ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

چه کسی باخت؟

یک گزارش غیرفوتبالی از فینال لیگ آسیا

در فوتبال دیمی آلوده به فسادی که تنها قراردادهای میلیاردی از فوتبال حرفه‌ای را دارد باخت پرسپولیس عجیب نبود. اما آنها تنها بازنده بازی نبودند. برنده هم مجری‌ای که به لطف حذف از تلویزیون دولتی حالا آنقدر محبوب شده که بازگشتش به صدا و سیما بشود مطالبه اصلاح‌طلبان.

پرسپولیس بازی فینال لیگ فوتبال آسیا را به حریف کره‌جنوبی‌ای باخت تا برای دومین بار در مرحله نهایی از جام باز بماند و حسرت باشگاه‌های ایرانی برای قهرمانی ۱۷ ساله شود. بازنده اصلی اما تلویزیون دولتی ایران بود و دست‌اندرکاران بلندپایه ورزش و فوتبال ایران و احتمالا برنده هم عادل فردوسی‌پور که به لطف مدیران صدا و سیما که او را از برنامه‌های تلویزیونی حذف کردند، حالا به یک چهره «محبوب» بدل شده که بازگشتش به تلویزیون بشود مطالبه بخشی از نیروهای سیاسی اردوگاه اصلاح‌طلبان.

پایین و بالا بگیرید و بکشید

باخت پرسپولیس برای «کارشناسان» فوتبال قابل پیش‎بینی بود، چرا که آنها تفاوت باشگاهداری در کره‌جنوبی و ایران را می‌دانند. در ایران دو باشگاه پرطرفدار- استقلال و پرسپولیس- هنوز یک ورزشگاه استاندارد ندارند و اگر «مساعدت» نهادهای دولتی و عمومی نباشد، برای تمرین روزانه با مشکل روبرو هستند و زمین تمرین هم ندارند، چه برسد به بازیکنانی که حالا برای یک‌سال چند میلیارد تومان دستمزد می‌خواهند.

مدیریت این دو باشگاه سهم «خواص» است. تنها در چند سال اخیر هر یک از باشگاه‌ها چند مدیر و عضو هیئت مدیره به خود دیده‌اند که عمر «مدیریت»شان به سال هم نرسیده است. مدیرانی که به لطف نزدیکی به وزیر و وکیل آمده‌اند، بدهی چند میلیارد تومانی به جای گذاشته‌اند و رفته‌اند. هر دو باشگاه که «نورچشمی» حکومت هستند و برخوردار از حمایت‌های ویژه، آنهم در شرایطی که پولدارترین وزارت‌خانه- وزارت نفت- برای باشگاه‌های فوتبالش در آبادان، پارس‌جنوبی و مسجد سلیمان هزینه نمی‌کند. با این حال هنوز حتی یک ورزشگاه اختصاصی استاندارد ندارند، چه برسد به تیم‌های پایه و دیگر امکانات سخت‌افزاری مورد نیاز برای یک باشگاه «حرفه‌ای».

در عین حال فدراسیون فوتبال ایران برای اثبات «حرفه‌ای» بودن باشگاه‌هایش که چند ده میلیارد بدهی داخلی و خارجی دارند، سند جعل می‌کند و آنها را به لیگ آسیا می‌فرستد.

فوتبال رانتی خویشاوندان

پرسپولیس را از این نظر شاید بتوان «سخت‌جان» توصیف کرد که در فوتبال «دیمی» که تنها قراردادهای میلیاردی بازیکنان، مربیان و دلالان در نقش مدیر برنامه را از فوتبال حرفه‌ای عاریه گرفته، دو مرتبه در چهارسال به فینال لیگی رسیده که قیمت یک یا دو نفر از بازیکنان رقبایش می‌تواند با بودجه سالانه آن برابری کند. فوتبال دیمی آلوده به فساد که در آن نه حق پخش تلویزیونی باشگاه‌ها به رسمیت شناخته می‌شود و نه سهم باشگاه‌ها از درآمدهای تبلیغاتی جنبی و «اسپانسرها» جدی گرفته می‌شود، نمی‌تواند بر رقیبانی که از بهترین امکانات برخوردارند غلبه کند.

در این فوتبال که فدراسیونش در مرز تعلیق قرار دارد چون رئیس سازمان ورزش حاضر نیست بپذیرد فدارسیون یک سازمان غیردولتی است، مدیریت باشگاه‌های پرطرفدار سهم خویشاوندان نسبی و سیاسی صاحبان قدرت است. یک زمان رئیس پلیس تهران و سخنگوی قوه قضاییه عضو هیئت مدیره می‌شوند و یک دوره هم پزشک ویژه وزیر، فلان تاجری که ستادهای انتخاباتی را تجهیز کرده، نماینده مجلس که رای‌اش به کار می‌آید و عضو شورای شهر که در اداره شهر ناتوان مانده. یا اینکه مدیران حراستی و نظامیانی که می‌خواهند ورزش و به ویژه فوتبال را «کنترل» کنند.

بازنده بازی فینال تنها پرسپولیس نبود که رسیدنش به این جایگاه هم، در حالی که دیگر باشگاه‌های ایرانی در مراحل قبلی حدف شدند، یک موفقیت برای فوتبال دیمی به شمار می‌رود، بلکه «بزرگان» فوتبال و ورزش‌اند که با سیاست‌های غلط سال‌ها است دست‌یابی به یک قهرمانی برای فوتبال ایران را به یک حسرت بدل کرده‌اند. سال‌ها است فوتبال ایران در آسیا رنگ جام ندیده، تیم امید به المپیک نرسیده و باشگاه‌ها هم که نهایت تا فینال می‌آیند.

سرنوشت تیم‌های فوتبال جوانان، نوجوانان و امید را نگاه کنید. اصلا مگر مهم است که چه بلایی بر سر آنها می‌آید. کدام باشگاه در ایران حاضر است حمید استیلی را به عنوان مربی استخدام کند که تیم جوانان را به او سپرده‌اند؟

فوتبال امنیتی‌ها و امنیت مفسدان اقتصادی

 این فوتبال دیمی و خویشاوندی در این سال‌ها کم «مدیر» و «سرمایه‌گذار» فاسد ندیده است. حسین هدایتی که حالا در زندان است و از بزرگ‌ترین بدهکاران به نظام بانکی به شمار می‌روید. محمدرضا زنوزی مطلق در تراکتورسازی تبریز که چند باری مسیرش به دستگاه‌های امنیتی و قضایی افتاد، اما همچنان با پول‌هایی که معلوم نیست از کجا می‌آورد ستاره‌های گرانقیمت داخلی و خارجی می‌خرد. انصاری که روزگاری به عابر بانک استقلالی‌ها مشهور بود، پرونده‌اش در بانک آینده باز است اما به واسطه نزدیکانش در هیئت مدیره استقلال پول خرج می‌کند. یا بابک زنجانی که پیش از اینکه در دعواهای جناحی گیر بیافتد، باشگاهداری می‌کرد.

پایین و بالا بگیرید و بکشید

شمار این دسته از «سرمایه‌گذاران» عاشق فوتبال کم نیست. رد آنها را در لیگ‌های پائین‌تر بهتر می‌توان گرفت. آنها شریک امنیتی‌- نظامی‌ها در فوتبال‌اند. در تراکتور زنوزی، آجرلوی سردار سپاه سمت دار می‌شود. هدایتی با رویانیان می‌بندد و بابک زنجانی هم که سر میز همه بود. قصه شراکت انصاری و سپاهیان در بانک و پروژه‌های تجاری‌اش فرقی با بقیه ندارد. جعفر سمیعی، مدیرعامل جدید پرسپولیس هم یک چهره امنیتی ست که از مدیرکلی حراست وزارت ورزش و جوانان به‌عنوان مدیر عامل پرسپولیس منصوب شده است.

البته که در جاهای دیگر هم از این داد و ستدها به چشم می‌خورد. در همین همسایگی ایران نظامیان و شاهزادگان تیمداری می‌کنند. ایران هم مستثنا نیست. وقتی که رئیس فدارسیون فوتبال سال‌ها یک امنیتی بوده که خودش سال‌ها مدیرعامل و رئیس باشگاه بوده و شریک همه این اسم‌ها و همنشین دلال‌ها، چرا بقیه بی‌نصیب بمانند از این سفره گسترده که یک قراردادش می‌تواند صدها میلیون تومان حق سهم به ارمغان بیاورد.

دلال‌ها هستند، حرفه‌ای‌ها نه

بدهی انباشته دو باشگاه پرطرفدار و بحران ارزی سرانجام سازمان ورزش را بر آن داشت تا فعالیت مربیان و بازیکنان خارجی جدید را در لیگ‌های فوتبال ممنوع کند. لیگ ایران از سالی که «حرفه‌ای» شده محل آمد و شد بازیکنان و مربیان خارجی پرتعدادی بوده است. برخی از آنان – مثل برانکو و استراماچونی و زلاتکو- اثرگذار بوده‌اند در باشگاه‌هایشان و یکی هم مثل کیروش فوتبال ملی را سامان داده. شمار بی‌اثرهایی که تنها به واسطه دلال‌ها آمدند، کنار گذاشته شدند و جریمه مالی به بار آوردند اما بیشتر بوده است.

سازمان ورزش اما صورت مسئله را پاک کرد: استخدام بازیکن و مربی خارجی جدید ممنوع. پیش از آن هم با بدقولی‌های مکرر کاری کرد تا یکی- دو مربی خارجی خوبی که مانده بودند راه خروج در پیش بگیرند و پشت سرشان را هم نگاه کنند. در غیاب آنها قرار است مربیان «وطنی» به چشم بیایند و بدرخشند؛ نسل جوان‌تری که تنها شمار محدودی از آنها در دوره‌های آموزشی شرکت کرده و به روایتی «مدرک بین‌المللی» دارد. کارنامه این مربیان را نگاه کنید و بعد بپرسید چطور هنوز امیر قلعه‌نویی پرافتخارترین مربی در ایران است و می‌تواند با تیمش صدرنشین لیگ باشد؟

خوشبختی گزارشگری که «سوپر استار» شد

اگرچه پرسپولیس به قهرمانی نرسید و فوتبال ایران باخت اما کنفدراسیون فوتبال آسیا عادل فردوسی‌پور، گزارش‌گر فوتبال و تهیه‌کننده برنامه ۹۰ که سال‌ها از شبکه سوم تلویزیون ایران پخش می‌شد را «سوپر استار» تازه قاره معرفی کرده است. او دو سال قبل به دنبال اختلاف‌نظر با مدیر شبکه سه تلویزیون از گزارشگری فوتبال و اجرای برنامه تلویزیونی‌اش که وضعیت باشگاه‌ها و تیم ملی فوتبال را بررسی می‌کرد، محروم شد.

پایین و بالا بگیرید و بکشید

کنفدراسیون آسیا اما از او دعوت کرد تا مسابقه فوتبال را برای بینندگان این بازی در ایران گزارش کند، آنهم در شرایطی که برای خبرنگاران صدا و سیما ایران مجوز و ویزا حضور در قطر صادر نشده بود.

براساس اعلام کنفدراسیون فوتبال آسیا تا پایان روز شنبه ۲۹ آذر ۴,۶ میلیون نفر گزارش فردوسی‌پور از بازی فینال را تماشا کردند. زمان پخش زنده این مسابقه از طریق اینستاگرام نیز علیرغم محدودیت‌های دسترسی به اینترنت در ایران ۸۰۹ هزار نفر به صورت زنده این بازی را تماشا کردند. تلویزیون ایران اما همانند گذشته در حالی که حق پخش این مسابقه را خریداری نکرده بود، با چند دقیقه تاخیر آن را پخش کرد.

هرچقدر که تلویزیون ایران از رفتن فردوسی‌پور زیان دیده او خودش به نظر می‌رسد در مسیر «ترقی» قرار گرفته است و به روایت برخی از رسانه‌ها در حال مذاکره با مدیران یک شبکه تلویزیونی خارج از کشور است تا هم فوتبال گزارش کند و هم پول بیشتری بگیرد.  روایتی که خود او اما بارها تکذیب کرده است.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • پورشاسب

    باری باخت مشخص بود یک تیم از کشوری منزوی و اکنون کارش به ربودن و ترور اپوزان کشیده است و تیمی از کشوری پیشرفته و صاحب غولهای صنعتی هیوندای اسمش روش هست ولی اما دارد دو پنالتی هر دو اهدایی از سمت تیم منزوی تیمی که در دست مافیاست یک مقدار به پنالتی های اهدایی تیم مافیا دقت کنید هیوندا ضعیف نیست ولی شرق آسیا فیزیک فوتبال ندارد حتی اگر حریفی دست و پا چلفتی مثل پیروزی داشته باشد و اینجا هم مافیا برای بقائش باج میدهد نتیجه ها در فوتبال دیمی از قبل مشخص هست باج و مافیا اگر نه زدن هیوندا برای بچه های ایران سخت نیست اگر مافیا و انزوا نباشد و حساب و کتاب فردا صبح پا نشی اسم باشگاه عوض شود یا پاس قدرتمند ترین باشگاه منحل شود توسط مافیای نظامی