ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

سعید حجاریان در باره اعدام‌های دهه شصت: دست‌اندرکاران زنده‌اند و از اقداماتشان دفاع می‌کنند

حجاریان گفته که نباید این اقدامات را «به یک فرد یا چند جوان دانشجو تنزل داد و اگر کسی به این مسئله حساس است باید «کارنامه لاجوردی را هم بررسی کند و گریزی به دوره فعالیت آقای فلاحیان در وزارت اطلاعات بزند».

سعید حجاریان، تحلیلگر سیاسی  و از چهره‌های اصلی اصلاح‌طلبان در گفت‌وگو با روزنامه همشهری کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ را «اقدامی» دانست که «اساسا نمی‌توانست در سطح اقدامات و تصمیم‌های یک جریان سیاسی رخ دهد» و گفت: دست‌اندرکاران آن اقدامات زنده‌اند و از اقداماتشان دفاع می‌کنند.

سعید حجاریان

فرافکنی جناح‌های سیاسی جمهوری اسلامی بر سر دهه ۶۰ و کشتار زندانیان سیاسی در ستیز‌های کلامی ادامه دارد و هر یک دیگری را «مسئول» اقدامات آن دوره می‌داند و خود و جناحش را تبرئه می‌کند. در تازه‌ترین موضع‌گیری در پیوند با این موضوع، سعید حجاریان تحلیلگر سیاسی یا آنطور که رسانه‌های اصلاح‌طلبان می‌نویسند، «مغز متفکر اصلاحات»، گفته : آن اقدامات «اساسا نمی‌توانست در سطح اقدامات و تصمیم‌های یک جریان سیاسی رخ دهد».

او اعدام وابستگان رژیم پهلوی، اشغال سفارت آمریکا، انفجار دفتر نخست وزیری در سال ۱۳۶۰ و کشتار زندانیان در سال ۱۳۶۷ را مسئله‌ای که «باید در امتداد انقلاب دانست» خواند و گفت که نباید آن وقایع را «به یک فرد یا چند جوان دانشجو تنزل داد».

حجاریان که خودش در سال ۱۳۷۸ هنگامی که عضو شورای شهر تهران بود با گلوله‌های سعید عسگر که به قصد کشتن او شلیک شده بود، سلامت جسمی‌اش را از دست داد، چهار دهه پس از استقرار جمهوری اسلامی گفته:«من هم منتقد اقداماتی مثل اعدام و اشغال سفارت هستم».

او اما بلافاصله افزود: «این مسائل را باید امتداد انقلاب دانست و گفت منشأ صدور این احکام و دلیل بروز این اتفاق‌ها در همان اندیشه انقلابی است».

حجاریان از اینکه اعدام زندانیان سیاسی در دهه ۶۰ خورشیدی را به اصلاح‌طلبان که آن سالها به واسطه نزدیکی به روح‌الله خمینی نقش پررنگی در دستگاه قضایی و امنیتی داشتند نسبت می‌دهند، ابراز ناراحتی کرده و از کسانی که این اظهارات را بیان می‌کنند خواسته «کنفرانس خبری بگذارند و هر نوع اتهامی متوجه چپ‌ها (جریان سیاسی موسوم نیروهای به خط امام) است را اعلام کنند».

او بدون نام بردن از گروه یا شخص خاصی، به «کسی که درباره این مسائل حساس است» توصیه کرد: «کارنامه لاجوردی، رئیس زندان اوین را هم بررسی کند و گریزی به دوره فعالیت آقای فلاحیان در وزارت اطلاعات بزند».

حجاریان گفت: دست‌اندرکاران اعدام زندانیان در سال ۱۳۶۷ «در قید حیات‌ هستند و حتی از اقداماتشان هم دفاع می‌کنند».

او از اکبر هاشمی رفسنجانی که در سال‌های آخر حیاتش به اصلاح‌طلبان نزدیک  بود هم انتقاد کرده است: «شعبه۷ دادستانی و وزارت اطلاعات آقای هاشمی در اختیار جریان راست بود و کیس‌های زیادی هم قابل بررسی است. نقد من به هاشمی اینجاست. ایشان دوم خردادی‌ها را رادیکال می‌دانست اما هیچ‌گاه مسئولیت وزارت اطلاعات دوره خود را نپذیرفت. مگر می‌شود آن حجم از وقایع ریز و درشت رخ دهد و رئیس‌جمهور -آن هم با سطح اختیارات دوره سازندگی- بی‌اطلاع باشد؟ چرا هاشمی سکوت کرد؟ به هر حال یک نفر باید پاسخگوی کارنامه سعید امامی و باندش می‌بود».

در دهه شصت خورشیدی بیش از پنج هزار تن از زندانیان سیاسی، عمدتا از گروه‌های سیاسی چپ و مجاهدین خلق، در زندان اعدام شدند. مسئولان جمهوری اسلامی تا سال‌ها در برابر این کشتار سکوت و آن را انکار می‌کردند. در چند سال اخیر اما در نزدیکی رقابت‌های انتخاباتی هر یک از جریان‌ها دیگری را مسئول آن کشتار می‌داند. علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی اعدام زندانیان سیاسی را اقدامی «با محاسبه و فکر» از سوی روح‌الله خمینی، رهبر وقت جمهوری اسلامی دانسته است. او از ابراهیم رئیسی، یکی از دست‌اندرکان کشتار زندانیان در دهه ۶۰ هم تقدیر کرده بود.

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • دخو

    در حقیقت امر مقصر های اصلی کسانی هستند که ۴۰ سال تمام مبارزات مردم ایران علیه ج.ا. را نادیده گرفته و با مباهات به کوری خویش تعیین سرنوشت خود را به "تصمیم گیرندگان کنفرانس گوادالوپ" موکول می کنند.

  • بهزاد

    جناب کیوان در کمال احترام عرض شود که در اینجا حق آزادی بیان و اندیشه هیچ کسی محدود و مشروط نشده است. تمامی شهر وندان ایرانی باید از آزادی های بی قید و شرط سیاسی, اجتماعی, مدنی,...برخوردار باشند. آزادی بیان و اندیشه هیچ محدودیتی نمی تواند داشته باشد. در ایران پسا ج.ا. نیز حتی حزب اللهی ها نیز از این حق آزادی های بی قید و شرط سیاسی برخوردار خواهند بود. فقط از چماق هایشان دیگر نمیتوانند استفاده کنند. نکته , و پرسش در این است که آیا واقعا چقدر این افرادی که شما ذکر کرده اید از خاستگاه اصلی خویش فاصله گرفته و اکنون فرقی ماهوی و کیفی با گذشتهء خویش دارند. زمانی که موسوی پس از این همه سال هنوز میگوید: "جمهوری اسلامی, نه یک کلمه بیش, نه یک کلمه کم" آیا ما می توانیم نام چنین موضعی را "تغییر" بگذاریم؟ یا زمانی که برخی اصلاح طلبان به جای "ولایت فقیه مطلق" نظریهء "ولایت فقیه مشروط" را بیان می کنند. شوربختانه این فقط پیروان اسلام سیاسی نیستند که هنوز در ۴۰ سال پیش در جا می زنند. برای برخی از دوستان چپ نیز هنوز هنجار ها و معیار های "ضد امپریالیستی" ۴۰ سال پیش به جای خود باقی است و تغییری نکرده است. مسخره بازی اشغال سفارت آمریکا هنوز "مبارزهء ضد امپریالیستی" حساب میشود؟ کرهء شمالی و خاندان سلطنتی اش حکومتی سوسیالیستی فرض شده؟ و صرف مخالفت با آمریکا مبنای هر ارزیابی است. این درجا زدن و لنگر بستن در ۴۰ سال پیش است که باید مورد سنجش قرار گیرد و نقد شود. کنکاش ما می بایستی در مورد چنین مقولاتی با هدف یک بازنگری عمیق و یک سازماندهی نوین فکری اساسی باشد. وگرنه تا ۴۰ سال دیگر هم همین آش و همین کاسه. با احترام

  • حقیقتگو

    صاحب دکان و یا مغازه ای هستید که به یک فرد برای مدت زمان ثابت وغیرقابل تغییر اجاره داده اید وقبل ازموعد خاتمه قرارداد بوی محترمانه یادآوری می کنید بدلیلی دیگرمایل نیستید قراداد را با وی تمدید کنید و ایشان سرموعد خاتمه قرارداد باید دکان را ازاجنساس وکالاهایش خالی کند ...مستاجردکان قلدرانه جواب میدهد که نه دکان را خالی می کنم و نه می گذارم که مستجرجدیدی بیاورید...به مستجرجدید تقبل می کند که خالی کردن دکان وطرف شدن که حتی به درگیری فیزیکی و ضرب وشتم ختم خواهد شد با مستاجرقلدر را بعهده بگیرد - ...انقلاب اسلامی چهل سال پیش یک توهم خودگول زنانه وبویزه برای اقشاری است که نه سواد چندانی داشته ودارند و نه هرگز به مورد وانگیزهای برپائی دو جنگ جهانی که امپریالیست ها باچنگ ودندان با تصاحب قاره های کره زمین بجان هم افتاده بودند..که تقدیم کردن کشوری همچون ایران آنهم به یک عبابردوش آخوند امری مهال بوده است -- تصمیم گیرندگان همان هائی بودند که درپیمان گوادلوپ بیرون انداختن مستاجرقلدر حکومت پهلوی را سالها قبل از اشوب انقلاب نمای اسلامی رقم زده بودند و مستاجرجدیدی که خمینی بود انتخاب کرده بودند طبق دستورشان به خمینی می بایست ایران ازکلیه رد وبود حکومت پهلوی چه مقامات حکومتی وچه سران ارتش و غیره و حتی مخالفان سیاسی چه دردوران پهلوی وچه مخالفان مستاجرجدید که خمینی باشد محو ونابود شود که کشتارآنها را هم به عناصرحکومت خمینی وخلخالی ها واگذارکردند ...اصل مطلب انست که چاقو برای بریدن است چه گوشت باشد وچه سبزی وچه گردن انسان ها چاقو را نباید به باد انتقاد گرفت بلکه آنکه به فرد و قشونی وحکومتی دستورسربردن انسان ها را داده ومی دهد مقصراصلی دانست...مقصرهای اصلی همان هائی بوده هستند چهل سال با مستاجرجدیدشان که حکومت آخوندی باشد روابط آنچنانی داشته ودارند وسهم کلانی ازچپاول ایران داشته ودارند..

  • سیامک

    بد نیست برای برخی دوستان یادآوری بشود که حجاریان تعلیمات خود در جنگ روانی را تحت نظر استادان "ضد امپریالیستی" کوبایی گذارند. اینکه پس از ۴۰ سال ارزیابی ما از شارموته بازی "اشغال لانهء جاسوسی" این باشد که "منافع امپریالیزم" را به خطر انداخته بود, واقعا جای تاسف دارد . پس از ۴۰ سال هنوز هم جو گیری و جو سازی آخوندها برای برخی دوستان به جای خود باقی است. ویتنام عظیم ترین نبرد های نظامی با آمریکا را داشت, به قول عوام دهن آمریکا را هم سرویس کرد, اما آلان همه گونه روابط هم با آمریکا دارد. خالی بازی و خالی بندی چنان بخشی از فرهنگ ما شده است, که انگار ناخودآگاه اجتماعی ما می باشد. اینکه "رفقای ضد امپریالیست کوبایی" معلم و آموزگار حجاریان و دستگاه اطلاعاتی ج.ا. بوده اند, البته خیانت آشکار و بزرگ و قابل بخشش نیست. اما ذکر آمار و ارقامی که می تواند نادرست باشد, چنین است و چنان است. امان از این ناخودآگاه اجتماعی ما!

  • کیوان

    خشت اول را کج گذاشتیم یا به عبارت بهتر یک خشت معیوب را همان اول برایمان کج گذاشتند ؛ و آن همان خمینی ملعون ، واپسگرا ، متحجر و خونریز بود . نسل جوان و آیندگان باید بدانند که در سال ۵۷ وقتی خمینی خواست از عراق برود تمامی طرفداران خودش یکی از کشورهای جبههء پایداری (الجزایر، لیبی، سوریه و یمن جنوبی) را مقصد ایشان می دانستند . اما در میان بهت و حیرت همگان ، ایشان سر از فرانسه درآورد . و این به هیچ عنوان اتفاقی یا ناخواسته نبود . خمینی در جریان مذاکرات عراق و پاریس با طرف های غربی تعهد داده بود تا تمامی نیروهای چپ و حتی میانه و ملی را نابود کند و این تنها یکی از خیانت های وی بود . وی که عطش قدرت داشت حتی از پیش از ورود به ایران شروع به اجرای تعهداتش کرد . درگیری های داخلی در تظاهرات سال ۵۷ کم نبود . لمپنهای کاملا سازمان یافته از همان زمان (پاییز ۵۷) شعار حزب فقط حزبالله ، رهبر فقط روح الله را عّلّم کردند و سایر پلاکاردهای دسته جات سیاسی را به زور می گرفتند و هرگونه شعار غیرخودی را جلوگیری و ساکت می کردند . شخص خمینی هم از همان ابتدای ورودش فرمان قلع و قمع را صادر کرد و حتی تا رفراندوم نمایشی فروردین ۵۸ صبر نکرد . اسفند ۵۷ تمام ایران پر شد از حمله به دفاتر احزاب چپ‌ ، روزنامه ها و نشریات عمدتا چپ و حتی شخصیت های ملی و مذهبی . تمامی افراد خائن و جنایتکار هم زیر عبای آقا گرد هم‌ آمده و آن فجایع را رقم‌ زدند ... در مورد آقای حجاریان یا گنجی یا سروش یا ... ضمن احترام به نظر همهء دوستان ، باید عرض کنم‌ نباید افرادی را که به هر دلیل از بدنهء نظام فساد و جنایت فاصله می گیرند به همان چشم سابق نگاه کنیم و چنانچه به اصلِ آزادی بیان و اندیشه معتقد باشیم همگان حق تجدید نظر در افکار و عقاید خویش را دارند . سپاس

  • نقی

    حسن روحانی می گوید: "کوچک شدن سفر مردم مهم نیست. این اول نیست. بلکه حفظ نظام مهم است." تمامی صحبت های حجاریان, اصلاح طلبان, نگهدار, امام راحل,....نیز چیزی جز این پیام حسن دروغ نیست. "نظام باید حفظ شود." از دوستی که رای دادن زنان در جمهوری اسلامی را نوعی پیشرفت به حساب می آورد, باید پرسید رای دادن به نظامی که در آن آپارتید-جنسی برقرار است, بر مبنای هزار و یک قانون زنان نیمی انسان و نیمی شهروند هستند و در دادگاه ۱/۳ آدم حساب می شوند چه "پیشرفتی" است؟ آیا رای دادن بردگان به یک نظام برده داری هم دست آورد است؟ چطور است که پس از این همه ۴۰ سال "کنکاش و دریافت و تغییر" هنوز حرف همهء این "آقایان" این است که: جمهوری اسلامی, نه یک کلام بیشتر, نه یک کلام کمتر. ضد انقلابی تر و متحجر تر از چنین بینشی که هنوز در ۴۰ سال گذشته لنگر انداخته است, می توان یافت؟

  • کارو

    این مردک که استاد جنگ روانی است، فکر می کند اگر اشغال سفارت آمریکا را به عنوان اقدامی که مافع امپریالیسم را در خطر انداخته، در کنار اعدام فله ای نیروهای سیاسی مخالف آمریکا قرار بدهد می تواند چشم مخاطب را به روی محتوای اصلی این اقدامات کور کند و مخاطب را به اشتباه بیندازد تا به جای آنکه به اهداف اساسی پشت این اقدامات بیندیشد، آن ها را همچون اقداماتی از سر هیجان انقلابی محکوم کند. او می خواهد رادیکالیسم انقلابی را مکوم کند، نه اینکه واقعا برایش مهم باشد که قتل عام هزاران چپ ضد امپریالیست چه ربطی به اشغال سفارت قدرت امپریالیستی به نام امریکا داشته است!!! واقعیت این است که جناححی که این مردک چپ می نامد و درواقع راست است، در توافق با چپ سرمایه قرار داشته و دارد و همیشه در زد و بند با قدرت های جهانی اروپا و آمریکا عمل کرده و می کند. اکنون هم در روایت تاریخ خاک در چشم مخاطب می پاشد و نمی خواهد مردم ببینند و بفهمند که چگونه انقلابی ضدامریکایی، به جایی می رسد که تا ده سال پس از آن فقط به قتل عام نیروهای ضد آمریکایی دست می زند!! بعد همین افراد زار می زنند که ای وای ننه جان! چپ ها واژۀ «لیبرالیسم» را به فحش تبدیل کرده اند و نمی گذارند ما صراحتاً خودمان را به این عنوان مفتخر کنیم!! البته که انقلاب ضد امپریالیستی خلق های ایران شکست خورد و آنچه به قدرت رسید، جناح مرتجع و درواقع ضدانقلاب بود که انقلاب را به بیراهه برد. در ضمن رادیو زمانه هم حق ندارد قبل از برگزاری دادگاه صالحه مردمی، کل کشتار آخوندهای مرتجع و نمایندگان سرمایۀ جهانی را در دهۀ 1360 به 5 هزار نفر تقلیل بدهد. این کار خیانت آشمار و بزرگی است و به هیچ عنوان قابل بخشش نیست.

  • مهدی دهنوی سوند

    نویسنده و یا تنظیم کننده گزارش اصلا زمان و تاثیر ان در ذهن که پیوسته در حال کنکاش و دریافت و تغییر را در نظر نمیگیرد. انگار حجاربان رزورهای انقلاب حجاریان سال 78 است و یا انگار اصلاح طلبان بعدی درست و بدون تغییر همانها هستند که در سال شصت بعنوان چپ اسلامی و یا خط امامی مطرح میشدند. انگار فرخ نگهدار سال 54 همان فرخ نگهدار امروز است و یا انگار خمینی که در سال چهل دو با رای زنان مخالف بود همان است که در بعد از سال 57 مجبور شد رای زنان را بپذیزد. زمان و مکان و فکر انسان پیوسته در تغییر است و با امروز نمیشود دیروز را به نقد نشست. با احترام بهمه

  • سیامک

    سعید حجاریان, این طراح اولیهء وزارت اطلاعات در ج.ا., و همکار ارتشبد حسن فردوست که در همکاری با او تمامی کارمندان بازنشستهء ساواک دوباره در وزارت اطلاعات ج.ا. استخدام شدند, در توجیه کشتارهای ج.ا. می گوید: "این مسائل را باید امتداد انقلاب دانست و گفت منشأ صدور این احکام و دلیل بروز این اتفاق‌ها در همان اندیشه انقلابی است". البته اندیشهء انقلابی در هر جایی دیگری از جهان حداقل کارش این بوده که یک رفاه و آزادی حداقل برای مردم فراهم آورده است. اما در ایران ما ضد انقلاب اسلامی از روز اول کارش این بوده که بدبختی و آدمکشی برای ایرانیان بیاورد. که البته آدمکشی را حتا قبل از تاسیس ج.ا. و با آتش سوزی سینما رکس و زنده زنده سوزاندن ششصد نفر شروع کردند, به قول معروف آتشسوزی سینما رکس فقط دست گرمی بود, و اکنون ۴۰ سال است که کشتاری بدون انقطاع ادامه دارد. دلیلی دارد که که شعار مردم این است که: "اصلاح طلب, اصولگرا, دیگه تمومه ماجرا!" دقیقا به همین دلیل است که اصلاح طلبان نیز مانند برادران اصول گرایشان ترس و واهمهء بیکران از مردم ایران دارند. و اکنون برنامهء خامنه ای این است که رئیسی این جانی حرفه ای را جانشین خود کند. اما مردم در این مورد نیز می گویند: "رئیسی بمیری, رهبری را نبینی!"