ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

مجموعه «فیلمفارسی و گفتمان انتقادی فیلم در ایران» در رادیو زمانه

زيبایی‌شناسی قتل و خشونت در « قيصر»

<p>پرویز جاهد - زیبایی&zwnj;شناسی قتل در فیلم &laquo;قیصر&raquo; قابل توجه است. صحنه&zwnj;های قتل با دقت و مهارت خاصی طراحی و اجرا شده است.</p> <!--break--> <p>صحنه قتل در حمام با تیغ دلاکی (کشتن نخستین قربانی)، بسیار خشونت&zwnj;آمیز و تکان&zwnj;دهنده است و همانند صحنه قتل جنت لی زیر دوش آب درفیلم &laquo;روانی&raquo; هیچکاک پرداخت شده است. کریم آب منگل زیر دوش نمره قرار دارد. قیصر وارد دوش می&zwnj;شود. دو مرد به هم می&zwnj;پیچند. دوربین از بالا شاهد درگیری آن دو است. در نمایی بسیار نزدیک، قیصر با تیغ، ضربات تندی بر سر و صورت کریم وارد می&zwnj;آورد. نمایی از صورت پر از خون کریم نشان داده می&zwnj;شود که از درد فریاد می&zwnj;کشد اما تنها صدای آب دوش شنیده می&zwnj;شود. نمای کلوزآپی از دست قیصر که تیغ خونین را بالای دیوار دوش می&zwnj;گذارد. به دنبال آن نمای دست خون&zwnj;آلودی می&zwnj;آید که بر روی کاشی&zwnj;های سفید کشیده می&zwnj;شود و پس از آن نمایی از کف حمام نشان داده می&zwnj;شود که آب و خون بر آن جاری است. در تک تک نماهای این صحنه، خشونت موج می&zwnj;زند. در صحنه سلاخ&zwnj;خانه نیز با اینکه کیمیائی از نمایش مستقیم کشتن رحیم آب منگل می&zwnj;پرهیزد اما حرکت قیصر در میان لاشه&zwnj;های آویخته گوشت و مونتاژ موازی با ضربه&zwnj;های کارد که لاشه گاو را تکه تکه می&zwnj;کند، خشونت صحنه را دو چندان می&zwnj;سازد؛ و سرانجام در سکانس نهایی نیز که در ایستگاه متروکه راه آهن می&zwnj;گذرد، خشونت شکل عریان&zwnj;تر و بی&zwnj;رحمانه&zwnj;تری می&zwnj;یابد. ضربه&zwnj;های چاقوی قیصر و قربانی&zwnj;اش (منصور آب منگل) شکم هر دو را دریده و نمایشی خونین و دلخراش از خشم و نفرت و انتقام به راه می&zwnj;اندازد.</p> <p>&nbsp;</p> <table align="left" border="0" cellpadding="1" cellspacing="1" style="width: 230px;"> <tbody> <tr> <td> <p><img alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/parvjahgh02.jpg" /></p> <p class="rtecenter">&nbsp;</p> <p class="rtecenter"><strong>پرویز جاهد: </strong>انتقام فردی قیصر</p> <p class="rtecenter">جنبه&zwnj;ای سیاسی یافت</p> <p class="rtecenter">و به عنوان نشانه&zwnj;ای</p> <p class="rtecenter">از یک اعتراض و شورش عمومی &zwnj;</p> <p class="rtecenter">بر علیه دستگاه حاکم تعبیر شد.</p> <p class="rtecenter">&nbsp;</p> <p class="rtecenter">&nbsp;</p> </td> </tr> </tbody> </table> <p>از مجموع هفت مرگی که در قیصر اتفاق می&zwnj;افتد، پنج تای آن&zwnj;ها با ضربه&zwnj;های چاقوست. از این نظر، فیلم قیصر یکی از خشن&zwnj;ترین آثاری است که تاکنون در سینمای ایران ساخته شده است. خشونتی که بازتاب خشونت جاری در جامعه ایران در سال&zwnj;های دهه ۱۳۴۰ و پیش&zwnj;گویی خشونت&zwnj;هایی است که در دهه&zwnj;های بعد در فضای سیاسی ایران رخ می&zwnj;دهد.</p> <p>&nbsp;</p> <p>به اعتقاد احمد میر احسان، منتقد فیلم &laquo;چاقوی قیصر، تفسیری هم&zwnj;نوا با روحیه و تجربه زمانه و روان&zwnj;شناسی نسل جوان آن سال&zwnj;ها و راه حل روشنفکران آن دوران داشت. این یک نماد کاملاً ایرانی بود که به همه آن تئوری&zwnj;های مبارزه قهرآلود و جان بر کف رسالات مخفی، مشروعیت ریشه&zwnj;دار می&zwnj;داد. با قیصر، نوجوان اهل کتاب و اعلامیه، از قتل آشنازدایی می&zwnj;کرد و به آن هویتی روشنفکرانه می&zwnj;داد.&raquo;</p> <p>&nbsp;</p> <p>&laquo;قیصر&raquo; در گفتمان سنت و مدرنیته در ایران نیز یک نمونه اثری شاخص و قابل توجه است که فضای سیاسی و اجتماعی ایران دهه ۱۳۴۰ و تضادهای جامعه ایرانی در آن بازتاب یافته است. اگر قیصر را در کانتکست سیاسی، اجتماعی دوره تاریخی خاص آن یعنی دهه ۱۳۴۰ ایران بررسی کنیم آن را در ظاهر حامل ایدئولوژی سنتی، مردسالار، خشن و واپس&zwnj;گرایی خواهیم یافت که در برابر روند پرشتاب مدرن شدن و به عبارتی بهتر، غربی شدن جامعه مقاومت می&zwnj;کند. از این منظر قیصر مبلغ و مدافع تمام ارزش&zwnj;های سنتی و ضد مدرن و بیانگر دیدگاه&zwnj;های جزمی &zwnj;و ایدئولوژیک روشنفکران آن عصر خواهد بود.</p> <p>&nbsp;</p> <p>اما از سوی دیگر، دهه ۱۳۴۰، دهه&zwnj;ای است که پروژه مدرنیزه کردن و غربی کردن جامعه به شدت از بالا یعنی از سوی حکومت شاه دنبال می&zwnj;شود و به دلیل بافت و ساختار سیاسی جامعه، مقاومت&zwnj;هایی را نیز در پایین یعنی در مردم سبب شده است. دوره&zwnj;ای که استبداد سیاسی، اختناق و سانسور شدید سیاسی، راه را بر هرگونه دیالوگی بین حکومت و مخالفان آن بسته است. در چنین شرایطی، مخالفان حکومت با خاستگاه&zwnj;ها و ایدئولوژی&zwnj;های مختلف از نیروهای مارکسیستی گرفته تا تندروهای اسلامی &zwnj;در مخالفت با ایده&zwnj;ها و برنامه&zwnj;های حکومت به خشونت و ترور روی آورده&zwnj;اند. قیصر محصول نگاه چنین دوره&zwnj;ای است. فضا و دنیای ظلم&zwnj;ستیز و عدالت&zwnj;طلبانه قیصر و قانون&zwnj;شکنی عصیان&zwnj;گرایانه قهرمان آن دقیقاً با خواست&zwnj;ها و تمایلات روشنفکران معترض از یک سو و آرزوهای سرکوب شده جوانان عاصی از سوی دیگر، همخوانی داشت. به این ترتیب، انتقام فردی قیصر جنبه&zwnj;ای سیاسی یافته و به عنوان نشانه&zwnj;ای از یک اعتراض و شورش عمومی &zwnj;بر علیه دستگاه حاکم تعبیر شد.</p> <p>&nbsp;</p> <p>احمد میراحسان، در تحلیل خود از فیلم قیصر معتقد است که بدون درک روحیه زمانه نمی&zwnj;توان موفقیت کم&zwnj;نظیر و کارکرد اجتماعی و اخلاقی قیصر را درک کرد. وی می&zwnj;نویسد: &laquo;در پایان دهه چهل، بد یا خوب، فیلم قیصر، رؤیای مخفی مردم یک دوران، رؤیای آفریننده و سازنده و روشنفکران جوان و رؤیا&zwnj;های عاصی زمانه را با هم بازمی&zwnj;گفت؛ زمانه&zwnj;ای با پرسش&zwnj;هایی که تنها با رجوع به متن آن دهه می&zwnj;توان آن&zwnj;ها را به درستی درک کرد. بدون یادآوری آن فضا، آن روحیات، آن اعتقادات و عواطف و آن یأس&zwnj;ها و دلمردگی&zwnj;ها نمی&zwnj;توان متوجه رؤیای فیلم قیصر شد. رؤیای خواهر تجاوز شده و ضرورت کاربرد چاقو و در کف نهادن جان که حاصل سرخوردگی و بی&zwnj;اعتمادی از فرهنگ بی&zwnj;ریشه&zwnj;ای بود که عناصر سنتی اخلاقیات گذشته و مفاهیمی نظیر مردانگی، غیرت وناموس&zwnj;پرستی را با لاقیدی و عشرت&zwnj;طلبی آزادانه خود به سخره می&zwnj;گرفت.&raquo;</p> <p>&nbsp;</p> <table align="right" border="0" cellpadding="1" cellspacing="1" style="width: 230px;"> <tbody> <tr> <td> <p><img alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/parvjahgh03.jpg" style="width: 230px; height: 144px;" /></p> <p>&nbsp;</p> <p class="rtecenter"><strong>نجف دریابندری:</strong> قیصر به هیچ وجه امکان ادامه حیات ندارد،</p> <p class="rtecenter">یا باید وجود خود را نفی کند</p> <p class="rtecenter">و با آنچه بوده و هست وداع گوید،</p> <p class="rtecenter">یعنی به یک معنی حقیقی بمیرد</p> <p class="rtecenter">و یا آنکه در واقع</p> <p class="rtecenter">به پیشباز مرگ برود.</p> <p class="rtecenter">&nbsp;</p> <p>&nbsp;</p> </td> </tr> </tbody> </table> <p>به نظر میراحسان، جوان عصیانگر ایرانی &laquo;قیصر را تمثیل مردانگی و غیرتمندی یافت. از انتقام او خشمش فرومی&zwnj;نشست و سرشار از احساسات پاک و منزه&zwnj;طلبانه نفی شر می&zwnj;شد. در&zwnj;&zwnj; همان حال که عاشق هنر و ادبیات و سینمای آوانگارد غربی بود. البته در این هوا، نه قیصر بلکه حادثه سیاهکل، رادیو میهن&zwnj;پرستان، اعلامیه&zwnj;های سازمان&zwnj;های چریکی، چه&zwnj;گوارا، ساواک، شکنجه، اخبار مقاومت کتیرائی و آیت&zwnj;الله طالقانی و حنیف&zwnj;نژاد و اندکی لنین و خیلی استالین و بیشتر از آن&zwnj;ها مائو و کاسترو و ماریگلا که تضاد کافکا و گوگن و پیکاسو را با هوشی مینه و احمد&zwnj;زاده... به سود مشی چریکی حل می&zwnj;کرد.&raquo;</p> <p>&nbsp;</p> <p>رویکرد اخلاقی قیصر، کاملاً سنتی و ضد مدرن است و در فرهنگ بدوی و قبیله&zwnj;ای- عشیره&zwnj;ای ریشه دارد. قیصر مدافع ارزش&zwnj;ها و اخلاقیات و فرهنگی است که در آن شرافت، ناموس&zwnj;پرستی، مردانگی، غیرت و حق&zwnj;طلبی اهمیت داشته و ستایش می&zwnj;شود. احمد میراحسان در انتقاد از فردگرایی قیصر می&zwnj;نویسد: &laquo;حرکت فردی قیصر و خشونت و قتل و عملکرد ضد قانونی او و موجودیت سطحی&zwnj;اش، از منظر مدرنیته، غیر قابل دفاع و بد&zwnj;ترین جلوه فرهنگ مردسالار عشیره&zwnj;ای است که مفاهیمی چون غیرت، ناموس و شرافت، ارزش&zwnj;های مقدس اخلاقی او به شمار می&zwnj;آیند. انتقاد از این حرکت، به معنی تأیید تجاوز به خواهر قیصر نیست که آن هم از نظر تلقی مدرن، تجاوز آشکار به حقوق فردی است و مستوجب مجازات قانونی. اما از سوی دیگر، مقابله با تجاوز، به معنی تأئید اقدام به جرم قیصر نمی&zwnj;تواند باشد، حتی با قبول تفسیر دور و دراز روشنفکران موافق که خارج از ظرفیت واقعی قیصر بود، اگر این فیلم، قصد مقابله با نظم فاسد موجود را داشت، باز راه حل بیهوده، خشن و عشیره&zwnj;ای را پیشنهاد می&zwnj;کرد که نه به حفظ شرافت بلکه به کشت و کشتار ختم می&zwnj;شد.&raquo;</p> <p>&nbsp;</p> <p>اما پرویز دوایی در نقد مشهور خود که در&zwnj;&zwnj; همان زمان منتشر شد، از منظری متفاوت به فیلم قیصر نگاه کرده است. دوایی در نقد ستایش&zwnj;گرانه خود بر &laquo;قیصر&raquo;، با رویکردی اخلاق&zwnj;گرایانه به دفاع از ارزش&zwnj;های اخلاقی فیلم برخاست. وی با صراحت، اقدام عصیان&zwnj;گرایانه و فردی قیصر را ستود و آن را حماسه &laquo;شکست&raquo; نامید. دوایی حرکت قیصر را مبتنی بر &laquo;مردی و مردانگی و غیرت و جوانمردی&raquo; ارزیابی کرده و آن را &laquo;انسانی&zwnj;ترین، سالم&zwnj;ترین، لذت&zwnj;بخش&zwnj;ترین عملی&raquo; دانست که از &laquo;مردی چون او (قیصر) می&zwnj;توان انتظار داشت. گیرم این عمل منطقی و قانونی و مذهبی نیست.... گو نباشد.&raquo;</p> <p>دوایی در نوشته خود، بر ارزش&zwnj;های منسوخ شده زمانه حسرت &zwnj;خورده و قیصر را مرگ این ارزش&zwnj;ها دانسته است. به نظر دوایی: &laquo;قیصر، مرثیه مرگ آدم&zwnj;هایی است که ارزش&zwnj;های دنیای &quot;فرمان&quot; و قیصر آن&zwnj;چنان برایشان مهجور شده که تجلی این جور غیرت&zwnj;ها و ناموس&zwnj;پرستی&zwnj;ها نه فقط به نظرشان تعجب&zwnj;آور بلکه خنده&zwnj;دار می&zwnj;نماید و تقصیری هم ندارند. این روزگار، نظام روزگار، وضع را طوری چرخانده که نوجوانان خود، همشیرگان محترم را به پارتی&zwnj;های شوخ و شنگ می&zwnj;برند تا با همشیره محترم دوستان آشنایی به هم برسانند.&raquo;</p> <p>&nbsp;</p> <table align="left" border="0" cellpadding="1" cellspacing="1" style="width: 230px;"> <tbody> <tr> <td> <p><img alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/parvjahgh04.jpg" style="width: 230px; height: 173px;" /></p> <p class="rtecenter"><strong>ابراهیم گلستان:</strong> در حجم جسمی</p> <p class="rtecenter">این فیلم، آدم&zwnj;ها در یک سطح ساده&zwnj;اند. کمتر توجهی به زندگی</p> <p class="rtecenter">حسی و روح فردی آن&zwnj;ها شده است، هر چند در ظاهر ناموس و انتقام آن&zwnj;ها را به حرکت درآورده است.</p> <p class="rtecenter">&nbsp;</p> <p class="rtecenter"><em>عکس: پرویز جاهد</em></p> <p class="rtecenter">&nbsp;</p> </td> </tr> </tbody> </table> <p>در واقع دوایی قیصر را بهانه کرده و به انگیزه نقد آن، با رویکردی مشابه رویکرد آل&zwnj;احمد در &laquo;غرب&zwnj;زدگی&raquo; و &laquo;در خدمت و خیانت روشنفکران&raquo;، سیاست فرهنگی نظام حاکم و غربزده شدن جامعه را به باد انتقاد می&zwnj;گیرد، غافل از آنکه خروش قیصر در فیلم علیه کسانی صورت می&zwnj;گیرد که اگرچه از نظر شخصیت&zwnj;پردازی، هویت دقیق و روشنی ندارند اما هیچ نشانی از غرب&zwnj;زدگی در ظاهر و رفتار آن&zwnj;ها دیده نمی&zwnj;شود و بیشتر به تیپ&zwnj;های سنتی از نوع قیصر شباهت دارند.</p> <p>&nbsp;</p> <p>به نظر نجف دریابندری نیز &laquo;قیصر، جوان پاکیزه&zwnj;ای است و خونخواهی و قتل جزو ذات او نیست، فقط عارض بر زندگی اوست (...) قیصر جنایتکار نیست. قیصر حتی نازک&zwnj;دل است، چنانکه نمی&zwnj;تواند جان دادن دو ماهی کوچک در یک تنگ آب را تحمل کند، ولی خیلی راحت می&zwnj;تواند تن کریم آب منگل را با تیغ دلاکی&zwnj;اش آش و لاش کند.&raquo;.</p> <p>&nbsp;</p> <p>دریابندری این تناقض را ناشی از وضعیتی می&zwnj;داند که قیصر در آن گرفتار است. به اعتقاد دریابندری &laquo;اساس حیات و هستی قیصر نفی شده است. قیصر به هیچ وجه امکان ادامه حیات ندارد، یا باید وجود خود را نفی کند و با آنچه بوده و هست وداع گوید، یعنی به یک معنی حقیقی بمیرد و یا آنکه در واقع به پیشباز مرگ برود.&raquo;</p> <p>&nbsp;</p> <p>اما ابراهیم گلستان نیز با اینکه از مدافعان قیصر به&zwnj;شمار می&zwnj;رود اما نگاه او به قیصر فارغ از این&zwnj;گونه داوری&zwnj;ها و ارزش&zwnj;گذاری&zwnj;های اخلاقی است. از نظر گلستان، &laquo;قیصر آدمی&zwnj; سطحی است. یک قهرمان روحی نیست (...) در حجم جسمی این فیلم، آدم&zwnj;ها در یک سطح ساده&zwnj;اند. کمتر توجهی به زندگی حسی و روح فردی آن&zwnj;ها شده است، هر چند در ظاهر ناموس و انتقام آن&zwnj;ها را به حرکت درآورده است. در واقع آن&zwnj;ها نه عامل&zwnj;اند و نه زیر نفوذ. بازیگراند، می&zwnj;چرخند، تنها برای سرگرمی تماشاگر.&raquo;</p> <p>&nbsp;</p> <p>اکنون بیش از ۴۰ سال از نخستین نمایش فیلم &laquo;قیصر&raquo; می&zwnj;گذرد. در این فاصله نقد&zwnj;ها و نظرهای زیادی درباره این فیلم نوشته و منتشر شده است، اما نظر به اهمیت آن در تاریخ سینمای ایران، هنوز می&zwnj;توان آن را با رویکردهای مختلف، از نظر تماتیک یا سبکی، بررسی و تجزیه و تحلیل کرد و جنبه&zwnj;های متنی و فرامتنی آن را شکافت.</p> <p>&nbsp;</p> <p>منابع:</p> <p>قیصر، سرمشق کاملی از مسعود کیمیائی برای مسعود کیمیائی. ابراهیم گلستان. نقل از مجموعه مقالات در نقد و معرفی آثار مسعود کیمیائی. ۱۳۶۴.</p> <p>قیصر، مرثیه&zwnj;ای برای ارزش&zwnj;های از دست رفته. پرویز دوائی. (نقل از&zwnj;&zwnj; همان منبع)</p> <p>قیصر، پس از بیست سال سیاه مشق. نجف دریابندری. (نقل از&zwnj;&zwnj; همان منبع)</p> <p>قیصر را فراموش کنیم. احمد میر احسان. فیلم و سینما. شماره ۷. تیر ماه ۱۳۷۷.</p> <p>&nbsp;</p> <p>&nbsp;</p> <p>&nbsp;●بازخوانی فیلمفارسی:</p> <p>&nbsp;</p> <p><a href="http://zamanehdev.redbee.nl/u/?p=18835">فیلمفارسی و گفتمان انتقادی فیلم در ایران- بخش نخست</a></p> <p><a href="http://zamanehdev.redbee.nl/u/?p=19339">فیلمفارسی و گفتمان انتقادی فیلم در ایران - بخش دوم</a></p> <p><a href="http://zamanehdev.redbee.nl/u/?p=19689">طبقه&zwnj;بندی مخاطبان فیلمفارسی، بخش سوم</a></p> <p><a href="http://zamanehdev.redbee.nl/u/?p=20207">فیلمفارسی و مخاطبان آن، بخش چهارم</a></p> <p><a href="http://zamanehdev.redbee.nl/u/?p=21209">تضاد سنت و مدرنیته در فیلفارسی - ۱، بخش پنجم</a></p> <p><a href="http://zamanehdev.redbee.nl/u/?p=21355">تضاد سنت و مدرنیته در فیلمفارسی - ۲- بخش ششم</a></p> <p><a href="http://zamanehdev.redbee.nl/u/?p=21961">تصویر شهر در فیلمفارسی - ۱</a>، بخش هفتم</p> <p><a href="http://zamanehdev.redbee.nl/u/?p=22257">تصویر شهر در فیلمفارسی &ndash; ۲، بخش هشتم</a></p> <p><a href="http://zamanehdev.redbee.nl/u/?p=22804">تصویر زن ایرانی در فیلمفارسی، بخش نهم</a></p> <p><a href="http://zamanehdev.redbee.nl/u/?p=23998">لمپنیسم در فیلمفارسی، بخش دهم</a></p> <p><a href="http://zamanehdev.redbee.nl/u/?p=24281">&laquo;قیصر&raquo; و ظهور قهرمانان ستیزه&zwnj;جو و تیره&zwnj;بخت، بخش یازدهم</a></p>

زیبایی‌شناسی قتل در فیلم «قیصر» قابل توجه است. صحنه‌های قتل با دقت و مهارت خاصی طراحی و اجرا شده است. صحنه قتل در حمام با تیغ دلاکی (کشتن نخستین قربانی)، بسیار خشونت‌آمیز و تکان‌دهنده است و همانند صحنه قتل جنت لی زیر دوش آب درفیلم «روانی» هیچکاک پرداخت شده است. کریم آب منگل زیر دوش نمره قرار دارد. قیصر وارد دوش می‌شود. دو مرد به هم می‌پیچند. دوربین از بالا شاهد درگیری آن دو است. در نمایی بسیار نزدیک، قیصر با تیغ، ضربات تندی بر سر و صورت کریم وارد می‌آورد. نمایی از صورت پر از خون کریم نشان داده می‌شود که از درد فریاد می‌کشد اما تنها صدای آب دوش شنیده می‌شود. نمای کلوزآپی از دست قیصر که تیغ خونین را بالای دیوار دوش می‌گذارد. به دنبال آن نمای دست خون‌آلودی می‌آید که بر روی کاشی‌های سفید کشیده می‌شود و پس از آن نمایی از کف حمام نشان داده می‌شود که آب و خون بر آن جاری است. در تک تک نماهای این صحنه، خشونت موج می‌زند. در صحنه سلاخ‌خانه نیز با اینکه کیمیائی از نمایش مستقیم کشتن رحیم آب منگل می‌پرهیزد اما حرکت قیصر در میان لاشه‌های آویخته گوشت و مونتاژ موازی با ضربه‌های کارد که لاشه گاو را تکه تکه می‌کند، خشونت صحنه را دو چندان می‌سازد؛ و سرانجام در سکانس نهایی نیز که در ایستگاه متروکه راه آهن می‌گذرد، خشونت شکل عریان‌تر و بی‌رحمانه‌تری می‌یابد. ضربه‌های چاقوی قیصر و قربانی‌اش (منصور آب منگل) شکم هر دو را دریده و نمایشی خونین و دلخراش از خشم و نفرت و انتقام به راه می‌اندازد.

از مجموع هفت مرگی که در قیصر اتفاق می‌افتد، پنج تای آن‌ها با ضربه‌های چاقوست. از این نظر، فیلم قیصر یکی از خشن‌ترین آثاری است که تاکنون در سینمای ایران ساخته شده است. خشونتی که بازتاب خشونت جاری در جامعه ایران در سال‌های دهه ۱۳۴۰ و پیش‌گویی خشونت‌هایی است که در دهه‌های بعد در فضای سیاسی ایران رخ می‌دهد.

به اعتقاد احمد میر احسان، منتقد فیلم «چاقوی قیصر، تفسیری هم‌نوا با روحیه و تجربه زمانه و روان‌شناسی نسل جوان آن سال‌ها و راه حل روشنفکران آن دوران داشت. این یک نماد کاملاً ایرانی بود که به همه آن تئوری‌های مبارزه قهرآلود و جان بر کف رسالات مخفی، مشروعیت ریشه‌دار می‌داد. با قیصر، نوجوان اهل کتاب و اعلامیه، از قتل آشنازدایی می‌کرد و به آن هویتی روشنفکرانه می‌داد.»

«قیصر» در گفتمان سنت و مدرنیته در ایران نیز یک نمونه اثری شاخص و قابل توجه است که فضای سیاسی و اجتماعی ایران دهه ۱۳۴۰ و تضادهای جامعه ایرانی در آن بازتاب یافته است. اگر قیصر را در کانتکست سیاسی، اجتماعی دوره تاریخی خاص آن یعنی دهه ۱۳۴۰ ایران بررسی کنیم آن را در ظاهر حامل ایدئولوژی سنتی، مردسالار، خشن و واپس‌گرایی خواهیم یافت که در برابر روند پرشتاب مدرن شدن و به عبارتی بهتر، غربی شدن جامعه مقاومت می‌کند. از این منظر قیصر مبلغ و مدافع تمام ارزش‌های سنتی و ضد مدرن و بیانگر دیدگاه‌های جزمی ‌و ایدئولوژیک روشنفکران آن عصر خواهد بود.

اما از سوی دیگر، دهه ۱۳۴۰، دهه‌ای است که پروژه مدرنیزه کردن و غربی کردن جامعه به شدت از بالا یعنی از سوی حکومت شاه دنبال می‌شود و به دلیل بافت و ساختار سیاسی جامعه، مقاومت‌هایی را نیز در پایین یعنی در مردم سبب شده است. دوره‌ای که استبداد سیاسی، اختناق و سانسور شدید سیاسی، راه را بر هرگونه دیالوگی بین حکومت و مخالفان آن بسته است. در چنین شرایطی، مخالفان حکومت با خاستگاه‌ها و ایدئولوژی‌های مختلف از نیروهای مارکسیستی گرفته تا تندروهای اسلامی ‌در مخالفت با ایده‌ها و برنامه‌های حکومت به خشونت و ترور روی آورده‌اند. قیصر محصول نگاه چنین دوره‌ای است. فضا و دنیای ظلم‌ستیز و عدالت‌طلبانه قیصر و قانون‌شکنی عصیان‌گرایانه قهرمان آن دقیقاً با خواست‌ها و تمایلات روشنفکران معترض از یک سو و آرزوهای سرکوب شده جوانان عاصی از سوی دیگر، همخوانی داشت. به این ترتیب، انتقام فردی قیصر جنبه‌ای سیاسی یافته و به عنوان نشانه‌ای از یک اعتراض و شورش عمومی ‌بر علیه دستگاه حاکم تعبیر شد.

   انتقام فردی قیصرجنبه‌ای سیاسی یافت و به عنوان نشانه‌ای از یک اعتراض و شورش عمومی ‌بر علیه دستگاه حاکم تعبیر شد.

احمد میراحسان، در تحلیل خود از فیلم قیصر معتقد است که بدون درک روحیه زمانه نمی‌توان موفقیت کم‌نظیر و کارکرد اجتماعی و اخلاقی قیصر را درک کرد. وی می‌نویسد: «در پایان دهه چهل، بد یا خوب، فیلم قیصر، رؤیای مخفی مردم یک دوران، رؤیای آفریننده و سازنده و روشنفکران جوان و رؤیا‌های عاصی زمانه را با هم بازمی‌گفت؛ زمانه‌ای با پرسش‌هایی که تنها با رجوع به متن آن دهه می‌توان آن‌ها را به درستی درک کرد. بدون یادآوری آن فضا، آن روحیات، آن اعتقادات و عواطف و آن یأس‌ها و دلمردگی‌ها نمی‌توان متوجه رؤیای فیلم قیصر شد. رؤیای خواهر تجاوز شده و ضرورت کاربرد چاقو و در کف نهادن جان که حاصل سرخوردگی و بی‌اعتمادی از فرهنگ بی‌ریشه‌ای بود که عناصر سنتی اخلاقیات گذشته و مفاهیمی نظیر مردانگی، غیرت وناموس‌پرستی را با لاقیدی و عشرت‌طلبی آزادانه خود به سخره می‌گرفت.»

به نظر میراحسان، جوان عصیانگر ایرانی «قیصر را تمثیل مردانگی و غیرتمندی یافت. از انتقام او خشمش فرومی‌نشست و سرشار از احساسات پاک و منزه‌طلبانه نفی شر می‌شد. در‌‌ همان حال که عاشق هنر و ادبیات و سینمای آوانگارد غربی بود. البته در این هوا، نه قیصر بلکه حادثه سیاهکل، رادیو میهن‌پرستان، اعلامیه‌های سازمان‌های چریکی، چه‌گوارا، ساواک، شکنجه، اخبار مقاومت کتیرائی و آیت‌الله طالقانی و حنیف‌نژاد و اندکی لنین و خیلی استالین و بیشتر از آن‌ها مائو و کاسترو و ماریگلا که تضاد کافکا و گوگن و پیکاسو را با هوشی مینه و احمد‌زاده... به سود مشی چریکی حل می‌کرد.» رویکرد اخلاقی قیصر، کاملاً سنتی و ضد مدرن است و در فرهنگ بدوی و قبیله‌ای- عشیره‌ای ریشه دارد. قیصر مدافع ارزش‌ها و اخلاقیات و فرهنگی است که در آن شرافت، ناموس‌پرستی، مردانگی، غیرت و حق‌طلبی اهمیت داشته و ستایش می‌شود. احمد میراحسان در انتقاد از فردگرایی قیصر می‌نویسد: «حرکت فردی قیصر و خشونت و قتل و عملکرد ضد قانونی او و موجودیت سطحی‌اش، از منظر مدرنیته، غیر قابل دفاع و بد‌ترین جلوه فرهنگ مردسالار عشیره‌ای است که مفاهیمی چون غیرت، ناموس و شرافت، ارزش‌های مقدس اخلاقی او به شمار می‌آیند. انتقاد از این حرکت، به معنی تأیید تجاوز به خواهر قیصر نیست که آن هم از نظر تلقی مدرن، تجاوز آشکار به حقوق فردی است و مستوجب مجازات قانونی. اما از سوی دیگر، مقابله با تجاوز، به معنی تأئید اقدام به جرم قیصر نمی‌تواند باشد، حتی با قبول تفسیر دور و دراز روشنفکران موافق که خارج از ظرفیت واقعی قیصر بود، اگر این فیلم، قصد مقابله با نظم فاسد موجود را داشت، باز راه حل بیهوده، خشن و عشیره‌ای را پیشنهاد می‌کرد که نه به حفظ شرافت بلکه به کشت و کشتار ختم می‌شد.» اما پرویز دوایی در نقد مشهور خود که در‌‌ همان زمان منتشر شد، از منظری متفاوت به فیلم قیصر نگاه کرده است. دوایی در نقد ستایش‌گرانه خود بر «قیصر»، با رویکردی اخلاق‌گرایانه به دفاع از ارزش‌های اخلاقی فیلم برخاست. وی با صراحت، اقدام عصیان‌گرایانه و فردی قیصر را ستود و آن را حماسه «شکست» نامید. دوایی حرکت قیصر را مبتنی بر «مردی و مردانگی و غیرت و جوانمردی» ارزیابی کرده و آن را «انسانی‌ترین، سالم‌ترین، لذت‌بخش‌ترین عملی» دانست که از «مردی چون او (قیصر) می‌توان انتظار داشت. گیرم این عمل منطقی و قانونی و مذهبی نیست.... گو نباشد.»دوایی در نوشته خود، بر ارزش‌های منسوخ شده زمانه حسرت ‌خورده و قیصر را مرگ این ارزش‌ها دانسته است. به نظر دوایی: «قیصر، مرثیه مرگ آدم‌هایی است که ارزش‌های دنیای "فرمان" و قیصر آن‌چنان برایشان مهجور شده که تجلی این جور غیرت‌ها و ناموس‌پرستی‌ها نه فقط به نظرشان تعجب‌آور بلکه خنده‌دار می‌نماید و تقصیری هم ندارند. این روزگار، نظام روزگار، وضع را طوری چرخانده که نوجوانان خود، همشیرگان محترم را به پارتی‌های شوخ و شنگ می‌برند تا با همشیره محترم دوستان آشنایی به هم برسانند.» در واقع دوایی قیصر را بهانه کرده و به انگیزه نقد آن، با رویکردی مشابه رویکرد آل‌احمد در «غرب‌زدگی» و «در خدمت و خیانت روشنفکران»، سیاست فرهنگی نظام حاکم و غربزده شدن جامعه را به باد انتقاد می‌گیرد، غافل از آنکه خروش قیصر در فیلم علیه کسانی صورت می‌گیرد که اگرچه از نظر شخصیت‌پردازی، هویت دقیق و روشنی ندارند اما هیچ نشانی از غرب‌زدگی در ظاهر و رفتار آن‌ها دیده نمی‌شود و بیشتر به تیپ‌های سنتی از نوع قیصر شباهت دارند. به نظر نجف دریابندری نیز «قیصر، جوان پاکیزه‌ای است و خونخواهی و قتل جزو ذات او نیست، فقط عارض بر زندگی اوست (...) قیصر جنایتکار نیست. قیصر حتی نازک‌دل است، چنانکه نمی‌تواند جان دادن دو ماهی کوچک در یک تنگ آب را تحمل کند، ولی خیلی راحت می‌تواند تن کریم آب منگل را با تیغ دلاکی‌اش آش و لاش کند.». دریابندری این تناقض را ناشی از وضعیتی می‌داند که قیصر در آن گرفتار است. به اعتقاد دریابندری «اساس حیات و هستی قیصر نفی شده است. قیصر به هیچ وجه امکان ادامه حیات ندارد، یا باید وجود خود را نفی کند و با آنچه بوده و هست وداع گوید، یعنی به یک معنی حقیقی بمیرد و یا آنکه در واقع به پیشباز مرگ برود.» اما ابراهیم گلستان نیز با اینکه از مدافعان قیصر به‌شمار می‌رود اما نگاه او به قیصر فارغ از این‌گونه داوری‌ها و ارزش‌گذاری‌های اخلاقی است. از نظر گلستان، «قیصر آدمی‌ سطحی است. یک قهرمان روحی نیست (...) در حجم جسمی این فیلم، آدم‌ها در یک سطح ساده‌اند. کمتر توجهی به زندگی حسی و روح فردی آن‌ها شده است، هر چند در ظاهر ناموس و انتقام آن‌ها را به حرکت درآورده است. در واقع آن‌ها نه عامل‌اند و نه زیر نفوذ. بازیگراند، می‌چرخند، تنها برای سرگرمی تماشاگر.» اکنون بیش از ۴۰ سال از نخستین نمایش فیلم «قیصر» می‌گذرد. در این فاصله نقد‌ها و نظرهای زیادی درباره این فیلم نوشته و منتشر شده است، اما نظر به اهمیت آن در تاریخ سینمای ایران، هنوز می‌توان آن را با رویکردهای مختلف، از نظر تماتیک یا سبکی، بررسی و تجزیه و تحلیل کرد و جنبه‌های متنی و فرامتنی آن را شکافت.

منابع:

قیصر، سرمشق کاملی از مسعود کیمیائی برای مسعود کیمیائی. ابراهیم گلستان. نقل از مجموعه مقالات در نقد و معرفی آثار مسعود کیمیائی. ۱۳۶۴.

قیصر، مرثیه‌ای برای ارزش‌های از دست رفته. پرویز دوائی. (نقل از‌‌ همان منبع)

قیصر، پس از بیست سال سیاه مشق. نجف دریابندری. (نقل از‌‌ همان منبع)

قیصر را فراموش کنیم. احمد میر احسان. فیلم و سینما. شماره ۷. تیر ماه ۱۳۷۷.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.