ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

برآمدن موج جدید آوارگی در افغانستان: «از این بَعد کجا برویم؟»

طالبان در تخار و بدخشان هم رژه قدرت خود را برگزار کردند. ولایاتی که دست یافتن به آن‌ها برایشان آرزویی دیرینه بود اکنون در آستانه سفوط است. در شمال کشور موجی از آوارگی به راه افتاده است.

پیشروی سریع طالبان در شمال افغانستان ادامه دارد و روز یکشنبه، ۱۳ تیرماه، بیش از ۱۲ ولسوالی دیگر هم سقوط کرد.

بیش از ۳۰۰ نفر از نیروهای امنیتی افغانستان برای فرار از دست جنگجویان طالبان از طریق مرزهای تاجیکستان فرار کردند و اکثر مناطق ولایات بدخشان و تخار اکنون تحت کنترل طالبان است.

ولایت تخار و بدخشان برای مردم افغانستان وجهی نمادین دارد چرا که در زمان تسلط طالبان بر افغانستان در دهه ۹۰ میلادی این منطقه دژ نفوذ‌ناپذیر ائتلاف شمال برای مبارزه با طالبان بود و احمد شاه مسعود فرمانده مجاهدین از همین منطقه فعالیت‌های جنگی را رهبری می‌کرد. طالبان به رغم تلاش بسیار هیچ گاه تا پیش از این نتوانسته‌ بود به این منطقه رخنه کند.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

در روزهای گذشته انتشار تصاویری از حضور شبه‌نظامیان طالبان در دفتر احمدشاه مسعود در تخار، نشان داد که پیشروی طالبان این بار جدی‌تر از همیشه است.

در همین اثنا خروج کامل نیروهای انگلیسی از افغانستان هم که باید روز گذشته انجام می‌شد، فعلا به تعویق افتاده است. هنوز تاریخی برای این موضوع مشخص نشده است. هم‌اکنون ۷۵۰ سرباز بریتانیایی در افغانستان حضور دارند که در قالب برنامه «آموزشی و کمکی» به ارتش فعال هستند.

هفته گذشته آلمان که دومین نیروی نظامی بزرگ در افغانستان در دو دهه گذشته را داشت، آخرین سربازانش را هم با چند هواپیمای نظامی خارج کرد.

روز جمعه، ۱۱ تیرماه نیز، ایالات متحده پایگاه هوایی بگرام، قلب مبارزات خود در افغانستان را تحویل داد. معنای تخلیه بگرام این است که دیگر آمریکا عملیات بزرگی در افغانستان نخواهد داشت. چند صد سرباز باقی مانده آمریکایی نیز هم‌اکنون در حال انجام وظیفه نگهبانی از سفارت این کشور هستند.

جو بایدن روز جمعه در یک کنفرانس مطبوعاتی به سوالات مربوط به خروج نیروهای نظامی این کشور از افغانستان پاسخ نداد و گفت «آخر هفته و تعطیلات است و مایلم در مورد موضوعات شاد صحبت کنم». اما جن ساکی، سخنگوی کاخ سفید بعدتر تاریخ خروج کامل سربازان را اواخر ماه اوت اعلام کرد.

در کابل، اظهارات روز جمعه جو بایدن موجب خشم و عصبانیت شد. همزمانی این اظهارات با سقوط مناطق استراتژیک در بدخشان و تخار از سوی ناظران سیاسی به عنوان بی‌مسئولیتی آمریکا تفسیر شده است.

شهرزاد اکبر، رئیس کمیسیون بین المللی حقوق بشر افغانستان ، در توییتر خود با طعنه به بایدن نوشت: «من به عنوان یک زن افغان گزینه «صحبت در مورد چیزهای شاد» را ندارم. من باید نگران آپارتاید جنسیتی باشم.»

نه آب داریم، نه نان، نه چیز دیگری داریم. در این هوای گرم زیر یک خیمه پارچه‌ای زنده‌گی می‌کنیم. چه قسم کنیم، از این بعد کجا برویم. خانه خود را از دست دادیم، اولاد خود را از دست دادیم. از دو طرف جنگ است، هم دولت می‌زند، هم طالب. در این وسط ملت دربه‌در و خاک‌به‌سر است.

طالبان اکنون حدود یک سوم از حدود ۴۰۰ شهر افغانستان را تحت کنترل دارند و در دروازه بسیاری دیگر از شهرها نیز مستقر شده‌اند. اگرچه آنها هنوز هیچ مرکز استانی را نگرفته‌اند، اما اکنون چندین منطقه مهم از شهر غزنی در شرق تا میمنه در شمال استان فاریاب را محاصره کرده‌اند.

در بسیاری از مناطق ، نیروهای امنیتی بدون هیچ گونه درگیری تسلیم شده‌اند. گفته می‌شود تسلیم نیروهای امنیتی با واسطه‌گری بزرگان محلی انجام شده است. ویدئوهایی منتشر شده که جنگجویان طالبان را در حال در آغوش کشیدن سربازان تسلیم‌شده و تأمین پول برای سفر به خانه‌هایشان نشان می‌دهد. این احتمال وجود دارد که طالبان به نیروهای ارتشی که تسلیم می‌شوند امان‌نامه داده باشد.

در بدخشان ، محیب الرحمن، یکی از اعضای شورای ولایتی، پیشروی طالبان را نتیجه روحیه ضعیف قوای ارتش می‌داند. اکثر سربازان در این منطقه بدون تجهیزات ضروری و امکانات اولیه به حال خود راها شده‌اند.

رحمان به آسوشیتدپرس گفت: «متأسفانه اکثر مناطق بدخشان بدون هیچ گونه درگیری به طالبان واگذار شد.»

پیشروی سریع طالبان، مرکز بدخشان را در معرض خطر قرار داده است و تصاویر تلویزیونی روز شنبه نشان داد که سیاستمداران و مقامات دولتی برای فرار به کابل به سمت هواپیما هجوم می‌آورند.

روز یکشنبه نیروهای ویژه با هلی کوپتر برای تامین امنیت شهر بدخشان وارد شدند. اما نیروهای امنیتی افغانستان تنها موفق شده‌اند طالبان را از تعداد انگشت شماری از مکان‌هایی که طی چند ماه گذشته تصرف کرده‌اند، بیرون برانند.

موج آوارگی در افغانستان

در دو ماه اخیر جنگ در بیش‌تر ولایت‌ها به شکل بی‌سابقه‌ای گسترش یافته است. همین موضوع سبب شده است که هزاران خانواده، خانه‌ها‌یشان را ترک کنند و در مراکز ولسوالی‌ها و ولایت‌های نسبتاً امن، تحت شرایط دشوار، برای خود سرپناه جست‌وجو کنند.

روزنامه ۸ صبح به نقل از وزارت امور مهاجرین این کشور نوشت که در جریان دو ماه جنگ، حدود ۲۲ هزار و ۴۱۶ خانواده از ولایت‌های مختلف آواره شده‌اند. رسانه‌های افغانستان می‌گویند شمار آوارگان بسیار بیشتر از این رقم است و از ۳۷ هزار خانواده آواره‌شده سخن گفته‌اند.

عبدالباسط انصاری، مشاور مطبوعاتی این وزارتخانه گفت که بیش‌تر آوارگان از ولایت‌های کندز، بغلان، هلمند، غزنی، تخار و بدخشان‌اند. انصاری افزود که وزارت امور مهاجرین و عودت‌کننده‌گان به ۲۰ هزار خانواده مواد غذایی، فرش و خیمه کمک کرده است. وی از موسسات همکار خواست که این وزارت را همکاری کنند، تا آنان بتوانند، آوارگان بیشتری را تحت پوشش قرار دهند.

در حال حاضر، از چهارده ولسوالی بلخ، ولسوالی‌های زارع، چهاربولک، دولت‌آباد، بلخ، شولگره، کشنده، شورتپه، چمتال و کلدار این ولایت تحت کنترل گروه طالبان قرار دارد.

غلام‌سخی، آواره جنگ در بلخ به ۸صبح گفته است: «نه آب داریم، نه نان، نه چیز دیگری داریم. در این هوای گرم زیر یک خیمه پارچه‌ای زنده‌گی می‌کنیم. چه قسم کنیم، از این بعد کجا برویم. خانه خود را از دست دادیم، اولاد خود را از دست دادیم. از دو طرف جنگ است، هم دولت می‌زند، هم طالب. در این وسط ملت دربه‌در و خاک‌به‌سر است.»

از میان هشت ‌هزار خانواده آواره در بغلان، به یک هزار خانواده کمک صورت گرفته است.

ریاست مهاجرین ولایت بدخشان گفته است که به علت خشونت‌ها و جنگ‌های اخیر در این ولایت بیش از هفت هزار خانواده مجبور به ترک خانه‌هایشان شده‌اند.

این ‌آوارگان از ولسوالی‌های کشم، بهارک، جرم، یفتل پایان، خاش، ارغنج‌خواه، ارگو و ساحاتی در شهر فیض‌آباد به مرکز ولایت بدخشان پناه آورده‌اند.

ریاست مهاجرین کندز هم می‌گوید که در نتیجه جنگ‌ در یک ماه گذشته، ۱۲ هزار خانواده مجبور به ترک خانه‌هایشان شده‌اند.

رییس مهاجرین این ولایت گفته است که در یک ماه اخیر در هماهنگی با نهادهای کمک‌رسان، از مجموع دوازده هزار خانواده بی‌جاشده، ۶ هزار و ۵۰۰ خانواده آن به کمک نیاز داشته‌اند که در حال حاضر روند توزیع کمک به این خانواده‌ها جریان دارد.

در تخار، دیگر ولایت جنگ‌زده این کشور نیز حدود ۹ هزار خانواده آواره شده‌اند.

وضعیت ولایت‌های دیگر که در آن جنگ جریان دارد، بهتر از این پنج ولایت نیست و وضعیت انسانی در افغانستان هر روز بیشتر به سال‌های دهه ۹۰ میلادی و دوران پیشروی سریع طالبان در این کشور شبیه می‌شود.

بجنگ و بکش تا به قدرت و مکنت برسی

به‌نظر می‌رسد طالبان از الگویی پیروی می‌کند که در دهه ۹۰ میلادی برای تسلط سریع بر افغانستان پیمود. در اکتبر ۱۹۹۴ که طالبان در افغانستان اعلام موجودیت کرد، در نخستین گام قندهار را فتح کرد و از زمان فتح قندهار تا فتح کابل تنها ۲۰ ماه فاصله وجود داشت. طالبان در سپتامبر ۱۹۹۶ وارد کابل شد و عملا کنترل افغانستان را به دست گرفت.

تاریخ افغانستان در چهار دهه گذشته ترکیبی از شورش‌ها و مصالحه‌ها بوده است و هر که سر به شورش گذاشته و در کشتار و غارت موفق‌تر عمل کرده، سهم بزرگتری از قدرت گرفته است. به همین دلیل الگوی ایجاد نزاع، افزایش هزینه‌ برای قدرت مستقر، خشونت حداکثری و بعد مصالحه با گرفتن سهم هرچه بزرگتر از قدرت به الگوی اصلی سیاست و حکمرانی در افغانستان بدل شده است.

برای نمونه اتحاد گلبدین حکمتیار با برهان‌الدین ربانی در دهه ۸۰ میلادی و بعد نزاع و جدایی آن‌ها از یکدیگر، اتحاد گروه‌های چندگانه جبهه شمال و منازعه و جدایی بعدی پس از سقوط دولت دکتر نجیب و فتح کابل، برآمدن طالبان در شکاف همین گروه‌ها، فتح قندهار و بعد فتح کابل، سقوط طالبان به دست آمریکا و نزاع بر سر کیک قدرت که این بار گروه‌های سیاسی را به واحد‌های بسیار کوچکی تبدیل کرد، همه الگوی تکرار شونده نزاع حداکثری برای به دست آوردن سهم بزرگتر از قدرت بوده است. طالبان هم در دو دهه گذشته همین الگو را پیش برد و اکنون در آستانه موفقیت است.

این لایه داخلی نزاع در افغانستان است. کشورهای خارجی که لایه بزرگتر درگیری‌‌های افغانستان را شکل داده‌اند نیز از همین الگو در افغانستان پیروی می‌کنند. هر کدام از گروه‌ها و جریان‌ها و اقوام افغانستان ارتباط مشخص با یکی از کشورهای خارجی دارند. آن‌ها می‌جنگند تا به مکنت برسند و کشورهای حامی‌شان نیز تجهیزشان می‌کنند تا این شورش نیابتی منافع آن‌ها را تامین کند. افغانستان به عنوان پل ارتباطی چین و هند به آسیای میانه مورد توجه همه کشورهای منطقه است. حتی ترکیه نیز با تشکیل مدارس اسلامی و خیریه‌های مذهبی هم‌اکنون به دنبال جای پایی محکم در افغانستان می‌گردد.

آنچه در میانه این شورش‌ها هیچ‌گاه برجسته نشده است سرنوشت مردم این کشور، به ويژه زنان است. آن‌ها در سه دهه گذشته اصلی‌ترین قربانی این دو سطح نزاع در کشورشان بوده‌اند. دستاوردهای زنان افغانستان در سال‌های گذشته گرچه بزرگ و ستودنی است ولی هنوز تا درونزا شدن و تثبیت آن در سراسر کشور فاصله بسیاری دارد. سهم زنان در الگوی جدید برای افغانستانی که طالبان را هم در قدرت خواهد داشت، از هم‌اکنون محور نگرانی فعالان حقوق بشر و زنان در این کشور است.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • محمد

    دولت افغانستان باید از دولتهای دوست درخواست نیروی کمکی نظامی کند.