ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

انتخابات فرانسه: چهار سوار سرنوشت

یکشنبه ۱۰ آوریل/۲۱ فروردین فرانسوی‌ها برای انتخابات رئيس‌جمهور جدید فرانسه پای صندوق رای خواهند رفت. نگاهی به انتخابات فرانسه به میانجی چهار بازیگر اصلی آن، امانوئل مکرون، مارین لوپن، اریک زمور و ژان لوک ملانشون .

در سال ۲۰۱۹، سخن‌گوی حزب چپ رادیکال  «فرانسه تسلیم‌ناپدیر»، آدرین کتنن، توییت کرد که «تفاوت مکرون و مارین لوپن تفاوت میان کلاه سفید و سفید کلاه است»؛ ضرب‌المثلی فرانسوی برای بیان اینکه دو چیز به ظاهر متفاوت کاملاً از یک جنس و شبیه اند. البته کتنن، بعدتر وقتی فهمید معنای این حرف ریختن رای استراتژیک به نفع لوپن علیه مکرون است، از حرفش عقب‌نشینی کرد. همین ضرب‌المثل بارها در مورد تفاوت مارین لوپن و اریک زمور، هر دو راست افراطی، به کار رفته است: کلاه سفید یا سفید کلاه، یا به قول مجری فرانس انتر، «پیراهن قهوه‌ای یا قهوه‌ای‌پیراهن» که قرابت آنها با فاشیسم هم از نظر دور نماند. 

به همین ترتیب، تشخیص و تمایز میان آن ایدالگو و مکرون، یا در واقع حزب فروپاشیده و از ایدئولوژی چپ تهی شده سوسیالیست و جریان نه راست و نه چپ «به پیش» رئیس‌جمهور جوان هم حقیقتا ماموریتی دشوار مثل تشخیص یک مربع سفید درون یک مربع سفید است. از چشم‌ طرفداران مکرون نیز ژان لوک ملانشون و مارین لوپن و چپ و راست افراطی به دو چهره ژانوس می‌مانند و هر دو افراطی و از یک جنس اند.

این حال و هوای ابهام میان این و آن، و بیش از همه میان باورهای راست و چپ، صرفا در زبان، در اظهارنظرها و  برچسب‌زنی‌های این به آن وجود ندارد،‌ بلکه بنیاد و ریشه آن را در واقعیت‌های اجتماعی و سیاسی هم می‌توان جستجو کرد. در سالهای اخیر جنبش جلیقه‌زردها و پس از آن جریان ضد واکسن و ضد پاسپورت سلامتی توده‌های جمعیتی مرکب و شعارهای حاصل از درهم‌آمیختگی باورهای چپ و راست را به صحنه آوردند. 

به طور مشخص، راست افراطی فرانسه در دهه‌های اخیر موتور ایجاد ابهام و ارتزاق از ابهام میان چپ و راست بوده است.

در آغاز کارزار انتخاباتی در فرانسه، مارین لوپن رهبر حزب راست افراطی مجمع ملی، گفت که می‌خواهد با نجات هویت فرانسوی محیط زیست و اکوسیستم را نجات دهد. عجب. آن طور که فیلیپ کورکف، متخصص علوم سیاسی، می‌گوید این نزدیک‌شدن راست‌های افراطی به برنامه‌های چپ برای فروختن ایده‌های دست‌راستی‌شان البته چیز جدیدی نیست و جوهر فاشیسم یا ناسیونال سوسیالیسم را نیز حتی در همین باید جستجو کرد. 

مکرون و گردش به راست

۸ ژوئن سال گذشته، امانوئل مکرون وارد کوچک در شهر کوچک تن-ارمیتاژ در جنوب شرقی فرانسه شد و  به سمت جمعیتی که به استقبالش آمده بودند رفت و البته از اولین نفری که با آن روبرو شد، سیلی خورد. این سیلی هوادار «راست افراطی» به گوش رئیس‌جمهور را نباید یک پیشامد حاشیه‌ای و بی‌اهمیت دانست. بنا نظرسنجی‌ای که در روزهای اخیر منتشر شده، از هر ۱۰ فرانسوی، ۷ نفر خواستار شکست مکرون در انتخابات اند، یعنی چیزی در حدود ۶۵ درصد واجدان حق رای.

نه فقط جریان‌های راست افراطی، که طیف‌های مختلف چپ رادیکال هم خواستار یک رئیس‌جمهور جدید اند. بنا به آخرین نظرسنجی‌ها، حدود ۲۶ درصد فرانسوی‌ها به مکرون رای خواهند داد، رقمی که البته حضور او را در دور دوم انتخابات قطعی خواهد کرد. بدون شک اما جایگاه رئيس‌‌جهور فرانسه همان جایگاه ۵ سال پیش نیست.

پوستر پاره‌شده امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه - عکس از shutterstock

پنج سال پیش، مکرون شخصیت مورد علاقه و عشق رسانه‌ها بود، هرچند معدودی او را دست‌نشانده اتحادیه اروپا و نامزد بانک‌دارها معرفی می‌کردند. به طور کلی، مکرون نماینده جهانی‌سازی، اوبریزاسیون و البته ارزش‌های جهان‌شمول لیبرال تلقی می‌شد؛ و قرار بود نوعی «ملت-استارت‌آپ» پویا و آنلاین و شیک برپا کند. 

در سه سال گذشته اما او گردشی نامحسوس به سوی ارزش‌ها و باورهای محافظه‌کارانه‌تر  بیگانه‌ستیز داشته است. همزمان و پس از بحران کرونا، لحن اقتصادی او نیز تغییر کرد و او به شکلی بی‌سابقه از اهمیت حاکمیت ملی بر برخی‌ بخش‌های اقتصادی سخن گفت. 

برخلاف ژست لیبرال، در دوران او جنبش جلیقه زردها سرکوب شد، خشونت پلیسی تشدید گردید و جلوی فعالیت برخی مؤسسه‌های نزدیک به مسلمانان فرانسه گرفته شده، از جمله خیریه مذهبیِ باراکاسیتی که کارش فقط کمک به تامین آب سالم در آفریقا و همیاری به پناهجویان در فرانسه بود. سال گذشته، در سالروز آغاز جنگ الجزایر، نخست‌وزیر مکرون، ژان کاستکس، گفت که مردم فرانسه دیگر نباید گذشته استعماری این کشور را به نقد بکشند و در عوض به «ریشه»های فرانسوی خود افتخار کنند. به همین‌ترتیب، ژرار دارمنن،‌ وزیر کشور دولت مکرون، در چند نوبت به روزنامه‌نگاران، سیاست‌مداران و دانشگاهیان چپ‌گرا و نهادهایی نظیر عفو بین‌الملل و اتحادیه حقوق بشر تاخت، به این دلیل که آنها اسلام‌هراسی یا خشونت پلیسی را محکوم می‌کنند. وزیر تحقیقات و آموزش عالی دولت، فردریک ویدال، نیز در ماه فوریه در سخنان رسوایی‌آور خبر از انجام اقداماتی برای مهار فضای سیاسی دانشگاه‌ها داد.

فارغ از همه اینها، باید اشاره کرد به استفاده نظام‌مند دولت مکرون از بحران‌ها و فجایع برای کسب مشروعیت.

در حالی که پس از جنبش جلیقه زردها، محبوبیت ماکرون در نظرسنجی‌‌ها سقوط کرده بود، بحران کرونا به داد رئيس‌جمهور فرانسه رسید و او توانست محبوبیت از دست رفته را جبران کند. بحران جنگ اوکراین نیز تاثیر مشابهی در صعود درصد محبوبیت رئيس‌جمهور فرانسه داشته است. آیا رئیس‌جمهوری که محبوبیتش به طور مستقیم متاثر از بحران‌هاست، شایستگی لازم برای نشستن بر صندلی ریاست دولت را دارد؟‌ 

در شرایط کنونی، مکرون بدش نمی‌آید که انتخابات ریاست جمهوری به یک‌ همه‌پرسی در مورد جنگ اوکراین بدل شود، به خصوص که رقبای راست افراطی او در سالهای مواضع همسو با پوتین داشته‌اند. هم مارین لوپن و هم اریک زمور در سالهای اخیر اظهاراتی در تحسین پوتین بر زبان آورده‌اند. زمور صراحتا در سال ۲۰۱۹ گفت که «اروپا برای شکوفایی نیازمند شخصیتی مقتدر همچون پوتین است.» مواضع ملانشون نیز در قبال پوتین و روسیه هیچگاه خصمانه نبوده است. بنا به نظرسنجی‌ای که اخیرا منتشر شد از هر ۵ فرانسوی، ۲ نفر گفته‌‌اند که نظر نامزدها در مورد جنگ اوکراین در تصمیم انتخاباتی‌شان تاثیرگذار است.

ماه گذشته تصاویری از مکرون با چهره‌ای متعمق، سویشرت کلاه‌دار و ته‌ریش در الیزه منتشر شد که خیلی زود موجی از تمسخر در رسانه‌های اجتماعی برانگیخت با این مضمون که مکرون ژست زلینسکی، رئیس‌جمهور در حال جنگ اوکراین، را گرفته است و ادای او را در می‌آورد. بله، کاریکاتوری از کاریکاتور یک قهرمان.

لوپن و رویای ناتمام راست افراطی

در طول ۲۰ سال گذشته راست افراطی در فرانسه رشد پیوسته‌ای داشته است. نطفه‌ فاشیسم یا شبه-فاشیسمی که به شکلی خزنده در زیر پوست جامعه فرانسه رشد و گسترش یافته، سالها قبل بسته شده است؛ پیش از انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۲، که مارین لوپن توانست ۱۸% آراء را کسب کند  و حتی قبل از سال ۲۰۰۲  که  ژان-ماری لوپن توانست لیونل ژسپن را پشت‌سر بگذارد و به دور دوم انتخابات ریاست جمهوری راه پیدا کند. 

سالهاست که مجمع ملی (سابقاً جبهه ملی) احساس ترس و ناامنی عمومی را به نفع گفتاری ملی‌گرایانه و ضد-مهاجر، هویت‌گرا و بیگانه‌هراس کانالیزه و بسیج می‌کند.

مارین لوپن

مواضع ضد-مهاجر و ضد-مسلمان مارین لوپن بر کسی پوشیده نیست؛ او بارها علیه مهاجران جملاتی از این دست را بیان کرده است: «آن کسی شایسته‌ ملیت فرانسوی است، که فرانسوی حرف بزند، فرانسوی بخورد و فرانسوی زندگی کند.» در سال ۲۰۱۰، لوپن مسلمان فرانسوی را که در خیابان‌ها نماز می‌خوانند با نازی‌های آلمانی مقایسه کرد که فرانسه را اشغال کرده بودند، طنز تاریخ اینکه پدر او کسی است که به هولوکاست باور ندارد و اتاق‌های گاز نازی‌ها را یک «امر جزئی  تاریخی» می‌داند. ترس و احساس ناامنی عمومی‌ای که مجمع ملی از آن ارتزاق می‌کند اما علاوه بر ریشه‌های فرهنگی، دلایل اقتصادی هم دارد.

بحران اقتصادی (و سیاست‌های نئولیبرال و ریاضتی تحمیلی از جانب اتحادیه اروپا)، بحران امنیت (و تشدید احساس هویت ملی و مسأله مهاجران)، و نهایتاً بحران نظام نمایندگی سیاسی پارلمانی (و متعاقباً رشد پوپولیسم) سه ضلع مثلثی هستند که شرایط رشد راست افراطی را در سال‌های اخیر فراهم آورده‌اند.

راست افراطی اما در فرانسه همزمان با رشد و گسترش خزنده‌اش، نوعی تحول درونی را نیز پشت سر گذاشته است؛ تحولی که نقطه عطف آن جایگزینی مارین لوپن به جای پدرش، ژان-ماری لوپن در جبهه ملی تلقی می‌شود.

ژان ایو کامو، پژوهشگر سیاسی، این تحول درونی در بطن راست افراطی را این طور بیان می‌کند: حرکت از «راست افراطی» به سوی «راست رادیکال و پوپولیست».

به نظر ژان ایو کامو، تفاوت راست پوپولیست جدید با راست افراطی تاریخی در این است که نسخه جدید کاملاً میانجی‌گری صندوق رای را پذیرفته‌ است و تنش کمتری با نهادهای دموکراتیک دارد. 

کارل لانگ، عضو پیشین حزب، تفاوت مارین لوپن و پدرش را این طور خلاصه‌ می‌کند: « ژان-ماری می‌توانست از ایده‌هایش حتی اگر عامه‌پسند نبودند دفاع کند؛ دخترش اما از هرچه پسند عموم است دفاع می‌کند حالا ایده‌ها هرچه باشند.» 

در ده سال گذشته فرانسه آماج چرخه‌هایی از خشونت‌های تروریستی بوده است که به رشد راست افراطی کمک کردند؛ تیراندازی‌های تولوز و مونتوبان در سال ۲۰۱۲، حمله به شارلی ابدو و یک سوپرمارکت یهودی و کلوب باتاکلان در سال ۲۰۱۵، و حمله تروریستی با کامیون در نیس در سال ۲۰۱۶، و حمله با چاقو در همین شهر در سال ۲۰۲۰  قتل ساموئل پتی، معلم دبیرستان در ۲۰۲۰ مرگبارترین و مشهورترین نمونه‌ها اند. با این حال، دست‌کم در شش ماه گذشته اخبار مربوط به ترور و اسلام‌گرایی به حاشیه رفته است و به نظر مساله هویت و امنیت اهمیت پیشین خود در فهرست نگرانی‌های شهروندان فرانسوی از دست داده‌ است. در مقابل، موضوع قدرت خرید، هزینه سوخت و انرژی، حداقل حقوق  و موضوع بازنشستگی است که بیشتر ذهن شهروندان را به خود مشغول کرده است. از این بابت، حزب مارین لوپن هم این موضوعات را به شکل پوپولیستی در کارزار انتخاباتی خود در دستور کار قرار داده است.

در آستانه انتخابات، بنا به آخرین نظرسنجی‌ها، چیزی در حدود ۲۴ درصد فرانسوی‌ها به لوپن رای خواهند داد و در نتیجه بنا به پیش‌بینی‌ها او به همراه مکرون به دور دوم انتخابات خواهد رفت تا سناریوی انتخابات پیشین تکرار شود. 

در ماه مارس و همزمان با رشد سبد رای اریک زمور، میزان رای لوپن در نظرسنجی‌ها تا ۱۴ درصد هم نزول کرد، اما این روند دوباره به نفع لوپن معکوس شد و حتی خیانت مارین مارشال لوپن، خواهرزاده او هم که به طور ضمنی از اریک زمور حمایت کرد نتوانست او را زمین‌گیر کند تا مجمع ملی لوپن بار دیگر در آستانه تسخیر الیزه باشد؛ هرچند در شرایط فعلی پیروزی او بر مکرون در دور دوم انتخابات همچنان یک رویای محال می‌نماید.

ماموریت ناممکن اریک زمور 

در فرانسه هرکس تلویزیون می‌بیند اریک زمور را می‌شناسد. در طول دو دهه گذشته و در فضای مبهم ناشی از رنگ باختن مرزهای چپ و راست، او پای ثابت کارشناسی مسائل سیاسی در شبکه‌های مختلف تلویزیونی بوده است. در یک کلام، او سخنگوی امیال پاتولوژیک بیگانه‌ستیز و زن‌ستیز جامعه فرانسه است. و البته نام او به مجادله و رسوایی گره خورده است. در کارنامه او دفاع از حکومت ویشی در زمان اشغال فرانسه،  شدیدترین حمله‌ها به اسلام و پیشنهاد مضحک تاسیس وزارت‌‌خانه «باز مهاجرت» (برای سرعت بخشیدن به فرایند برگشت مهاجران و حتی فرانسوی‌های آفریقایی‌تبار) دیده می‌شود. 

 در جریان یک برنامه تلویزیونی، زمور که معتقد است که فرانسوی‌ها باید نام مسیحی داشته باشند به هاپساتو سی، یکی از مجری‌های زن آفریقایی‌تبار حاضر گفت که «نام کوچک تو توهین به فرانسه است».

زمور مدافع تز مضحک «جابه‌جایی بزرگ» رنو کامو است: تزی جمعیت‌شناختی با این مضمون که خانواده‌های مهاجر و مسلمان با فرزندآوری زیاد در حال تغییر ترکیب جمعیتی فرانسه هستند.

چیزی که در مورد اسلام‌ستیزی چهره‌های راست افراطی مثل زمور و لوپن فرانسه باید تصریح کرد این است که علی‌رغم نگاه خصمانه‌شان به مسلمان فرانسه رویکرد بسیار مثبتی به جمهوری اسلامی ایران دارند. و هر دو معتقد اند به جای عربستان سعودی، فرانسه باید روی جمهوری اسلامی ایران به عنوان شریک خاورمیانه‌ای خود سرمایه‌گذاری کند. به زعم زمور به طور مشخص، شیعیان حاکم بر ایران بر خلاف سنی‌ها عملگرا هستند.

در فرانسه، زمور که متهم به آزار و اذیت جنسی است، همچنین به عنوان چهره‌ای ضد زن و ضد اقلیت‌های جنسی شناخته می‌شود. او بارها علیه آنچه «زنانه‌شدن جامعه» می‌‌خواند نوشته و مصاحبه کرده است. 

اگرچه زمور مدعی بازگشت به ریشه‌های اصلی راست افراطی و در واقع به جبهه ملی مدل ژان ماری لوپن است، اما در عمل  فرق چندانی میان وعده انتخاباتی‌های با برنامه‌های مارین لوپن وجود ندارد. 

پس از اعلام نامزدی در انتخابات، میزان رای زمور در نظرسنجی‌ها در مسیر رشد قرار گرفت. او حتی در مقاطعی از مارین لوپن پیشی گرفت و به رکورد ۱۸ درصد نیز رسید.

صعود زمور در نظرسنجی‌ها تنها ناشی از شور شوق بخشی از هواداران راست افراطی برای یک چهره افراطی‌تر نبود؛ بلکه گروهی از جمهوری‌خواهان محافظه‌کار نیز به زمور به خاطر چهره و ژست شبه‌-روشنفکری‌اش متمایل شده بودند. ماموریت غیر ممکنی که زمور برای خود تعریف کرده بود این بود که بتواند هواداران راست افراطی و محافظه‌کاران را (که گلیست هستند) توأمان پشت خود بسیج کند. به همین خاطر و علی‌رغم سابقه دفاعش از مارشل پتن و حکومت ویشی، پس از اعلام نامزدی به ستایش پرشور از ژنرال دوگل پرداخت و ژست جمهوری‌‌خواهانه گرفت. پس از تثبیت کاندیداتوری والری پکس (که یک بورژوای گلیست کلاسیک تمام عیار است) اما این توهم فروپاشید و این دقیقه گذشت تا زمور بماند و هوادارانی مثل پاپاسیتو- اینفلوئنسر راست افراطی که سال گذشته ویدئویی در یوتیوب منتشر کرد که در آن به شکل نیمه جدی-نیمه شوخی توضیح می‌داد چه‌طور با یک اسحله شکاری باید چپ‌هایی را کشت که به ملانشون رای می‌دهند.

در حال حاضر، بنا به آخرین نظرسنجی‌ها، کمتر از ده درصد از فرانسوی‌ها نام زمور را در صندوق خواهند ریخت.

ملانشون، در آرزوی تکرار سناریوی شیلی 

در میان نامزدهای چپ‌گرای انتخابات فرانسوی، تنها کسی که شانس حضور در دور دوم انتخابات را دارد ژان لوک ملانشون، رهبر حزب فرانسه تسلیم‌ناپذیر است. بنا به آخرین نظرسنجی‌ها ۱۷,۵ درصد فرانسوی‌ها نام او را بر برگه رای خواهند نوشت. 

در چند روز اخیر درصد رای ملانشون (همچون لوپن) در نظرسنجی‌ها روندی روبه رشد داشته است. مانع اصلی رسیدن ملانشون به دور دوم انتخابات نه رقبای راست و راست افراطی‌اش که در درون خود پایگاه رای چپ است. آن ایدالگو، نماینده حزب سوسیالیست (که در هشت سال گذشته شهردار پاریس بوده )، یانیک ژادو، نماینده سبزها و فابین روسل، نماینده حزب کمونیست حاضر نیستند به نفع او صحنه را ترک کنند. یانیک ٰژادو حتی از ایده دادن رای استراتژیک یا عملگرایانه (به نفع ملانشون) انتقاد کرده است. علی‌رغم این عدم ترک صحنه، سبد رای هر سه کاندیدا در حال آب رفتن است و البته نه ضرورتا به نفع ملانشون (بنا به نظرسنجی ها هریک از این نامزدها بین ۲ تا ۴ درصد آرا را کسب خواهند کرد).

پویایی‌های درون پایگاه رای چپ حقیقتا طعنه آمیز است: در حالی که در هفته اخیر موجی از حمایت چپ‌های رادیکال از  ملانشون شکل گرفته‌ (یعنی در میان کسانی که در دور پیشین انتخابات اصولا یا رای ندادند یا نام چهره‌هایی مثل فیلیپ پوتو از حزب نوین ضدسرمایه‌داری و ناتالی آرتو از حزب مبارزه کارگری  روی برگه نوشتند)، برخی از هواداران چپ نهادی (حزب سوسیالیست و سبزها)  تصمیم گرفته‌اند در واکنش به مکرون رای بدهند. در میان البته، کریستین توبیرا چهره شناخته شده حزب سوسیالیست از ملانشون دفاع کرد تا تابو حمایت چپ نهادی و رنگ‌باخته از ملانشون بشکند. 

در هر حال، ملانشون سالخورده مصمم است همان کاری را انجام دهد که گابریل بوریچ جوان در شیلی انجام داد. برنامه انتخاباتی ملانشون حقیقت معرف یک انقلاب اجتماعی است. او تنها نامزدی است که از سن بازنشستگی ۶۰ سال دفاع می‌کند (در حالی که باقی کاندیدا روی عدد ۶۵ توافق دارند). او می‌‌خواهد حداقل دستمزد را تا  ۱۴۰۰ یورو در ماه افزایش دهد و از همه مهم‌تر یک انقلاب مالیاتی علیه ثروتمندان بیاندازد. ملانشون سالهاست مدافع و مروج ایده گذر از جمهوری پنجم فرانسه و  تاسیس «جمهوری ششم » است؛ جمهوری‌ای که امکان مشارکت مستقیم شهروندان را در تصمیم‌گیری‌های سیاسی فراهم آورد. 

در عین حال، ملانشون مخالف انرژی هسته‌ای است و برنامه محیط‌زیستی‌اش چیزی کم از برنامه سبزها ندارد. 

در ساعت‌های پایانی مانده به انتخابات، چهره‌های فرهنگی و سیاسی چپ‌گرای سرشناسی پشت ملانشون بسیج شدند؛ ‌این بسیج دیرهنگام شاید ملانشون را به دور دوم انتخابات نرساند، اما خبر از بازگشت چپ به صحنه رسمی سیاست فرانسه می‌دهد. 

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.