ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

وحشت در شهر؛ گزارشی از حال و روز شهروندان آسیب‌دیده از زورگیری و جرایم خشن در تهران

گرچه پدیده زورگیری نوظهور نیست و سال‌هاست مردم در ایران با آن مواجه هستند اما آن‌چه اکنون بیش از گذشته جلب نظر می‌کند، افزایش موارد زورگیری و اعمال خشونت بیشتر از سوی مرتکبان این جرم است که هم در آمارها و هم در مشاهدات شهروندان نمود دارد.

- من دیگر حتی از سایه خودم هم می‌ترسم ....

جملاتی از این‌ دست بخشی از روایت بسیاری از افراد است که تجربه تلخ زورگیری را از سر گذرانده‌اند.

این روزها انتشار صحنه‌هایی از زورگیری‌های خشن در فضای مجازی، توجه افکار عمومی را بیش از پیش به این جرایم معطوف کرده است. البته پدیده زورگیری نوظهور نیست و سال‌هاست مردم در ایران با آن مواجه هستند اما آن‌چه اکنون بیش از گذشته جلب نظر می‌کند، افزایش موارد زورگیری و اعمال خشونت بیشتر از سوی مرتکبان این جرم است که هم در آمارها و هم در مشاهدات شهروندان نمود دارد.

آمارهای رسمی و تجربه شهروندان

بر اساس گزارش مرکز آمار ایران شمار سرقت‌ها در سال ۹۵ بیش از ۳۴۳ هزار فقره بوده اما بنا به گفته‌های علیرضا مسعودی‌فر، قائم‌ مقام معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضاییه در اواخر خرداد ماه امسال، در سال ۱۴۰۰، یک میلیون و ۴۰۰ هزار مورد سرقت در کشور انجام شده است.»

او همچنین گفته است که این آمار در سال ۱۳۸۸، فقط ۲۰۰ هزار مورد سرقت بوده است.

حسین اشتری، فرمانده کل انتظامی جمهوری اسلامی هم در آخرین روز مرداد ماه گفت:

«بعد از سال ۹۷ و با افزایش قیمت‌ها، به ‌یک‌باره افزایش ۳۷ درصدی سرقت‌ها را شاهد بودیم.»

همچنین در این رابطه حسین رحیمی، فرمانده انتظامی تهران هم اواخر خرداد ماه سال جاری با تأیید افزایش آمار سرقت‌ها در تهران طی سه ماه نخست سال ۱۴۰۱ گفت:

«سرقت‌ها در طول سه ماه، هفت درصد افزایش یافته است.»

جالب اینجاست که در این میان سخنگوی قوه قضاییه جمهوری اسلامی در اردیبهشت‌ ماه سال جاری گفته است آمار جرائم زورگیری در کشور زیاد نیست. گفته‌هایی که با مشاهدات شهروندان در تناقض آشکار قرار دارد و حتی گفته‌های برخی دیگر از مقام‌های حکومتی مبنی بر افزایش این جرائم را زیر سؤال می‌برد.

این در حالی است که حکومت جمهوری اسلامی و مقامات رسمی در رابطه با آمار سرقت‌ها و زورگیری‌ها چندان به‌روز و شفاف عمل نمی‌کنند و به همین جهت نیز جدیدترین و دقیق‌ترین آمار از میزان این جرائم در دسترس نیست.

این روزها اما روایت‌های شهروندان در نتیجه تجربه خود یا یکی از نزدیکانشان از زورگیری آن‌قدر زیاد شده است که دیگر کمتر کسی را می‌توان یافت که با چنین موقعیتی مواجه نشده باشد و این وضعیت را در جایگاه آسیب‌دیده یا در مقام شاهد تجربه نکرده باشد.

شهر در امن و امان است!

مجتبی، ۳۵ سال دارد. مدتی قبل یک پسر نوجوان در خیابان انقلاب تهران و به فاصله ۵۰ متری از کلانتری ۱۴۸ انقلاب به قصد سرقت گوشی تلفن همراه، با او درگیر شده است. او به «زمانه» می‌گوید:

«من در هنگام سرقت ماشین پلیس و کلانتری را می‌دیدم. تعجب‌آورتر اینکه محل سرقت در موقعیت مکانی‌ای بود که علاوه بر تراکم عابران، به مراکز حساس حکومتی نیز نزدیک است.»

او با اشاره به اینکه متعجب است که چه‌طور این نوجوان جسارت سرقت را در آن مکان آن هم با کارد آشپزخانه داشته، می‌گوید:

«بعد از کشمکش و چاقو خوردنم، در نهایت آن نوجوان موفق شد گوشی‌ام را بدزدد و فرار کند. در همین حین ناباورانه مردم را می‌دیدم که به سرعت از کنارم رد می‌شدند و از مداخله پرهیز داشتند.»

مجتبی در پاسخ به این سؤال «زمانه» که فکر می‌کند چرا عابران از مداخله در چنین مواردی پرهیز می‌کنند، می‌گوید:

«شاید با دیدن این صحنه می‌ترسند از اینکه مبادا برایشان دردسر شود و در گیر و دار کارهای کلانتری و ... بیفتند و بخواهند پله‌ها را بالا و پایین بکنند. شاید به همین دلیل ترجیح می‌دهند تنها نظاره‌گر باشند.»

او این‌طور ادامه می‌دهد که شاید این آدم‌ها تا مدت‌ها آن تصویر از جلو چشمشان نرود اما:

«مردم خودشان آن‌قدر سر در گم مسائل و مصائب خودشان مثل مشکلات معیشتی و امثالهم هستند که نمی‌شود سرزنششان کرد. این وظیفه پلیس است نه وظیفه مردم. من به آن‌ها حق می‌دهم.»

مجتبی در ادامه می‌گوید:

«بعد از اینکه از من سرقت شد و زخمی شدم، مأمور پلیس با تماس یکی از کسبه بالای سرم حاضر شد و به نوشتن گزارش اکتفا کرد. گزارشی که در نهایت هم راه به‌ جایی نبرد. انگار کار نیروی انتظامی فقط به همین گزارش نوشتن‌ها منتهی می‌شود. البته که وقتی پلیس به مأموریت‌هایی که وظیفه ذاتی‌اش نیست ورود می‌کند حفظ امنیت شهروندان هم در اولویت‌های بعدی قرار می‌گیرد.»

زهرا، ۳۷ ساله، یکی دیگر از شهروندان تهرانی است که اخیراً جلوی در خانه خود هدف زورگیری قرار گرفته است.

او با اشاره به اینکه در این مورد فرد سارق «موفق به انجام نیت شوم خود نشد»، در رابطه با تجربه‌اش از عملکرد نیروی انتظامی به «زمانه» می‌گوید:

«آن روز خوشبختانه توانستیم با کمک همسایه‌ها فرد زورگیر را بگیریم و تحویل کلانتری بدهیم اما جالب است بگویم مأمور نیروی انتظامی در کلانتری از من خواست خودم به ‌اتفاق یک سرباز و با وسیله شخصی‌ام متهم را به اداره آگاهی ببرم.»

او در ادامه می‌گوید:

«از آن جالب‌تر اینکه پس از یک روز نگهداری متهم در بازداشتگاه پلیس آگاهی، ساعت هفت صبح فردایش از دادسرا با من تماس گرفتند که باید تا نیم ساعت دیگر خودم را به آنجا برسانم. من هم که برایم مقدور نبود، نتوانستم بروم و مطلع شدم آن‌ها سارق زورگیر را آزاد کرده‌اند.»

محمد، ۲۶ ساله، ساکن محله تختی تهران دیگر شهروندی است که روایت خود را از روزی که مورد سرقت قرار گرفت، با «زمانه» در میان می‌گذارد:

«من عادت دارم همیشه از مترو خزانه تا منزلم که با پای پیاده در حدود یک ربع فاصله است، پیاده‌روی کنم. یک شب حوالی ساعت هشت، وقتی که از مترو خزانه به سمت منزل می‌رفتم، در حال عبور از زیرگذر ماشین‌رو و پیاده‌رو بلوار ابریشم بودم که در همین حین یک موتورسیکلت که دو راکب داشت در برابرم ترمز کرد و یکی از آن‌ها به سرعت از موتور پیاده و با کاتر به سوی من حمله‌ور شد. او با تهدید گوشی تلفن همراهم را خواست و من هم از شدت ترس بدون هیچ مقاومتی گوشی را به او دادم. آن‌ها هم به سرعت با موتور از محل گریختند.»

محمد در ادامه صحبت‌هایش می‌گوید:

«از آن روز دائماً احساس ترس و ناامنی دارم و فکر می‌کنم ممکن است هر آن حادثه مشابهی برای خودم یا خانواده‌ام تکرار شود. از آن زمان تا به‌ حال دیگر نتوانسته‌ام از هیچ زیرگذری عبور کنم. حتی از پل هوایی‌ هم. هنگام عبور از خیابان هم هر چند دقیقه یک‌بار به پشت سرم نگاه می‌کنم و با نزدیک شدن صدای هر موتورسیکلتی به وحشت می‌افتم.»

«زمانه» در انتها نظر محمد را درباره اظهارات اخیر برخی مقام‌های قضایی که زورگیران را تهدید به اعدام کرده‌اند می‌پرسد و او در پاسخ می‌گوید:

«من با اعدام مخالفم. فرقی نمی‌کند چه جرمی باشد. همین حالا جامعه سرشار از انواع خشونت است و زورگیران هم نسبت به گذشته جسورتر شده‌اند و از میزان خشونت بیشتری استفاده می‌کنند. اعدام همین خشونت جاری را به‌صورت دیگری ایجاد می‌کند. اگر هم به گفته مسئولین بازدارنده بود پس چگونه است که نتیجه دهه‌ها اعدام در ایران هیچ بازدارندگی‌ای نداشته و جرایم همچنان افزایش پیدا کرده است؟»

روایت توأم با وحشت این شهروند تهرانی از جنس روایت بسیاری دیگر از شهروندان است که با «زمانه» در رابطه با تجربیات تلخشان از سرقت‌های این‌چنینی سخن گفتند. ترسی مزمن که در گوشه گوشه معابر ناامن -نه‌ تنها در پایتخت که در گستره ناامن جاری در مناطق مختلف ایران- می‌توان آن را دید. با این ‌همه جالب است که حسین رحیمی، رئیس پلیس تهران، درباره پایتخت می‌گوید:

«تهران در وضعیت امنیتی مطلوبی قرار دارد!»

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • مهران

    اینها عمله های خود حکومت هستند که با ایجاد نا امنی و وحشت قصد دارند تا مردم رو درگیر مسائل اینچنینی کنند تا دیگه فکر شورش به سرشان نزند.

  • رضا

    با عرض سلام و خسته نباشید وقتی تمام عمامه به سر ها میلیاردی دزدی می‌کنند چه توقعی از شکم گرسنه دارید مرگ بر تمامی عمامه به سرهای دزد و قاتل و جنایتکار ایران اگر این دزدان عمامه به سر گورشان را گم کنند همه چیز به روال عادی برمی‌گردد،