شبان- رمگی و حاکمیت ملی
<p> </p> <p> </p> <p>محمد مختاری، شاعر و نویسنده و از اعضای کانون نویسندگان ایران در پاییز سال ۱۳۷۷ توسط مأموران وزارت اطلاعات ربوده شد و به قتل رسید. در همان سال او مجموعه‌ای از جستارهایش در نقد و بازنگری فرهنگ ایران را با عنوان «تمرین مدارا» منتشر کرد. یکی از مهم‌ترین جستارهای این کتاب «شبان‌- رمگی و حاکمیت ملی»‌ست که اکنون به شکل یک کتاب مستقل با اجازه سهراب، فرزند زنده‌یاد محمد مختاری در کتابخانه زمانه منتشر می‌شود. </p> <p> </p> <p>محمد مختاری در پیش‌درآمد جستار «شبان‌-رمگی و حاکمیت ملی» می‌نویسد: «بیش از صد سال که جامعه‌ی ما دوران گذار از ارزش‌های کهن به ارزش‌های نو را می‌گذراند. بیش از صد سال است که فرهنگ سنتی ما با فرهنگ‌هایی مواجه شده است که در بسیاری از وجوه بنیادی خود، با آن‌ها همساز و همگون نیست. ناهمگونی و ناهماهنگی این نظام‌های ارزشی، نه تنها هم‌زیستی ناگزیر آن‌ها را دشوار کرده است، بلکه هر دم بر تناقض و تعارض ارزش‌ها، گرایش‌ها، روش‌ها و منش‌ها نیز افزوده است.»</p> <p> </p> <blockquote> <p><img alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/mmokht03.jpg" style="width: 196px; height: 134px;" />محمد مختاری، شاعر و نویسنده و از اعضای کانون نویسندگان ایران</p> </blockquote> <p>سپس مشکلات فرهنگی ما در گذار از سنت‌ها را برمی‌شمارد و تناقض‌ها و تضادهایی را که با آن‌ها در این دوران درگیر هستیم، برمی‌نمایاند. این تضادها و تناقض‌ها به گمان نویسنده عبارت‌اند از:</p> <p> </p> <p>۱ـ تضاد انحطاط و عقب‌افتادگی با اعتلا و توسعه.<br /> ۲ـ تضاد ارزش‌های نو و سنتی.<br /> ۳ـ تضاد فرهنگ خودی و فرهنگ‌های بیگانه.<br /> ۴ـ تضاد میان استقلال ملی و رابطه‌ی وابستگی، چه استعماری و چه امپریالیستی.</p> <p> </p> <p>نویسنده آنگاه راهکارهای برون‌رفت از این تضادها و تناقض‌های فرهنگی را هم تحلیل می‌کند و می‌نویسد: «نظری به برخوردهای گوناگون و راه ‌حل‌های پیشنهاد‌شده در این ده‌‌ها سال، نشان می‌دهد که هر یک اغلب از بابتی دچار نارسایی یا ناسازی بوده است. یکی نتوانسته است برخی از ناهم‌خوانی‌های فرهنگ غیر خودی را با اقتضاهای ملی بازبیند، و دیگری نخواسته است در هیچ وجهی از فرهنگ خودی تردید و درنگ کند. یکی سرگشتگی یا خودباختگی در برابر تمدن نو را زاده‌ی بی‌خبری از مقدورات و امکانات فرهنگ غنی خویش دانسته است؛ و دیگری هر مخالفتی را با وجهی از رابطه‌ی فرهنگی نو، نتیجه‌ی کهنه‌پرستی و عقب‌افتادگی تعبیر کرده است.»</p> <p> </p> <p>و در ادمه می‌افزاید: «یکی از ارزش‌هایی که در این دوران گذار مطرح شده، و از هر بابتی مورد نزاع و تضاد بوده، و از درگیری‌ها آسیب نیز دیده است، ارزش "انسان" و حقوق و کارکرد او در زندگی اجتماعی معاصر است.»</p> <p> </p> <p>و پس از تحلیل دستاوردهای مشروطه، به فقدان دموکراسی در ایران اشاره می‌کند و می‌نویسد: «بارها گفته شده است که ما طی قرن‌ها از "استبداد شرقی" در رنج بوده‌ایم. اما کمتر خواسته‌ایم دامنه‌ی تأثیر اجتماعی و فرهنگی همین دو عارضه را در زندگی فردی و اجتماعی‌مان بازشناسیم. از این گذشته تاکنون هرگاه که سخن از "فرهنگ" به میان آمده است، بر وجوهی متعالی از دستاوردهای تاریخی‌مان تأکید کرده‌ایم. به بررسی ارزش‌های مثبت و غنای فرنگی خویش پرداخته‌ایم. و از جمله بر ارزش‌های والای انسانی در نظام ذهنی گذشته‌مان اصرار ورزیده‌ایم. اما کمتر بر آن بوده‌ایم که به محدودیت‌ها و نارسایی‌های این فرهنگ، در مواجهه با اقتضاهای زندگی معاصر، و به‌ویژه در عرصه‌ی حق و شأن و حضور انسان، و حاکمیت اراده و مشارکت ملی در تعیین سرنوشت خویش بپردازیم. به‌ویژه کمتر به این پرسش پاسخ گفته‌ایم که به راستی مبنای نگرش به انسان در فرهنگ سنتی ما چیست؟ آزادی و برابری و قدرت اراده و مدارا و خرد و بلوغ انسانی که اساس ذهنیت مشروطه بوده است، چگونه و از راه کدام نهادهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و حقوقی و... در فرهنگ ما تبیین و تسجیل شده است؟ و اگر به‌راستی چنین ارزش‌ها و روش‌ها و نهادهایی در نظام فرهنگی ما وجود نداشته است، آیا نباید راز گرفتاری‌های صدساله را در تقابل این بخش فرهنگ با فرهنگ هنو نیز جستجو کرد، و سپس به فاصله‌گیری از عوامل بازدارنده پرداخت، و امکانات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی این فاصله‌گیری را به طور بنیادی پدید آورد؟»</p> <p> </p> <p>و سپس در پایان این پیش‌درآمد می‌نویسد: «من بر آنم که در این بررسی همین مسایل را از راه تحلیل و بازخوانی ادبیات کهن‌مان بازجویم. و معتقدم که تاکنون از این زاویه به این ادبیات غنی ننگریسته‌ایم.»</p> <p> </p> <p>متن کامل این جستار را می‌توانید به دو شکل زیر مطالعه کنید:</p> <p> </p> <p><strong><a href="http://zamanehdev.redbee.nl/u/?p=22366">●شبان‌- رمگی و حاکمیت ملی، نوشته محمد مختاری، در دفتر «خاک»، رادیو زمانه</a></strong></p> <p> </p> <p><a href="#http://radiozamaneh.com/sites/default/files/shabanramegi_0.pdf"><strong>●</strong></a><a href="#http://radiozamaneh.com/sites/default/files/shabanramegi_0.pdf"><strong>شبان‌- رمگی و حاکمیت ملی، نوشته محمد مختاری، به شکل پی دی اف، در قطع رقعی در ۱۲۰ صفحه</strong></a></p> <p> </p> <p>همچنین برای آشنایی بیشتر با محمد مختاری می‌توانید به برنامه رادیویی<strong> «مجله ادبی زمانه»</strong> ویژه محمد مختاری و محمد جعفر پوینده در چهاردهمین سالگرد قتل آنان گوش بدهید:</p> <p> </p> <p><a href="http://www.zamahang.com/podcast/2010/20121210_mokhtari_pouyandeh_nushazar.mp3"><img alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/musicicon_14.jpg" style="width: 273px; height: 31px;" /></a></p> <p> </p>
محمد مختاری، شاعر و نویسنده و از اعضای کانون نویسندگان ایران در پاییز سال ۱۳۷۷ توسط مأموران وزارت اطلاعات ربوده شد و به قتل رسید. در همان سال او مجموعهای از جستارهایش در نقد و بازنگری فرهنگ ایران را با عنوان «تمرین مدارا» منتشر کرد. یکی از مهمترین جستارهای این کتاب «شبان- رمگی و حاکمیت ملی»ست که اکنون به شکل یک کتاب مستقل با اجازه سهراب، فرزند زندهیاد محمد مختاری در کتابخانه زمانه منتشر میشود.
محمد مختاری در پیشدرآمد جستار «شبان-رمگی و حاکمیت ملی» مینویسد: «بیش از صد سال که جامعهی ما دوران گذار از ارزشهای کهن به ارزشهای نو را میگذراند. بیش از صد سال است که فرهنگ سنتی ما با فرهنگهایی مواجه شده است که در بسیاری از وجوه بنیادی خود، با آنها همساز و همگون نیست. ناهمگونی و ناهماهنگی این نظامهای ارزشی، نه تنها همزیستی ناگزیر آنها را دشوار کرده است، بلکه هر دم بر تناقض و تعارض ارزشها، گرایشها، روشها و منشها نیز افزوده است.»
محمد مختاری، شاعر و نویسنده و از اعضای کانون نویسندگان ایران
سپس مشکلات فرهنگی ما در گذار از سنتها را برمیشمارد و تناقضها و تضادهایی را که با آنها در این دوران درگیر هستیم، برمینمایاند. این تضادها و تناقضها به گمان نویسنده عبارتاند از:
۱ـ تضاد انحطاط و عقبافتادگی با اعتلا و توسعه.
۲ـ تضاد ارزشهای نو و سنتی.
۳ـ تضاد فرهنگ خودی و فرهنگهای بیگانه.
۴ـ تضاد میان استقلال ملی و رابطهی وابستگی، چه استعماری و چه امپریالیستی.
نویسنده آنگاه راهکارهای برونرفت از این تضادها و تناقضهای فرهنگی را هم تحلیل میکند و مینویسد: «نظری به برخوردهای گوناگون و راه حلهای پیشنهادشده در این دهها سال، نشان میدهد که هر یک اغلب از بابتی دچار نارسایی یا ناسازی بوده است. یکی نتوانسته است برخی از ناهمخوانیهای فرهنگ غیر خودی را با اقتضاهای ملی بازبیند، و دیگری نخواسته است در هیچ وجهی از فرهنگ خودی تردید و درنگ کند. یکی سرگشتگی یا خودباختگی در برابر تمدن نو را زادهی بیخبری از مقدورات و امکانات فرهنگ غنی خویش دانسته است؛ و دیگری هر مخالفتی را با وجهی از رابطهی فرهنگی نو، نتیجهی کهنهپرستی و عقبافتادگی تعبیر کرده است.»
و در ادمه میافزاید: «یکی از ارزشهایی که در این دوران گذار مطرح شده، و از هر بابتی مورد نزاع و تضاد بوده، و از درگیریها آسیب نیز دیده است، ارزش "انسان" و حقوق و کارکرد او در زندگی اجتماعی معاصر است.»
و پس از تحلیل دستاوردهای مشروطه، به فقدان دموکراسی در ایران اشاره میکند و مینویسد: «بارها گفته شده است که ما طی قرنها از "استبداد شرقی" در رنج بودهایم. اما کمتر خواستهایم دامنهی تأثیر اجتماعی و فرهنگی همین دو عارضه را در زندگی فردی و اجتماعیمان بازشناسیم. از این گذشته تاکنون هرگاه که سخن از "فرهنگ" به میان آمده است، بر وجوهی متعالی از دستاوردهای تاریخیمان تأکید کردهایم. به بررسی ارزشهای مثبت و غنای فرنگی خویش پرداختهایم. و از جمله بر ارزشهای والای انسانی در نظام ذهنی گذشتهمان اصرار ورزیدهایم. اما کمتر بر آن بودهایم که به محدودیتها و نارساییهای این فرهنگ، در مواجهه با اقتضاهای زندگی معاصر، و بهویژه در عرصهی حق و شأن و حضور انسان، و حاکمیت اراده و مشارکت ملی در تعیین سرنوشت خویش بپردازیم. بهویژه کمتر به این پرسش پاسخ گفتهایم که به راستی مبنای نگرش به انسان در فرهنگ سنتی ما چیست؟ آزادی و برابری و قدرت اراده و مدارا و خرد و بلوغ انسانی که اساس ذهنیت مشروطه بوده است، چگونه و از راه کدام نهادهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و حقوقی و... در فرهنگ ما تبیین و تسجیل شده است؟ و اگر بهراستی چنین ارزشها و روشها و نهادهایی در نظام فرهنگی ما وجود نداشته است، آیا نباید راز گرفتاریهای صدساله را در تقابل این بخش فرهنگ با فرهنگ هنو نیز جستجو کرد، و سپس به فاصلهگیری از عوامل بازدارنده پرداخت، و امکانات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی این فاصلهگیری را به طور بنیادی پدید آورد؟»
و سپس در پایان این پیشدرآمد مینویسد: «من بر آنم که در این بررسی همین مسایل را از راه تحلیل و بازخوانی ادبیات کهنمان بازجویم. و معتقدم که تاکنون از این زاویه به این ادبیات غنی ننگریستهایم.»
متن کامل این جستار را میتوانید به دو شکل زیر مطالعه کنید:
همچنین برای آشنایی بیشتر با محمد مختاری میتوانید به برنامه رادیویی «مجله ادبی زمانه» ویژه محمد مختاری و محمد جعفر پوینده در چهاردهمین سالگرد قتل آنان گوش بدهید:
نظرها
نظری وجود ندارد.