ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

بهار عربی و نویسندگان و شاعران عربِ مهاجر

یاسمینه خضرا؛ در میانه امید و ناامیدی

یاسمینه خضرا: «بهار عربی، ۲۳ سال پس از بهار الجزایر اتفاق افتاد؛ بهار ما را طوفان و رعد در هم کوبید و در سرزمین ما، جای شقایق‌ها را، جوی‌های خون گرفت.»

«بهار عربی، ۲۳ سال پس از بهار الجزایر اتفاق افتاد؛ بهار ما را طوفان و رعد در هم کوبید و در سرزمین ما، جای شقایق‌ها را، جوی‌های خون گرفت.»

یاسمینه خضرا، نویسنده عرب مهاجر، مثل دیگر اعراب سراسر جهان، این روز‌ها سرشار است از خوف و رجا. این نویسنده که آثارش درباره کشورهای عربی-اسلامی، از افغانستان و عراق گرفته تا سومالی و سودان و الجزایر است، در اظهارنظر‌هایش نسبت به «بهار عربی»، با وجود ابراز امیدواری‌، نسبت به خطرات پیش‌رو هشدار می‌دهد: «ترجیح می‌دهم صبر کنم، تا اینکه حرف‌های نامربوط بزنم.»

با این‌حال، خضرا که دغدغه اصلی‌اش برقراری صلح و آرامش در کشورهای جهان سوم، به ویژه کشورهای عربی و آفریقایی است، سخنانی را درباره بهار عربی و اوضاع سیاسی کنونی کشورش بیان کرده است.

زندگی و آثار

یاسمینه خضرا

«در نوجوانی شازده کوچولوی سنت اگزوپری را خواندم، آن زمان در کالج نظامی محبوس بودم و با ناامیدی لابه‌لای رمان‌هایی که با ولع می‌خواندم، به دنبال اندکی آزادی می‌گشتم. بعد از خواندن این کتاب، سنت اگزوپری فرشته نجات من شد. شازده کوچولو معصومیتی را به من نشان داد که تا آن زمان فکر می‌کردم در سربازان دیگر وجود ندارد. این کتاب برای من مثل یک قالیچه پرنده شد و انگار با پوتین‌های مخصوصم که به سرباز صفر‌ها می‌دادند، روی باد قدم می‌گذاشتم. آن زمان بود که لبخند را کشف کردم و رؤیا‌پردازی را. از آن به بعد گاهی خودم را روباه فرض می‌کردم و گاهی هم ستاره‌ای درخشان در آسمان سربی‌ام.»

یاسمینه خضرا: «وقتی فرزندم در عقایدم شریک نیست،این دلیل نمی‌شود که در غذایم، در زندگی‌ام و در خوشبختی‌ام شریک نباشد.»

محمد مولسهول، نویسنده فرانسوی الجزایری‌تبار، دهم ژانویه ۱۹۵۵ در شهر قنادسه در استان بشار، واقع در غرب الجزایر به دنیا آمد. او بعد‌ها بر اساس دو نام کوچک همسرش، نام «یاسمینه خضرا» را برای خود برگزید.

پدر یاسمینه خضرا که افسر ارتش آزادی‌بخش الجزایر بود، سال ۱۹۵۸، در جریان جنگ با فرانسه، زخمی شد. او پسرش یعنی یاسمینه را که در آن زمان نه ساله‌ بود، برای اینکه مثل خودش افسر ارتش شود، به مدرسه نظامی فرستاد. یاسمینه خضرا در آن مدرسه، آموزش‌های نظامی را فراگرفت و به مدت ۳۶ سال در ارتش کشورش خدمت کرد.

طی جنگ داخلی الجزایر در دهه ۱۹۹۰، یاسمینه خضرا یکی از فرماندهان ارشد جنگ علیه نیروهای مسلح جبهه اسلامی نجات الجزایر (الجبهة الإسلامیة للإنقاذ) و همچنین گروه اسلامی مسلح (الجماعة الإسلامیة المسلحة) که هدفش استقرار یک دولت اسلامی در الجزایر بود، به‌شمار می‌آمد.

یاسمینه خضرا اولین کتاب مهم‌اش را در سال ۱۹۹۷ با عنوان «موریتوری» (Morituri)   منتشر کرد. تا آن زمان هشت کتاب منتشر کرده بود. «موریتوری» یک واژه یونانی است به معنی «کسانی که می‌خواهند بمیرند». بر اساس این رمان که درباره جنگ داخلی الجزایر است، در سال ۲۰۰۷ فیلمی با همین عنوان ساخته شد.

یاسمینه خضرا که موقع انتشار این رمان هنوز افسر نظامی بود، به این دلیل نام مستعار برای خود انتخاب کرده بود، که از زندگی نظامی «محمد مولسهول» فاصله بگیرد و همچنین در دام تحجر و حساسیت جامعه کشورش گرفتار نشود

بالاخره یاسمینه خضرا سال ۲۰۰۰ از ارتش خارج شد و خود را وقف نوشتن، آن هم به زبان فرانسه کرد.

تا سال ۲۰۰۱ کسی نمی‌دانست که «یاسمینه خضرا» یک مرد است. تا اینکه این نویسنده با مهاجرت به فرانسه و با نوشتن زندگی‌نامه‌اش به نام «نویسنده»، در این سال هویت مردانه‌ نام زنانه‌اش را علنی کرد. بعد از انتشار این کتاب بود که آثار «یاسمینه خضرا» با استقبال گسترده‌ای مواجه، و در عین حال نقدهای بسیاری درباره این آثار نوشته شد.

یک سال بعد، یعنی در سال ۲۰۰۲، او رمان «کلاهبرداری کلمات» را منتشر کرد و در این رمان به انتقاداتی که متوجه گذشته‌ نظامی‌اش بود پاسخ داد.

شهرت بین‌المللی یاسمینه خضرا بیشتر به خاطر مجموعه رمان‌های پلیسی او و خلق کارآگاه «ابراهیم لوب» (Brahim Llob) است. علاوه بر «موریتوری» که در همین مجموعه محسوب می‌شود، «سفید دوگانه»، «پاییز اوهام» و «سهم مرگ» نیز جزو آثار پلیسی یاسمینه خضراست

شخصیتی کارآگاهی که یاسمینه خضرا در این آثار خلق کرده، یک شخصیت فسادناپذیر است در جامعه‌ای که بر اثر جنگ و تعصب فاسد شده است. او با کنجکاوی در طبقات مختلف جامعه الجزایر، زخم‌های باز این جامعه را بررسی می‌کند و همین ویژگی‌اش، موجب استقبال گسترده از سوی مخاطبان شده است.

اما در برخی از آثار یاسمینه خضرا، یک مضمون شاخص نیز وجود دارد: «گفت‌وگوی خاموش شرق و غرب». این نویسنده در هر کدام از سه رمان «پرستوهای کابل» (که با ترجمه مهدی غبرایی به فارسی منتشر شده)، «سوء قصد» و «آژیرهای بغداد» به نوعی به تقابل شرق و غرب می‌پردازد.

یاسمینه خضرا در «پرستوهای کابل» داستان دو زوج افغان را در دوران حکومت طالبان بازگو می‌کند. در «سوءقصد» هم داستان یک پزشک عرب روایت می‌شود که شهروند اسرائیل شده و در جست‌وجوی حقیقت زنش با نام «کامیکازه» است. در «آژیرهای بغداد» نیز یاسمینه خضرا به تفصیل، نگرانی‌های یک جوان عراقی را می‌نویسد که حمله نیروهای آمریکا زندگی‌اش را تباه کرده است.

آثار یاسمینه خضرا در بیش از ۴۰ کشور جهان ترجمه و منتشر شده است. سال گذشته نیز فیلم «آنچه روز به شب مدیون است» بر اساس رمانی از خضرا با همین نام، ساخته و در سینماهای فرانسه اکران شد.

یاسمینه خضرا جوایز ادبی بسیاری را برده است که از آن جمله می‌توان به جایزه «بهترین رمان سال» در سال ۲۰۰۸ که به رمان «آنچه روز به شب مدیون است» تعلق گرفت، اشاره کرد. همچنین نشان افتخار دولت فرانسه (لژیون دونور) به این نویسنده اهدا شده است.

یاسمینه خضرا و بهار عربی

در میان جوایز مختلفی که یاسمینه خضرا دریافت کرده، یک جایزه، جنجال‌برانگیز شده است. سال ۲۰۱۱، همزمان با اهدای جایزه‌ای از سوی آکادمی فرانسه به یاسمینه خضرا، دولت بحرین نیز جایزه‌ای با عنوان جایزه آفرینش ادبی به این نویسنده تقدیم کرد. پس از اهدای این جایزه، بسیاری از او انتقاد کردند که چرا در بحبوحه سرکوب‌ معترضان بحرینی از سوی حکومت این کشور، یاسمینه خضرا به این کشور آشوب‌زده رفته و از دولت این کشور جایزه دریافت کرده است.

 خضرا: در کشورهای عربی به جای افراد و گروه‌های مشخص،«توده نامشخص» حضور دارد.

اما خضرا در پاسخ به این انتقاد‌ها گفت: «خیلی کنجکاو بودم که به بحرین بروم، و نبض کشوری را که از مدت‌ها پیش مورد توجه من بوده، بسنجم. قبلاً من به دوبی و ابوظبی و کویت رفته بودم.»

وی درباره اعتراضات بخشی از مردم بحرین نیز گفت: «اتفاقاتی که برای بحرین افتاد، شایسته این کشور نبود و از آسیب‌های فرعی "بهار عربی" بود.»

یاسمینه خضرا با دفاع از عملکرد حکومت پادشاهی بحرین، اضافه کرد: «مسلماً ما خیلی خوشحالیم از بیداری مردم عرب، اما این بیداری در مورد بحرین کاملاً بی‌ارتباط است. با‌ شناختی که من دارم، اشتباهی در هدف رخ داده است. بحرین قربانی مدارای خود شده است، زیرا حکومت این کشور با شیعیان برخورد خوبی دارد. زنان در این کشور نسبت به دیگر کشورهای منطقه آزادی بیشتری دارند،

آموزش در این کشور یک اولویت مطلق است، و پیروان ادیان مختلف در کنار هم زندگی می‌کنند.»این نویسنده در کل درباره «بهار عربی» نیز معتقد است که این اتفاق در ابتدا یک «شورش گسترده» بود که پیش از آن غیر قابل تصور بود، زیرا مدت‌ها بود که مردم عرب مثل «حیوانات» در نظر گرفته می‌شدند. اما امروز اعراب، با تمام ساختار قبیله‌ایشان، در حال تغییر تصور دیگران نسبت به خودشان هستند. خضرا دلایلی را نیز برای این نظرش که بهار عربی «انقلاب» نیست، بیان کرده است: «در یک انقلاب، بازیگران مشخص ایفای نقش می‌کنند، یک هدف سیاسی مشخص وجود دارد و یک نقشه راه که مسیر را تعیین می‌کند.» او با این تعریف از انقلاب، می‌گوید که در کشورهای عربی به جای افراد و گروه‌های مشخص، «توده نامشخص» حضور دارد. یاسمینه خضرا درباره نتایج «بهار عربی» نیز معتقد است که دستاوردهای اعتراضات مردم، برای هر کشور، متفاوت است. ولی در عین حال، تأکید می‌کند که سرخوشی‌ها اغلب «کورکورانه» است و مسئله اساسی اکنون برقراری عدالت و حضور سیاسی یکسان در میان گروه‌های مختلف مردم است. او با اشاره به انتخابات آزاد، درباره سابقه رأی‌گیری در کشورهای عربی هم می‌گوید که در این کشور‌ها صندوق‌های رأی اعتبار خود را از دست داده، و چیزی جز ناامیدی نمی‌آفریند. بنابراین نباید از فرصت به‌دست آمده، چنان استفاده کرد که این ناامیدی در آینده نیز ادامه داشته باشد. این نویسنده که سابقه نظامی و حضور در جنگ هم دارد، می‌گوید که درگیری‌ها و جنگ داخلی در هر کدام از کشورهایی که متأثر از بهار عربی شده‌اند، می‌تواند بر ثبات منطقه تأثیر بگذارد. او در واکنش به این گفته که «بهار عربی تبدیل به پاییز اسلامگرا‌ها شده است» نیز می‌گوید: «ترتیب فصل‌ها، اقتضای گذر زمان است. از این تابستان تا تابستان دیگر، باید از پاییز هم گذشت.» با این حال، یاسمینه خضرا می‌گوید که در مورد بهار عربی می‌شود بدون اینکه دوران بد دیگری را سپری کرد به دوران بهتری رسید. الجزایر یائسه نشده است یاسمینه خضرا از کشورش دل پری دارد. او علاوه بر کتاب‌هایش، در تمامی مصاحبه‌هایش نیز از وضعیت کنونی الجزایر سخن گفته است. این نویسنده معتقد است که الجزایر با تمامی اتفاقاتی که از سر گذرانده، نه تنها هنوز «یائسه» نشده، بلکه در حال زایش است. خضرا می‌گوید که آینده کشورش فقط به دست جوانان ساخته می‌شود و باید در این زمینه به همه الجزایری‌ها فرصت یکسان داده شود. «باید از رواج این تفکر جلوگیری شود که هر کس با برخی چیز‌ها موافق نیست، یک دشمن است.» یاسمینه خضرا با توده‌گرایی نیز در هر حالتی مخالف است؛ چه توده‌گرایی در قدرت، چه توده‌گرایی در نیروهای اپوزیسیون. همچنین این نویسنده با هر نوع «خصومت‌ورزی» مخالف است. «وقتی فرزندم در عقایدم شریک نیست، این دلیل نمی‌شود که در غذایم، در زندگی‌ام و در خوشبختی‌ام شریک نباشد.»

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.