ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

باز هم زن‌کشی در ایران: دو زن به دست پدر و همسرشان به قتل رسیدند

در دو روز گذشته اخبار قتل دست‌کم دو زن به دلایل ناموسی در ایران خبرساز شده است. ریحانه عامری توسط پدرش با تبر به قتل رسیده و فاطمه برحی به دست همسر و پسرعمویش.

در دو روز گذشته اخبار قتل دست‌کم دو زن به دلایل ناموسی در ایران خبرساز شده است. ریحانه عامری توسط پدرش با تبر به قتل رسیده و فاطمه برحی به دست همسر و پسرعمویش.

ریحانه عامری به دست پدرش کشته شد

بر اساس متنی که از زبان خواهر ریحانه عامری منتشر شده، او صبح به خانه پدری و مادر می‌رود تا سری به آنها بزند. وقتی وارد خانه می‌شود، متوجه می‌شود کسی در خانه نیست و در اتاق ریحانه هم قفل است، هرچه در می‌زند جوابی دریافت نمی‌کند و گمان می‌کند که خواهرش در اتاق نیست. او متوجه بهم ریخته بودن قالی ها نیز شده اما انها را با پا به حال قبل برمی‌گرداند. مدتی بعد پدر وارد خانه شده وبعد از تعویض لباس با عجله از خانه خارج شده است.

مادر ریحانه که پس از پدرش به خانه بر می‌گردد برای دخترش روایت کرده که شب قبل حادثه، ریحانه حدود ساعت یازده و نیم شب به خانه آمده و با پدرش به خاطر دیر امدن بحث کرده و بعد به اتاقش رفته و خوابیده است.

پدر ریحانه گفته سر یک فرصت مناسب بالاخره ریحانه را می‌کشد. طبق این گزارش پدر سال ۹۶ هم یک بار قصد کشتن ریحانه را کرده و اون را با چوب تا سرحد مرگ زده است.

خواهر و مادر ریحانه در نهایت در اتاق را باز می‌کنند و متوجه به هم ریختگی اتاق و وجود خون در کف اتاق می‌شوند و پلیس را در جریان قتل می‌گذارند.

بر اساس این گزارش پدر پس از دستگیری به قتل اعتراف کرده و گفته او را با تبر کشته و در بیابان‌های جاده چوپار رها کرده است.

بر اساس گزارشی دیگر، نیمه‌شب بیست و پنجم خردادماه، «حبیب برحی»، جوان ۲۳ ساکن منطقه ولیعصر آبادان با مراجعه به کلانتری شماره ۱۱ این شهر به قتل دخترعموی ۱۹ ساله‌‌اش که یک سال قبل به عقد او درآمده بود اعتراف می‌کند. قاتل در اعترافش گفته فاطمه را به جرم خیانت کشته و آلت قتل را که یک چاقوی خون‌آلود بوده به کلانتری برده است.

فاطمه برحی به دست شوهرش به قتل رسید

ماموران کلانتری یازده آبادان جسد فاطمه را زیر یکی از نخل‌های حاشیه رودخانه پیدا کرده‌اند.

مقتول، «فاطمه برحی» ۱۹ ساله بوده و پیش از این چندبار با تلاش مادرش از مرگ نجات یافته بود.

بر اساس گزارش‌های منتشر شده، فاطمه برای فرار از ازدواج اجباری بعد از عقد با پسرعمویش با کمک یکی از دوستانش از خانه فرار کرده و به شهر مشهد و یک خانه امن پناه برده است.

در نهایت پدر فاطمه او را به خانه برگردانده و فاطمه را قربانی پسرعمویش کرده است.

اخبار قتل این دو زن جوان در حالی منتشر شده که کمتر از یک ماه از قتل رومینا اشرفی، دختر ۱۳ ساله به دست پدرش می‌گذرد.

قانون مجازات اسلامی دست پدر و جد پدری را در قتل فرزند با کمترین مجازات باز گذاشته است.

ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ می‌گوید: «قصاص در صورتی ثابت می‌شود که مرتکب، پدر یا از اجداد پدری مجنی‌علیه نباشد و مجنی‌علیه، عاقل و در دین با مرتکب مساوی باشد.»

طبق ماده ۳۰۹ همین قانون، اگر ثابت شود قاتل پدر مقتول بوده، قصاص ندارد: «این ادعاء که مرتکب، پدر یا یکی از اجداد پدری مجنی علیه است، باید در دادگاه ثابت شود و در صورت عدم اثبات، حق قصاص، حسب مورد، با سوگند ولی دم یا مجنی علیه یا ولی او ثابت می‌شود.» بر مبنای همین قانون عاملان، بسیاری از قتل های ناموسی از مجازات معاف می‌شوند. 

ایران، کنوانسیون منبع هرگونه تبعیض علیه زنان را نپذیرفته و قانون حمایت از زنان در مقابل خشونت نیز سال‌هاست در انتظار تصویب است.

از ۹ سال پیش تاکنون لایحه‌ای که به نام تامین امنیت زنان تهیه شده و پس از بررسی و تصویب معاونت زنان رئیس جمهوری، مجلس و قوه قضاییه، به قوه قضاییه فرستاده شده و در آنجا هم باز با حضور نمایندگانی از دستگاه‌های مختلف مورد بحث و بررسی قرار گرف.

سال گذشته متن جدید لایحه «تأمین امنیت زنان در برابر خشونت»، با تغییر نام به« لایحه صیانت، کرامت و تأمین امنیت بانوان در برابر خشونت» در قوه قضاییه نهایی و به دولت ارسال شد.

بسیاری از مصادیق خشونت ازجمله خشونت‌های جنسی، روانی، عاطفی، آزار جنسی و مزاحمت جنسیتی، به‌خصوص در حوزه خانواده که در متن قبلی جرم‌انگاری شده بود، حذف شده است.

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • ادامه‌ی قتل‌های ناموسی در پناه قوانینِ ارتجاعی و مردسالاری

    ادامه‌ی قتل‌های ناموسی در پناه قوانینِ ارتجاعی و مردسالاری ✔️روز دوشنبه ۲۶ خرداد، یک زن جوان در آبادان توسط برادرش با انگیزه ناموسی و با وارد آوردن ضربات متعدد کارد سلاخی به قتل رسید. ✔️هم‌چنین روز یکشنبه ۲۵ خردادماه، جوان ۲۳ ساله‌ای با در دست داشتن کاردی خونین با حضور در کلانتری ۱۱ ولیعصر آبادان اظهار کرد به «دلایل ناموسی» همسرش را سر بریده است. پانوشت: تسلیم شدن داوطلبانه‌ی این مردان به پلیس، نه از ترس امنیت جانی بلکه دقیقا برای دریافت حمایت قانونی است. تمام این افراد اطمینان خاطر دارند که مجازاتی سنگین ( از جمله حبس ابد با اعمال شاقه ) در انتظارشان نیست. پانوشت دو: اگر بیرون از شبکه‌های اجتماعی علیه قتل‌های ناموسی اقدامی نکنیم، این شکل از وحشی‌گری به زندگی روزمره‌ی ما تبدیل خواهد شد. اجازه ندهیم از این جنایات نیز مانند مجازات اعدام، تبعیض سیستماتیک، نژادپرستی، کار کودکان، خشونت خانگی، کودک آزاری و ... عادی‌سازی شود. پوستر برگرفته از اینستاگرام " برخی از هنرمندان " #زن_کشی #قتل_ناموسی #خشونت_علیه_زنان #ارتجاع @sarkhatism

  • باز هم قتل خانوادگی

    لیلا با شلیک گلوله توسط شوهرش در گلشهر به قتل رسید و مرد قاتل بعد از زخمی کردن دخترش خودکشی کرد. لیلا فرخی چند روز پیش به دست همسرش در بالکن خانه‌شان در گلشهر کرج با اسلحه شکاری به قتل رسید و همسرش هم خودکشی کرد دختر نوزده ساله اش که شاهد این ماجرای تلخ و دردناک بوده هم زخمی شده است . این حوادث تلخ اجتماعی حکایت از این می کند که این وضعیت قابل تحمل نیست وباید بکلی زیر ورو شود زمان تغییر فرا رسیده است وهر کدام باید بخشی از این مسئولیت را بر عهده بگیریم

  • حقیقتگو

    این فجایع برعلیه زنان وختران جزئی لاینفک ازتمدن مردم درسطح کشور بوده ومی باشد وخواهد بود وپیچ ومهره های شل ولق شده ای هم نیست که مکانیک ها روان شناسی و جامعه شناسی وحقوق بشرشناسی بتوانند به فلان اچارها سفتش کنند - به لطف ومرحمت اینترنت این چنین فجایعی درجهت آگاهی اقشارعمومی منتشرشده ومیشود - دردوران حکومت پهلوی که تنها روزنامه ها ازچنین حوادثی منتشر میکردند که لازمه انهم خرید روزنامه بود وپرداخت پول بود بسیاری نه روزنامه می خریدند ونه می دانستند چر دربطن جامعه می گذرد و اقشاری هم که روزنامه می خریدند قسمت خوداثش را نمی خواندند زیراکه حالاشان را برهم می زد ...درآن دوران هم بکرات زن ودخترکشی درشهرستان ها ودهات ها رواج داشت که با غذر موجه حتما" زن و یا دختری خطا کاربوده وگرنه شوهرو یا پدرش وی را بقتل نمی رسانید وچرا درمحله ما کسی زن و دخترش را نکشته پس علتی داشته ..وختم ماجرا!!!دراروپا اگرزن ودختری چنین وچنان کنند هرگزشوهرو پدر نه پاسخگوئی به اقوامش ونه همسایه گان ونه به اهالی محل بدهکاراست واصلا" به کسی مربوط نیست که درخانواده اش چه می گذرد؟ ولی درایران چنین نبوده ونیست ..درایران دیواری کوتاه ترازدخالت کردن درزندگی دیگران نیست واکثر این قتل ها برای بستن دهان دخالت کننده گان درزندگی خصوصی است تابهال هم نشده است که قاتل زن ودختربگوید که بدلیل کم کردن هزینه زندگی آنها را کشتم ...البته زجروفقر اقتصادی وبیکاری منشع بروزدرگیرهای خانواده گی است که بواسطه انهم زن ها دخترها ازخانه شوهری و پدری متواری میشوند..دراقشارخانوارهای ثروتمند و محل های ثروتمندنشین تابحال چنین کشترهائی وجود نداشته است انکارمورد ناموسی وناموس پرستی شامل اقشاردیگری شده ومیشود..

  • همدستي قانونگذار و مجري و قاتل

    همدستي قانونگذار و مجري و قاتل دادستان کرمان: پدر ریحانه عامری قصد کشتنش را نداشت، صرفا یک میله فلزی به سمت دخترش پرتاب کرد دادخدا سالاری، دادستان کرمان، در واکنش به کشته شدن ریحانه عامری به دست پدرش، قتل این دختر جوان را «حادثه» منجر به «فوت» خواند و گفت: «پدر این دختر قصد کشتن او را نداشت، صرفا به قصد ترساندن یک میله فلزی را به سمت دخترش پرتاب کرده که در اثر اصابت میله با سر، این دختر خانم ۲۲ساله فوت کرد.» ریحانه عامری ۲۲ ساله دوشنبه بیست و ششم خرداد ماه در کرمان و به دست پدرش به قتل رسید و بنابر گزارش‌‌های غیررسمی پدر ریحانه عامری شب قبل از قتل، بر سر دیر آمدن دخترش به خانه با او بحث و درگیری داشته و پیشتر نیز تهدید کرده بود که او را خواهد کشت. دادستان کرمان همچنین کشته‌شدن ریحانه عامری را در شمار «قتل‌های ناموسی» ندانست و گفت که در کشته شدن این دختر جوان «به هیچ عنوان در این حادثه مسائل ناموسی مطرح نبوده است و تنها مشاجرات خانوادگی دلیل این حادثه بوده است.» سالاری در بخشی دیگر از سخنانش رسانه‌ها و کاربران شبکه‌های اجتماعی را به انتشار «دروغ» درباره کشته شدن ریحانه متهم کرد، توجه افکار عمومی به قتل او را ناشی از فعالیت «رسانه‌های معاند» خواند و گفت: «برخی رسانه‌ها مسایلی را به دروغ به این حادثه افزده‌اند که به این رسانه‌ها هشدار داده می‌شود.» این درحالی است که سایت رکنا، که در ایران خبرهای حوادث را پوشش می‌دهد، روز چهارشنبه خبر داد که «طبق اعتراف مرد کرمانی تصمیم او برای قتل ریحانه» از یک‌شنبه شب جدی شده بود. این سایت نوشت که «روز دوشنبه ریحانه را در اتاق خواب با ضربه میله به قتل رساند و جنازه ریحانه کرمان را به بیابان‌های نزدیک کرمان برد و درحالی که ریحانه تا ساعت ۱۱ شب زنده بود و پدرش مدام به او سر می زد اما با اورژانس تماس نگرفت تا اینکه ریحانه به خاطر خونریزی شدید تسلیم مرگ شد.» #خشونت_سيستماتيك #قتل_ناموسي @Digari_ir @Iranintltv

  • Ghariib

    بدبختی ملت اینه که ، همه نظر میدن، جز متخصصین و کارشناسان. بجای دری وری، ریشه‌ های اقتصادی و فرهنگی کشور رو ، اول از خودتون شروع کنید درست کنید ، بعد در سطح جامعه ، با استفاده از اهل فن برجسته و بنام( حقوقدانان، روانشناسان، جامعه شناسان، فقهای اعلم به مسایل روز )والا همین آش و همین کاسه است

  • فرامرز

    جناب فرزاد حمل بر گستاخی نشود, اما شما یا قرآن را خوب نخوانده اید, یا خوب نفهمیده اید. قرآن صریحا و مکررا دستور می دهد که زنان بردهء مردان هستند. سرنوشت مردان نیز طبق مقررات قرآن چندان تفاوتی ندارد و مردان نیز بندهء خدا, یا پیامبر خدا, یا امام و آخوند و ملای خدا هستند. خلاصه قرآن غیر از بندگی و بدی و بدبختی چیز دیگری نداره. سوال اینجاست که چرا شما احتیاجی به ترشحات یک تاجرِ, هوس بازِ عرب از ۱۴۰۰ پیش دارید تا به شما بگوید که در این دوره و زمانه چگونه زندگی کنید؟ آیا عقل سلیم و منطق و مقداری وجدان انسانی برای زندگانی مانند یک آدم کافی نیست؟ یا حتما باید یک سری اراجیف از ۱۴ قرن پیش به زبان عربی را بخوانید تا شیر فهم شوید؟ با احترام

  • مردسالاری چند قربانی می‌خواهد

    دو قتل فجیع در یک روز، سریال زن‌کشی ادامه دارد‌ دیدارنیوز- مرضیه حسینی چند زن و دختر دیگر باید با چاقو، داس و تبر سربریده شوند تا مجلس نشینان قانع شوند که تصویب قوانینی موثر برای حفاظت از حقوق زنان، ضروری است. چند زن و دختر در همه جای ایران باید به خون خود بغلتند که جامعه نسبت به مساله خشونت علیه زنان و زن‌ستیزی ریشه دار در قوانین و عرف و سنت، حساس شود؟ می‌نویسم هوژان، فرشته، زعفران، هاجره، سارا، رومینا، لیلا. نقطه سر خط می‌نویسم فاطمه، می‌نویسم ریحانه. از خون به ناحق ریخته دخترکان و زنانی می‌نویسم که سرشان بریده شده کنار زانوی پدری، برادری، و همسری، و اینبار کنار رود و رودخانه ای، کنار کارون. لب کارون گلباران نیست، لب کارون لرزان و گریان است از مرگ دخترش، خون فاطمه شتک می‌زند در موج موج تنش، فاطمه ۱۸ ساله که شوهر و احتمالا پدرش قربانی‌اش کردند. رخت عزا بر تن کارون حبیب شوهر و پسر عموی فاطمه سرش را برید، برخی از رسانه‌ها نوشتند: فرار عروس پس از عقد و خیانت! نزدیکان فاطمه، اما می‌گویند که او با هیچ مردی فرار نکرده این شایعه است که پخش شده تا قتل فجیع فاطمه را توجیه کنند. او حبیب را نمی‌خواست به زور کتک و فشار مجبورش کردند زن پسر عمویش شود. خواهر فاطمه چند سال پیش با برادر حبیب ازدواج کرده بود، در تمام این سال‌ها همیشه بدنش سیاه و کبود بود از کتک، بار‌ها با ضربات لگد شوهرش سقط جنین کرده بود و بیمار بود. فاطمه می‌خواست از طالع نحسی که در انتظار او هم بود فرار کند به کمک یکی از دوستانش که البته مرد نبود، به مشهد فرار کرد، پس از یک سال پدرش او را در مشهد پیدا کرده و شوهرش با وعده و وعید او را به قتلگاهش آبادان می‌آورد و سرش را کنار شط می‌برد. حبیب که می‌داند مجازاتی در کار نیست و، ولی دم همدست او بوده خودش را در یکشنبه شب ۲۵ خرداد به پلیس معرفی می‌کند. پس از انتشار شایعه فرار فاطمه با مردی غریبه، بسیاری گفتند خوب شد که این کار را کرد، سزای زن شوهرداری که با مرد غریبه فرار کند مرگ است البته نه اینقدر فجیع! کسی، اما نپرسید که چرا خانواده فاطمه او را مانند شی و کالایی بی جان میان خودشان تقسیم کردند؟ کسی نپرسید تکلیف دختر نوجوانی که با زور و کتک بر سر سفره عقد می‌نشیند چیست؟ کسی نپرسید چرا خواهر فاطمه که سالهاست کتک می‌خورد نمی‌تواند طلاق بگیرد. حتی کسی نپرسید به فرض که فاطمه با مردی فرار کرده باشد مگر سزایش سربریده شدن است؟ زیر بی رحم‌ترین زاویه تبر خون فاطمه برحی تنها خون به ناحق ریخته روز‌های گرم اواخر خرداد نیست، ریحانه عامری دختر ۲۲ ساله کرمانی نیز در روز دوشنبه ۲۶ خرداد با ضربات تبر توسط پدرش به قتل رسید. گناه کبیره ریحانه این بود که عقاید و سبک زندگی مورد علاقه اش با قاتلش متفاوت بود. ریحانه شب دیر وقت به خانه می‌آید، پدرش با او مشاجره سختی می‌کند و رو به مادر ریحانه می‌گوید بالاخره این دختر را می‌کشم، پدر ریحانه در سال‌های گذشته نیز مرتب او را تا سر حد مرگ کتک میزد. پدر ریحانه فردای روز مشاجره از خلوتی خانه استفاده کرده و ریحانه را با تبر در اتاقش خودش کشته و جنازه اش را در بیابان رها می‌کند. مادر و خواهر ریحانه پس از بازگشت به خانه اتاق ریحانه را غرق خون می‌بینند و به پلیس اطلاع می‌دهند. چند زن دیگر باید کشته شوند تا... چند زن و دختر دیگر باید با چاقو، داس و تبر سربریده شوند تا مجلس نشینان قانع شوند که تصویب قوانینی موثر برای حفاظت از حقوق زنان، ضروری است. چند زن و دختر در همه جای ایران باید به خون خود بغلتند که جامعه نسبت به مساله خشونت علیه زنان و زن‌ستیزی ریشه دار در قوانین و عرف و سنت، حساس شود؟ البته جامعه پس از هر قتلی، آن هم اگر مقتول نوجوان باشد یا آلت قتاله مثلا داس باشد برای مدتی کوتاه با موج رسانه‌ای همراه می‌شود، اما هر موجی از این دست و از جنس آگاهی به قیمت سری بریده، جسدی اسید خورانده شده و سوخته، بدنی مورد تجاوز قرار گرفته زن و دختری خفته در دل خاک تمام می‌شود. جنازه‌ها که خاک می‌شوند، ضرورت مقابله با خشونت علیه زنان هم از یاد می‌رود، راست گفته اند که خاک سردی می‌آورد. پس از فرونشستن هیاهوی هر قتلی، اوضاع به سرعت عادی می‌شود، مقتولان نگون بخت از یاد‌ها می‌روند و صد‌ها زن و دختر در پستوی خانه‌ها کتک می‌خورند و کشته می‌شوند بدون اینکه حتی این شانس را داشته باشند که مانند رومینا اشرفی کسی داستانشان را بشنود یا عکس شان را استوری کند. یا مانند فاطمه و ریحانه با توییت دوست و آشنایی راز قتلشان فاش شود. سالانه دهه‌ها دختر روستایی بی گناه در شهر‌ها و روستا‌های کهگیلویه و بویراحمد کشته می‌شوند، با سنگ، با تفنگ، با چاقو و با داس، مرگشان، اما خاموش است، نه رسانه‌ای دارند و نه دوستانش گوشی تلفنی، نه مرثیه‌ای برایشان خوانده می‌شود، نه نماینده مجلس و فعال زنانی خونخواهشان می‌شود. مردسالاری چند قربانی می‌خواهد دخترکان لر و بلوچ و کرد و ترکمن و فارس، به پای مردسالاری قربانی می‌شوند، زیرا قدرت به تمامی در دستان مردان است. آن‌ها هستند که قوانین را می‌نویسند، آن‌ها هستند که قانون را اجرا می‌کنند، مرد‌ها پول و قدرت و میدان بازی دارند، آن‌ها هستند که داس و سنگ و چاقو و پیت نفت و اسید و حق دارند.چند زن؟ چند زن باید به پای مردسالاری قربانی شود تا ضروت فعالیت «سمن‌های» حوزه زنان در شهر‌ها و شهرستان‌ها و روستا‌ها درک شود؟ تا با فعالان حقوق زنان برخورد شود؟ تا برخی فمینیست‌ها بفهمند که مساله توده زنان برداشتن روسری و حجاب و بکارت نیست. کی باید این روند به پایان برسد؟ کجا و در چه زمانی حکومت و جامعه باید لزوم پایان دادن به این خشونت‌ها با ابزار قانونی را درک کنند؟ کی باید بفهمیم که به جای دغدغه نوع پوشش برخی سلبریتی‌های اینستاگرامی و بیوتی بلاگرها، باید به رنج و محرومیت هزاران زن و دختر اندیشید و برای آن تدبیری کرد...

  • منظر

    در روژاوا (کردستان سوریه) تمام داوطلبان برای خدمت در پلیس محله ها و شهر ها قبل از هر کاری اول باید اول کلاس نظریات فمینیستی بروند و پس از شرکت در کلاس ها امتحان داده و از کلاس های فمینیستی فارغ التحصیل شده, و تازه آنگاه است که واجد شرایط شده و می توانند اسلحه به دست گرفته و وارد نیروی انتظامی شوند. گسترش آگاهی فمینیستی راه حل معضل خشونت علیه زنان در کشور می باشد. مجازات اعدام و قصاص و باز تولید خشونت در جامعه فقط تشدید و ازدیاد توحش و بربریت است. جمهوری جهنمی اسلامی از روز اول, و حتی قبل از تاسیس ج.ا. (زمانی که زنان تظاهرات کننده علیه حجاب مقابل دفتر بازرگان با اسید و تیغ پذیرایی شدند) بر اساس تبدیل زندگی به جهنم برای زنان ایرانی ایجاد شده است. تمامی بیشرم مردانِ پدر سالار و شوونیستی که در این جهنم سازی به ج.ا. کمک می کنند, آگاهانه و ناآگاهانه پایه های رژیم آخوندی هستند. تنها راه نجات زنان ایران سرنگونی رژیم و در هم پیچیدن و از بین بردن پدر سالاری در کشور است.

  • فرزاد

    تا اعدام نباشه واسه اونایی که به راحتی فرزند خودشون و میکشن. تا عبرت نشه هنوز فرزندکشی ادامه داره. قدیما میکشتن فرار میکردن. الان میکشن خودشون میرن اعتراف میکنن. خوبه والا ....... 99 درصد مردم نمیدونستن فرزندکشی اعدام نداره. خود منم بعد به قتل رسیدن رومینا اشرفی فهمیدم. کجای قرآن نوشته که فرزندکشی فقط زندان داره.

  • هاجره شانس داشت که مُرد؛ روایت قتل دختر ۲۰ ساله

    هاجره شانس و اقبال داشت که مُرد؛ روایت زنان بلوچ از قتل دختر ۲۰ ساله خبر قتل «هاجره حسین‌بُر» روز ۲۴ اردیبهشت از سوی «کمپین فعالان بلوچ» منتشر شد. این خبر هنوز از سوی منابع رسمی تایید نشده است اما منابع محلی استان سیستان و بلوچستان مرگ هاجره ۲۰ ساله را بر اثر ضرب و شتم او از سوی همسرش تایید کرده‌اند. گفته می‌شود او بر اثر شکستگی استخوان و ضربه به سر جان داده است. نزدیکان شوهر هاجره می‌گویند او قربانی مسايل ناموسی شده اما روایت بستگان و همسایگانش چیز دیگری است. آن‌ها از اعتیاد همسر هاجره و کتک‌ خوردن‌های دختری حرف می‌زنند که ۱۶ سالگی به خانه شوهر می‌رود، ۱۸ سالگی مادر می‌شود و ۲۰ سالگی جان می‌دهد و برای همیشه از کتک‌های شوهرش خلاص می‌شود. *** هاجره حسین‌بر، متولد اردیبهشت ۱۳۷۹، تازه ۲۰ سالش تمام شده بود که کشته شد. او هفت خواهر و یک برادر داشت و ساکن شهر «گشت» بود. گشت شهری است بین «خاش» و «سراوان» و ۶۵ کیلومتر با سراوان فاصله دارد. تا کلاس سوم راهنمایی فرصت درس خواندن به او دادند. ۱۶ ساله بود که خانواده «گمشادزهی» برای پسر نوجوان‌شان که چندان هم بزرگ‌تر از هاجره نبود، رفتند خواستگاری. پدر هاجره این وصلت را پذیرفت و او به خانه بخت رفت تا به خانواده همسرش خدمت کند. «منیره» که در همسایگی خانه هاجره زندگی می‌کند، می‌گوید در مقایسه با خیلی از زنان منطقه، شاید هاجره شانس و اقبال داشت که مُرد: «یک زن در بلوچستان از شش سالگی کارش خدمت کردن است. فرقی هم نمی‌کند خانه پدر باشد یا خانه همسر. با این تفاوت که خانه پدری شاید کمتر جانش به مخاطره بیفتد. این‌جا خانواده‌ها دسته جمعی زندگی می‌کنند و وقتی ازدواج می‌کنی، زن یک نفر نمی‌شوی، تو کنیز بی‌دستمزد یک طایفه می‌شوی. زن این‌جا یعنی موجودی که باید بنشیند و بردارد و بپزد و زیرپای همه را رفت و روب کند و مدام کتک بخورد. اگر زنی به این وظایفش تن ندهد، او را متمرد می‌دانند و تحت فشار روانی، وادار به تسلیم می‌کنند.» ادامه گزارش ماهرخ غلامحسین پور را اینجا بخوانید *** #خشونت_خانگي #قتل_ناموسي @Digari_ir

  • حقیقتگو

    درایران و انهم درقرن بیست ویکم حکومت کردن وامرونهی کردن ودستوردادن پدربزرگ ها ومادربزرگ ها واقوام دورونزدیک وهمچنین همسایه گان درخانه والدینی که فرزندانی دارند و بوِیژه آنهائیکه دخترانی دارند وجود داشته ودارد وخواهد داشت .اگرفرزندان به سنین بلوغ رسیده باشند دخالت ها ودلسوزی های بی جا همه روز سال برپاست ..شغل شان چیست ؟ چکاره خواهند شد ؟ برای ازدواج آنها چه شوهری ویا زنی درنظرگرفته اید ؟ والله دردوران ما پدربزرگ ها ومادربزرگ ها مادران و یا پدرانمان زن و شوهری را درنظر می گرفتند که قبل ازسیروتاپیاز خانواده شوهرو یا زن را پرسجو میکردند که آیا ثروت مالی و زمین ومسکنی داشتند و همچنین دین دار ومذهبی بودند و فرزندانشان چگونه بودند که بی بند بارنبوده باشند...پس نسخه عالم بودن وفهم ودراوت آنچنانی پدربزرگ ها ومادربزرگ واقوام برای والدین وفرزندتشان نوشته میشود که چنین رفتارکنید که ما خوشمان بیاید ...اگرازدختران بپرسید که شوهرآینده تان باید چه ویژه گی داشته باشد؟ ثروت و شغل انچنانی داشته باشد صاحب خانه باشد - اتومبیل انچنانی داشته باشد و مشروب خورومهتاد و لات و قلدرو مقروض نباشد وازخانواده محترم و ثروتمندی باشد ...البته اوضاع اقتصادی ومالی تخیف هائی دراین ویژه گی ها میدهد که اگرشوهرثروتنمد نباشد لاق باید مشغله ای داشته باشد ومرد زندگی باشد ومعتاد و مقروض و قلدرنباشد - شوهری برجذب خواسته زن آینده اش تا هرمیزانی که بتواند دروغ می گوید که ثروت آنچنانی و ازخانواده محترمی است و مشغله انچنانی دارد و معتاد و قلدرومقروض و قلدر نیست ..بعد ازازدواج دروغ های آنچنانی شوهر افشا میشود که به درگیری ممتد همه شکل وفرمی می انجامد کجاست شغلت و کجاست حقوقت ؟ بیکاره ومعتاد بودی که نگفتی ؟ مقروض وبدهکار بودی که نگفتی ؟ هزینه زندگی را ازکجا می خواهی تامین کنی ؟ هرانچه حقوقی داشتی صرف مواد مخدر کردی ؟ قلدرو دست بزن م داری ؟ شوهرهم انکارکه با انسان زنده ازدواج نکرده است بلکه صاحب شده عروسکی زن نما شده است که باید فقط برای ارضاع شهوانی اوعقده هایش باید باشد بنای کتک زدن و ضرب وشتم زن را می گذارد که بازهم پدربزرگ ها ومادربزرگ هایش برای ادب کردن همسرش ازوی پشیبانی می کنند - لاعلاجانه و ازروی عقل وفهم بسیاری اززن قادر به تحمل چنین فاجعی نیستند وتنها راه فرارومتواری شدن ازخانه شوهری میدانند که بعدها با جانشان پرداخت میکنند....این توهم فرای تصوربزرگی است که تصورکنیم که قرن بیست ویکم تمدن مردم ایران چنان مدرن و خلاق وفهمیده هم وزن قرن بیست ویکم است دراصل درایران هنوز تمدن توهم زده مذهبی چند صد سال پیش حاکم است که برآن پوشش جلا وجبروت قرن بیست ویکم انداخته اند ...