خشت و گل و زلزله
نعیمه دوستدار - شرایط دشوار اقتصادی باعث میشود که پایین آوردن هزینهها و کوتاه کردن زمان ساخت و ساز، مهمترین اولویت روستاییان در مسکنسازی باشد.
سهشنبه بیستم فروردین۱۳۹۲، یک زلزله ۶. ۱ ریشتری در بوشهر، ۷۵۰ خانه روستایی را خراب کرد و ۳۹ نفر جان خود را از دست دادند. بخش کاکی از توابع شهرستان دشتی استان بوشهر، از محلهای اصلی زلزله بود. روز بعد هم زلزلهای ۵. ۴ ریشتری به چند روستای دیگر به نامهای چاهبا، محمودی و درگون خسارت وارد کرد. آنچه در اخبار زلزله در نقاط مخالف ایران به عنوان کشوری زلزله خیز مشترک است، مرگ انسانها و تخریب خانههای مسکونی و تاسیسات است؛ خانههایی که عمدتاً یک ویژگی مشترک دارند: از خشت و گل ساخته شدهاند.
در مورد زلزله روز سهشنبه در جنوب ایران، رئیس سازمان مدیریت بحران کشور، حسن قدمی، اعلام کرده است: «۷۵۰ خانه بر اثر این زلزله صد در صد تخریب شدهاند چرا که خانههای روستایی در بافت فرسوده قرار دارند و باید نسبت به نوسازی آنها اقدام شود.»
در حالی که هزاران چادر برای اسکان اضطراری حادثهدیدگان توزیع شده است، اخبار ایران نشان میدهد که در اثر این زلزله، دستکم دهها نفر جان دادهاند و ۷۵۰ نفر نیز مجروح شدهاند.
هر بار با وقوع زلزله در نقطهای از ایران، محور بسیاری از تلاشها و گفت و گوها بر کمکرسانی و امداد قرار می گیرد و با تشکیل ستادهای بحران کوشش میشود از آمار کشتهشدگان و عوارض بعدی زلزله کاسته شود، حال آنکه خلاف تصور رایج، زلزله، سیل و توفان، بحران نیستند. بحران به شرایطی اطلاق میشود که هرکدام از این پدیدهها به دنبال خود ایجاد میکنند و در آن زمان دیگر برای بسیاری کارها دیر شده است. تشکیل ستاد پیشگیری از بحران، برای کشوری مانند ایران که در کمربند زلزله قرار دارد و به دلیل سوء مدیریت بیشترین عواقب ناشی از زلزله را تحمل میکند، شاید ضروریتر باشد.
زندگی و مرگ در بناهای سست
گوش ایرانیان در حالی به شنیدن اخبار مرگ بر اثر زلزله عادت کرده است که تقریبا هیچ راهی برای جلوگیری از زلزله و پیشبینی آن وجود ندارد. ایران اما تنها کشور زلزلهخیز جهان نیست. کشورهایی که در کمربند زلزله قرار دارند، سالهاست روشهای پایهای و اصولی کم کردن عوارض آن را یافته و اجرا کردهاند و یکی از مهم ترین این روشها، تقویت مقاومت ساختمانها و تعیین استانداردهای مخصوص زلزله برای آنهاست.
در زلزله سال ۱۳۶۹ رودبار و منجیل ایران (یکی از تلخترین خاطرات ایرانیان از زلزله)، ۷۰۰ روستا به طور کلی خراب شدند و ۳۰۰ روستا آسیب جدی دیدند. در بزرگترین زلزله ایران در سالهای اخیر در بم، ۳۰ هزار نفر کشته و هزاران نفر زخمی شدند. ۱۸هزار خانه در جریان این زلزله تخریب شدند و بیمارستانها، زندان و ساختمان دادگستری بم آسیب شدید دیدند.
عدم رعایت اصول مهندسی ساخت و ساز، طراحی نامناسب ساختمانها، عدم نظارت بر اجرا و همچنین عدم مسئولیتپذیری سازمانهای مسئول در این حوزه ازجمله موارد دخیل در تلفات گسترده زلزله بم بوده است.
سال گذشته، دو زمین لرزه به بزرگی ۶٫۲ و شش درجه ریشتر، شهرستانهای اهر، ورزقان و هریس در آذربایجان شرقی را لرزاند که باز هم به دلیل فرسوگی و مقاوم نبودن خانهها تلفات جانی را افزایش داد. این در حالی است که در زمان وقوع زلزله آذربایجان، سید بهلول حسینی، عضو کمیسیون عمران مجلس نهم، با اشاره به اینکه بیشتر خانههای روستایی اهر، ورزقان و هریس آسیب دیدهاند، گفته بود: «درهمین روستاها خانههایی وجود دارند که به علت مقاوم سازی، تخریب نشدهاند.»
همچنین در همان زمان اعلام شد که در مناطق شهری محدوده زلزله، به دلیل مقاوم بودن ساختمانها و رعایت مسایل فنی ومهندسی در شهرسازی، آسیب چندانی به واحدهای مسکونی وارد نشده است.
کارشناسان زلزلهشناس در ایران معتقدند که اگر زلزله شش ریشتری آذربایجان که ۳۰۰ کشته و هزاران زخمی به جای گذاشت در جای دیگری اتفاق افتاده بود، حداکثر شش زخمی به جای میگذاشت، اما به دلایل متعدد که یکی از مهمترین آنها مقاوم نبودن خانههاست، تعداد کشتهها و زخمیها زیاد بوده است.
خانهای از خشت و گل
بزرگترین مشکل مسکن روستایی در ایران، ساخت و سازهای غیر اصولی است. خانههای روستایی کمترین مقاومت را در برابر حوادثی مانند زلزله دارند و به سادگی فرو میریزند.
بیشتر ساخت و سازها در روستاهای ایران با استفاده از مصالح بومی و ارزان قیمت انجام میشود و نظارت سازمانهای مربوط به ساخت و ساز در مورد آنها وجود ندارد و کمترین دانش فنی در ساخت آنها به کار گرفته میشود. هدر رفتن مصالح ساختمانی و تلفیق نامناسب مصالح قدیم و جدید بدون محاسبات مهندسی، در نهایت باعث میشود که بناهای ساخته شده کمترین مقاومت را در برابر زلزله داشته باشند.
سنگ، چوب و خشت دستساز مهمترین مصالحی است که در روستاهای ایران بدون در نظر گرفتن موقعیت جغرافیایی و شرایط رطوبتی منطقه مورد استفاده قرار میگیرند. شرایط دشوار اقتصادی باعث میشود که پایین آوردن هزینهها و کوتاه کردن زمان ساخت و ساز، مهمترین اولویت روستاییان در مسکنسازی باشد.
با توجه به پستی بلندیهای زمین و نوع خاک، عمر خانههای روستایی در مناطق گوناگون متفاوت است. ضعف در پیریزی بنا، عدم تناسب طول و ارتفاع دیوارها، استفاده از مصالح بومی کمدوام و ارزان قیمت، بیتوجهی به نکات فنی و مهندسی ساختمان، معماری ضعیف و اجرای بسیار ناقص، در نظر نگرفتن تاسیسات مناسب برای ساختمان و تلفیق مصالح بومی و جدید بدون دانش فنی، از مهمترین ویژگیهای ساختمانهای روستایی است.
شهر و روستا فرو میریزند
این مشکل تنها مختص روستاهای ایران نیست. برخی کارشناسان معتقدند که حتی در شهری مانند تهران، تنها پنج درصد سازهها مهندسیساز هستند و از اصول ایمنی پیروی کردهاند. همچنین، اجرای برنامه جامع کاهش خطرپذیری لرزهای شهر تهران که در سال ۸۷ مصوب شده است، با نواقص بسیار همراه بوده است.
بر اساس این برنامه جامع مقرر بود که بر مقاوم سازی لرزهای و کاربرد تمهیدات جدید، نظارت شود تا دست کم ساختمانهای جدید مقاوم ساخته شوند. همچنین قرار بود علاوه بر ساماندهی نظام کنترل ساخت و ساز، نظام حقوق و مسئولیتهای موثر در جلوگیری از تخلفات ساختمانی هم تدوین شود، اما بنا بر گزارش رئیس کمیسیون عمران شورای شهر تهران، با وجود قولهایی که شهرداری و حتی شخص شهردار تهران در این زمینه داده بود، در عمل کاری انجام نشده است.
در همین زمینه، چندی پیش نعمت حسنی، کارشناس مدیریت بحران در ایران، در گفت و گویی با رادیو جوان ایران گفت: «زلزلههای ۵/۵ ریشتری که انرژی آن حدود یک بمب اتمی هیروشیما را در اعماق زمین باز میکند، آسیب آن در مناطق روستایی بیشتر مشاهده میشود. بافتهای روستایی عمدتاً از خشت و گل ساخته شده است و سنگین بودن سقف خانههای روستایی به دلیل قیرگذاری مکرر مزید بر علت میشود. با وجود اینکه در آییننامهها ذکر شده است که باید در ساخت و ساز از کلاف عمودی استفاده شود، اما متاسفانه در شهرها بالاخص در روستاها از آجر و بلوک بندی به جای کلاف عمودی در ساخت و ساز بهره میگیرند. در واقع خانههای شهری و روستایی مهندسی شده نیستند و بر پایه اصول ساخته نشدهاند. بنابراین تا زمانی که بافتهای روستایی به این شکل است، داشتن تلفات انسانی طبیعی است.»
ارائه وامها و تسهیلات مسکن به روستاییان، شاید سادهترین کاری است که میتواند در تغییرالگوی ساخت و ساز روستایی اثر بگذارد. مدیریت صحیح و کنترل دقیق ساخت و سازهای روستایی، جلوی بسیاری از تبعات زلزله را میگیرد. کم شدن میزان مرگ انسانها، کاهش مرگ دامها و طیور، خرابی ساختمانها و تاسیسات تنها بخشی از اثرات مثبت مقاومسازی بناهای روستایی و شهری در مقابل زلزله است؛ موضوعی که هربار با منتشر شدن تصاویر خانههای خشتی و گلی روستاییان و بناهای ویران شده و چهرهای زخمی آسیبدیدگان، محل بحث و توصیه کارشناسان میشود و مدتی بعد، به دلیل فقدان امکانات، بیتوجهی مسئولان و فراموشکاری تاریخی آنها، بر تل ویرانهها بناهای تازهای ساخته میشود که بیم است با زلزله بعدی فرو بریزند.
نظرها
mansour piry khanghah
خانم نعیمه دوستدارمحترم! دولت در ایران به روستائیان وام مدهد و به دلائل زیر روسائیان فقیر ما مجبور به ساختن الونک برای سپری کردن عمر خود هستند: ۱- نداشتن سرمایه اولیه جهت خرید زمین مناسب و شرع کار اولیه(پی ریزی) جهت گرفتن وام ۲- نداشتن درآمد کافی برای باز پرداخت وام ۳- عدم امنینیت شغلی ۴- نداشتن ضامن برای گرفتن وام و غیره ... لذا روستائیان زحمت کش،ولی فقیر ما قادر به ساختن مسکن با اصول مهندسی نیستند و مجبورند که برای خودآلانکی بسازند و امیدوار باشند که بلایهای طبیعی چون زلزله ، سیل و طوفان مکمل بلای انسانی - دولتی برایشن نشود و آنان در کنار هم خوش باشند.
mansour piry khanghah
نعیمه دوستدار khaome mohtaram modathast ke dolat vam midahad va nezarate khobi ham mishavad,vali be dalaele mokhtalef rostaeiyan ghader be gereftane vam nistand 1-dashtane sarmayeh avaliye baraye kharide zamin va shoroe peyrizi 2-nadashtane daramade kafi baraye bazpas dadane vam 3-adame amniyate shoghli hamin 3 mored mojeb mishavad ke rostaeiyan majbor be sakhtane khanehaye arzsan shavand va ba yek zelzele ham jane khod ra az dast bedahand.