ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

تیم فوتبال زنان ایران: رسیدن به زمین سبز فوتبال از سنگلاخ تحجر

«شایستگان حذف شده» شاید عنوان مناسبی باشد برای زنان فوتبالیست ایران که در جدال با تحجر و قوانین ضد زن، بدون هیچ گونه تدارکی به بازی‌های جام ملت‌های آسیا رسیدند و با دو باخت و یک مساوی از صعود به مرحله بعد باز ماندند. آنانی که در چند جبهه با تحجر، قوانین ضد زن و «مردان» تصمیم گیر جنگیده بودند تا به زمین چمن برسند، بازنده نیستند.

بازی ایران و چین که با نتیجه صفر بر هفت به آخر رسید، بازنده زنان فوتبالیست ایرانی نبودند که با همه محدودیت‌ها و محرومیت‌ها و در شرایط نابرابر برای اولین بار به مرحله پایانی جام ملت‌های آسیا رسیده‌اند، بلکه «آقایان مدیر»ی بودند که بیشتر از آنکه نگران برد و باخت باشند، هراسان بودند از اینکه نکند «شرعیات» و «ارزش‌های نظام» زیر سوال برود و «بزرگان» دل رنجیده شوند از «نادیده گرفتن ارزش‌ها».

زنان فوتبالیست ایران در حالی به جام ملت‌ها رسیدند که تا یک سال قبل هیچ نشانی از «تیم ملی فوتبال زنان» نبود. دو سال بود که تیم ملی منحل شده و در هیچ مسابقه‌ای در سطح ملی شرکت نکرده بود. به همین جهت نیز فیفا نام ایران را از فهرست رتبه‌بندی کنار گذاشته بود.

بازیکنان تیم حتی لباس هم نداشتند و معاون بانوان فدراسیون فوتبال به جای اینکه پیگیر مشکلات زنان فوتبالیست باشد، به دنبال سفرهای خارجی و احتمالاً قراردادهای اسپانسری از فوتبال مردان بود. با این همه اما تیم فوتبال زنان ایران از مرحله مقدماتی صعود کرد و در نخستین بازی مقابل میزبان به مساوی صفر به صفر رسید، در دو بازی بعدی نتیجه را به رقبای قدرتمند واگذار کرد.

این مهم در شرایطی به دست آمده که تنگناهای بسیاری در این سال‌ها بر زنان فوتبالیست تحمیل شده است.

حجاب اسلامی همیشه محدودیت است

در دو بازی نخست ایران با هند و چین چند لحظه از بازی در ذهن تماشاگران تلویزیونی حک شد؛ یکی از آن صحنه‌ها درست چند ثانیه پیش از گل دوم تیم چین است که مقنعه بازیکن ایران می‌افتد و او به جای تعقیب توپ نگران پیامدهای احتمالی «کشف حجاب» است. برای همین هم توپ را رها می‌کند تا مقنعه اش را بچسبد.

این «نگرانی» و «هراس» از افتادن مقنعه‌ای که دویدن و تنفس را برای فوتبالیست های زن سخت تر کرده ریشه در گذشته و تهدیدهای «متولیان» امر دارد. جمهوری اسلامی در سال‌های اخیر تلاش کرده موفقیت زنان ورزشکار که به اجبار با پوشش اسلامی در مسابقات حاضر شده‌اند را به نفع «حجاب اجباری» تفسیر کند و از زبان آن‌ها بگوید «حجاب محدودیت نیست».

علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی نسبت به اینکه فدراسیون‌های بین‌المللی «حجاب اسلامی» را به عنوان یکی از پوشش‌های ورزشکاران کشورهای اسلامی پذیرفته‌اند «احساس غرور» می‌کند. او در سال ۱۳۹۱ در دیدار با «مدال آوران المپیک» گفت: «حضور بانوان و دختران ورزشکار با رعایت حجاب شرعی، در میدان‌های بین‌المللی است که اقدامی فوق‌العاده، و بسیار مهم و با ارزش است».

او تابستان امسال هم در اظهارنظری مشابه گفت: «بانوان ورزشکار ایرانی در این رقابت‌ها ثابت کردند که حجاب اسلامی مانع درخشش در عرصه ورزش نیست همانگونه که این موضوع را در عرصه‌های سیاست و علم و مدیریت نیز ثابت کرده‌اند». تا نشان دهد آنچه که برای نظام «اولویت» دارد و «ارزش» محسوب می‌شود نه برد و باخت ورزشکاران بلکه همان رعایت «حجاب اسلامی» است.

هر چقدر که حفظ «پوشش اسلامی» برای رهبر جمهوری اسلامی و مسئولان «ورزش بانوان» ارزشمند است، برای زنان یک مانع بزرگ به شمار می‌رود که گاه موجب حذف آنها شده است. آن‌هایی که در زمین مسابقه حاضر شده‌ و می‌شوند تجربیات تلخی از این پوشش دارند که به دلیل هراس از حذف و محرومیت‌های بلندمدت کمتر به صورت علنی و شفاف در باره آن سخن می‌گویند.

اگر به فوتبال زنان به اندازه فوتبال مردان علاقه‌مند باشید، احتمالاً هنوز قصه شیوا امینی، بازیکن تیم ملی فوتسال ایران را فراموش نکرده‌اید. پنج سال قبل نامش از فهرست تیم ملی حذف شد چون چند عکس بدون پوشش حجاب اسلامی از او در حین بازی فوتبال در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده بود. فدراسیون فوتبال طبق روال همیشگی و همگی در جمهوری اسلامی حذف امینی به خاطر حجاب را تکذیب کرد و با لحنی «تحقیرآمیز» ادعا کرد که او «هیچ‌گاه در اولویت مربیان تیم ملی نبوده است».

تابستان امسال هم هنگامی که تیم فوتبال زنان ایران برای اولین بار توانست به مرحله پایانی جام ملت‌های آسیا راه یابد، مسئولان ورزش به جای اینکه قدردان تلاش زنان باشند یادشان آمد که نسبت به پوشش آن‌ها تذکر بدهند. برای همین هم مهین فرهادی‌زاده، معاون امور بانوان وزارت ورزش و جوانان مسئولان فدراسیون فوتبال را به جلسه فراخواند تا به آن‌ها نسبت به «رعایت پوشش اسلامی» تذکر بدهد.

زنان فوتبالیست ایران همانند دیگر زنان ورزشکار ناچارند با پوشش‌هایی که در شرایط طبیعی نیز زیست در آن‌ها دشوارتر است، به میدان بازی بروند. تصور اینکه در هوای گرم و شرجی هند با مقنعه، شلوار چسبان و دو لایه پیراهن ورزشی آستین بلند ۹۰ دقیقه فوتبال بازی کنید به تنهایی این لایه از «مصونیت» تحمیلی را نمایان می‌کند.

«آقایان» دوست ندارند زنان فوتبال بازی کنند

حالا اگر از مسأله پوشش بگذریم که غیرقابل گذشت است، مشکل بزرگ دیگر زنان فوتبالیست این است که آن‌ها هیچ نقش و سهمی در تصمیم‌گیری‌های کلان ندارند. یعنی در نهادهای تصمیم‌گیر فوتبال و در بعد کلان‌تر آن ورزش زنان تنها برای پُر کردن «کرسی بانوان» مشارکت داده می‌شوند بدون اینکه تأثیری در تصمیم گیری های کلان و خُرد داشته باشند.

در جامعه‌ای که صاحبان قدرت حضور زنان در ورزشگاه ها به عنوان تماشاگر را نمی‌پذیرند و فوتبال ایران ممکن است به همین دلیل تعلیق شود، فوتبال بازی کردن زنان از کندن کوه هم سخت‌تر خواهد بود.

برای همین است که باشگاه های پرطرفدار قرمز و آبی پایتخت که سالانه چند ده هزار دلار برای دیرکرد پرداخت دستمزد بازیکنان درجه دو و سه خارجی هزینه می‌کنند حاضر نیستند در فوتبال زنان تیم داری کنند و تیم هایشان را منحل کرده‌اند.

استقلال تهران در آبان ۱۳۹۵ در پی یک اختلاف در میان بازیکنان تیم تصمیم گرفت تیم زنان را برای همیشه منحل کند. رئیس وقت فدراسیون فوتبال چندی بعد در یک برنامه تلویزیونی آنچه که در تیم زنان استقلال رخ داده بود را «خاله‌بازی»! خواند تا واقعیت پنهان شده ذهنیت او و همکارانش در فوتبال نسبت به زنان علنی شود.

قبل از استقلال تهران ملوان بندر انزلی که از جمله تیم‌های موفق لیگ کوثر بود و همین حالا نیز سکان تیم ملی فوتبال به مریم ایراندوست مربی آن زمان آن سپرده شده است، سال منحل شده بود. اگر زنان استقلال تازه به لیگ دسته اول رسیده بودند، ملوان سابقه قهرمانی و نایب قهرمانی داشت و از پرافتخارترین تیم های لیگ بود.

مدیرعامل وقت باشگاه ملوان اما آن وقت در باره دلایل انحلال تیم زنان گفته بود: «باشگاه بار اضافی خود را خالی کرد».

مدیران این باشگاه که یک زمان زیر نظر نیروی دریایی ارتش اداره می‌شد و در یک دوره هم به منطقه آزاد بندر انزلی واگذار شد، کمی بعد در یک بیانیه ادعا کردند مسائل مالی کوچکترین دلیل برای انحلال تیم بوده و دلایل اصلی این تصمیم «در جامعه اسلامی قابل گفتن نیست». بیانیه ای که زنان فوتبالیست را به رفتار «خلاف شئونات اسلامی» متهم می‌کرد با واکنش تند بازیکنان وقت ملوان روبرو شد. مدیران و سیاستگذاران باشگاه هم برای فرار از پاسخگویی گفتند که اصلاً از شش ماه قبل تصمیم گرفته بودند امتیاز تیم زنان را بفروشند اما خریداری پیدا نشده بود تا یکی از بهترین تیم‌های فوتبال زنان ایران برای همیشه تعطیل شود.

ایراندوست که حالا سرمربی تیم ملی فوتبال زنان ایران است انحلال ملوان را «یکی از سیاه‌ترین تصمیم برخی از مسوولان و زن ستیزترین تصمیمی بود که اتفاق افتاد»، توصیف کرده است.

او که از اولین بازیکنان تیم ملوان به شمار می‌رود در باره نحوه شکل‌گیری این تیم روایتی دارد که قریب به یقین می‌تواند روایت دیگر تیم‌ها نیز باشد؛ تمرین تیم در دامنه کوه و چندین کیلومتر بیرون از شهر برای اینکه «کسی نبیند که فوتبال دختران وجود دارد».

دیده نمی‌شوند «تمسخر» و «تحقیر» اما همیشه هست

احیاناً اگر همین حالا در شبکه‌های اجتماعی بپرسید رکوردار کلین شیت و گل نخوردن در فوتبال ایران چه کسی است، اغلب کاربران شبکه‌های اجتماعی از نفر اول تا پنجم فوتبال مردان که توانسته‌اند دروازه شان را بسته نگه دارند، لیست می‌کنند، اما کمتر کسی است که بداند زهرا خواجوی ۹۵۳ دقیقه گل نخورده و گل‌نخورترین دروازه بان فوتبال ایران در رده زنان و مردان است. او دو سال قبل در گفت و گو با روزنامه همشهری گفته بود که دستمزدی که می‌گیرد به دو درصد قرارداد علی بیرانوند، دروازه بان تیم ملی فوتبال مردان هم نمی‌رسد.

بگذارید با یک مثال دیگر پیش برویم؛ ناصر حجازی دروازه بان افسانه‌ای فوتبال ایران دو فرزند داشت که به فوتبال و فوتسال روی آوردند؛ آتیلا که در فوتبال مردان به هیچ جا نرسید و به روایت همان ضرب‌المثل های «مردانه» فارسی مصداق «پسر کو ندارد نشان از پدر» بود. آتوسا حجازی اما فوتسالیست شد و خانم گل ایران. بدون حمایت «پدر» در ممنوعه فوتسال زنان از «پیشقراولان» شد و درخشید، برخلاف برادرش که با رانت پدر هم به جایی نرسید. کدام یک اما شناخته‌شده‌تر هستند و در رسانه‌ها و فوتبال «جایگاه» دارند؟ سؤال بی‌ربطی است وقتی آتیلا هم مربی‌گری می‌کند، هم کارشناسی و هم مدیریت باشگاه و آتوسا سال‌ها است که فراموش شده.

هر چقدر که «موفقیت»های فوتبالیست های زن نادیده گرفته می‌شود، «تحقیر» و «توهین» به آن‌ها در کری‌خوانی‌ها رونق دارد. سالهاست که «پیشکسوتان» فوتبال مردان رقبای خود را با الفاظی چون «بازی در تیم بانوان» یا اینکه «در حد تیم زنانی» «تحقیر» می‌کنند. آخرین نمونه‌ای که احتمالا در خاطر پیگیران فوتبال مانده کل‌کل مهدی فنونی زاده، از «گُنده‌لمپن‌»های فوتبال مردان با سپهر حیدری از چهره‌های «تحصیل‌کرده» فوتبال ایران بود که یکدیگر را «شایسته بازی در تیم بانوان» دانسته بودند.

عرق سرد: «آقا اجازه نمی‌دهد»

نیلوفر اردلان را به خاطر دارید؟ کاپیتان تیم ملی فوتسال زنان ایران که در سال ۱۳۹۴ با شکایت همسرش که از قضا مجری یک برنامه ورزشی بود و هست، ممنوع الخروج شد و نتوانست تیم ایران را در مسابقات همراهی کند.

قصه او دستمایه ساخت یک فیلم سینمایی شد به نام «عرق سرد». هرچند دست‌اندرکاران فیلم به سان بسیاری دیگر هر گونه شباهت میان این فیلم و قصه اردلان را «تصادفی» خواند اما مسئولان حوزه هنری و صدا و سیما فیلم را تحریم کردند؛ یعنی نه در سینماهای حوزه هنری اجازه نمایش یافت و نه در تلویزیون تبلیغات و حتی نقد آن به روی آنتن رفت.

اردلان تنها ورزشکار زن ایرانی نیست که در این سال‌ها به دلیل قوانین ضد‌زن در آخرین لحظه از همراهی تیم باز مانده است. زهرا نعمتی دارنده دو مدال طلا تیراندازی پارالمپیک و سمیرا زرگری مربی تیم اسکی آلپاین هم طعم تلخ ممنوعیت خروج با شکایت شوهر را چشیده‌اند.

در مجلس دهم گروهی از نمایندگان پیگیر این بودند که با اصلاح قانون یا تصویب یک طرح که به زنان اجازه می‌داد در شرایط اضطرار با حکم قضایی از کشور خارج شوند، این امکان را برای «نخبگان» و «ورزشکاران ملی» فراهم کنند تا در دقیقه نود از همراهی تیم جا نمانند. این طرح و پیشنهادها اما در هزارتوی نهادهای حکومتی بایگانی شد تا زنان همچنان نگران باشند که نکند در ثانیه های آخر درست در فرودگاه تجربه اردلان برای آن‌ها نیز تکرار شود.

جنگ در چند میدان

تیم ایران با ۱۲ گل خورده، بدون یک گل زده در سه مسابقه از صعود به مرحله بعد بازماند. این نتیجه در فوتبال مردان که از بهترین سخت افزارها برخوردار است، گران‌ترین مربی های تاریخ فوتبال ایران بر نیمکت آن نشسته‌اند و به جز دوره اخیر، همیشه با اردو و بازی‌های تدارکاتی به رقابت‌ها اعزام شده یک فاجعه است، برای تیم زنان اما با شرح حالی که از آن‌ها رفت نه، بلکه یک پیروزی است.

تا روزهای آخر سال قبل اصلاً نشانی از تیم ملی فوتبال زنان نبود. تیم لباس و زمین تمرین نداشت. یک بازی تدارکاتی انجام نداد. با این اوصاف برای اولین بار از مرحله مقدماتی صعود کرد و اگر کمی و تنها کمی شانس داشت، کرونا گریبانگیرش نمی‌شد و بازیکنانش قبل از رویارویایی با چین چند مسابقه با تیم های درجه یک برگزار کرده بودند، حالا امکان داشت شگفتی ساز شده بودند با همان لباس‌های چند لایه و مقنعه نفس گیر.

شایستگان حذف شده شاید عنوان خوبی باشد برای آنها؛ درست همانند زنان هندبالیست ایران در مقابل نروژ. در پایان آن بازی تیم نروژ برای دروازه‌بان ایران که بهترین بازیکن زمین شد دست زد؛ تشویقی نمادین و «خواهرانه» و حامل این پیام که ما می‌دانیم شما با چه محدودیت‌هایی به اینجا رسیده اید. تا همین جا هم قهرمانید. شما برای رسیدن به اینجا جنگیده‌اید؛ جنگ با سنت و شریعت، با قوانین و مدیران ضد زن و حتی گاه با همسران، راه سختی آمده‌اید.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • مهری یلفانی

    درود بر زنان ورزشکار ایران که با وجود سختی ها و محدودیت های بسیار و دست و پا گیر هرگز در هیچ زمینه ای از تلاش و از پای ننشسته اند و همیشه افتخار آفرین بودند.