و لازم است که مستقلاً مورد تحقیق قرار بگیرد. در این گزارش مادرانی که از طرف فرزندان دختر خود مورد ضرب و شتم قرار گرفته‌اند بیشتر از مادرانی که از طرف فرزندان پسر خود مورد ضرب و شتم قرار گرفته‌اند «مشاهده شده است» اما این پدیدارها فقط می‌تواند مورد توجه واقع شود و مطرح کردن نظریه یا احکامی درباره آن در وسعت یک جامعه با بیش از ۸۰ میلیون نفر جمعیت نیاز به پژوهشی گسترده و عمیق دارد. این گزارش در ابتدا با هدف انعکاس پدیده خشونت خانگی در دوران شیوع کرونا، بین افراد بالغ در شرایط زندگی مشترک آغاز شد امّا بر پایه برخی مشاهدات به سمت طرح مسائلی نو تغییر مسیر داد که می‌تواند توسط متخصصان امر مورد بررسی اجتماعی قرار بگیرد. کرونا به عنوان یک آشکار کننده در حال روشن کردن ابعاد پنهانی در زمینه زیست فردی و اجتماعی در جوامع مختلف جهان از جمله ایران است. مساله خشونت خانگی از طرف فرزندان، یکی از پدیده‌هایی است که به دلیل شرایط کرونایی دریافت شده است و لازم است مورد تحقیق قرار گیرد.

درهمین زمینه: https://www.radiozamaneh.com/501946

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • مینا

    سلام چه اطلاعات جالبی در این گزارش وجود دارد و چه واقعیت مهمی مطرح شده، اما افسوس که ساختار و تنظیم آن خوب نیست.کاش ویرایش بهتری داشت. نویسنده انصافا زحمت کشیده و سوژه بکری را پیگیری کرده، ولی حیف که حاشیه‌ای مطول و ملال‌آور  بر متن سایه انداخته است و کدهای افزوده و میدانی، به خوبی و روان، تفکیک و دسته بندی نشده‌‌اند.   به هر حال ممنون... درود بر زمانه که نگاه "سری کاری نشده" به سوژه‌ها دارد.