ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

نوجوانی که برای تأمین هزینه تحصیل کولبری می‌کرد از کوه افتاد

مانی هاشمی، کودک پاوه‌ای تنها ۱۴ سال دارد و برای خرید تلفن هوشمند و استفاده از برنامه «شاد» به کولبری رفته بود که از کوه سقوط کرد.

مانی هاشمی، کودک کارگری است با تنها ۱۴ سال که برای تأمین هزینه‌های تحصلیش به کار مشقت‌بار کولبری روی آورده بود. او در روزهای گذشته حین کولبری برای جان سالم به در بردن از گلوله نیروهای مرزبانی با باری که بر روی کول‌اش داشت، از کوه سقوط کرد و دچار جراحت‌های عمیق شد. اکنون هزینه‌های ادامه تحصیل که هیچ، خانواده‌اش نمی‌توانند هزینه‌های بیمارستان را هم تأمین کنند و روند درمانش متوقف شده است.

مانی هاشمی

مانی هاشمی، اهل روستای شمشیر از توابع شهرستان پاوە واقع در استان کرمانشاه، روز یک‌شنبە ۱۶ شهریور در حالی که تلاش کرده بود از طریق کولبری هزینه‌ خرید تلفن همراه هوشمند برای نصب برنامه «شاد» مخصوص دانش‌آموزان برای شرکت در کلاس‌های آنلاین را تأمین کند، هنگامی که می‌خواست از تیراندازی نیروهای مرزبانی به سمت کاروان کولبران فرار و جان سالم به در ببرد، از کوه سقوط کرد و دچار آسیب‌دیدگی‌های شدیدی شد.

روزنامه شهروند در گزارشی به روایت آن‌چه به مانی هاشمی و مادرش گذشت، پرداخته است. بر اساس این گزارش، روناک رستم‌زاده، مادر ۳۸ ساله مانی هاشمی، هنگامی که فرزندش از کوه سقوط کرد او را می‌دید که فریاد می‌زد: «مادر جان، مادر جان، به دادم برس...». مادرش در حالی که غلت‌زدن از سراشیبی کوه و برخورد پسرش با سنگ‌ها را می‌دید، جز فریاد کاری از دستش نمی‌آمد.

مادر مانی از همسرش جدا شده و زن سرپرست خانوار است. او علاوه بر مانی، یک دختر ۱۰ساله به نام مونا دارد که با هم در روستای شمشیر زندگی می‌کنند. مادر خانواده ابتدا با پخت و فروش نان سعی می‌کرد هزینه‌های زندگی خود و فرزندانش را تأمین کند. اما پس از گران شدن آرد، نان پختن هم سودی نداشت، به همین جهت مانند بسیاری دیگر از اهالی روستا تصمیم گرفت به کولبری روی بیاورد. با بزرگ شدن مانی، او هم تصمیم گرفت کمک حال مادرش شود و به کولبری برود.

به همین جهت از چند ماه قبل، مانی به همراه مادرش برای کولبری به دل کوهستان می‌رفت. آنها دو نفری می‌توانستند اندکی بار بیشتر بیاورند. بعد از بازگشایی دوباره مدارس، مانی می‌بایست به مدرسه می‌رفت. به گواه خانواده‌اش او پسر درس‌خوانی بود و مادرش می‌خواست تحت هر شرایطی فرزندش تحصیلات خود را ادامه دهد. ولی به دلیل شیوع ویروس کرونا، کلاس‌ها به صورت آنلاین و غیرحضوری برگزار می‌شد و دانش‌آموزان از طریق نرم‌افزار «شاد» که آموزش و پروش تهیه کرده و بر روی گوشی‌های هوشمند و تبلت‌ها قابل اجراست، درس می‌خواندند. مانی اما امکانی در دست نداشت تا به شکل آنلاین بتواند تحصیل کند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بیشتر بخوانید: کولبران و غم نان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برگزاری کلاس‌های آنلاین از طریق نرم‌اقزار «شاد»، به یک مشکل جدی برای دانش‌آموزان در مناطق محروم تبدیل شده است. چرا که بسیاری از آنها امکان تهیه تلفن‌های هوشمند و تبلت را ندارند، همچنین باید دسترسی به اینترنت را هم به دیگر مشکلات دانش‌آموزان در مناطق محروم افزود. از این‌رو مانی تلاش می‌کرد از طریق کولبری هزینه خرید تلفن هوشمند را جمع‌آوری کند تا به آرزویش که ادامه تحصیل و رفتن به دانشگاه بود، دست پیدا کند.

کولبران معمولاً نیمه‌های شب در دل کوهستان به سمت مرز عراق می‌روند. به گزارش شهروند چند شب قبل مانی و مادرش چهار بسته ۲۵ کیلویی لوبیا را با خود به نقطه صفر مرزی بردند.

آنها از ساعت ۲ بامداد به راه رفته بودند و تنها کمی مانده به مرز ایران و عراق، همراه چند کولبر دیگر استراحت می‌کنند تا آسمان روشن شود. اما با روشن شدن هوا مأموران مرزبانی از راه می‌رسند و بار همه آنها را توقیف می‌کنند. کولبران به سمت روستا برمی‌گردند، اما مانی به مادرش می‌گوید دو بسته از بارها را کنار سنگی مخفی کرده است. مانی از کوه بالا می‌رود و خودش را به بارهایی که مخفی کرده می‌رساند و در حینی که می‎‌خواست از کوه پایین بیاید، خودروی مأموران مرزبانی سر می‌رسد و یکی از آنها از خودرو پیاده می‌شود.

مأمور مرزبانی از مانی می‌خواهد بارش را زمین بگذارد و برود، اما او سعی می‎‌کند فرار کند که در سراشیبی کوه پایش پیچ می‌خورد و به پایین سقوط می‌کند. مادرش شاهد این صحنه بود و هنگامی که خودش را به مانی می‌رساند، متوجه می‌شود تمام سر و صورت او غرق در خون شده است. با وجود این که مانی از کوه پایین می‌افتد و زخمی می‌شود، با این حال مأموران آنها را به حال خود را کرده و آنجا را ترک می‌کنند.

مادرش در گفت‌‌وگو با روزنامه شهروند درباره این حادثه گفت:

«آن روز سخت‌ترین روز زندگی‌ام بود. نه تلفن آنتن می‌داد و نه ماشینی رد می‌شد که کمک بگیرم. مانی خونریزی زیادی داشت. چشم، بینی و صورتش به تخته سنگ‌ها خورده بود. او را به دوش گرفتم و به روستایی که آن نزدیکی بود بردم، اما آنجا هیچ امکاناتی نداشت. به زحمت توانستم با برادرم تماس بگیرم و کمک بخواهم. مانی را به پاوه منتقل کردیم و در آنجا صورتش را هشت بخیه زدند. صورتش ترکیده و بینی‌اش شکسته بود اما چون هزینه مداوایش را نداشتم رضایت دادم و او را به خانه بردیم. چند روزی پسرم در خانه بود، اما چون خونریزی داشت مجبور شدم دوباره او را به بیمارستانی در کرمانشاه ببرم. پسرم چهار روز در آنجا بود اما پزشکان گفتند به خاطر آسیبی که به چشمش وارد شده باید به تهران منتقل شود.»

به گفته مادر مانی، او سال گذشته با معدل ۱۸,۹۳ قبول شد و همه دغدغه‌اش رفتن به مدرسه بود:

«کولبری می‌کرد که بتواند موبایل بخرد و از درس و مشق‌هایش عقب نیفتد، اما حالا با وضعیتی که پیدا کرده نه‌تنها نتوانست موبایل بخرد بلکه از درس‌هاش عقب افتاد. از طرفی مخارج درمان او برای ما که هیچ پولی نداریم کمرشکن است.»

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اکنون این خانواده مانده‌اند با انبوهی از مشکلات، نه توانی برای پرداخت هزینه‌های درمان دارند و نه توانی برای تأمین هزینه‌های مدرسه. مانی نیز با وجود شرایط جسمی نامناسبی که دارد توان انجام هیچ کاری را ندارد.

روستای شمشیر چهار هزار نفر جمعیت دارد که به دلیل فقر و بی‌کاری شدید، بسیاری از اهالی آن از سر ناچاری به کولبری روی آورده‌اند. کولبری با وجود تمام خطراتی که به دنبال دارد، تنها راهی است که برای مردم مناطق محروم در نوار مرزی غرب و شمال ‌غرب ایران باقی مانده است. آنها برای تأمین نیازهای زندگی‌شان در ازای مبالغی ناچیز، بارهای سنگینی را ساعت‌های طولانی در فصل‌های سرد و گرم در بین کوه‌ها و مسیرهای صعب‌العبور جابه‌جا می‌کنند. از خطر سقوط از ارتفاع گرفته تا رفتن روی مین، سرمازدگی، گیر کردن در برف، غرق شدن در رودخانه، ریزش کوه تا تیراندازی نیروهای مرزبانی و سپاه، از جمله خطراتی هستند که هر روز کولبران با آنها روبه‌رو هستند.

اما بیشترین عامل جان باختن و مصدومیت کولبران، تیراندازی نیروهای مرزبانی و سپاه پاسداران به سمت آنها است.

فقر چنان گسترده است که در میان کولبران، زنان، کودکان، جوانان تحصیل‌کرده تا پیرمردان و پیرزنان، برای تأمین نیازهای زندگی به آن روی آورده‌اند.

 بر اساس آمارهای گردآوری شده توسط شبکه حقوق بشر کردستان، در سال ۱۳۹۸ حداقل ۷۰ کولبر کشته و ۱۵۴ نفر نیز مجروح شده‌اند. همچنین از آغاز فروردین ماه امسال (۱۳۹۹) تاکنون حداقل ۲۶ کولبر کشته و ۴۸ نفر زخمی شده‌اند. از میان این تعداد ۸۲ کولبر با شلیک مستقیم نیروهای نظامی ایران کشته شده‌اند.

  • در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.