حکومت ایران و آزار دگرباوران و نوکیشان
اکبر فلاحزاده - در پی نقض گسترده حقوق شهروندان بهائی، این بار نوبت به دراویش و نوکیشان مسیحی ایران رسیده است.
هفتهای نیست که خبری از آزار بهاییان و نوکیشان مسیحی نرسد: بنا به گزارشها چندی پیش ۲۴ شهروند بهایی و نوکیش مسیحی در گرگان و شیراز دستگیر شدند.
به گزارش ندای سبز آزادی (۲۷ مهر ۱۳۹۱) نیروهای امنیتی با یورش به منزل تعدادی از بهائیان شهرستان گرگان ۱۷ شهروند بهایی را دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل کردند و کتابهای دینی و وسایل شخصی بازداشت شدگان مانند لبتابها و کامپیوترهای آنان را نیز توقیف کردهاند.
به گزارش « محبت نیوز» (نهم ژانویه ۲۰۱۳) نیز ماموران امنیتی لباس شخصی دو تن از نوکیشان مسیحی را در تهران بازداشت کردند. ماموران در اقدامی خودسرانه و بدون نشان دادن مجوز از سوی دستگاه قضائی با ورود به منازل این افراد، اقدام به تفتیش و بازرسی آن مکان کردند و برخی از وسایل شخصی آنان از جمله لپ تاپ، تعدادی کتب و جزوات مسیحی، دوربین عکاسی و غیره را ضبط کردند با خود بردند.
چند روز پیش (۱۹ ماه مارس ) «ابراهیم فیروزی» از نوکیشان مسیحی بازداشت شد. «ابراهیم فیروزی» ۲۸ ساله از نوکیشان مسیحی است که برای چند روز ناپدید شده بود. خانواده این نوکیش مسیحی پس از مراجعه به برخی از مراکز مثل اورژانس و کلانتریها که احتمال میرفت خبری از وضعیت او داشته باشند، مطلع میشوند که فرزندشان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده است. یک مقام مسئول در دادسرای رباط کریم به صورت غیر رسمی به پدر وی گفته است که موضوع بازداشت فرزندش مرتبط با بازداشت شدگان کریسمس ۲۰۱۲ در تهران بوده است. در جشن کریسمس گذشته (۲۷ دسامبر ۲۰۱۲) بیش از ۵۰ نفر از نوکیشان مسیحی توسط نیروهای امنیتی لباس شخصی به طور موقت بازداشت میشوند. این حادثه همچنین منجر به بازداشت کشیش «ورویر آوانسیان» از ایرانیان ارامنه مسیحی میشود. کشیش «ورویر» سرانجام پس از ۱۵ روز بازداشت و بازجویی و به خاطر شرایط و وضعیت بد جسمانی، با سپردن وثیقه بهطور موقت آزاد میشود.
علاوه بر اینها محبت نیوز از محاکمه پنج مسیحی نوکیش در شیراز خبر میدهد. در عین حال خبر میرسد که دو تن از دراویش گنابادی به نامهای صالح مرادی و کسری نوری هم اکنون بیش از دو ماه است که در اعتراض به انتقال وکلای زندانی دراویش به بندهای امنیتی ۲۰۹ دست به اعتصاب غذا زده و خواستار بازگردان این افراد به بند ۳۵۰ اوین شدهاند.
در پی نقض گسترده حقوق شهروندان بهائی، این بار نوبت به دراویش و نوکیشان مسیحی ایران رسیده و حکومت جمهوری اسلامی سعی دارد با تجربیاتی که از برخورد شدید با بهائیان کسب کرده بر آنها فشار آورد.
زمینه تاریخی: نوکیشی در قرون وسطی
فشار به نوکیشان امر تازهای نیست. مشکل نوکیشی سابقهاش بسیار طولانی است. نوکیشان معمولاً همیشه با مشکل روبهرو بودهاند. پیروان کیش قدیم به آنها کینه میورزند، معتقدان به آیین جدید هم به آنها به دیده تردید مینگرند. جز این هم نمیشود انتظار داشت. به ویژه هنگامی که تعصب حاکم باشد، تغییر دین میتواند خیانت تلقی و خطرناک هم بشود. نوکیشان نزد تمام ادیان بزرگ مشکوک محسوب میشدند: نمونهاش پزشک مخصوص فردیناند )ملقب به فردیناند کاتولیک) که یھودی تعمیدیافتهای بود. او در هیر و ویر بگیر و ببند نوکیشان در اسپانیا متھم شد که بر طوق گردنش گلولهای از طلا آویخته که در آن تصویری از وی در حال بیحرمتی کردن به مسیح قرار دارد.
به نوشته ویل دورانت او را به همین اتهام واهی سوزاندند. در همان زمانها یک نوکیش را به اتھام آنکه فطیر متبرک در کولهبارش یافتند، بازداشت کردند. او را چندان شکنجه دادند که اقرارنامهای را امضا کرد که در آن ادعا میشد شش تن نوکیش به ھمراه شش تن یھودی یک کودک مسیحی را کشتهاند تا قلبش را در یک آئین جادویی که نتیجهاش ظاهراً مرگ تمام مسیحیان و اضمحلال مسیحیت بوده است، به کار ببرند.
نخستین قربانیان تفتیش دینی
تا آنجا که به مسیحیت برمیگردد، نوکیشان از نخستین قربانیان تفتیش دینی (انکیزیسیون ) در اروپا بودند. عده بیشماری از آنان بعد از شکنجههای وحشیانه کشته شدند و شمار بیشتری مجبور به ترک دیار شدند. اموال و داراییهای آنان نیز سهم مفتشان میشد.
بعد از پایان جنگهای صلیبی که در نتیجه رقابت اسلام و مسیحیت برای گسترش قلمرو خود و تسلط بر بیت المقدس رخ داد، مسلمانان و یهودیانی که در قلمرو مسیحیان میزیستند با مشکل روبهرو شدند.
مطابق فرمان تبعیدی که سال ١٤٩٢ توسط فردیناند و ایزابل صادر شد، یهودیان یا باید مسیحی میشدند یا اینکه اسپانیا را ترک میکردند. قریب پنجاه ھزار تن از یھودیان به اجبار قبول مسیحیت کردند و اجازه اسکان یافتند. بیش از صد ھزار تن با رنج و محنت اسپانیا را ترک گفتند.
مشکل نوکیشان و بدعتگذاران اما دوچندان بود، چون آنان استیلای دین حاکم را از درون به خطر میانداختند و صرف وجودشان افراد ناراضی دیگر را نیز به آئین تازه فرا میخواند.
با تفتیش عقاید، کلیسای کاتولیک میکوشید به یکپارچگی دینی مورد نظر خود نائل شود. هر که جور دیگری بود یا نوع دیگری میاندیشید متهم به ارتداد، شرک و جادوگری میشد و اگر به جرم خود اعتراف نمیکرد، ممکن بود بعد از شکنجه اعدام شود.
به نوشته ویل دورانت در تاریخ تمدن، پس از سال ١۴٨٣ میلادی که سراسر دستگاه تفتیش افکار زیر نظر یکی از عمال دولت، یعنی مفتش عالی دستگاه تفتیش عقاید قرار گرفت، دستگاه به یھودیان یا مورھایی که به مسیحیت نگرویده بودند کاری نداشت. تھدیدھای آن متوجه نوکیشانی بود که گمان میرفت به دین قدیم خود، یعنی یھودیت یا اسلام، بازگشته اند، یا مسیحیانی که متھم به بدعتگذاری بودند. تا سال١۴٩٢ یھودیانی که به مسیحیت نگرویده بودند مصونتر از تعمیدیافتگان بودند.
فرا خواندن مردم به خبرچینی
مردم را از بالای منابر به خبرچینی فرا میخواندند. از آنها میخواستند که خوب در رفتار همسایگانشان تجسس کنند ببینند به آیین کلیسا وفادارند یا اینکه بدعتگذارند. اگر یھودی مسیحی شده و تعمید یافتهای میشناسند که ھنوز امید آمدن مسیحای دیگری در سر میپروراند یا هنوز به آیین یهودی پایبند است و در خفا اعیاد دین سابق خود را مقدس میدارد، او را به مقامات لو بدهند.
به نوشته ویل دورانت بعد از آنکه مفتشان مرکز خود رابه شهر تولدو منتقل ساختند، در ظرف یک سال ٧۵٠ نفر از یھودیان تعمیدیافته را بازداشت، و یک پنجم داراییشان را ضبط کردند و محکومشان ساختند که در لباس توبهکاران از کوی و بر زن شھر عبور کنند و در انظار مردم با الیاف شاھدانه خویشتن را تازیانه بزنند.
جهاد آلبیگایی
از همه بدتر با کاترها بر خورد میشد. کاترها خود را منزه و پاک میدانستند و با پیش گرفتن زندگی ساده و زاهدانه مردم فقیرسر خورده از فساد دین رسمی را به خود جلب میکردند. کاترها در قرن یازدهم در ناحیه لانگدوک (واقع در جنوب فرانسه) پیدا شدند و در قرنهای دوازده و سیزده چنان گسترش پیدا کردند که دستگاه پاپ را به هراس افکندند. پاپ برای مقابله با آنها متعصبان مسیحی را از سراسر قلمرو خود به جنوب فرانسه فرا خواند و اعلان جهاد کرد. این جهاد که به علت وقوع آن در شهر آلبی به جهاد آلبیگایی معروف شد، بیست سال طول کشید. با این حال موفق نشد نوکیشان را کاملا از بین ببرد و باقی مانده افکار و اعتقادات آنان در فرقههای دیگر مسیحی ادامه یافت.
نوکیشی در اسلام
اسلام اختلاف و دوگویی را بر نمیتابد. اختلاف درباره امامت و خلافت از نخستین اختلافها در اسلام بود که بین مهاجرین و انصار واقع شد. بعدها در طول قرون بر سر اختلافهای مختلف، فرق گوناگونی از مرجئه و مشبهه و مشعشعیان و زنادقه و شعوبیه گرفته تا اسماعیلیه و اشاعره و حروفیه و رافضیه و مطرفیه و معتزله و نقطویه و غیره پدید آمد و در موارد بسیار کار به خونریزی کشید.
اختلاف عقیده و آرا که در دمکراسی عادی است، در اسلام غیر عادی است. ارتداد در اسلام به هیچ وجه پذیرفته نیست. هرچند در قرآن حکم صریحی در مورد شخص مرتد وجود ندارد، اما در احادیث و سنت اسلامی مواردی وجود دارد که بیان کننده حکم اعدام و مرگ برای مرتد است.
مرتد به کسی گفته میشود که از اسلام خروج پیدا کند و یا به «کفر» گرایش پیدا کند و «کافر شود». این ابراز کفر ممکن است به هر شکلی باشد. در تعالیم اسلامی و فقهی مرتد دو نوع است:
مرتد فطری: کسی که پدر و مادر او مسلمان هستند و پس از بلوغ، دین اسلام را میپذیرد و بعد، از اسلام خارج میشود را مرتد فطری میگویند. مرتد ملی هم کسی است که پدر و مادر او مسلمان نیستند و پس از بلوغ دین اسلام را میپذیرد و بعد، از اسلام خارج میشود.
نوکیشی در جمهوری اسلامی
نظام حاکم فقهی و قضائی، اجازه ترک دین به شهروندان نمیدهد. هرکس که مرتکب این کار شود ممکن است با مجازاتهایی سنگین از جمله اعدام روبهرو شود. در جمهوری اسلامی در سالهای نخست بعد از انقلاب از میان اقلیتهای دینی تنها بهاییان مورد حمله قرار میگرفتند، اما در سالهای بعد با زیاد شدن فشار نظام جمهوری اسلامی بر مردم و اعمال محدودیتهای مدنی کمکم گریز از دین حاکم هم شروع شد و رفته رفته توسعه پیدا کرد.
بهاییان بزرگترین قربانیان نوکیشی بعد از انقلاب بودند. آنها از زمان پیدایششان در قرن نوزدهم مورد آزار قرار گرفتهاند. در زمان پهلوی نیز هر چند سال ۱۳۳۴به تحریک محمد تقی فلسفی و پخش سخنرانیهای او از تلویزیون و رادیو، حظیرةالقدس )عبادتگاه مخصوص بهائیان) در تهران تصرف و تخریب شد، اما بهاییان از آزادیهای دینی و حقوق مدنی برخوردار بودند. بعداز انقلاب، بهائیان متهم به حمایت از نظام پهلوی شدند و عدهای از آنان اعدام شدند.اماکن مقدس و گورستانهای بهایی تخریب و خانههای بهائیان از جمله در قریه سعدی شیراز آتش زده شد. از اشتغال آنان در مراکز دولتی و ادارات نیز جلوگیری به عمل آمد.
بازداشتهای خودسرانه بهائیان
بر اساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی حکومت اسلامی ایران، بهائیان علاوه بر محرومیت از اشتغال در اماکن دولتی، از تحصیلات دانشگاهی نیز محروم هستند. اعتراض آنها نیز به جایی نمیرسد و سرکوب میشود: ایقان شهیدی، شهروند بهایی و از فعالان حق تحصیل، به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، فاران حسامی، شهروند زن بهایی که فرزندی سه ساله دارد و همسرش کامران رحیمیان به اتهام تدریس در دانشگاه آنلاین بهاییان در زندان بهسر میبرد.
فاران حسامی از استادان دانشگاه آنلاین بهاییان بوده و به همین اتهام پیشتر در دادگاه انقلاب به تحمل چهار سال حبس تعزیری محکوم شده بود. علاوه بر اینها هفت تن از رهبران بهایی نیز که به بیست سال حبس محکوم شدهاند از سالها پیش در زندان هستند.
گزارش سالانه وزارت امورخارجه آمریکا در مورد آزادیهای مذهبی در جهان، نقض حقوق اقلیتهای مذهبی در ایران را مورد انتقاد قرار داده است. در این گزارش که همه ساله به کنگره آمریکا ارائه میشود، آمده است که رویکرد دولت ایران در برخورد با آزادی مذهبی در این کشور همچنان رو به وخامت میرود. گزارش وزارت خارجه آمریکا همچنان از «ایجاد فضای تهدید آمیز» برای اقلیتهای مذهبی غیر شیعه در ایران از جمله اقلیتهای مذهبی بهائیان، صوفیان، مسیحیان و یهودیان انتقاد کرده است.
این گزارش از جمله به بازداشتهای خودسرانه بهائیان و همچنین توقیف اموال آنان اشاره کرده است. همچنین در تازهترین گزارش احمدشهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل درزمینه حقوق بشر ایران آمده است:
۱۱۰ بهایی در حال حاضر در ایران به دلیل انجام مناسک مذهبی خود در زندان به سر میبرند؛ این تعداد شامل دو زن به نامهای زهره نیک آیین (تبیانیان) و ترانه ترابی (احسانی) است که طبق گزارشهای موجود در زندان در حال نگهداری از نوزادان شیرخواره خویش هستند. همچنین مطابق تخمینها ۱۳۳ بهایی در حال حاضر در انتظار احضار هستند تا دوران حبس خویش را طی کنند و همچنین ۲۶۸ بهایی دیگر نیز مطابق گزارشها در انتظار محاکمه به سر میبرند.
بر این اساس مقامات حداقل ۵۹ نفر از اعضای مذهب بهاییت را از اوت تا نوامبر سال ۲۰۱۲ دستگیر کردند که بعضی از آنها آزاد شدهاند. چندین منبع گزارش داده که از اکتبر سال ۲۰۱۲، مقامات به خانههای حداقل ۲۴ بهایی حمله برده و ۲۵ نفر را در شهر گرگان و در مناطق استانی اطراف آن دستگیر کردهاند که ده نفر آنها در زمان نوشتن این گزارش هنوز در زندان به سر میبرند. همچنین مطابق گزارشها، ظرف سه سال گذشته بهاییان شهر سمنان آماج آزار و اذیت وسیع و روزافزون بودهاند. ادعا میشود که بهاییان این شهر با خشونت فیزیکی، دستگیری، ایجاد حریق و تخریب خانهها و گورستانهایشان روبهرو بودهاند. بر اساس گزارشها، بیشتر کار و کسبهای متعلق به بهاییان در شهرهای سمنان و همدان بسته شدهاند.
اعضای جامعه بهایی به صورت سیستماتیک از یک رشته حقوق اجتماعی و اقتصادی، شامل دسترسی به آموزش عالی، محروم میشوند. منابع آگاه گزارش دادهاند که مقامات سه دانشگاه مختلف، در نوامبر ۲۰۱۲ پنج دانشجوی بهایی را اخراج کردهاند. به چهار تن از این دانشجویان پیشنهاد پذیرش در دانشگاه به شرط انکار یا قول ترک مناسک دینی خود ارائه شده است. این دانشجویان پس از اینکه این پیشنهاد را رد کردند اخراج شدند.
نوکیشان مسیحی در جمهوری اسلامی
براساس قانون اساسی جمهوری اسلامی، ادیان مسیحی و یهودی آزاد هستند، اما وضع نوکیشان فرق میکند: کشیش هوسپیان سال ١٣٧٢ در کرج کشته شد. یک سال بعد از آن هم جنازههای قطعه قطعه کشیش دیباج و کشیش میکائیلیان را در یک فریزر پیدا کردند.
در جمهوری اسلامی ارمنیها و آشوریها که به عنوان مسیحیان قومی شناخته میشوند، میتوانند مراسم دینی خود را به جای آورند، اما فقط به زبا ن خودشان. اجرای این مراسم به زبان فارسی با مشکل روبهرو است چون از این راه نوکیشان مسلمان جذب کلیسا میشوند و حکومت این را خوش نمیدارد.
چاپ کتاب مقدس مسیحیان به زبان فارسی ممنوع شده است. بنا به پارهای گزارشها کتاب مقدس به زبان فارسی را مانند کالاهای قاچاق ضبط میکنند و آتش میزنند.
اخیرا نیز خدمات دو کلیسا در تهران به زبان فارسی و در روزهای جمعه ممنوع شده است. از آنها خواسته شده که فقط یکشنبهها و به زبان آشوری یا ارمنی مراسم اجرا کنند.
فشار به نوکیشان بعد از نطق رهبر حکومت اسلامی
فشار به نوکیشان به ویژه بعد از نطق سیدعلی خامنهای، رهبر حکومت اسلامی در روز ۲۷ مهر ۱۳۸۹ در اولین روزسفر نه روزهاش به قم تشدید شد. به طوری که نوکیشان کم کم کارشان به ایجاد کلیساهای زیرزمینی یا کلیساهای خانگی کشید.
خامنهای گفت: «دشمنان اسلام قصد دارند که دین را در جامعه ایران تضعیف کنند و برای این کار، از جمله به اشاعه بیبند و باری و اباحیگری، ترویج عرفانهای کاذب، ترویج بهائیت و گسترش کلیساهای خانگی میپردازند.»
در پی این سخنرانی دیگر راستگرایان نظام هم نوک حمله خود را متوجه نوکیشان کردند. مقامهای سیاسی و مذهبی دیگر نیز با سخنانی به این موج دامن زدند تا مقامهای امنیتی و قضائی بتوانند به صورتی سازمان یافته به دگرباوران و اقلیتهای مذهبی هجوم آورند.
محمدتقی مصباح یزدی از «ترویج مسیحیت» در برخی استانها انتقاد کرد. وحید خراسانی )از مراجع سنتی قم) گفت: «مردم دارند مسیحی میشوند. اینها دنبال ریاست خودشان هستند... یکی نیست به این دستگاه بگوید این همه تبلیغات مسیحیت ضال و مضل حتی در قم به چه معناست؟... اینها را دارند به خورد این امت میدهند... دین و ایمان از مغز این جوانها برده میشود.» او افزود: « بساط تبلیغ مسیحیت باید از این مملکت برچیده شود.»
نسبت دادن نوکیشان به سرویسهای جاسوسی غرب
حجتالاسلام عباس کعبی، عضو مجلس خبرگان «مسئله کلیساهای خانگی را طرحی ضد دینی و ضد هویتی » دانست.
حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات نیز یک قدم فراتر رفت و از رواج مسیحیت حتی در میان «نخبگان حوزوی» خبر داد. او این امر را به سرویسها جاسوسی غرب نسبت داد و گفت: «امروزه بسیاری از افرادی که به تازگی مسیحی شده اند، روزی مخلصین اهل بیت و شیعههای معتقد بودند و دشمنان با روشهای علمی آنها را به ترکیه کشانده و برای آنها مراسم غسل تعمید گذاشتهاند.»
مرتضی تمدن، استاندار تهران، مسیحیان تبشیری ایران را جریانی «فاسد و منحرف» خواند که افکار خود را «از طریق محافل فرهنگی که در انگلیس دایر است» ترویج میکند. وی کار آنان را مصداق «تهاجم فرهنگی دشمن» دانست.
او گفت «مسیحیان تبشیری مانند جریان طالبان و وهابیت که به عنوان یک آفت خود را در دین اسلام جا زدهاند، به نام مسیحیت و به پشتوانه انگلیس حرکتی را طراحی و پیش میبرند.»
به گفته آیت الله هاشم حسینی بوشهری، امام جمعه قم « امروز استکبار جهانی در این راستا سرمایه گذاری و برنامه ریزی دقیقی کرده است به طوری که در کشور ما گرایش زیادی به مسیحیت به وجود آمده است».
سایت خبرآنلاین مینویسد: «امروزه دیگر مقابله با نظام صرفاً جنبه سیاسی ندارد و مسائل مطرح شده، مشکلات فکری، توسعه شبهات و ریشه گرفتن جریانهای انحرافی، به بنیادهای فکری ـ دینی جامعه لطمه وارد کرده و موجب پدید آمدن خلاء دینی و مذهبی و به عبارتی رواج بی دینی در برخی از جوانان شده است.»
دستگیری نوکیشان
پیرو این زمینهسازیها عده کثیری از نوکیشان مسیحی در کلیساهای خانگی، منازل و یا در محل کارشان بازداشت شدهاند. در نیمه دوم سال ٢٠١٠ دست کم ۲۸۵ مسیحی در ۳۵ شهر ایران دستگیر شدند. این همه در حالی است که اصل ۲۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی تصریح کرده است: «تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس را نمیتوان به صرف داشتن عقیدهای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد.»
کشیش هرمز شریعت، از رهبران مسیحی ایرانی به سایت محبت نیوز گفته است: «هر از گاهی مسئولین جمهوری اسلامی مسیحیان را بازداشت میکنند و حتی خانوادههای آنها را هم در جریان نمیگذارند. مسیحیان دستگیر شده حتی دسترسی به وکیل هم ندارند و بدتر از آن حتی رسماً اتهامشان به آنها تفهیم نمیشود.»
احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، در گزارش اخیر خود از جمله گفته است: «مسلمانان سنی، دراویش و مسیحیان در ایران با تبعیض و آزار روبهرو هستند و از اواسط سال ۲۰۱۰ بیش از ۳۰۰ مسیحی در ایران دستگیر شدهاند.»
بنا به آخرین گزارشها از فعالان آزادی ادیان در ایران، ۱۳ مسیحی پروتستان هنوز در زندان هستند.
کشیش یوسف ندرخانی بیش از سه سال به جرم ارتداد زندانی بود. اخیراً کشیش آمریکایی –ایرانی، سعید عابدینی هم دستگیر شده است. او مدتی مسئول بیش از صد کلیسای خانگی در ایران بود و در حال حاضر به هشت سال زندان محکوم شده است. عابدینی که نوکیش مسیحی است مهرماه گذشته در جریان سفری که برای بازدید از خانواده و پیگیری تاسیس یک پرورشگاه به ایران داشت، بدون اعلام اتهام بازداشت شد.
در این مدت اخباری حاکی از ضرب و شتم او در زندان منتشر شده است. درخواستهای بینالمللی برای آزادی سعید عابدینی، ازجمله توسط وزارت خارجه آمریکا، تاکنون نتیجهای نداده است.
احمد شهید، نماینده ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران، در گزارش سالانه خود که اسفندماه ۹۱ منتشر شد به پرونده آقای عابدینی نیز به عنوان یکی از موارد نقض حقوق بشر در ایران اشاره کرد.
آقای عابدینی چندی پیش در نامهای به همسرش نوشت :«گاهی به من میگویند به خاطر ایمانم به عیسی مسیح به دار آویخته خواهم شد. یک روز مرا بازجویی میکنند و کتک میزنند، روز بعد به من شیرینی تعارف میکنند.»
نظرها
shabpareh
با تشکر از شما آقای دکتر فلاح زاده، لطفن این رو هم اطلاع رسانی کنید: روز سه شنبه 31 ارديبهشت، ماموران امنیتی، كشيش روبرت آسريان، از رهبران كليساي جماعت رباني در تهران را بازداشت و به محل نامعلومي منتقل كردند.
نهاوندی
اینا همه نوکیشان رو بی دین و کافر می دونند . اما خودشون از همه کافرترند.
جهانگیر
باز هم نوکیشان تازه ای را دستگیر کرده اند. اما بدبختی اینه که به این نوکش ها کشورهای خارجی پناهندگی نمی دن.
منصور
مقایسه خیلی جالبی کردین. اون چیزی که به نظر من می رسه اینه که نوکیش شدن یه جور اعتراضه به این سیستم جمهوری اسلامی که همه رو زیر فشار گذاشته . به نظر من بی دین شدن هم خودش یه جورتر دینه.
اصفهانی
خیلی به موقع و به جا بود این مطلبتون. اسلام این آخوند هیچکس رو قبول نداره جز خودشونو .