ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

مردم و هزینه‌های کلان "عتبات عالیات"

حمید رضایی - ایران، ساخت صحنی به نام «حضرت فاطمه زهرا» در مقبره امام اول شیعیان را تقبل کرده است که برای آن فقط به ۴۰۰ هزار متر مربع سنگ مرغوب نیاز دارد.

خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران، در خراسان جنوبی خبری درباره اظهارات حسن پلارک گزارشی تهیه کرده است که نکات مهمی را در خود جای داده است.

حسین پلارک، رئیس «ستاد بازسازی عتبات عالیات» کشور است. او در همایش تجلیل از خادمان «عتبات عالیات» خراسان جنوبی با اشاره به تاخیر دوساله بازسازی «حرم امامین عسکریین» گفته است: «در حال حاضر این پروژه از سرعت بالایی برخوردار است و در نیمه شعبان از "گنبد طلاکاری شده" حرم مطهر امامین عسکریین پرده‌برداری می‌شود.»

رئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات کشور به پرژه دیگری نیز اشاره کرده است. ساخت صحنی به نام «حضرت فاطمه زهرا» در مقبره امام اول شیعیان که برای سنگفرش آن به ۴۰۰ هزار متر مربع سنگ نیاز هست و استان خراسان جنوبی تامین آن را تقبل کرده است.

حسن پلارک اشاره نکرده است که منظور از اینکه یک استان چنین چیزی را تقبل کرده است یعنی چه. مشخص نیست این هزینه‌های گزاف با اطلاع و رضایت مردم خرج شده یا بدون اطلاع مردم و توسط حاکمان کشور یا با صلاح‌دید مقامات مذهبی از محل اعتبارات یک استان هزینه شده است.

حسن پلارک همچنین به مسجد صفویه در کاظمین اشاره کرده است که با سبک ایرانی اسلامی مرمت شده است. او افزوده که «فضای زیارتی حرم مطهر امامین جوادین به چهار برابر توسعه داده شده است».

رئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات کشور گفته است: «ساخت صحن مطهر حضرت فاطمه زهرا برای یک دوره زمانی ۳۰۰ ساله تعریف شده است و در آن صد درصد معماری اصیل ایرانی اسلامی استفاده می‌شود. در این صحن دو هزار و ۶۰۰ ستون پیش‌بینی شده است که در صورتی که مشکل امنیتی به وجود نیاید این پروژه در مدت چهار سال به اتمام می‌رسد.»

حسن پلارک در پایان صحبت خود اعلام کرده است: «بازسازی‌های کاظمین به پایان رسیده و طرح توسعه حرم امامین جوادین‌ در دستور کار قرار دارد.»

گزارشی که در زیر خواهید خواند نظرات تعدادی از مردم ایران درباره هزینه‌های سنگین امور مذهبی در ایران است. از میان گفت‌وگوهایی که انجام گرفته سعی شده است متنوع‌ترین آنها انتخاب شود.

از صدهزار تومان داریم تا سنگ درباری ۳۰۰ هزار تومنی

حسین آقا یکی از فروشندگان سنگ‌های ساختمانی است. متن خبر را برای او می‌خوانم و تقاضا می‌کنم با توجه به متراژ‌های اعلام شده در مصاحبه رئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات کشور یک رقم تقریبی از هزینه‌های صورت گرفته به خرج مردم ایران در کشور عراق محاسبه کند.

می‌گوید: «آخه اینطوری که نمیشه آقا. سنگ که میوه نیست. یک حساب و کتاب‌هایی برای خودش دارد. این فقط گفته گرانیک. ده رقم سنگ گرانیت داخل مغازه است. اعلاتر از این سنگ‌ها هست که توی انبار اگر دوست داری برو نگاه کن. از آن بهتر سنگ‌های صادراتی است. رو دست همه، سنگ‌هایی است که از ایتالیا وارد میشه و قیمت بالاست.

فقط این نیست. رنگ بار، درز داشتن، اینکه خوب سابیده شده یا نه، لب‌ پر بودن و قواره‌بندی، اینکه متراژ جور باشه توی کار، نه خرد برش خورده باشه و نه تخته یه تیکه. برای امام زاده‌ها سنگ خوب می‌برند. نمیشه که هر روز توی امام‌زاده بنایی کرد. رفت و آمد زیاده. سنگ باید صبور باشه. توی این کارها پِرت نباید داد. حالا شما حدودی می‌خوای، بین از صد هزار تومن داریم تا سنگ درباری ۳۰۰ هزار تومنی».

او اضافه می‌کند: «البته سنگ چینی هست که ارزونه. مردم می‌برند، اما کسی که اهل پول خرج کردن باشه نمی‌خره. این بابا گفته از خراسان سنگ بردیم. قیمت سنگ ایرانی اینقدره. چینی هم هست که نصف قیمت ایرانیه.»

طبق اعداد و ارقام اعلام شده از سوی حسن پلارک و حسین آقای سنگ‌فروش، حداقل مبلغی که فقط برای سنگ شدن یکی از صحن‌های قبر امام اول شیعیان هزینه شده است بالای ۴۰ میلیارد تومان است. این فقط هزینه سنگ کردن یک صحن از قبر یکی از امامان است و می‌توان حدس زد برای بازسازی این قبرها، طلاکاری گنبدها و ساخت ضریحی از طلا و نقره چه هزینه‌ای توسط جمهوری اسلامی ایران خرج می‌شود.

آفتابه و لگن هفت دست، شام و نهار هیچی

علی یک جوان ۲۵ ساله است. او را هنگام خروج از باشگاه بدن‌سازی می‌بینم. در حین صحبت درباره موضوعی دیگر، نظر او را درباره این هزینه‌ها جویا می‌شوم.

می‌گوید: «اینطوری‌ها نیست که ما با خدا و امام‌ها مشکل داشته باشیم، اما خدایی زور داره. من الآن بیکارم. اینقدر وضعیت به هم ریخته است و پول بی ارزش شده که کار پیدا نمی‌شه. یعنی اینقدر پول زیاده که خرج این چیزها می‌کنند. بابام یک ضرب‌المثل همیشه میگه که وضع ما شده آفتابه و لگن هفت دست، شام و نهار هیچی. خدا وکیلی وضعیت ما شده آقا. اگر وضع کشور خوب بود ما حرفی نداشتیم اما الآن ایران نیاز داره به این پول‌ها. باید به فکر زندگی جوان‌ها بود.

خشم و آه امامان

مینا عکاس و فیلمبردار است. ظاهرش نشان نمی‌دهد که تفکرات مذهبی داشته باشد، اما با مکث زیاد می‌گوید: «حرفی ندارم.»

چرا حرفی ندارید؟ این هزینه‌ها از ثروت و سرمایه کشور ما خرج می‌شود. شما به عنوان یک ایرانی موافق این هزینه‌ها هستید یا خیر؟

− نمی‌شه درباره این چیزها حرف زد.

نگران نباشید. هیچ مشخصاتی از شما منتشر نمی‌شود.

− نه نمی‌ترسم. آخه خوب نیست. مشکل درست می‌شه.

چه چیزی خوب نیست؟
− زندگی من تازه یه کمی افتاده روی روال. می‌ترسم خدا قهرش بگیرد و دوباره زندگی‌ام خراب شود.

ببخشید خانم این به خدا چه ارتباطی دارد؟ یکسری آدم در یک کشور تصمیم گرفته‌اند در یک کشور دیگر ساخت و ساز کنند. این به خدا یا قهر خدا ارتباطی ندارد. مسئله بودجه و اقتصاد است.
− نه اینطوری نگویید. این پول‌ها برای امام علی و امام حسن عسگری خرج شده. ما اجازه نداریم نظر بدهیم.

این پول‌ها برای امام علی و امام حسن عسگری خرج نشده است. برای قبر آنها خرج شده. آنها که مرده‌اند و به این پول‌ها احتیاج ندارند.
− من بحثی ندارم. شما هم مراقب زندگی خودتان باشید. آه امام‌ها دامن آدم را می‌گیرد. من به این چیزها اعتقاد دارم.

حکومت توهم و فریب

یک دبیر زیست‌شناسی که چهار دهه از زندگی خود را پشت سر گذاشته است و دو عدد نان سنگک در دست دارد، می‌گوید: «هزینه‌هایی که شده بسیار فراتر از این مبالغ است».

او می‌گوید: «در هر شهر و روستایی که بروید یک یا چند امام‌زاده ساخته‌اند که آن را با پول عمومی یا پول افراد شخصی گسترش داده‌اند. تزئینات، توسعه، آینه‌کاری و... اگر فردی خودش بخواهد پولی را صرف امور مذهبی کند مربوط به خودش است، اما دولت حق ندارد از پول‌های عمومی برای چنین کارهایی استفاده کند.

در کشورهای دیگر دنیا این وظایف شورای شهر است. من متوجه نمی‌شوم چه کسی این حق را داشته از پول مردم یک استان هزینه کند. خراسان جنوبی استان فقیر و توسعه نیافته‌ای است. هیچ چیز در کشور ما مردمی نیست. همه چیز اسلامی است. شورای اسلامی داریم، مجلس اسلامی داریم و همه چیزهای دیگر اسلامی است.

مردم در انتخابات شرکت می‌کنند تا وضع زندگی بهتر شود و جلوی بی‌قانونی گرفته شود، اما این شوراها و بقیه دولت به فکر مردم نیستند. این حکومت توهم فریب است که با احساسات مردم بازی می‌کند تا آنها را ساکت نگهدارد. ضریحی که برای حرم امام حسین درست شده بود را در همه جای ایران گرداندند. مردم زیر دست و پا له می‌شدند تا یک پارچه را به کامیون حمل کننده ضریح بکشند تا مثلاً تبرک شود. مردمی که به این چیزها دلخوش هستند به راحتی از همه دستورات اطاعت می‌کنند.»

قربان پدر امام زمان بشوم

بدرالسادات، مدیر یک مدرسه دخترانه است. می‌گوید: «همه اینها برکت است. به صدقه سر جمهوری اسلامی دین خدا، دین پیامبر اسلام، دین معصومان زنده شده است. چهل میلیارد تومان برای حرم حضرت امیرالمومنین مبلغی نیست. قربان پدر امام زمان بشوم. الآن که ما اینجا ایستاده‌ایم و داریم صحبت می‌کنیم حضرت عصر، ناظر شیعیانی هستند که برای ظهور ایشان دعا کنند. چشم انتظارند. این هزینه‌ها ارزش دارد. حرم معصومان عسکرین باید در شان پدر و جد امام زمان زیبنده و برجسته باشد.

ما نیستیم که باید اجازه بدهیم جمهوری اسلامی این بودجه‌ها را در نظر بگیرد. این پول ‌مال امام زمان است. کشور ما متعلق به امام زمان است. بی اذن امام حاضر، حلال خدا حرام است. با نیابت ولی فقیه است که اختیار داریم از مملکت امام زمان استفاده کنیم.»

خدا از آخوندها نگذرد

رجب کشاورز، مرد میانسالی است که در روستا زندگی می‌کند. می‌گوید: «والا به خدا من از دولت و اجازه سر در نمی‌آورم. اگر برای امام خرج می‌کنند که نوش جانشان باشد، اما اگر برای خودشان خرج می‌کنند خدا از آنها نگذرد.

ما در روستا دو امام‌زاده داریم. متولی دست "حسنعلی" است. پسر بزرگ حسنعلی، متولی "امام‌زاده کوچیکه" است. دو تا اتاق درست کرده‌اند در حیاط امام‌زاده همانجا زندگی می‌کنند. احمدی‌نژاد که آمده بود شهر، این پسر بزرگ حسنعلی برایش نامه نوشت. گفت ما چند سال متولی هستیم، اما خانه درست و حسابی نداریم. درخواست وام و از این حرف‌ها کرده بود.

سرت را درد نیاورم آقا. خلاصه جواب از شهر آمد که بنده خدا اوقاف که خانه داده به شما برای چی دوباره درخواست وام مسکن نوشته‌اید؟ اینا رفتن به اوقاف که ما خانه نداریم و پیگیری. کاشف به عمل آمده ۱۵ ساله برای حسنعلی و بچه حسنعلی حقوق درست کرده بودند. وام دادند برای خانه و قرار بوده اتاق امام زاده‌ها بشود برای زوار. او اما هیچ به حسنعلی و پسرش نگفته و این چند سال حقوق و وام و همه‌چی را خورده، یک آب هم روش.کار کشید به پاسگاه و شکایت بازی. آخوند قبلی را بردند یکی دیگه فرستادند. اوقاف حسنعلی را صدا کرد که آشوب نکن تا خودمان حق و حقوقت را بدهیم.

خلاصه آقایی که شما باشی این آخوندها اینجور موجوداتی هستن. اینکه امام زاده یک وجبی آبادی ما است اینقدر بخور، بخور است وای به روز امام‌ اصل کاری‌ها و بودجه‌های کلفت.»

باید معقول باشد. به این شکل درست نیست

آقا رحمان مغازه کفش فروشی دارد. مذهبی است. جای مهر روی پیشانی دارد و تسبیح در دست است. می‌گوید: «باید معقول باشد. به این شکل درست نیست. قدیم حکومت دخالت نمی‌کرد. هزینه‌های بازسازی حرم امامان و امام‌زادگان از محل وجوهات آقایان علما بود. کمک‌های مردمی هم خیلی بود. الآن هم هست. ارزش این کارها به دخالت امت است وگرنه بخشنامه و بودجه و این شکل کار توفیری ندارد. قرار است دل‌ها پاک شود و توجه به معصومان زیاد شود. ایمان مردم قوی شود. با بخشنامه ارزش ندارد.»

او ادامه می‌دهد: «البته بنده حقیر، کوچک خاندان پاک پیامبر هستم. اگر چیزی می‌گویم خدای ناکرده به دلیل مخالفت و نبود ارادت نیست. تا جایی که ما پای منبر نشسته‌ایم و در کتاب‌ها خوانده‌ایم، نباید در این امور ظاهرسازی شود. بهتر است دولت از دخالت خودداری کند و امور را بسپارد به آقایان علما در قم و نجف.»

اول جوان‌هایمان را بردند، حالا پولمان را

صادق راننده تاکسی است. موی سر و صورت او سپید شده است و با یک پیکان تمیز و زیبا مسافرکشی می‌کند. می‌گوید: «حسن "دلاک" خیلی بیجا حرف زده. مگر ارث و میراث پدرش است که حراج کرده. این آخوندها از رو نمی‌روند. اول جوان‌هایمان را بردند در جنگ به کشتن دادند حالا نقشه کشیده‌اند برای پول مردم. همه این خوش رقصی‌ها را می‌کنند که عراقی‌ها، ضد آمریکایی‌ها بشوند، اما آخر کار دست می‌اندازند همه اینها را از چنگ ایران در می‌آورند.

مملکت دلار ندارد آن وقت اینها سالی صدهزار نفر را می‌برند عربستان. چرا؟ پول سوغات و خرید این صدهزار حاجی سر به فلک می‌گذارد. به خدا شما نمی‌دانی طول روز ما چه چیزهایی که نمی‌بینیم و نمی‌شنویم.

از این دختر و پسرهای مدرسه‌ای‌ها چه چیزها که در این تاکسی نمی‌شنوم. این چه مسلمانی است که با سنگ و طلا و گنبد و بارگاه است؟ پدر و مادرهایی که از شش صبح تا هشت شب جان می‌کنند تا شکم بچه‌شان را سیر کنند، دیگر به تربیت و مراقبت و این کارها نمی‌رسند.

جوان‌ها و نوجوان‌ها مهم‌تر هستند یا عراق و گنبد طلا؟ تمام جوان‌های مملکت را معتاد کرده‌اند. همه برای خرج عمل‌شان خلاف می‌کنند. این پول‌ها باید کار بشود، کارخانه بشود، سرمایه‌گذاری کنند و مردم را سر کار ببرند. این پول‌ها را بدهید برای جوان‌ها تفریح درست کنید که از بیکاری نیافتند به خوشی‌های لِنگ و پاچه‌ای. هر چیزی اندازه خودش خوب است، موقع خودش خوب است، با اصول خودش خوب است. کار دختر و پسر‌ها شده فقط همین. چاره ندارند. بیکارند. ناامیدند. رسیدگی ندارند.»

هر یک دلار، هزار دلار برای ما سود دارد

فواد یک جوان بسیجی است که ظاهراً علایق سیاسی نیز دارد. می‌گوید: «اول اینکه مطمئن باشید با نهاد‌های نظارتی و قانونی که در کشور حکمفرماست اجازه سوء استفاده وجود ندارد. کشور ما برای رشد و پیشرفت باید هویت خودش را پیدا کند. زمانی همه دنیا تقسیم شده بود بین دو ابرقدرت شرق و غرب. حضرت امام فرمودند که به زودی کمونیسم را در موزه‌های تاریخ خواهیم دید. این پیش‌بینی الهی- سیاسی به وقوع پیوست. حضرت آقا هم فرموده‌اند همانطور که کمونیسم به تاریخ پیوست به زودی سرمایه‌داری هم به زباله‌دان تاریخ خواهد پیوست. این همه دشمنی آمریکا با کشور ما به همین خاطر است که فهمیده‌اند اسلام دارد جهانی می‌شود. رهبری امپراطوری اسلامی جدید جهان با ایران است. جایگاه ولایت فقیه هدف همه تبلیغات آمریکا است.

بازسازی حرم مطهر امامین جوادین و امامین عسگریین لازم است. هویت اسلامی باید شکل بگیرد. اگر بد است چرا خود غربی‌ها کلیساهای با عظمت درست می‌کردند و می‌کنند. مردم را تشویق به هویت مسیحی می‌کردند. چرا ما نکنیم؟ منتها ما بر اساس فکر اسلامی و اندیشه اسلامی و هویت اسلامی این کار را می‌کنیم.

او اضافه می‌کند: «پای منافع ملی ایران وسط است. ما باید در عراق نفوذ داشته باشیم. ما باید در همه کشورهای همسایه نفود داشته باشیم. با یک کشور از طریق سدسازی، با دیگری از طریق خط لوله گاز، با یکی از طریق شاهنامه و زبان فارسی و با یک کشور بر اساس اسلام. هر کشوری به یک طریقی. اگر توجه ایران به کشورهای سوریه و لبنان نبود الآن به جای سوریه، ایران دچار جنگ داخلی شده بود. اسرائیل به خاطر ترس از مقاومت حزب‌الله جرات نمی‌کند به ایران حمله کند. آمریکایی‌ها عراق را اشغال کردند، اما ما کاری کردیم که مردم عراق دشمن آمریکایی‌ها شدند. هر یک دلاری که در عراق خرج می‌کنیم مطمئن باشید هزار دلار برای منافع ملی ما سود دارد.»

یاد کتاب پاییز پدرسالار می‌افتم

سارا فارغ التحصیل رشته معماری است. او یک سگ دارد و بحث خود را از مشکلات این حیوان در تهران آغاز می‌کند. می‌گوید: «من مجبور هستم این سگ را شب‌ها به خیابان بیاورم. آن هم با هزار ترس از اینکه مبادا یکهو مامورها سبز شوند و او را با خودشان ببرند. این چه خرافاتی است که ما دچارش شده‌ایم. هر کس دین‌اش باید برای خودش باشد، اما در کشور ما یک عده به زور می‌خواهند بقیه را مثل خودشان کنند و الگوهای زندگی‌شان را به آنها تحمیل کنند.

مردم دنیا دو دسته هستند. کسانی که این فرصت را دارند که بفهمند دین از اعتقادات خرافی نسل‌های گذشته بوده و سعی می‌کنند از زندگی لذت ببرند. گروهی دیگر از زندگی محروم می‌شوند به این امید که در آن دنیا بتوانند خوب زندگی کنند. بعضی وقت‌ها که اتفاقی قیافه خامنه‌ای را در تلویزیون می‌بینم یاد کتاب پاییز پدرسالار می‌افتم. به زور سپاه و پول نفت با نمایش می‌خواهد خودش را قدیس نشان بدهد، اما مردم از او متنفرند. حتی مذهبی‌ها از او خوش‌شان نمی‌آید. چون در ایران کسی تحویلش نمی‌گیرد و برای او ارزش قائل نیست دنبال طرفدار در عراق و آفریقا است. یک مشت آدم گشنه یا بیکاره برای پول جمع می‌شوند و خامنه‌ای برایشان دست تکان می‌دهد.

خیلی آدم باید نادان و بی فکر باشد که به جای خوبی کردن به مردم کشور خودش با پول خرج کردن دنبال محبوبیت خارجی‌ها باشد. با این پول‌ها می‌شود بهترین سالن‌های تئاتر و اپرا را در کشور ساخت. کتابخانه درست کرد، مراکز تفریحی درست کرد. مشکلات اقتصادی مردم فقیر را حل کرد. اینطوری پول ایران خرج خرافات می‌شود.»

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • Mani

    همانطور که میدانیم چندی فبل ضریح طلا چند میلیاردی با پول مردم بدبخت درست کردند و به عراق فرستادند و در داخل ایران و در مسیر حمل ضریح هزاران نفر از مردم جمع شدند و پولهای خود را داخل ضریح ریختند٫مردمی که از فقر حتی پوشاک و تغذیه درستی ندارند. آخوندها و سایر اسلامگرایان تا آنجا که در توانشان بود کشور و ملت را غارت کرده اند آنها حتی از غارت خاک ایران چشم پوشی نکردند و چند هزار تن از بهترین خاک ایران را طبق گزارشات به کشورهای عربی همسایه فروختند. آنها وقتی همه چیز را غارت کردند تازه بیاد آوردند که باید سهم الله مدینه را بپردازند اما نه از آنچه خود غارت کردند بلکه دوباره این مردم بدبخت هستند که غارت میشوند تا سهم الله بشکل گنبدهای میلیاردی از طلا روانه ی کشورهای عربی منتطقه شود. جهل ، فقر اخلاقیات انسانی،بیرحمی و ناآگاهی در مردم ایران بسیار عمیق است جامعه ای که اکثریت آنرا غارتگران و غارت شدگان تشکیل میدهند که بیشتر گروه دوم در آرزوی رسیدن به گروه اول هستند. براستی اگر این فقر اخلاقیات و جهل نبود آخوندها ،اسلامگرایان میتوانستند در آن جامعه هستی پیدا کنند و صدها هزار مسجد و امامزاده بوجود بیاید؟ شاید هم علت اصلی و مطلق جهل عظیم جامعه ی ایران را باید در وجود تعداد بسیار مسجدها،امامزاده ها و تولیدی آنها یعنی آخوندها این نگهبانان جهل و تاریکی دانست آنها جامعه را در جهل و ناآگاهی عظیم نگه داشته اند و در این تاریکی ژرف مخوفترین دیکتاتورها زاده شده اند. روزی که اکثریت جامعه آگاه شوند اسلامگرایان،امامزادها،... برای همیشه ناپدید خواهند شد و صلح و دوستی بین اعضای جامعه نهادینه خواهد شد.