ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

«پروانه‌ها» به یاد جانباختگان پرواز ۷۵۲

به مناسبت اولین سالگرد فاجعه‌ی تلخ سرنگونی هواپیمای اوکراینی، توسط سامانه پدافند موشکی سپاه پاسداران، نماآهنگی به نام «پروانه‌ها» منتشر شده است. اين نماآهنگ به ياد جانباختگان پرواز PS752 ساخته و به بازماندگانشان تقديم شده است. نقاشى‌هاى به کار گرفته شده در این نماآهنگ، اثر هنرمندى ساکن ايران است كه در كارگاهش چهره‌ى ۱۷۶ مسافر اين پرواز را به تصویر كشيده است. خواننده این کار لیلی محسنی است و ری‌را عباسی، ترانه‌سرای این اثر است .موسیقی «پروانه‌ها» ساخته فرهنگ رنجبر و اركستراسيون، تنظيم، ميكس و مسترينگ به عهده مهران مصدق بوده است.

به مناسبت اولین سالگرد فاجعه‌ی تلخ سرنگونی هواپیمای اوکراینی، توسط سامانه پدافند موشکی سپاه پاسداران، نماآهنگی به نام «پروانه‌ها» منتشر شده است. اين نماآهنگ به ياد جانباختگان پرواز PS752 ساخته و به بازماندگانشان تقديم شده است. نقاشى‌هاى به کار گرفته شده در این نماآهنگ، اثر هنرمندى ساکن ايران است كه در كارگاهش چهره‌ى ۱۷۶ مسافر اين پرواز را به تصویر كشيده است. خواننده این کار لیلی محسنی است و ری‌را عباسی، ترانه‌سرای این اثر است .موسیقی «پروانه‌ها» ساخته فرهنگ رنجبر و اركستراسيون، تنظيم، ميكس و مسترينگ به عهده مهران مصدق بوده است.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

لیلی محسنی کار خود را در حوزه موسیقی با نوشتن ترانه آغاز کرده و در رشته زبان و ادبیات فارسی تحصیل کرده است. بیشترکارهای او بازتاب‌دهنده مشکلات اجتماعی به ویژه در حوزه زنان است. او در فیس‌بوک خود نماآهنگ «پروانه‌ها» را به همراه این یادداشت منتشر کرده است:

«ما هنوز ناباورانه به تأخير در پرواز، به اسامى مسافرانى كه در لحظات آخر خط مى‌خورند، به چمدان‌هايى كه بار زده مى‌شود و نمى‌شود، به آخرين پيام‌ها، تماس‌ها، عكس‌ها و فيلم‌ها، تعداد آن موشك‌هاى لعنتى، به فاصله‌ى ميان موشك‌ها، به بازشدن كمربند صندلى‌ها در آن ثانيه هاى لعنتى، به آن شراره‌ها... آخ شراره‌ها كه مى‌باريد، مى‌باريد... خيره‌ايم...
ما هنوز در آن كفش بى‌پناه قرمزرنگ، در آن كتاب موسيقى غلتيده در خاك، در آن ساعت مچى شكسته، در آن عكس‌ها و عروسك‌هاى سوخته، در چمدان‌هاى غارت شده و حلقه‌هاى دزديده شده و پيكرهاى تكه تكه شده جا مانده‌ايم. و يادمان نمى‌رود كه چگونه در تاريكى و روشنايى صحنه‌ى جنايتتان را پاك و همه چيز را غارت كرديد و دروغ گفتيد و دروغ گفتيد و انكار كرديد.
روى تابوت‌ها را پرچم عاريه‌اى كشيديد كه به نام شهيدان وطن كه با فرمان و دستان خودتان كشته بوديد، تشييع كنيد و كرديد. با تهديد و ارعاب، بازماندگان را، مادران را پشت حصارها جا گذاشتيد و بر پيكرهاى دزديده شده‌ى پاره‌هاى تنشان نماز خوانديد و تشييع كرديد. يادمان نمى رود!
ما هنوز در آن جعبه‌ى سياهى كه براى از ميان بردنش تمام تلاشتان را كرديد، مات و مبهوت و خيره مانده‌ايم اما زمان ديگرى فرا خواهد رسيد.»

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.